مقامات صدیقه طاهره(س) در “فصّ فاطمیه”

نشانی از آن بی نشان
(گذری و نظری بر رساله”فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه”)

نوشتاری از حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه به بهانه ایام سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
 (قسمت دوم)

مقامات صدیقه طاهره(س) در “فصّ فاطمیه”

استاد علاّمه در رساله قدسیه نوریه و صحیفه مطهّره و مکرّمه موسوم به فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، آفاق گسترده و نوینی از شاکله و شخصیت صدیقه طاهره علیهاالسلام گشوده‌‏اند که مستند و مستفید از آیات قرآن و تفسیر انفسی و تأویل کتاب قویم الهی و احادیث و روایات صادر شده از زبان صدق حضرت معصوم علیه‏السلام است و برگرفته از منشآت وجودی حضرت زهرا علیهاالسلام در قالب خطبه‏‌ها، ادعیه، نیایش‌‏ها و احادیث، و ما از باب تلخیص و استخراج و اصطیاد رموز اسرار و اشارات صحیفه یاد شده، به گوهرها و جواهر اوصاف وجودی و نعوت ذاتی فاطمه زهرا علیهاالسلام می‌‏پردازیم که عبارتند از:[۱]

  1. انسان کامل، خلیفه الهی و حجت بالغه حقّ؛
  2. مظهر نفس کل که دربردارنده ملک و ملکوت، غیب و شهادت و قوس نزول و صعود هستی است.
  3. میوه درخت وجود است که غایت حرکت ایجادی و وجودی می‏‌باشد. پس او شجره طیّب‌ه‏ای است در هر زمان و مکان، میوه‌‏های شیرین و دل‏نشینی دارد و مایه برکت و خیر کثیر، بلکه «کوثر» است[۲].
  4. حقیقت امّ الکتاب و مصداق «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَان»[۳] است.
  5. مطلع انوار علوی، مشکات ولایت و وعاء معرفت است.
  6. ام الائمّه و امّ ابیهاست.
  7. صاحب عصمت کبراست؛ جوهر قدسی و صاحب قوّت نوریه ملکوتی.
  8. دارای همسری است معصوم، انسان کامل، صاحب مقام ولایت کلّیه و امامت حقیقیه و حجت تام و کامل حق و نقش رسول خدا صلی‌‏الله‌‏علیه‌‏و‏آله ، و اگر علی علیه‏السلام نبود کفوی برای فاطمه علیهاالسلام نبود.
  9. مصداق آیاتی همچون مباهله[۴]، تطهیر[۵]، مودّت، هل اتی و مقرّبین است.
  10. مقصود هستی و غایت آفرینش است که هستی و آفرینش به طفیل وجود او ظهور یافت.
  11. لیله القدر» و «یوم الله» و جامع جمیع حقایق وجودی و کمالی است. درشرح اجمالی این مقام وجودی و حقیقی صدیقه طاهره(س) بایسته است مطالبی را متذکر شویم، و آن چنین است: گرچه قدرشناسی و فاطمه شناسی به آسانی فراچنگ نمی آید، اما اندکی تلاش و خلوص در کاوش های قرآنی و کاوش در پژوهش های وحیانی، چه وحی وجودی و تکوینی و چه وحی تدوینی و تشریعی، به تدریج ما را به سوی ادراک فاطمه علیهاالسلام و قدر به پیش می برد. آن گاه که به برخی ویژگی های مشترک و وحدت وجودی و تساوی، بلکه تساوق فاطمه علیهاالسلام و قدر بیندیشیم، به راز و رمزها پی خواهیم برد که به دو نمونه اشاره می کنیم:

