کرسی علمی- ترویجی “نقش برداشتهای نادرست از گزارههای اسلامی در خشونت خانوادگی علیه زنان”، چهارشنبه ۱ اسفند ماه ۹۷ توسط گروه فقه و حقوق پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه در سالن حکمت پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.
در این نشست، حجتالاسلام دکتر علی محمدی جورکویه به عنوان ارائهدهنده، حجتالاسلام دکتر غلامرضا پیوندی و حجتالاسلام دکتر فرجالله هدایتنیا به عنوان ناقد و حجتالاسلام دکتر محمد حسنی به عنوان دبیر حضور داشتند.
در ادامه گزارش محتوایی این کرسی علمی خدمتتان ارائه میگردد:
حجتالاسلام محمدی جورکویه:
اهمیت مسئله و آمارها
یکی از زمینههای که بستر را برای خشونت در خانواده آماده میکند، برداشتهای نادرست از گزارههای اسلامی است. امنیت یکی از نیازهای اساسی بشر است و این مسئله در خانواده از اهمیت بیشتری برخوردار است چراکه تهدید یکی از اعضاء موجب پناه آوردن شخص به خانواده میشود؛ حال چنانچه خانواده نیز ناامن باشد وضعیت بحرانیتر میشود. در روایات ما وارد شده است که بشر سه نیاز اساسی دارد که یکی از امنیت است.
مسئله امنیت و یا خشونت در خانواده از مباحث مهم امروزی است که اختصاص به کشور خاصی ندارد و بحث از آن، جهانی است. در برخی از گزارش ها، برای جامعه جهانی ۱۲ مسئله بحرانی تعیین شده که یکی از آن ها، خشونت علیه زنان در خانواده است.
آمارها نشان میدهد که این مسئله در همه جوامع وجود دارد؛ به عنوان مثال، طبق برخی گزارشها در آمریکا میزان خشونت علیه زنان توسط شوهران ۲۸ درصد است. در بلژیک و نروژ ۲۵ درصد و در نیوزلند ۱۷ است و حتی در برخی از کشورها بالای ۸۵ درصد را گزارش کرده اند.
در کشور ما گزارشها متفاوت است؛ طبق گزارشی که از وزارت بهداشت و درمان در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است، خشونت خانوادگی علیه زنان به حدود ۶۵ درصد رسیده و طبق گزارشی دیگر، خشونت در خانوادههای ایرانی حدود ۳۵ درصد است.
تعریف خشونت در خانواده
خشونت در تعریفی که از فرهنگ جهانی ارائه شده عبارت است از: هر رفتار و یا کوتاهی در خانواده که توسط یکی از اعضا رخ دهد و شور زندگی، موجودیت و تمامیت روانشناختی و یا آزادی عضو دیگر خانواده را تضعیف و یا رشد شخصیت او را به طور جدی مختل کند.
در تعاریفی که برای خشونت در خانواده ارائه شده است، اشکالی به ذهن میرسد و آن این است که این تعاریف دائره خشونت را بسیار گسترده لحاظ کرده اند. طبق برخی از تعاریف هر رفتاری که سبب هر نوع آسیب به خانواده شود، خشونت محسوب میشود و حتی تا جایی این تعریف را توسعه داده اند که نظیر جواب سلام را ندادن نیز، خشونت محسوب میشود.
اختلاف در تعریف خشونت، سبب اختلاف در آمارها شده است. به نظر میرسد که برای موفقیت در مبارزه با خشونت در خانواده، باید تعادلی را در تعریف از خشونت در خانواده داشته باشیم. اگر بخواهیم از خشونت تعریف متعادل و جامعی ارائه دهیم ما را از هدف اصلی دور نکند، باید بگوییم: خشونت، رفتار تند و سختی است که توأم با آزار و صدمات جسمی و یا شخصیتی و یا روحی و روانی باشد.
تقسیم خشونت در خانواده به فیزیکی، روحی، جنسی و اقتصادی
خشونت در یک تقسیم بندی به جسمی و فیزیکی، روحی و روانی، جنسی و اقتصادی تقسیم میشود؛ خشونت فیزیکی مانند ضرب و جرح که به جسم فرد ضربه وارد میشود؛ خشونت روحی و روانی مثل تمسخر، توهین و فحاشی ها؛ خشونت جنسی عبارت است از رابطه جنسی نامتعارف؛ در نهایت خشونت اقتصادی مثل سخت گرفتن در خوراک افراد تحت تکفل.
