تکّه‌برداشت‌هایی در لحظه‌های جنگی: روایت منازعۀ تمدّنی در موقعیّت آنی

تکّه‌برداشت‌هایی در لحظه‌های جنگی: روایت منازعۀ تمدّنی در موقعیّت آنی
نوشتاری از مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

اشاره: باید در متن موقعیّت، اندیشه کرد و نوشت تا حاصل تأمّل، رنگ و حس‌وحال فضای غالب را به خود بگیرد و هویّت‌مند و اقتضایی باشد. هرچه بیشتر در عمق موقعیّت، غوطه‌ور بشویم و لایه‌های نهفتۀ آن را فهم کنیم، می‌توانیم توصیف‌های غنی‌تر و مبدعانه‌تری بیآفرینیم. چهل قطعه‌ای که پیشِ روی شماست، کوته‌نوشت‌هایی است که در ساعات و آناتِ جنگ تحمیلی، قلمی شده‌اند و حامل و شامل حالات و احساسات همان لحظه‌های تاریخی هستند. از صبح روز بیست‌وسوم خرداد که حملۀ دشمنِ صهیونی آغاز شد تا روز دوازدهم که جنگ، پایان یافت.

۱. اینک رژیم صهیونی، وارد یک «جنگ تمام‌عیار» علیه ما شده است؛ مستقیم و موذیانه. این یعنی هیچ ملاحظه و تعارفی ندارد و «جنگ» را به‌عنوان گزینۀ قطعی و منحصربه‌فرد، باور کرده است. ما نیز «باور» کنیم آغاز فصل جنگ را. منطق دنیای وحشی این است: اگر نزنیم، خواهیم خورد. مسأله، در حد وجود و عدم ما یا آنهاست.

۲. رژیم صهیونی می‌داند که اگر آشکارا نزند، ذره‌ذره از میان خواهد رفت. می‌خواهد از پوست جنگ‌ فرسایشی خارج بشود تا دچار مرگ تدریجی نشود. باید قمار کند و بی‌پروا و دفعی بجنگد؛ شاید که بماند. تردیدی وجود ندارد که حاصل این قمار، سقوط زودهنگامِ رژیم صهیونی خواهد بود. این نبرد اجتناب‌ناپذیر، به نفع ماست.

۳. صهیونیست‌ها بدون روایت، دست به سلاح نمی‌برند؛ سرآمدان تحریف و اغوا و وسوسه در تمام تاریخ بوده‌اند. اینک نیز به‌عنوان مکمل جنگ سخت، نیروهای رسانه‌ای خود را برای جنگ نرم، فعّال کرده‌اند. تحمیل هراس و اختلاف به جامعۀ ایران، بازی شناختی آنها در این لحظه‌هاست. اما حملۀ متقابل ما، از راه خواهد رسید.

۴. پله‌پله پیش آمدند تا به عمق تهران و بزرگان نظامی ما رسیدند. اکنون دریابید که مذاکره، تله و فریب بوده. بنگرید که میوۀ مذاکره، جسارت دشمن است. اسرائیل را با خاک، یکسان کنید. اگر نابود نکنید، نابود می‌شویم.

۵. اکنون بهترین زمینه برای «حملۀ تمام‌کنندۀ» ایران به اسرائیل فراهم شده. ایران، می‌تواند و حق دارد اسرائیل را با خاک، یکسان کند. حماقت باورنکردنی رژیم صهیونی، درخور چنین پاسخی است. می‌توان کار را یکسره کرد. باید به کمتر از سقوط رژیم صهیونی رضایت نداد. باید از چرخۀ جنگ‌های کوچک و فرسایشی، خارج شد.

۶. حملۀ رژیم صهیونی به ایران، نشان داد که «جنگ موجودیّت» رقم خورده؛ یا ما یا آنها، و هیچ صورت سومی وجود ندارد. این تهاجم، می‌توانست از سطرهای آخر تهاجمِ رژیم صهیونی برای ایران باشد، اما امروز تحقق یافت. گستاخانه و دیوانه‌وار عمل کرد؛ زیرا چندی‌ست که پاسخی دریافت نکرده. نزنیم، بیشتر و شدیدتر می‌زند.

۷. زخم عمیقی خوردیم. آنچه‌که نسبت به حزب‌الله لبنان رخ داد، در ایران در حال تکرار است؛ می‌خواهند با حذف بالاترین فرماندهان نظامی، ساختار دفاعی ایران را دچار خلاء و فقدان کنند و آن‌گاه، انفعال ما را به تماشا بنشینند. فقط یک نوع مواجهه، معادله را واژگون می‌کند: حملۀ نظامی به‌شدّت مهلک به رژیم صهیونی.