الف. فاطمه علیهاالسلام انسان کامل تکوینی است، و قرآن کریم کلام تدوینی جامع، که فاطمه علیهاالسلام صورت عینیّه و تکوینیه قرآن کریم و قرآن صورت تدوینیه و علمیه فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ چه اینکه اهل بیت وحی علیهم السلام جامع کلام تکوین و تدوین و واجد کتاب حقیقت و شریعت و شامل نشئه حقیقی و اعتباری اند؛ یعنی انسان کامل جامعِ عوالم کلیِ عقل، مثال و ماده و باید و نباید در نظام تشریع است که مرحله اعلا و برین آن به «کتاب مبین» و «امّ الکتاب» منتهی می گردد و موجود عینی است، نه اعتباری، و تکوینی است، نه تدوینی؛ که انسان کامل کون جامع و صاحب همه نشئات وجودی است که حتی فرشتگان شأنی از شئون وجودی اویند، تا چه رسد به مراتب دیگر هستی.[۶] از این رو، فاطمه زهرا علیهاالسلام واجد همه مراتب نظام خلقت و شریعت است. فاطمه زهرا علیهاالسلام از باب اینکه قرآن در حقیقت وجود و کُنه و وعاء هستی اش تجلّی یافت، ظهور قرآن و در نتیجه، ظهور علم الهی است[۷]تا همه مقامات وجودی را در قوس نزول و صعود دارا باشد. فاطمه علیهاالسلام و قدر عین هم و مفسِّر حقیقت وجودی هم هستند، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

«مَنْ عَرفَها حَقَّ مَعرفتِها أدرکَ لیلهَ القدرِ، و اِنّما سُمّیت فاطمهُ لِاَنَّ الخَلْقَ فُطِموا عَن کُنهِ مَعرِفتها.»[۸]  استاد علاّمه حسن زاده آملی می نویسند: «مبانی عقلی و نقلی داریم که منازل سیر حبّی وجود، در قوس نزول، معبّر به لیل و لیالی است؛ چنان که در معارج ظهور صعودی، به یوم و ایّام؛ بعضی از لیالی لیالی قدرند و بعضی از ایام ایام اللّه. از این اشارت در «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلهِ القدرِ»[۹] و در حدیث مذکور و نظایر آن ها تدبّر بفرما، اقرأ و ارقَ. این فاطمه علیهاالسلام ، که لیله القدر یازده کلام اللّه ناطق است، که امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که حق معرفت به آن حضرت پیدا کند، یعنی به درستی او را بشناسد، لیله القدر را ادراک کرده است…»[۱۰] ودر تفسیر فرات کوفی آمده است: محمّد بن قسم بن عبید به اسناد مُعَنْعن از أبی عبداللّه (حضرت امام صادق علیه السلام )، ما را حدیث کرده که آن جناب در تفسیر سوره مبارکه «قدر» فرموده است: «اِنّا اَنزلناهُ فی لیلَهِ القدرِ» لیله «فاطمه» است و قدر «اللّه» است؛ کسی که فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست شناخت، همانا که لیله القدر را ادراک کرده است[۱۱]. حال چنان که قرآن ظاهر و باطن، و محکم و متشابه دارد، فاطمه علیهاالسلام نیز دارای چنین مراتب و ظهور و بطونی است که نه قدرِ «قدر» را می توان به حقیقت شناخت و نه قدرِ فاطمه علیهاالسلام را می توان فهمید و فهماند و قدرشناسی کرد، که الفاطمهُ، ماالفاطمهُ و ما ادریکَ ماالفاطمهُ؟!