آمار نشان میدهد که بالاترین خشونتی که در کشور ما وجود دارد، خشونت روحی و روانی است؛ بعد از آن، خشونت جسمی و در نهایت خشونت جنسی در رتبههای پایینتر قرار دارند.
تقسیمبندی عوامل خشونت در خانواده
مطابق تقسیم بندی که بسیاری از اندیشمندان آن را پذیرفته اند، عوامل خشونت به فردی و اجتماعی تقسیم میشود؛ همچنین عوامل فردی به درونی و بیرونی و عوامل اجتماعی به خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، محیط اجتماعی و محیط جغرافیایی تقسیم میشوند.
برداشتهای نادرست از گزارههای اسلامی در خشونت خانوادگی علیه زنان
اما بحث اصلی ما، نقش برداشتهای نادرست از گزارههای اسلامی در خشونت خانوادگی علیه زنان است؛ ما در این مقوله به پنج گزاره اسلامی پرداخته ایم که برداشت نادرست از آنها در خشونت علیه خانواده نقش داشته است. این گزارهها عبارتند از: چند همسری، قوامیت مردان، تعصب نادرست، ضرب زوجه و ازدواج اجباری.
برداشت نادرست از چندهمسری
این عنوان یکی از عوامل فرهنگی در بُعد عوامل اجتماعی خشونت در خانواده است. ما عوامل خشونت را به عام و خاص و یا مشترک و اختصاصی تقسیم کرده ایم که چندهمسری جزء عوامل عام است، یعنی بحث چندهمسری تنها در مسئله خشونت در خانواده مطرح نیست بلکه در مسائل دیگر نیز تاثیر گذار است.
خداوند متعال در قرآن کریم پیرامون چندهمسری میفرماید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَى فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا».
«و اگر میترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند».
بخش اول آیه شریفه چندهمسری را اجازه داده است و متأسفانه بسیاری از افراد جامعه تنها به همین بخش توجه دارند؛ حتی بالاتر، شاید برخی از افراد نپذیرند که اگر عدالت نباشد، چندهمسری جایز نیست.
در بحث تعدد زوجات، مسئلهای که باعث بحران میشود عدم توجه به ادامه آیه شریفه است، جایی که خداوند متعال میفرماید: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً؛ و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید».
به اعتقاد ما، عدم رعایت عدالت بین همسران و فرزندان در بسیاری از موارد به خشونت دامن میزند؛ چه اینکه خشونت مذکور، خشونت شوهر علیه همسر باشد، چه اینکه خشونت همسر علیه شوهر باشد، چه اینکه خشونت همسران علیه یکدیگر باشد و چه اینکه خشونت فرزندان علیه یکدیگر باشد.
علامه طباطبایی میفرماید: «خداوند متعال تعدد زوجات را بر ترس از عدم رعایت عدالت معلق کرده است و نه علم به آن، زیرا علم در این امور معمولا حاصل نمیشود و در نتیجه مصلحت از دست میرود». یعنی شارع مقدس از تشریع شرط عدالت در چندهمسری مصلحتی را در نظر داشته است، حال هنگامی که شرط مذکور رعایت نشود، نه تنها مصلحت به دست نمیآید بلکه وضعیت بحرانیتر نیز میشود.
برداشت نادرست از قوامیت مردان
قوامیت یکی از عوامل فرهنگی در بُعد عوامل اجتماعی خشونت در خانواده است. خداوند متعال میفرماید: «الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ؛ مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ (زندگی) زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را از جهت توان جسمی، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه (مردان) از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب]میپردازند».
مسئله قوامیت نه تنها در میان عوام جامعه بلکه در نزد خواص جامعه نیز به خوبی تبیین نشده است. قوامیت به زورگویی، قدرت نمایی و مانند اینها نیست بلکه قوامیت نوعی مسئولیت در قبال هدایت خانواده است. نتیجه تبیین مذکور از قوامیت این است که در روز قیامت خداوند متعال از مردان سوال خواهد کرد که شما در قبال مسئولیت خانواده خود چه کرده اید؟
برداشت نادرست از اجازه ضرب زوجه
اجازه ضرب زوجه یکی از عوامل فرهنگی در بُعد عوامل اجتماعی خشونت در خانواده است. خداوند متعال در قرآن میفرماید: «وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا».
«و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان بیم دارید (در مرحله اول) پندشان دهید، و (در مرحله بعد) در خوابگاهها از آنان دوری کنید، و (اگر اثر نبخشید) آنان را (به گونهای که احساس آزار به دنبال نداشته باشد) تنبیه کنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند برای آزار دادن آنان هیچ راهی مجویید؛ یقیناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است».
