به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در جدیدترین یادداشت مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه، به تفسیر و تبیینِ بخشهایی از نکات و لطایفِ مطرحشده از سوی رهبرِ انقلاب در دیدارِ باشکوهِ اخیرشان با نیروهای بسیجی در تاریخِ ۱۲ مهر جاری میپردازیم و پارههایی از لایههای آن را که بیشتر، درخورِ تأمّل و تدقیق هستند از نظر میگذرانیم تا ارتباط و اتّصالِ معرفتیِ عمیقتری با اندیشهها و مطالباتِ رهبرِ انقلاب بیابیم.
متن کامل یادداشت مهدی جمشیدی به شرح زیر است:
گوشهای از دقایقِ تحلیلی و تدبیریِ آیتالله خامنهای:
[۱]. «رویشها»ی جوانان، بر «ریزشها»ی آنها غلبه دارد
رهبرِ انقلاب میگوید هنگامیکه من وقتی از جوانها تمجید میکنم، بعضیها تصوّر میکنند که من از «انحرافها و لاابالیگریها و خلافکاریهای بعضی از جوانها» اطّلاع ندارم، در حالیکه بنده از آنها هم مطّلعم و آنها را «ریزشها» میشمارم، اما مهم این است که «رویشها» بر «ریزشها»، رجحان و غلبه دارند، بهگونهای که بیش از آن مقداری که بهسمتِ لاابالیگری میروند، بهسمتِ تعهّد، و عمل در راهِ اهداف حرکت میکنند. به این ترتیب، در منطقِ ایشان، نباید موردی و بخشی اندیشید و پارهای از واقعیّتها را دید و پارهای دیگر را رها کرد، بلکه باید به همۀ واقعیّتها نگریست و در نهایت، پارههای منفی و مثبتِ آن را با یکدیگر جمعِ جبری کرد و به نتیجه دست یافت. در هر جامعهای، خواهناخواه، کسانی هستند که از مسیرِ حقّ خارج میشوند و از ارزشها فاصله میگیرند، اما مسأله این است که انقلاب بتواند خود را بهصورتِ اکثری و غالب، «بازتولید» کند و «تداوم» یابد. پس مسأله در اینجا عبارت است از «بازتولیدِ اکثری» و «استمرارِ غالب». وضعِ فرهنگیِ جامعه و شرایطِ ذهنی و عینیِ جوانان نشان میدهد که برخلافِ القائاتِ بیپایه و ساختگی، انقلاب توانسته در طولِ چهار دهۀ گذشته، گامهای بلندی در عرصۀ فرهنگ بردارد و نسلهای جوانِ پساانقلابی را با ارزشهای اساسِ خویش، همراه و همعقیده سازد. انقلاب، دچارِ انقطاع و گسیختگیِ نسلی نشده و جوانان با انقلاب، احساسِ بیگانگی و تضاد نمیکنند، بلکه با وجودِ اینکه آنها درکِ مستقیم و عینیِ از وقوعِ انقلاب و دورانِ دفاعِ مقدّس و امام خمینی ندارند، اما همانندِ نسلهای اولیّه، «متعهد» و «ملتزم» به ایدئولوژیِ انقلابی هستند و حاضرند حتّی از جانِ شیرینِ خویش دست بردارند تا کیان و بنیانِ انقلاب، پابرجا باقی بماند.
[۲]. امریکا از «اصلِ انقلاب»، کینه دارد، نه از «ادبیّاتِ صریحِ ما»
به باورِ رهبرِ انقلاب، آمریکا از «اسلام» و «انقلابِ اسلامی»، سیلی خورده است، و از آنها، «کینه» در دل دارد؛ چون در ایران، «همهکاره» بود، اما اسلام و انقلابِ اسلامی، دستِ او را کوتاه کرد. «نِقزنها» میگویند از آمریکا «بدگویی» نکنید تا با شما «دشمن» نشود، در حالیکه دشمنیِ او، فقط بهخاطرِ «بدگویی» و «گفتنِ مرگ بر آمریکا» نیست، بلکه او از «اصلِ انقلاب و حرکتِ عظیمِ ملّتِ ایران»، کینه در دل دارد. از اینرو، اعتراض و انتقادِ کسانیکه ایشان را به «دشمنتراشی» و «تنشزایی» متهم، و «ادبیّاتِ انقلابیِ» ایشان را ملامت میکنند، وارد نیست و نمیتوان قبول کرد که در صورتِ «تغییرِ ادبیّات» بهواسطۀ «سازشجوییِ زبانی» و «محافظهکاریِ گفتاری»، دشمنیهای امریکا با ما پایان یابد و امریکا بر اساسِ منافعِ دوجانبه و عادلانه، مناسباتِ خود را با ما بازتعریف کند.