ب. لیله القدر ظرف تقدیر الهی در تکوین و تشریع و برای عالم و آدم است و ولایت علی علیه السلام در چنین شبی تقدیر شد که امّ و روح لیالی قدر زمانی است و پیش از آسمان ها و زمین است و فوق آن ها. در کتاب معانی الاخبار با اسناد خود به مفضّل بن عمر آورده است: «ذکرَ عند ابوعبداللّه علیه السلام «ِانّا اَنزلناه فی لیلهِ القدرِ» قال: ما اَبْیَنَ فضلُها علیَ السوَر. قال: قلتُ: و ایُّ شی ءٍ فضلُها؟ قال: نُزلت ولایهُ امیرِالمؤمنین علیه السلام فیها. قلتُ: فی لیلهِ القدرِ الّتی نَرتجیها فی شهرِ رمضان؟ قال: نعم، هی لیلهُ قُدِرت فیها السمواتُ والارضُ و قُدِرت ولایهُ امیرِالمؤمنینَ فیها.»[۱۲] انسان کامل، هم ظرف حقایق قرآنی است و هم صاحب ولایت کلّیه و مطلقه تا قوام وجود به آن روح کلی قرار گیرد که لیله القدر در همه ازمنه و اعصار وجود دارد، «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیم»[۱۳] تا بر تجدّد، استقبال و استمرار دلالت نماید و ملائکه با روح القدس به اذن پروردگارشان سال به سال در زمان حیات رسول اللّه صلی الله علیه و آله بر آن جناب نازل شوند و پس از رحلت آن حضرت بر کسانی که از حیث صفات وجودی با پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وحدت شخصیتی و وجودی دارند و خلیفه الهی و خلیفه رسول خدایند نازل گردند که چنین بود، هست و خواهد بود و سِرّ نزول فرشتگان بر فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز دانسته خواهد شد؛[۱۴]چنان که فرمودند: با سوره قدر بر امامت ما احتجاج کنید و بدانید که در بحث و استدلال پیروز می شوید؛ چون پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله حجت خدا بر خلق او همین سوره است. این سوره سَروَر دین و بزرگ ترین دلیل مذهب شما و نهایت دانش ماست. امام باقر علیه السلام فرمود: «یا معشرَ الشیعهِ! خاصِموا سوره «اِنّا اَنزلناهُ» تُفلِحوا. فَوَاللهِ اِنّها لَحجهُ اللّهِ تبارک و تعالی عَلیَ الخلقِ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله و اِنّها لَسیِّدهُ دینِکم و اِنّها لغایهُ عِلمنا…»[۱۵]

  1. قرآن ناطق، مفسّر حقیقی قرآن و از مصادیق اتمّ و اجمل راسخان در علم و تأویل‏شناسان است[۱۶].
  2. بنیه و سینه رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، پاره تن و میوه دل پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است.
  3. فاطمه علیهاالسلام ذات و مقامات معرفتی ـ معنویتی دارد که غیر از انسان کامل کسی را یارای شناخت و ادراک حقایق نوری و قدسی وجود آن گوهر آفرینش و کوثر هستی نیست.
  4. صاحب قیام ولایت الهیّه و نبوّت مقامیه و تعریفیه است.
  5. کلمه تامّه حق، وجه رب، صراط مستقیم الهی و حبل متین خدای سبحان است.
  6. مظهر جامع اسماء حسنای حق و جامع اسماء جمال و جلال خدای سبحان است.
  7. صاحب قلب و مقام «احسان» و شهود ربّ است.
  8. جامع قرآن انزالی و تنزیلی است.
  9. صاحب معرفت ناب، حکمت زلال و علوم لدنّی و افاضی الهی است.
  10. محدَّثه و محدِّثه است.
  11. سیده نساء عالمین از اولین تا آخرین است.
  12. صاحب وحی انبائی و سدیدی و مخاطب جبرئیل امین علیه‏السلام و صاحب صحیفه فاطمیّه است که علم ما کان، ما یکون و هو کائن در آن درج شده و اینک در دست با کفایت بقیه‏الله الاعظم (عج) است.
  13. مخاطب به خطاب «یا ایّتها النفسُ المطئنّه …»[۱۷] و دارای مقام جنّت ذات و لقای ربّ و وصال محبوب است.
  14. مظهر علم و عمل الهی و ایمان و عمل صالح و اسوه کمال وجودی در ساحت علمی و عینی است.
  15. اساس دین، عماد یقین، کهف قرآن کریم و موضع سرّ الهی و دارنده خصایص حقّ ولایت است.
  16. محور آل کسا و خامس آل عباست.
  17. ودیعه رسول خدا صلی‌‏الله‌‏علیه‌و‏آله و انسیه حورا است.
  18. عالم به غیب سماوات و ارض و ملک و ملکوت است.
  19. بدان دلیل «فاطمه» نامیده شد که خلق از ادراک و معرفت ذات و هویّتش محرومند و فرمود: «اِنّما سُمّیت فاطمه لانَّ الخلقَ فُطِموا عَن معرفتِها.»[۱۸] پس: الفاطمهُ ما الفاطمهُ و ما ادریکَ ما الفاطمهُ؟!

