به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش ملی فلسفه کلام به مناسبت روز جهانی فلسفه، صبح روز پنجشنبه مورخ ۱ آذرماه جاری، با حضور و سخنرانی حضرت آیتالله علیاکبر رشاد موسس و رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و رییس شورای حوزههای علمیه استان تهران، آیتالله علی ربانی گلپایگانی، حجتالاسلام طارمی راد، حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی و جمعی از اندیشمندان، اساتید و دانشپژوهان حوزه علمیه، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی دفتر قم برگزار شد.
حجتالاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی در ابتدای سخنان خود و ضمن ابراز سلام و درود به روان پاک پیغمبر اکرم و آل طاهرین علیهم السلام گفت:در نظر است نکاتی در تأثیرات کلام بر فقه و در ضمن آن، تأثیراتی که فقه و اصول بر کلام دارند و به نوعی ترابطشان،با محوریت آثار فقهی، اصولی و کلامی حضرت آیت الله العظمی سبحانی، به صورت اجمالی اشاره میشود.
بحث تأثیر علم کلام بر علم فقه را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
- تأثیر بر موضوع و مبانی علم فقه
- تأثیر بر غرض، غایات و فایده علم فقه
- تأثیر بر منابع علم فقه
- تأثیر بر مسائل علم فقه
اول: علم کلام وموضوع علم فقه:
در باب «موضوع» علم فقه، طبق مشهور موضوع علم فقه را افعال المکلفین معرفی مینمایند. وقتی که مکلَّف موضوع فقه می شود، طبیعی است که قبل از آن مکلِّف(تکلیف کننده)، حُسن تکلیف، کیفیت تکلیف، آوردنده تکلیف الهی، باید از قبل در ذیل عنوان مبانی و پیش انگاره ها مطرح شود. پس از قبل بایستی وجود باری تعالی را اثبات شود. وجود معرفت عقلی، بر مدار آموزه هایی که در علم کلام آمده و بحث هایی که راجع به حسن و قبح مطرح است بیان گردد. حضرت آیت الله سبحانی در رابطه با حسن و قبح یک بحث مستوفی دارد. که بسیاری از این عقاید دینی را بر این پایه اثبات می کنند و آثار آن را ما در فقه و اصول هم در آثار ایشان مشاهده می کنیم.
ایشان در بحث معرفت باری بر مدار حسن و قبح، استدلالهایی از لزوم شکر مُنعِم، دفع عقاب محتمل و مانند اینها را مطرح میکند. بحث لزوم بعثت انبیا و حُسن این قضیه،خاتمیت انبیاء و استمرار احکام اسلام را در ذیل همین بحث میآورند و به حسن و قبح تمسک میکنند و همچنین حُسن تکلیف انسان را اثبات میکنند که از نتایج بحث حسن و قبح عقلی است که فعل خدا اگر بخواهد منزه از عبث باشد، عقل مستقل است که باید انسان را مکلَّف کند به کل غایاتی که برای او خلق شده و تکلیف کند و در اینجا باید آن تکلیف به واسطه ارسال رسل از طریق وحی و شرع به بشر برساند.
در ذیل بحث تکلیف، بحث اختیار انسان مطرح میشود. انسانی مکلَّف است که مختار باشد. نیز اختیار انسان از نتایج بحث حسن و قبح عقلی است؛ بحث عدالت خداوند، تأثیرات قضا و قدر در فعل انسانها، در همین جا مطرح میشود؛ که ما انسان مختار را از مسائل مترتب بر عدل الهی (فان الله عادل لا یجور) میدانیم.
در بحث کیفیت تکلیف نیز، باز هم در زیر مجموعه عدالت الهی بر مدار حسن و قبح عقلی، بحث قبح عقاب بلا بیان وجو دارد؛ که خدا باید تکالیف را بیان بفرماید که «بیان» هم با ارسال رسل محقق میشود و خود این بحث نیز بحث برائت عقلی را در اصول عملیه را در پی دارد.
در اینجا مباحث گسترده ای درباره حقیقت تشریع، کیفیت تشریع وتعیین شارع مطرح می گردد که در فقه موثر است و در کلام مطرح می شود .
دوم: کلام و هدف فقه:
زمانی که ما به غرض علم فقه میرسیم در اینجا علما به فایده علم فقه اشاره میکنند که غرض و فایده نهایی علم فقه سعادت ابدی است (التی لأجلها خلقه الخالق) را اشاره می کنند. البته در ضمن آن هدفهای متوسط، مدیریت و اداره دنیا هم مطرح میشود. وقتیکه غرض علم فقه در نهایت، رسیدن به سعادت اخروی باشد و بخواهید این را مطرح کنید، باید نسبت به وجود آخرت و معاد پاسخ دهید. پس بحث های غایت شناسی، معاد شناسی و اصل وجود آخرت تا ثابت نشود، نمیتوان این گزاره به عنوان غایت علم فقه مطرح و بررسی کرد. پس در اینجا بایستی این بحث از قبل به اثبات برسد.