۸. جامعۀ ایران، به‌شدّت خشمگین و برانگیخته است؛ می‌بیند که از خطوط قرمزش، عبور شده؛ غیرت ایمانی و ملّی‌اش به جوش آمده؛ حس شرافت و عزتش، مجروح شده؛ هیجانش در آستانۀ فوران است؛ حماسه‌طلبی‌اش، پاسخ بی‌درنگ می‌طلبد؛ می‌خواهد از چرخۀ واکنش‌های کوچک خارج بشویم؛ … . بر زخم تازه‌اش، مرهم انتقام بگذارید.

۹. پدافند تهران، به‌شدت فعّال شده. همۀ پرتابه‌های صهیونی را منهدم کردند. ساعات غافلگیری ایران تمام شده. اینک ساختار دفاعی، بازیابی شده. در عین تثبیت پدآفندی، چندی دیگر، آفند ایران آغاز خواهد شد و رژیم صهیونی، به خاک سیاه خواهد نشست. ایران، کار صهیون‌ها را خواهد بساخت؛ آنچنان‌که دیگر قامت راست نکنند.

۱۰. موسی، عصایش را بلند کرد؛ آیت‌الله خامنه‌ای به میدان آمد. لحن قاطع و چهرۀ مصمم، حاکی از اتّفاق بسیار بزرگی است. لحظاتی بیش از پیام حماسی و تاریخی ایشان نگذشته و اینک تل‌آویو و حیفا، طعم آتشین موشک‌های ایرانی را می‌چشند و به شهرهای جهنمی تبدیل خواهند شد. امشب، شب غوغای موشکی ایران است.

۱۱. اگر می‌خواهیم در شهرهای ایران زندگی کنیم، باید تل‌آویو و حیفا را به «شهرهای جهنمی» تبدیل کنیم. تنفس ما به مرگ آنها گره خورده است. اگر مُشت آهنین خویش را نشان ندهیم، باید صبح‌های پیش رو را با خبر تهاجم چندبارۀ رژیم صهیونی، آغاز کنیم. امام خمینی گفت: اگر آنان را آرام بگذارید، آرام‌تان نمی‌گذارند.

۱۲. آنچه اکنون مشاهده می‌کنیم جنگ است؛ به‌راستی، ما در وضعیّت جنگی قرار گرفته‌ایم. رژیم صهیونی، خود را ناچار دید که درگیری‌اش با ما را به سطح جنگ سوق بدهد. فهم‌شان این است که ایران، منبع حامی مقاومت است و اگر نباشد، سرچشمۀ اصلی، خشک خواهد شد. ایران را خاستگاه مصائب‌ و بحران‌های وجودی‌شان می‌انگارند.

۱۳. رژیم صهیونی با تکیه بر نفوذ، ساختار اولیۀ حمله را طراحی کرد و عنصر کلیدی تهاجمش، نفوذ پیشینی بود. این یعنی جنگ را از لایۀ اطلاعاتی- امنیتی آغاز کردند و میوۀ آن را در لایۀ نظامی چیدند. عناصر نفوذی، هم جاسوسان موساد هستند، هم گروهکی‌ها و هم مزدوران اجیرشده. نفوذی‌ها، همچنان نقش اول را بازی می‌کنند.

۱۴. ساعات غافل‌گیری به‌سر آمده و زمین بازی از ایران به عمق سرزمین‌های اشغالی تغییر کرده. ایران توانست باسرعت از شوک اولیه خارج شود؛ به‌خصوص التهابِ شهادت بزرگ‌ترین فرماندهان نظامی. در ساعات آینده نیز، بخش هولناک‌تر و حیرت‌انگیزی از قدرت و جسارت نظامی ایران را در تل‌آویو و حیفا خواهند دید.

۱۵. هر قومی، روح و سرشت خاصی دارد که گویا تحوّلات و تطوراتِ تاریخی نیز موجب تغییر آن نمی‌شود. از این جمله، خصوصیّت خدعه‌گری و موذی‌گریِ قوم یهود است. در همه‌جا، قوم یهود با منطق حیله و فریب و اغوا پیش می‌رود. امروز نیز می‌خواهد با زمینه‌چینی نیروهای نفوذی و خراب‌کار داخلی، ایران را وادار به تسلیم کند.

۱۶. دیشب رژیم صهیونی و مردمان غاصبش، طعم حملات بی‌وقفۀ موشکی و صدای دلهره‌آور انفجار و هراس مرگ‌آلود و ویرانی ناگهانی خانه‌ها را چشیدند. تل‌آویو و حیفا، در غوغای موشک‌های خشمگین ایرانی لرزیدند. اینک از عظمت اراده و آتش ما، در مرداب حیرت و هراس فرورفته‌اند. از گنبد آهنین‌شان عبور کردیم.