ناگفته نماند که علامه حسن زاده آملی، خود به شرح رساله فص فاطمیه، اهتمام ورزیده و شرح خویش را در نوزده فصل و چهارصد و بیست و هفت صفحه منهای فهرست فصول واعلام در تاریخ نوزدهم ذی القعده سنه هزار و چهارصد و بیست هجری قمری یعنی ششم اسفند هزار و سیصد و هفتاد و هشت به پایان رساند.

نتیجه‌‏گیری

رساله قدسیه و نوریه فصّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیّه با هدف تتمیم فصوص الحکم شیخ اکبر و انگیزه تبیین ابعاد وجودی و شخصیت حقیقی صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام و مقامات بلند و رفیع علمی و عملی آن یادگار و ودیعه پیامبر اکرم صلی‌‏الله‌‏علیه‌‏و‏آله به رشته تحریر درآمده است تا آفاق جدید و فصولی نوین در جهت تأمّل، تدقیق و تحقیق درباره شخصیت حقیقی و حقوقی فاطمه زهرا علیهاالسلام بازگشاید و راه استکمال و ولایت را در مقام قرب الی اللّه و لقاء رب به همه مشتاقان کوی حق تعالی و تشنگان معرفت و فضیلت اعم از زن و مرد نشان دهد و اوصاف ناگفته و ویژگی‏‌های نانوشته‌‏ای از لایه‌‏های باطن حضرت را متجلّی سازد. این رساله نغز و پرمغز، حاوی حقایق معرفتی و دقایق سلوکی است که می تواند میراث گران‌سنگ شیعه در ساحت عرفان اهل بیتی و سلوک ثقلینی باشد. رساله یاد شده صرفا یک نوشته پژوهشی نیست، تا در عرض دیگر نوشته ها قرار گیرد، بلکه سند قویم و شناسنامه غنیم شیعی می باشد. این رساله نشانی از آن بی نشان و رقیقتی از آن حقیقت ناپیداکرانه ائی است که آئینه دار جمال و جلال الهی بود. رساله فص فاطمیه رسالتی را بردوش می کشد که راز ناپیدائی قبرقدسی زهرای بتول برتارک تاریخ در درون خویش دارد. این رساله عرفان نظری و عملی شیعی با سویه سیاسی – اجتماعی را یکجا دربطن و متن خویش تجمیع کرد، تا عرفان اجتماعی را نیز متجلی سازد. به بیان دیگر توحید و موحد در عالی ترین مراتب وجودی و ولایت فکری، معنوی و سیاسی در راقی ترین مراحل معرفتی در فقرات، فصول و موضوعات متنوع رساله فص فاطمیه منطوی، مندمج و مندرج است و این انطواء، اندراج و اندماج محتاج شرح و بیان است که البته استاد علامه خود شرحی بر این رساله نگاشته اند، درعین حال بایسته است چونان فصوص دیگرفصوص الحکم مورد عنایت اهالی عرفان و مطمح نظر اصحاب نظر و بصر قرار گیرد.

کتاب نامه

قرآن

نهج البلاغه

امین، محسن،(۱۴۰۳ق) اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، بیروت،

حسن‌زاده آملی، حسن،(۱۳۷۶)، رساله فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، تهران، انتشارات سروش.

حسن‌زاده آملی، حسن،(۱۳۸۱) شرح رساله فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، قم، انتشارات نشر طوبی.

حسن‌زاده آملی، حسن،(۱۳۷۶)، ترجمه محمّدحسین نائبی، تهران، سروش، ۱۳۷۶

حسن‌زاده آملی، حسن، (۱۳۸۶)، وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، قم، نشر تشیع، چهارم.

حسن‌زاده آملى‏، حسن، (۱۳۶۵)، هزار و یک نکته‏، تهران، نشر رجاء، پنجم‏.

حسن‌زاده آملى‏، حسن، (۱۳۷۳)، إنه الحق، قم، نشر قیام‏

حسن‌زاده آملى‏، حسن، (۱۳۷۵)، نصوص الحکم بر فصوص الحکم‏، تهران، نشر رجاء، دوم‏

حسن‌زاده آملى‏،‌ حسن،‌ (۱۳۷۹)، خیر الاثر در رد جبر و قدر و دو رساله دیگر، قم، نشر دفتر تبلیغات‏، چهارم.