نکته اول این است که آیه مذکور در رابطه با نشوز زوجه و روابط خاص زناشویی است و نه امور دیگر که مربوط به امور خانواده باشد. طبق نظر برخی از اندیشمندان آیه مذکور در رابطه با عدم رعایت عفاف است و به همین حیطه محدود است و نه بیش از آن.
نکته دوم این است که اجازه مذکور تنها به زوج داده شده است. نکته سوم این است که امر مذکور مراتبی دارد که رعایت آنها واجب است. نکته چهارم نظراتی است که پیرامون تفسیر «ضرب» آیه شریفه ارائه شده است.
مطابق برخی از اقوال چنانچه ضرب، موجب هر نوع آثار و صدمهای شود مسئولیت را به دنبال دارد. نتیجه قول مذکور این است که مقصود از ضرب در آیه شریفه، ضرب متداول نیست. در روایتی از امام باقر (ع) این مسئله آمده است که مقصود از ضرب در آیه شریفه یک نوع اظهار ناراحتی و عدم رضایت است و نه ضرب معمول.
برداشت نادرست از تعصب
تعصب نادرست یک عامل فردی، درونی و اختصاصی در بحث خشونت در خانواده است. در دین به غیرت دینی توصیه شده است ولیکن متاسفانه در جامعه ما غیرت دینی با تعصب نادرست، خلط شده است.
ما تعصب را با غیرت دینی که در برخی از روایات توصیه شده است، خلط کرده ایم در حالی که غیرت دینی با تعصبی که به عنوان عامل خشونت است بسیار تفاوت دارد. در حدیثی حضرت علی (ع) نفاق بر چهار پایه استوار میداند که یکی از آنها خشم است.
همچنین خشم هم بر چهار پایه استوار است که یکی از آنها عصبیت است. در انتهای این حدیث حضرت میفرماید: «وَ مَنْ أَخَذَتْهُ الْعَصَبِیَّةُ جَارَ؛ کسی که عصبیت او را فرا گیرد حتما ستم میکند».
تعصب بیجا که به نام دین در جامعه رواج پیدا کرده، باعث بسیاری از خشونتها شده است، در حالی که این امر هیچ پایگاه دینی ندارد. مطابق روایت حضرت امیر (ع): «الإمامُ علیٌّ علیه السلام فی وصیَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ علیه السلام: إیّاکَ و التَّغایُرَ فی غیرِ مَوضِعِ الغَیرَةِ، فإنَّ ذلکَ یَدعُو الصَّحیحَةَ مِنهُنَّ إلَى السَّقَمِ، و لکن أحکِمْ أمرَهُنَّ فإن رَأیتَ عَیبا فَعَجِّلِ النَّکیرَ علَى الکبیرِ و الصغیرِ».
امام على علیه السلام در سفارش به فرزند خود حسن علیه السلام فرمود: از غیرت نابجا نسبت به زنان بپرهیز که آن، زن سالم را به بیمارى مى کشاند و پاکدامن را به بدگمانى و اندیشه گنهکارى، بلکه درباره آنان محکم کارى کن. آنگاه اگر عیبى دیدى در مجازات کوچک و بزرگ درنگ مکن. این مسئله در برخی از شهرهای ایران نظیر سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان بسیار رواج دارد و منشا بسیاری از خشونتها شده است.
برداشت نادرست از شرط ازدواج دختر باکره به اذن ولی
ازدواج اجباری نیز یکی از عوامل اجتماعی خشونت در خانواده است. بر اساس برخی از مستندات، فقهای ما ازدواج دختر باکره را مشروط به اذن، ولی کرده اند که همین مسئله در برخی از موارد، موجب ازدواج اجباری شده است. ازدواج اجباری نیز در بسیاری از موارد زمینه ساز خشونت میشود.
برخی از والدین گمان می کنند هنگامی که اذن ازدواج دخترانشان با آنها است، در نتیجه می توانند دختر را به عقد هر کسی که مد نظر خودشان است در آورند ولو آنکه دخترشان با آن ازدواج موافق نباشد و حال آنکه چنین نیست. شرع مقدس و عقلانی اسلام تنها ازدواج دختر را مشروط بر اذن پدر کرده است.
دختری که به اجبار با فرد غیر مورد نظر خود ازدواج کند به طور طبیعی میل و رغبتی به آن زندگی ندارد و هنگامی که انسان رغبتی به زندگی نداشته باشد، بستر برای خشونت آماده است و می توان گفت که با کوچک ترین اختلافی که بین زوجین به وجود می آید، باید منتظر خشونت بود.