با این مطالب به نوعی توقف علم فقه بر کلام و تقدم کلام بر فقه مطرح می گردد.
اما نکتهای هم در اینجا مد نظر است. و آن اینکه زمانی ما به غرض و تعریف علم کلام توجه میکنیم، علمی است که مربوط به دفاع از عقاید دینی است.. غایت قصوای متکلم معرفی ودفاع از عقائد درباره خداوند، صفات و افعالش است. وقتی که اینچنین باشد یک معنا را باید توجه کنیم که اگر ما با کلام لزوم معرفت الهی را اثبات کردیم، آخرت را اثبات کردیم، و این بشر گریز پای را، عقلش را، اعتقاد قلبیاش را پابند و دلبند خدا و خداوند کردیم، تازه نوبت به اینجا میرسد که حالا این بشری که قبول کرد خدا و آخرتی هست و برای سعادت در دنیای دیگری خلق شده است اکنون باید چه کند؟! اینجاست که نقش پر رنگ عمل انسان و فقه مطرح میشود. که رسالت راهبری انسان را بر عهده دارد تا او را به آن غرض برساند
سوم:کلام ومنابع علم فقه و اصول:
در علم اصول از منابع علم فقه بحث میشود. کتاب، سنت، اجماع، عقل. ما در منابع علم فقه و اصول زمانی که پای قرآن وسط میآید، حجیت قرآن، معجزه بودنش، جاودانگی احکامش و مانند اینها اگر تمام نشود، نوبت به تمسک به قرآن تمام نمیشود.
بحث عصمت پیامبر در دریافت وحی، در تبلیغ وحی و عصمتشان در رفتار و گفتار و مسائل دیگر تا تمام نشود، دیگر سنتهای نبوی و همچنین روایات ائمه علیهم السلام برای ما حجیت ندارند.
در بحث دلیل عقل در فقه، به حسن و قبح تمسک میشود. دلیل عقل در فقه، قوه دراکه نیست. دلیل عقل در فقه یک قضیه است (قضیهٌ متشکله). از یک عقل نظری و یک عقل عملی؛ عقل عملی که صغری است، درک حسن و قبح است. به صورت مستقل و جزمی؛ وکبرای قضیه قاعده ملازمه است. اگر این دو تمام شد دلیل عقل فقهی تمام میشود. پس این بحث نیز مبتنی بر مباحث حسن وقبح شد که در کلام منقح می شود.
در اجماع هم بحث قاعده لطف مطرح است که از زیر مجموعه مباحث عدل الهی است. شهید صدر استدلال در اجماع را تقسیم میکند به استدلال بالعقل النظری و استدلال بالعقل العملی؛ و استدلال به اجماع میکند.
اما لازم به ذکر است از آن طرف هم علم اصول فقه خدماتی در حجیت ظهورات، امکان تخصیص ظهورات قرآنی به خبر واحد، حجیت خبر در بحث اعتقادات،را برای کلام انجام می دهد.
چهارم: علم کلام ومسائل فقه:
در مسائل علم فقه میگوید که تمام خواطر قلبی، تمام اعتقادات، تمام آنچه انسان به آن دل مشغولی دارد، حکم شرعی دارد. این مسئله سبب میشود انسان نتواند به هر چیزی معتقد بشود. و از آن طرف هم در مسائل علم فقه، از بحث ارتداد، انکار ضروری، بحث بدعت، کتب ضلال و دهها مسائل دیگر در علم فقه، که اثبات موضوعش، قلمرو موضوعش در علم کلام تعیین میشود و فقه بر مدار آن حکمی جاری میکند.
همجنین مبانی خداشناسی ومعرفت شناسی وغایت شناسی وانسان شناسی در مباحث جدید فقه الاقتصاد، فقه التربیه، فقه سیاسی و نظام سازی در این عرصه ها موثر است که توضیح آن فرصت لازم را می خواهد.
پس در رابطه بین علم فقه و کلام در موضوع و مبانیاش، در غایت و هدف، در منابع و در مسائل به نوعی کلام بر فقه تأثیر دارند. و ترابط اینها قابل اثبات است. و همه اینها در آثار گرانقیمت حضرت آیت الله سبحانی موجود است و سروران عزیز میتوانند با مطالعه جزوه ای که در این رابطه تهیه شده است و مطالعه آثار ایشان بهره لازم را از این مباحث ببرند.