حسن‌زاده آملى‏، حسن، (۱۳۸۱)، هزار و یک کلمه‏، قم، نشر بوستان کتاب‏، سوم‏

حسن‌زاده آملی،حسن ؛(۱۳۸۷) دروس شرح فصوص الحکم؛ ج ۱؛ چ اول، قم: بوستان کتاب.

حسن‌زاده آملی،حسن ؛(۱۳۸۰) عیون مسائل نفس و شرح آن؛ ترجمه محمدحسن نائیجی،‌ قم: انتشارات قیام.

حسن‌زاده آملی، حسن(۱۳۸۰)، تعلیقه بر شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری. تقدیم و تحقیق: مسعود طالبی، تهران: نشرناب.

حسن‌زاده آملی، حسن،(۱۳۷۸)، مّمد الهمم در شرح فصوص الحکم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

حسن‌زاده آملی، حسن،( ۱۳۶۱ )، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تهرا،بنیاد نهج البلاغه.

حسن زاده آملی، حسن، (۱۳۸۱ )، تصحیح و تعلیقه تمهید القواعد، انتشارات الف .لام .میم، چ اول، قم.

حسن زاده آملی ؛ حسن،(۱۳۷۹ )، در آسمان معرفت، انتشارات تشیع، چ پنجم، قم .

حسن‌زاده آملی، حسن،(۱۳۸۲)، دروس شرح اشارات و تنبیهات، نمط نهم، مطبوعات دینی، چاپ اول، قم.

حسن زاده آملی، حسن،(۱۳۶۴)، دیوان اشعار، چ اول، مرکز نشر  فرهنگی رجاء، تهران.

حسن‌زاده آملی، حسن؛(۱۴۰۴)، دروس اتحاد عاقل و معقول؛ تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء،

حسن زاده آملی ؛حسن، (۱۳۸۳)،انسان و قرآن؛ قم: انتشارات الف، لام، میم،.

حسن زاده آملی ؛حسن،(۱۳۸۵ق) ده رساله فارسی، نشر الف، لام، میم، قم،

کلینی ، محمد بن یعقوب،(۱۴۰۱ ق)، اصول کافی ، دار الصعب، دار التعارف، بیروت، چهارم

مجلسی، محمد باقر،( ۱۴۰۴ ق)،  بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،

 

 

[۱] ر. ک: همو، هزار و یک کلمه، کلمه ۲۲۸، ۲۲۱ / همو، هزار و یک نکته، ص ۸۱۶ ـ ۹۲۲ / همو، انسان و قرآن / همو، ممدّ الهمم در شرح فصول الحکم / همو، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه / رساله انّه الحق / همو، نهج الولایه / همو، شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیّه.

 

[۲] حال آیا شناخت فاطمه علیهاالسلام با محمّدشناسی و علی شناسی گِره نخورده است؟ و یا امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: «أیُّنا أحبُّ الیکَ؟ أنا اَو هی؟ قال: هی أحَبُّ الیّ و اَنتَ اَعَزُّ عَلَیَّ»[۲]؛کدام یک از ما نزد شما محبوب تریم: من یا فاطمه؟ حضرت فرمود: فاطمه محبوب تر است و تو عزیزتری. (محسن الامین، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ص ۳۰۷ / احمد بن شعیب نسائی، خصائص، ص ۳۷)

[۳] الرحمن: ۱۹

[۴] و به تعبیر استاد حسن زاده آملی، آیه مباهله دلالت بر تفضیل فاطمه معصومه علیهاالسلام بر همه زنان عالم دارد(شرح فصِ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۱۹۳ و ۲۰۳)

[۵] قرآن کریم در ترسیم و تصویر سیمای ملکوتی فاطمه علیهاالسلام و چهره نورانی و رحمانی اش، مشحون از آیات است که به حسب تفسیر، تأویل، تطبیق و با تکیه بر مجامع روایی و حدیثی، بر مقامات معرفتی و معنوی آن حضرت دلالت تام و کامل دارند، و از جمله آیات الهی، آیه تطهیر «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»(احزاب -۳۳)است که اراده در «اِنّما یریدُ اللّه» اراده تکوینی است؛ خدای سبحان با اراده تکوینی تخلّف ناپذیر خود، موهبت طهارتِ از هرگونه رجس را، خواه در اندیشه های عقل نظری و خواه در نیّت و اراده های عقل عملی، به اهل بیت عصمت علیهم السلام اعطا نمود و «انَّما» نیز اقتضای حصر دارد و تطهیر تکوینی را تنها به آن ذوات طاهره اختصاص داده است، و «یُرید» دلالت بر دفع هرگونه رجس است، نه رفع آن و با دوام و استمرار فیض، اذهاب رجس سازگار است(فصٍ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۷۶- ۷۷)

