‌‌الهیات اشغال‌گری؛ مبادی دینی اشغال فلسطین

دکتر محمد محمدی‌نیا

عضو هیات علمی گروه غرب‌شناسی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

چگونه رژیم صهیونیستی می‌تواند با مردم مظلوم فلسطین چنین رفتار کند؟ از پانزدهم مهر ماه، قضیّه‌ی مهمّ سیاسی و نظامی دیگری در فلسطین عزیز، دنیا را متوجّه به خودش کرده است. مجاهدان فلسطینی توانستند خود را از محاصره‌ی غزّه خلاص کرده و به مراکز نظامی و غیر نظامی صهیونیست‌ها برسند. توانستند در مقابل دهه‌ها ظلم این رژیم و حامیانش، طوفان به پا کنند. در مقابل اهریمنی که بیش از هفت دهه، وطن و خانه فلسطینی‌ها را غصب کرده، به زن و مرد رحم نکرده، به کودک و کهن‌سال فلسطینی رحم نکرده، حرمت مسجدالاقصی را نگه نداشته، شهرک‌نشین‌ها را مثل سگ هار به جان فلسطینی‌ها انداخته، نمازگزاران را زیر پا لگدکوب کرده و امنیت، آزادی و حقوق اساسی را از آنان می‌گیرد. یک ملّت ریشه‌دار و کهن، غیر از واکنش غیورانه و شجاعانه در مقابل این‌چنین دشمنی، هیچ راهی ندارد. راهی ندارد جز اینکه هر زمان، فرصت پیدا کند، طوفان به‌پا کند. اما چگونه رژیم صهیونیستی می‌تواند با مردم مظلوم فلسطین چنین رفتار کند؟ به اتکای چه چیزی خود را صاحب حق دیده و ارتکاب هر جنایتی را سهل و مجاز می‌شمارد؟

صهیونیسم را غالبا با جنبه‌های سیاسی آن می‌شناسند و در پاسخ به پرسش فوق، علل سیاسی، ژئوپلتیکی و اقتصادی را بیان می‌کنند. اشغال فلسطین را می‌توان و باید با توجه به ریشه‌ها و مبادی دینی، عرفانی و اسطوره‌ای‌اش شناخت. در مطالعات و آثار مرتبط با مسأله فلسطین کمتر به ابعاد یادشده پرداخته شده است. در این سلسله یادداشت‌ها مروری بر ریشه‌های دینی، عرفانی و اسطوره‌ای اشغالگری خواهیم کرد.

مبادی دینی

۱) خداشناسی صهیونیسم، مقدمه‌ای بر الهیات نسل‌کشی

خدای انسان‌وار یهودی، می‌خندد، خسته می‌شود، می‌گرید (خروج، ۳۲: ۱۰-۱۴)، فراموش می‌کند، به خاطر می‌آورد (خروج، ۲: ۲۳-۲۴)، از یهودیان می‌خواهد برای او جایگاه مقدسی بسازند تا در میان آنها باشد (خروج، ۲۵: ۸)، به جسم درمی‌آید؛ به گونه‌ای که روزها به صورت ستون ابری در جلوی یهودیان و شبها، به صورت ستون آتش در میآید تا آنها را هدایت کند (خروج، ۱۳: ۲۱-۲۲). ضعف در خداشناسی به ضعف در دیگر مبانی دینی می‌انجامد. کسانی که خداوند را از مقامش تنزل داده‌اند، در آستانه بی‌خدایی حقیقی و الحاد ایستاده‌اند.

خدای یهودی دستور قتل زنان و کودکان را می‌دهد. او منشا نسل‌کشی مقدس است (اعداد، ۳۱: ۱-۱۲). با تکیه بر این خداوند، صهیونیسم سیاسی هر چه بیشتر خون بریزد، «سرنوشت حتمی همه ساکنان زمین موعود، اعم از مرد، زن و کودک (تثنیه، ۲۰: ۱۶-۱۸)» را محقق  کرده است. «اشعری‌گری صهیونیستی» هر خوب و بدی را از درجه اعتبار ساقط می‌کند و آنچه خدای مجعول دستور می‌دهد، بر هر حسن و قبحی تقدم دارد.