در برخی از گزارهها، خشونت ناشی از سوء استفاده از گزارههای دینی است
حجتالاسلام هدایتنیا: تصور میشود که درباره خشونت زن و یا خصوص همسر با دستاویز قرار دادن احکام و گزارههای اسلامی سه مسئله مهم وجود دارد. اول اینکه آیا اساسا احکام اسلامی خشونت زا هستند؟ به تعبیر دیگر، آیا در اسلام احکامی وجود دارد که موجب خشونت در خانواده شود؟ من نمیتوانم چنین ادعایی را داشته باشم.
مسئله دوم خشونتی است که ناشی از سوء فهم و یا عدم آگاهی از احکام اسلامی است. به تعبیر دیگر، گاهی خطای معرفتی موجب خشونت میشود. نظیر اینکه در برخی از موارد برداشت اشتباه فقیهی موجب خشونت میشود که ما بدان فتوا معتقد نیستیم.
اما مسئله آخر، خشونت ناشی از سوء استفاده از احکام اسلامی است. به تعبیر دیگر، گاهی برخی از افراد تعمدا از گزارههای اسلامی سوء استفاده میکنند که این امر در برخی موارد موجب خشونت میشود. عنوانی که ارائه دهنده انتخاب کرده است، خشونت ناشی از سوء فهم برداشت نادرست است و حال آن که بسیاری از مواردی که در این رابطه مطرح کرده است، ناشی از سوء استفاده است و نه سوء فهم.
یعنی در این پنج گزارهای که حجت الاسلام محمدی جورکویه آن را به عنوان مصداق برداشت نادرست بیان کرد، حکم در فقه روشن است ولیکن اشخاص سوء استفاده کرده و این امر به خشونت میانجامد. به عنوان مثال، در غالب مصادیق تعدد زوجات، اشخاصی که شرط عدالت را نادیده گرفته اند، به خاطر فهم نادرست از آیه شریفه نیست بلکه شرط عدالت برای چندهمسری محرز است ولیکن شخص خاطی از آن سوء استفاده میکند و این سوء استفاده منتهی به خشونت میشود.
همچنین است بحث در ازدواج اجباری؛ چراکه در این گزاره، پدر دختر میداند که شرع، تنها اجازه ازدواج دخترش را به او داده است ولیکن وی از این حکم سوء استفاده میکند و از آن در ازدواج اجباری استفاده میکند.
به همین خاطر، تفکیک این سه حالت از یکدیگر ضروری به نظر میرسد و این امر موجب میشود که خواننده دچار اشتباه نشود. آری در برخی موارد به نظر میرسد که برداشت از روایت مجهول باشد، مثل روایاتی که میگوید به زنان کتابت نیاموزید که اگر این روایت معتبر باشد، میتوانیم بگوییم که این فرمان دین منشأ خشونت است چراکه باعث انحطاط فکری و عقب ماندگی است.
همچنین است روایتی که مطابق آنها باید زنان را در خانه حبس کرد. خلاصه آنکه ایجاد خشونت با دستاویز قرار دادن گزارههای اسلامی ممکن است که به یکی از سه دلیل مذکور باشد؛ یعنی یا به خاطر سوء برداشت از احکام شریعت، یا به خاطر سوء استفاده از احکام شریعت و یا حتی در برخی موارد هم حکم روشن است و هم شخص سوء استفاده نکرده است، ولیکن نفس حکم شریعت خشونت زا است.
به نظر میرسد چنانچه در مقاله مذکور، تعریف خشونت در اعلامیه رفع خشونت علیه زنان مورد توجه قرار گیرد خالی از لطف نباشد؛ در ماده نخست این اعلامیه خشونت علیه زنان را تعریف کرده است که البته اشکالاتی بر آن وارد است؛ نظیر اینکه طبق این تعریف، اجبار زن به همخوابگی خشونت است و حال اینکه این امر با برخی از احکام ما منافات دارد.
خشونت علیه زنان طبق اعلامیه مذکور عبارت است از: «هر عمل خشونت آمیز بر اساس جنس است که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی و یا روانی زنان منجر شود و یا احتمال رود که منجر شود؛ از جمله تهدیدات و یا اعمال مشابه و یا إعمال اجبار و یا محروم کردن مستبدانه زنان از آزادی که در منظر عموم و یا در خلوت زندگی خصوصی دارند.