۱۷. آنچه‌که اکنون در برخی شهرهای ایران و از جمله تهران رخ می‌دهد، نوعی «جنگ شهری- شبه‌چریکی» برای ایجاد هراس و تزلزل در مردم است. عملیاتی که در آن از دوش‌پرتاب و ریزپرنده و جاسازی بمب استفاده می‌شود، بیشتر جنگ نرم است تا جنگ سخت؛ چون نتیجۀ اصلی‌اش، خراب‌کاری‌های ایذایی در راستای ملتهب‌سازی جامعه است.

۱۸. شبیه منطق سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دهۀ شصت عمل می‌کنند؛ ترور و انفجار و خراب‌کاری شهری برای ایجاد هراس در مردم و انفعال در حاکمیّت. سیداسدالله لاجوردی و نیروهای کمیته و بسیج را به خط کنید. این جنگ داخلی، آدم‌های خودش را می‌طلبد. قدم اول، به‌میدان‌آوردن نیروهای بسیج برای پاکسازی محله‌هاست.

۱۹. موشک‌های ایرانی، ناممکن‌ها را ممکن کردند؛ از سامانۀ دفاعی چندلایه گذشتند و در عمق تل‌آویو و حیفا نشستند. شاهکار نظامی رقم خورده. آنچنان سهمگین و هول‌انگیز بوده که هراس و تزلزل، وجودشان را تصرف کرده. اطمینان‌شان به گنبد آهنین، فروریخت. به خواب آسوده، بدرود گفته‌اند و در بیچارگی، غوطه‌ور شده‌اند.

۲۰. شلیک‌ها و انفجارهای شهری، از جنس حملات سازمان مجاهدین خلق در دهۀ شصت است و با هدف تولید وحشت در جامعه. می‌خواهند به صورت نمادین نشان بدهند که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است. در حقیقت، روحیۀ ما را نشانه گرفته‌اند. حاشا که ما از شهادت بهراسیم. انقلاب، ایستاده است. بیچاره‌تان می‌کنیم سگ‌های هار.

۲۱. این روزها ایران با «فن‌آوری موشکی‌»، از «فن‌آوری هسته‌ای‌» دفاع می‌کند؛ فن‌آوری‌ها، همبسته‌اند و تولید قدرت هم‌افزا می‌کنند. اما مسیر مذاکره، معاملۀ تدریجی بر سر هر دو فن‌آوری است؛ این یعنی از عناصر قدرت، تهی‌شدن. با «دست‌های خالی»، ذلیلانه خواهیم ماند، و با «دست‌های پُر»، مقتدرانه.

۲۲. نتانیاهو و ترامپ، دعوت به تخلیۀ تهران می‌کنند تا نشان بدهند که جمهوری‌اسلامی، بدنۀ اجتماعی ندارد. می‌خواهند اثبات کنند که جمهوری‌اسلامی، مانند دولت‌های صدام و اسد، فاقد پشتوانۀ اجتماعی است تا براین‌اساس، اجماع غربی برای حمله به یک دولت بی‌مردم ایجاد کنند. اما اکنون، زندگی مردم در تهران، جاری‌ست.

۲۳. این انقلاب، به خدا متّصل است، نه به فن‌آوری. امام خمینی گفت دست غیبی، این انقلاب را پدید آورد و نگه خواهد داشت. در این برهه، خدا بیش از همیشه در تقدیر تاریخ، حضور دارد. پُشت تاریخ انقلاب، خدا ایستاده است و گره‌گشایی می‌کند. ظواهری که می‌بینیم، همۀ واقعیّت نیست. سررشته در اختیار ملکوت است.

۲۴. ایران، هرگز عقب‌نشینی نخواهد کرد و رژیم صهیونی نیز هرگز، امکان پیروزی ندارد. حملات موشکی ایران، حیرت‌انگیز و مهارنشدنی بوده. رژیم صهیونی، در شوک فرورفته و گیج و سردرگم شده؛ یک قدم پیش آمد، اما ده قدم به عقب بازگشت. معادلات، به نفع ایران است. فقط اندکی تا پیروزی نهایی مانده.

۲۵. ایران با زیرکی، در پوشش مقابله‌به‌مثل و تلافی، در حال متلاشی‌کردن اساس حیات رژیم صهیونی است. حملات ایران، از انتقام فراتر رفته و به معنی تبدیل تهدید به فرصت از طریق واکنش فشرده و ضربتی برای زمین‌گیرکردن و فلج‌سازی رژیم صهیونی است. اینک پنجرۀ فرصت برای نابودی رژیم صهیونی، به روی ایران گشوده شده.