المسیری به «الهیات نسل‌کشی» یا «الهیات پساآشویتس» اشاره می‌کند که خدا را بدکردار دانسته و معتقدند که اصل نهایی همان قوم یهود است نه خدا. زیرا خدا قوم یهود را به حال خود رها کرد. بنابراین مهم‌ترین ارزش اخلاقی در این الهیات بقای قوم یهود است که با حکومت صهونیستی محقق می‌شود (المسیری ، ۱۳۸۲). اشعری‌گری صهیونیستی در الهیات پساآشویتس آشکارتر است.

۲) پرستش گوساله سامری و پذیرش وجوهی از ولایت طاغوت

«به نظرم می‌آید اکثریت مردم اسرائیل، خدای خود را گم کرده‌اند و بتی را جانشین او نموده‌اند، درست مانند آن زمانی که در بیابان گوساله‌ای طلایی را تا بدان حد می‌پرستیدند که تمامی طلای خویش را می‌دادند تا از او تندیسی برپای دارند. نام بت نوین آنان دولت اسرائیل است». شاهاک در این گلایه از بزرگترین عامل انحراف یهودیت یاد می‌کند (شاهاک، ۱۳۸۰). فتنه سامری نقطه عطفی در ایجاد نفاق یهودی است. «گوساله زرین» نماد آن یهودیتی است که راه خود را از انبیاء الهی جدا می‌کند. ولایت شیطان را گردن می‌نهد. اندیشه و عملش را نه بر مدار شریعت موسوی، که بر محور نفسانیت و خواست طواغیت تنظیم می‌کند.

۳) آموزه برگزیدگی و اندیشه تبدیل یک قوم، به یک خداواره

مارتین بوبر از مبارزان و پیشگامان صهیونیسم است. تا آخر عمر در این راه مبارزه می‌کند. او در سال ۱۹۵۸ اعلام کرد که شصت سال پیش به جنبش صهیونیسم پیوسته است. اما در میان صهیونیست‌های دوآتشه، کمتر کسی همچون او به نقد این تفکر پرداخت. انتقادهای تند بوبر نشان از تبدیل اندیشه «برگزیدگی» یهودی به «قوم‌پرستی و ملیت‌پرستی» یهودی است. بوبر در پاسخ بن‌‌گورین که اصرار داشت اندیشه‌ انتظار مسیحا تا زمان ظهور ماشیح زنده است، می‌گوید: «من به او پاسخ می‌دهم: در قلب چند نفر از نسل حاضر در کشور ما -اسرائیل- اندیشه انتظار منجی، به جز در شکل کاملا ملیت‌پرست آن زنده است و به «بازگشت تبعیدیان» منحصر نشده است؟ این بینش پیامبران بنی‌اسرائیل نیست (گارودی، ۱۳۷۴، به نقل از بوبر، اسرائیل و جهان، ۱۹۴۸)». تعلق خاطر بوبر به صهیونیسم و رژیم اشغال‌گر قدس پوشیده نیست. اما نقد او نیز نشان می‌دهد سران صهیونیسم، برگزیدگی و انتظار منجی را به «ملیت‌پرستی» و «خودپرستی جمعی» مبدل ساخته‌اند.  از نظر خزاعی، خدای عهد عتیق از مقام تعالی‌اش از ماده، خارج می‌شود و در امتداد قوم یهود قرار می‌گیرد. تا جایی که به عنوان «خدای خصوصی این قوم‌» در نظر گرفته می‌شود و خداوند در طبیعت و تاریخ حلول می‌کند. لازمه این حلول و برگزیدگی، اعتقاد مشرکانه خدای خصوصی اقوام دیگر است؛ هر قومی خدای خاص خود را دارد (خزاعی، ۱۳۸۹).

ریشه اندیشه برگزیدگی را پیش از هر منبع دیگری باید در تلمود جست. تلمود، حتی بیش از تورات، بر رهبران مذهبی یهود اثر گذاشته است. از این رو، در ظهور اندیشه‌های جدید در بین یهودیان نقش فعال‌تر از تورات بر عهده دارد. به عقیده آنترمن، چنین نگاهی باعث بیزاری عالمان تلمود از بیگانگان شد. در تلمود، فقدان اخلاق در غیریهودیان، عدم تمایلشان به فرارفتن از زندگی زمینی و نادانی آنان نسبت به امور الهی مطرح است. از نظر آنترمن، در ادبیات عرفانی قرون وسطی و پس از آن، به ویژه در زوهر و قبالای لوریانی، تفاوت میان یهودی و غیریهودی، در عوض ارتباطش با عمل و اخلاق بیگانگان، به تفاوت جوهری بین آنها برمی‌گردد (آنترمن، ۱۳۸۵). گارودی نیز، به نقل از منابع تلمودی به این دیدگاه یهودی اشاره می‌کند که مردم جهان به دو دسته تقسیم می‌شوند: گروه برتر و مستحق حاکمیت و اعمال قدرت بر دیگران و گروه حقیر وتحت سلطه، به خاطر نداشتن امتیاز برگزیدگی. یهودیان متعلق به گروه نخستند و همه غیریهودیان به گروه دوم تعلق دارند (گارودی، ۱۳۷۷).