[۳]. امریکا با «تصویرسازیِ رسانهای»، در پیِ دستکاریِ «فهمِ مردم از واقعیّت» است
رهبرِ انقلاب میگوید چون اینکه مردم، «فهمِ درست از واقعیّتهای ایران و جهان» داشته باشند، به ضررِ دشمن است، او سعی میکند از طریقِ «تصویرسازیهای رسانهای غلط»، افکارِ مردم را منحرف کند، از جمله ایشان اشاره میکنند که:
[الف]. یکی از تصویرسازیهای رسانهایِ غلطِ دشمن این است که وانمود میکند در «موضعِ قدرت» است، درحالیکه اینطور نیست. در عرصهی «قدرتِ نرمافزاری»، آمریکا «بهشدّت ضعیف» است؛ یعنی «منطق، استدلال و حرفِ قوّی و نو» ندارد، چنانکه حرفش، «زورگویی» و لیبرالدموکراسیِ موردِ ادّعایش، «مفتضح» است.
[ب]. همچنین بعضی سعی میکنند این را به جوانان القاء کنند که دچارِ «بنبست» شدهایم و راهِ حلّی جز «پناه بردن به دشمن» وجود ندارد. کسانیکه در داخل، این فکر را ترویج میکنند، «خیانت» میکنند. من به حولوقوّهی الهی و با همراهیِ شما، تا جان و توان دارم، نخواهم گذاشت این اتّفاق – یعنی پناه بردن به دشمن – بیفتد.
بر این اساس، رهبرِ انقلاب تصریح کردند که مسئولانِ «بخشِ ارتباطات»، توجّه کنند که امروز، دشمن از «ابزارِ رسانه» برای «اثرگذاری بر افکارِ مردمِ ما» استفاده میکند. همچنانکه در جلساتِ حضوری هم به اینها «تذکّر» داده و «تأکید» کردهایم، باید «وظیفه»ی خودشان را بدانند و «با جدّیّت»، عمل کنند تا به ابزاری برای اینکه دشمن، بهراحتی بتواند سلاحِ شیمیاییِ خودش را بر ضدّ مردم بهکار ببرد، تبدیل نشوند.
کسانیکه ارتباطِ مستقیم و مستمر با ذهنیّتِ جمعی دارند و گفتگوها و مباحثاتِ مردم را دنبال میکنند، بهروشنی مشاهده میکنند که قدرتِ اثرگذاری و تلقینِ رسانههای بیگانه و وابسته به جبهۀ دشمن، تا چه اندازه است، و چگونه اندیشهها و تفسیرهای مردم، از سوی آنها دستکاری میشود. این امر، حقیقتِ تلخ و گزندهای که چنانچه از آن غفلت شود، صدمات و لطماتِ بزرگی در پیش خواهد بود و در روندی نامحسوس و پنهانی، دل و ذهنِ تودههای مردم به تصرّفِ جریانِ رسانهای دشمن درمیآید و انقلاب، بدنۀ اجتماعیِ خود را از دست میدهد. چنین تهدیدِ سهمگین و هولناکی، رهبرِ انقلاب را برانگیخته تا در برابرِ آن، از خود واکنش نشان دهد و پرده از این توطئۀ بردارد. تصویرسازیهای رسانهای غلط، چنانچه در ذهنیّتِ جمعی رسوب کنند و ساختارِ بینشی و نگرشیِ آنها را دگرگون سازند، تمامِ محاسباتِ و معادلاتِ ما واژگون خواهند شد و قافیه را خواهیم باخت. مسئولانِ ارتباطیِ کشور که عنانِ تعاملات و مناسباتِ رسانهای و ارتباطی را در دست دارند، در درجۀ نخست و بیش از هر کسی، باید در اینباره بهخود آمده و گِرهگشایی کنند و در چارچوبِ سیاستهای ایجابی و سلبی، از تأثیرگذاریِ فکریِ دشمن بر جامعه، جلوگیری کنند.
[۴]. «دشواریِ معیشتیِ مردم»، احساسِ محض نیست
رهبرِ انقلاب معتقد است «مشکلاتِ اقتصادی» و «تنگیِ معیشتِ بخشِ بزرگی از مردمِ ضعیف»، یک واقعیّت است، نه احساسِ القایی و ساختگی. این در حالیست که نیروهای سیاسیِ اعتدالگرا، سعی فراوان در انکارِ آن دارند و میکوشند از طریقِ حرفدرمانی و خطابهخوانی، نه واقعیّتهای تلخِ معیشتی را، بلکه ذهنیّتِ واقعیّتساختۀ مردم را تغییر دهند. نیروهای اعتدالگرا باید بپذیرند که معیشتِ روزمرۀ مردم را دچارِ چالش و تنگنا کردهاند و مردم در وضعِ بسیار سخت و طاقتفرسایی قرار گرفتهاند که بیش از این، نمیتوانند آن را تحمّل کنند. دیگر اینکه وضعِ یاد شده، هیچ خاستگاه و سرچشمهای ندارد، جز دلبستن به ایالاتِ متحدۀ امریکا و اعتماد کردنِ به وعدههای توخالیاش از یکسو، و نادیده گرفتنِ ظرفیّتها و قابلیّتهای مغفولِ وطنی. کسانیکه مذاکره و سازش را نسخۀ علاجِ امراضِ اقتصادی و عبور از دشواریهای معیشتی معرفی کردند و چندین سال، توجّهات و سرمایهها و امیدها را بدانِ معطوف نمودند، امروز بهجای عذرخواهی از مردم و بازگشت به نسخۀ پیشنهادیِ رهبرِ انقلاب، راهِ انکار و تغافل را در پیش گرفته و واقعیّتها را نفی میکنند.