 

[۶] ر. ک: حسن حسن زاده آملی ، انسان و قرآن، ص ۱۳۸۱۳۹. تهران، الزهراء، ۱۳۶۴،

 

[۷] حسن حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص ۱۳۶

 

[۸] هر کس فاطمه را آن گونه که سزاست بشناسد، لیله القدر را درک کرده است و علت نام گذاری وی به فاطمه آن است که خلایق از کُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شده اند. (حسن حسن زاده آملی، فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، (با ترجمه فارسی) قم، قیام، ۱۳۷۸، ص ۲۲۲۴.)

[۹] قدر: ۱۱

[۱۰] حسن حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص ۲۱۳ / همو، شرح فصّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّهٍ، چ سوم، قم، طوبی، ۱۳۸۲، ص ۲۶۰۲۶۱

 

[۱۱] همان، ص ۲۱۲ و ۲۶۱ / حسن حسن زاده آملی، هزار و یک کلمه، ج ۳، ص ۴۴.

[۱۲] نزد امام صادق علیه السلام درباره «ِانّا اَنزلناه فی لیلهِ القدرِ» سخن به میان آمد، حضرت فرمود: چقدر فضیلت آن بر سایر سوره ها آشکار است! راوی می گوید: گفتم: چه فضیلتی دارد؟ فرمود: ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن نازل شده است. گفتم: در شب قدری که امید داریم در ماه رمضان باشد؟ فرمود: بله، آن شب قدری است که آسمان ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در آن مقدّر شده اند. (حسن حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص ۲۴۲.)

 

[۱۳] دخان: )

[۱۴] همان، ص ۲۴۴۲۴۵.

[۱۵] همان، ص ۲۴۲ / محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۹، ح ۶ .

[۱۶] فاطمه زهرا(س)قرآن کریم و قرآن شناسان و مفسِّران قرآن کریم(احزاب -۳۳) می باشد که سیر معرفتی سلوکی حضرتش از ظاهر قرآن و الفاظ کتاب وحی الهی تا اُمّ الکتاب و کتاب مکنون و لوح محفوظ کشیده شده است. فاطمه علیهاالسلام تمامی مراتب لیله القدر را داراست و در باب علم و عرفان فاطمه علیهاالسلام به قرآن، توجه به حدیث ذیل یک ضرورت و خود گویای مقام قرآن شناسی و معرفت به همه مدارج و معارج وحی الهی و مقامات قرآنی است. خودِ زجاجه وحی و میوه نبوّت، امّ الائمّه المعصومین، سیده نساء العالمین، فاطمه بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، فرمود: «ستایش خدای را که مرا منکر امری از کتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امرکتاب مرا سرگردان ننموده است.»( حسن حسن زاده آملی، فصٍّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۶۵ / همو، شرح فصٍّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۲۹۴) و یاد آورده اند: «زنی خدمت حضرت صدیقه علیهاالسلام رسید و سؤالی کرد و جواب شنید تا ده سؤال؛ خجلت کشید، عرض کرد: بر شما مشقّت نباشد. فرمود: اگر کسی اجیر شود که باری را به سطحی ببرد به صدهزار دینار، آیا بر او سنگین است؟ عرض کرد: نه. فرمود: من اجیر شده ام برای هر مسئله به بیشتر از مابین زمین و عرش که از لؤلؤ پر شود.»( همو، هزار و یک نکته، ج ۲، نکته ۹۳۲ / همو، شرح فصٍّ حکمهٍ عصمتیّهٍ فی کلمهٍ فاطمیّه، ص ۲۹۵)

 

[۱۷] فجر: ۳۰ـ۳۱

[۱۸] محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۵، روایت ۵۸، باب ۳.