با دست‌کاری دستگاه ادراکی و معرفتی در فرد یهودی، این طور برایش تصویر می‌شد که طرف او مردم فرومایه و یا حتی حیوان‌های انسان‌نمایی‌اند که لایق زندگی و بقا نیستند. بدین‌ترتیب غصب خانه و کاشانه و مزارع فلسطینیان خم به ابروی اشغالگر صهیونیست هم نمی‌آورد.

۴) داستان ابراهیم و عهد الهی

«در این روز خداوند با ابراهیم پیمان بست و گفت: این سرزمین، از رود مصر گرفته تا شط بزرگ و از آنجا تا شط فرات را به نسل تو می‌بخشم (پیدایش، ۱۵: ۱۸-۲۱ و ۱۳: ۱۴-۱۷)». جنبش صهیونیسم سیاسی ادعا می‌کند که میتواند این قلمروی جغرافیایی را با استناد به این وعده‌ی سرزمینی در سفر پیدایش، تصاحب کند. آموزه توراتی «هبه سرزمین» بر این وعده الهی استوار است که دنیای بزرگ به ابراهیم بخشیده شده است (گارودی، ۱۳۷۷).

۵) پیش‌بینی پیامبرانه

صهیونیست‌های سیاسی ادعا می‌کنند که استقرار دولت اسرائیل، تحقق یک پیش‌بینی پیامبرانه توراتی است. گارودی در نقدش بر این ادها، بر دو عنصر «تجدید اتحاد با خدا» و «وفاداری به تکالیف الهی» تکیه می‌کند. از دیدگاه گارودی، سنت پیامبرانه به روشنی نشان می‌دهد که تقدس زمین، به خاک یا مردم آن مربوط نیست. وفاداری به اتحاد الهی از طریق «وفاداری به تکالیف الهی و عدالت»، مقدس است. صهیون مقدس نیست جز آنکه «قانون خداوندی» بر آن حکومت کند. وگرنه، بنا به پیش‌بینی همان پیامبران، «صهیون هم‌چون کشتزاری کشت خواهد شد، اورشلیم به توده‌ای از ویرانه‌ها و کوه معبد به جایگاه بت‌پرستی بدل خواهد گردید (گارودی، ۱۳۷۷).

۶) اسطوره یوشع

اشغالگری صهیونیستی بر داستان عهد عتیقی «سپاه‌آرایی، حمله و تصرف مقدس» یوشع (یوشع، بابهای ۸-۱۸)، در کرانه‌ی غربی رود اردن متکی است. گارودی اتکای به این داستان عهد عتیق را در برابر دو پرسش می‌نهد:

  1. پرسش مربوط به حقیقت تاریخی آن
  2. پرسش مربوط به پیامدهای یک تقلید تمام‌عیار از این سیاست قلع و قمع غیراسرائیلیان

در پرسش اول گارودی به یافته‌های دیرینه‌شناسی تکیه کرده و نابودی اریحا و عای به واسطه هجوم سپاه یوشع را ناممکن می‌شمارد. وی ذیل پرسش دوم می‌پرسد که آیا از مناخیم بگین تا شارون، با برداشت ظاهری و بنیادگرایانه از اسطوره یوشع تقلید نکردند و ده‌ها مورد کشتار در تاریخ رقم نزدند؟ مناخیم بگین، ۲۵۴ نفر ساکنان روستای دیریاسین، اعم از مرد و زن و کودک و پیر و جوان را قتل عام کرد. شارون با کشتارهای صبرا و شتیلا به وزارت مسکن و توسعه شهرک‌های یهودی‌نشین ارتقا یافت  (گارودی، ۱۳۷۷).