[۵]. راهِ پیشرفت، «گُشوده» است، اما «ناهموار» و «پُرپیچوخم»
رهبرِ انقلاب تأکید میکند که راهِ پیشرفت، به روی ما «باز» است، امّا این راه، راهِ «پُرپیچوخم» و «دارای فرازونشیب و موانع» است و دشمن در مقابلِ ما، فعّال است. در این حال، آنچه که از نظرِ ایشان مایۀ کامیابیِ ماست، عبارت است از «عزم بر ایستادگی». رهبرِ انقلاب میگوید نظامِ جمهوریِ اسلامی توانسته یکتنه، در مقابلِ «جبههی وسیعِ استکبار» بِایستد و «ایستادگیِ ملّتِ ایران در طولِ چهل سال در مقابلِ توطئههای دشمنان»، مثالزدنیست. پس امروز نیز نباید به بهانۀ وجودِ تهدیدها و چالشها، عقبنشینی کرد، بلکه باید این وضع را، جزء قهری و اجتنابناپذیرِ این حرکتِ تاریخی دانست و محرومیّتها و مصائب را به دستاویزی برای انفعال و ارتجاع تبدیل نکرد. انقلاب، قدرتِ پیشروی و حرکتِ تکاملی دارد و میتواند تاریخِ جدید را رقم زده و آرمانها و مقاصدِ عالیِ خویش را محقَق گرداند، اما اینهمه، متوقف بر صبر و خویشتنداریِ انقلابی و نهراسیدن از تقابلها و اصطکاکهاست.
[۶]. باید «پیامِ قدرت» به دشمن داد، نه «پیامِ ضعف»
دغدغهی رهبرِ انقلاب این است که اگر دشمن در ما، «احساسِ قدرتمندی و عزمِ راسخ» ببیند، «عقب» مینشیند، امّا اگر احساس کنند که «ضعف» هست، و در «میانِ مسئولان»، همجهتی و همسخنی وجود ندارد، یا «میانِ مردم و مسئولان»، فاصله افتاده است، تشویق میشود که بر شدّتِ عملش بیفزاید. پس ما باید «پیامِ قدرت» به دشمن بدهیم، نه «پیامِ ضعف». این سخنِ ایشان، ناظر به کسانیست که پروایی از اظهارِ ضعف و عجز در برابرِ دشمن ندارند و با تحقیرِ خود و داشتهها و اندوختههای ملّی، دشمن را جسورتر و قاطعتر میکنند. چنین کسانی، تهییجکنندگان و مشوقانِ دشمن هستند و به او روحیّه میدهند و جبهۀ خودی را تضعیف میکنند. کسانیکه پیامِ ضعف و نتوانستن و عقبنشینی به دشمن مخابره میکنند، خواسته یا ناخواسته، با دشمنِ بیرونی همداستان هستند.
[۷]. هم «تحریم» و هم «امریکا» را شکست میدهیم
رهبرِ انقلاب با صراحت میگوید اقتصادِ ملّیِ ما میتواند تحریم را شکست بدهد، و به لطفِ الهی، تحریم را شکست میدهیم، و شکستِ تحریم، شکستِ آمریکا است. این گفتۀ ایشان، نه ناشی از امیدِ ایشان به کارگزارانِ کمبازده و پُرادّعای تکنوکرات است، نه برخاسته از خوشبینی نسبت به مذاکرات و گفتگوهای معطوف به برجامِ اروپایی. گِرهگشاییِ مدیرانِ بیعملِ تکنوکرات، و نسخۀ اروپاییِ برجام، خیالِ خام است. تکنوکراتهای سوداگر و اشرافی، از دردِ مردم بیخبرند و جز فرافکنی و گفتاردرمانی و وعدهفروشی، هنری ندارند. و آمدوشد با دولتهای اروپایی نیز، هیچ حاصلی جز مشغول داشتنِ عوام و بازی با باورها و اعتمادشان نخواهد داشت. سخنِ صواب و حقّ، همان است که رهبرِ انقلاب بارهاوبارها، گفتهاند؛ تکیه بر اقتصادِ مقاومتی و بهکاربستنِ تمامِ ظرفیّتهای معطّل ماندۀ بومی و مردمی.