عدم تفکیک خشونت موجه و غیر موجه
اما اشکال دوم در تعریفی است که از خشونت ارائه شده است؛ آیا لازم نمیدانید که خشونت را به موجه و یا غیر موجه و یا به تعبیر دیگر به مشروع و غیر مشروع تقسیم بندی کنید؟! این تعریف موجب میشود که برخی از رفتارهای مرد جزء عوامل خشونت محسوب شوند و حال آنکه مرد برای آن رفتار مجوز شرعی دارد؛ مثل مواردی که مرد برای اعمال سیاستهایی که ناشی از اختیارت قوامیت است تصمیمات اقتصادی را برای زن ناشزه اش اعمال میکند.
تنافی آمارهای ارائه شده
اشکال بعد، تعارض و تنافی آمارهایی است که ارائه شده است؛ به عنوان مثال، در جایی مطرح شده است که خشونت روانی با بیشترین فراوانی ۸۷ درصد است در حالی که در جایی دیگر، خشونت جسمی با فراوانی بالای ۹۳ درصد ذکر شده است.
امر مهمتر در این مسئله، برداشتی است که ارائه دهنده از آمارها داشته است؛ حجت الاسلام محمدی جورکویه در جایی از مقاله خود فرموده است «بر اساس برخی از تحقیقات، تعدد زوجات در افزایش همسر آزاری موثر بوده است». در حالی که آماری که وی ارائه کرده است، بر خلاف این ادعا است.
همچنین حکم برخی از موارد، اختلافی است که اشاره به آنها خالی از لطف نیست؛ به عنوان مثال، ضرب ناشزه به ضرب خفیف تفسیر شده است و حال آنکه به اعتقاد مرحوم ابن ادریس ضرب با تازیانه نیز جایز دانسته شده است.
چنانچه مقصود حجتالاسلام محمدی جورکویه از برداشتهای نادرست خطای معرفتی باشد، در این صورت به نظر میرسد که اضافه کردن برخی موراد دیگر ممکن باشد؛ نظیر مشروعیت استمتاع از صغیره، لزوم تمکین زوجه در وطی از دبر و نفی حقوق زناشویی زوجه در ازدواج موقت بلند مدت؛ و در آخر اینکه پیشنهاد و راه حلی برای این مشکلات ذکر نشده است که بهتر است بدان توجه شود.
ابهام در عنوان
حجتالاسلام پیوندی: این موضوع بسیار خوب و چالش انگیز است منتهی عنوان بحث ابهام دارد. باید روشن شود که مقصود از برداشت نادرست در عنوان بحث، سوء استفاده است، خطای معرفتی است و یا چیز دیگری است.
همچنین تعریف حجت الاسلام محمدی جورکویه از خشونت در خانواده موسع است و البته خود ایشان نیز بدین امر تا حدودی توجه داشته است و فرمود که برخی از قیدهای مذکور در تعریف از لحاظ کمی قابل معیار گذاری نیست ولیکن با این حال تعریف ایشان مشکک است.
گاهی فقیهی بر اساس برداشت از یک دلیل، فتوایی داده است و گروهی از مقلدین نیز از این فتوا تقلید میکنند. حال آیا صحیح است که بگوییم در اینجا برداشت نادرست از گزارههای دینی سبب خشونت در خانواده شده است؟ به نظر میرسد که باید تکلیف این اشکال در عنوان بحث روشن شود.
همچنین ورود بحث یعنی ضروری بودن امنیت، ورود خوبی نیست، زیرا موضوع بحث، برداشتهای نادرست است و باید در لابهلای گفتار به بحث امنیت پرداخته شود.
برخی از گزارهها زمینه خشونت هستند و نه عامل
و اما اشکال آخر؛ در جرم شناسی، جرم شناسان بین «عامل» و «زمینه» تفکیک جدی قائل میشوند. یعنی یک سری موارد هست که زمینه سازی میکند ولیکن هیچ گاه به آن «عامل» نمیگویند. به همین خاطر دکتر کینیا در کتاب جرم شناسی خود این تفکیک را قائل شده اند و به نظر که شخص دیگری به این صورت تفکیک مذکور را تبیین نکرده است.
به نظر میرسد که عامل چیزی است که مستقیما با رفتار همراه است. معمولا عوامل جرم زا نزدیکی رفتار مجرمانه هستند. در بحث ما، چندهمسری و قوامیت عامل خشونت نیستند بلکه این گزارهها زمینهساز یک سری علل هستند که آنها منجر به خشونت میشوند. در نتیجه نمیتوان گفت که این گزارهها مستقیم باعث خشونت هستند.