۲۶. ترامپ، نام آیت‌الله خامنه‌ای را بر زبان آورده و ایشان را تهدید جانی کرده است! قمارباز احمق! دهان گشاد و نجست را ببند! ما هرگز فراموش نمی‌کنیم که باید به تقاص خون قاسم سلیمانی، تو را بکشیم. مرگ هوشمندانه در انتظار توست و به هلاکت خواهی رسید.
۲۷. آیت‌الله خامنه‌ای در دومین نطق تلویزیونی‌اش گفت: «نگذارید دشمن احساس کند که در مقابلش می‌ترسید، چون اگر احساس کند که می‌ترسید، دیگر گریبان‌تان را رها نخواهد کرد!» در جنگ، «ترس» در نسبت با «مرگ»، معنا پیدا می‌کند؛ اما چه باک از مرگی که در این معرکه، «شهادت» نام دارد؟! خوشا چنین سعادتی!

۲۸. معنی سخن آیت‌الله خامنه‌ای در دومین نطق تلویزیونی‌اش این بود که ما با دوگانۀ «تسلیم/جنگ تحمیلی» مواجه هستیم، نه دوگانۀ «مذاکره/جنگ». در یک سوی این معادلۀ تاریخی، گزینۀ «تسلیم» قرار دارد و بس. می‌خواهند تمامیّت هویّتِ ایرانیان را تحقیر کنند و بگویند از ترس جنگ، دست‌های خویش را بالا آوردند.

۲۹. در تهرانم. و در تهران خواهم ماند. اکنون قلم در دست دارم، ولی چنانچه جنگ، شهری‌تر و نزدیک‌تر بشود، اسلحه به دست خواهم گرفت. ما در دفاع از انقلاب و‌ رهبر انقلاب، خون می‌دهیم. لحظۀ نزاع تاریخی، فرارسیده. آقامرتضی آوینی گفت: آنان را که می‌هراسند، به کربلا راه نمی‌دهند. فصل جنگ است.

۳۰. آیت‌الله خامنه‌ای گفت: «زندگی را با قوّت ادامه بدهید». این یعنی حتی در متن «جنگ» نیز می‌توان «زندگی» کرد؛ دشوار، اما ممکن است. یک هفته است که در تهران، زندگی در کنار جنگ را تجربه می‌کنیم؛ در عمل دیدیم که میسّر است. نه هراس در دل داریم و نه حزن. چه زود به ترکیبِ جنگ/زندگی، خو گرفتیم.

۳۱. آنان که از مذاکره و سیاست سخن می‌گویند، خیانت می‌کنند؛ چه اکنون که در جنگیم و چه پس از توقف جنگ. گفتگو با غرب، حماقتی است که جامۀ دیپلماسی به تن کرده. و چه ضربه‌ها خوردیم از مذاکرات مسموم و حماقت‌بار به بهانۀ رفع سایۀ جنگ. از آغاز نیز تنها راه، مقاومت بود نه مذاکره. فریب‌کاری بس است.

۳۲. ایران در ظاهر، موضع دفاعی دارد، اما حقیقت این است که در حال استفادۀ زیرکانه از یک فرصت خاص است؛ تهاجم مشروع در جهت نابودی رژیم صهیونی. ارادۀ ایران، حداکثری شده و می‌خواهد ریشه‌های حیات صهیون‌ها را بسوزاند. ایران می‌تواند در متن تهدید کنونی، فرصت زمینه‌سازی برای فروپاشی صهیون‌ها را بیآفریند.

۳۳. ملّتی که بترسد باید آداب بردگی را بیاموزد، اما حس عمومیِ مردم ایران، مقاومت است. مقاومت، به نقطۀ کانونی اجماعِ ملّی تبدیل شده است. محال است ایرانیِ مسلمان، زانو بزند؛ می‌جنگیم اما هرگز تسلیم نمی‌شویم. صلح در منطق دشمن، همان تسلیم است. صلح تحمیلی، معامله بر سر شرافت است. نه با رژیم صهیونی صلح می‌کنیم و نه با آمریکا مذاکره می‌کنیم. مذاکره از موضوعیّت ساقط شده است.

۳۴. جریان لیبرال، در حال بازکردن عرصۀ موازی با جنگ هستند و آن عبارت از مذاکره به قصد صلح. این منطق، ناسازگار با بسیج عمومی در راستای جنگ است و انشقاق ایجاد می‌کند و وحدت و اتّفاق‌نظر را می‌سوزاند. در اینجا باید این خط موازی و بدیل را حذف کرد تا بضاعت عمومی، فقط در جهت غایات جنگ، مجتمع و متّحد شود.

۳۵. برای فهم ماهیّتِ جنگ کنونی، باید در استعاره‌پردازی‌های حکیمانۀ امام خمینی تأمل کنیم: آمریکا به‌مثابه «شیطان بزرگ» و رژیم صهیونی به‌مثابه «غدۀ سرطانی». پس شریرترین و جوهری‌ترین لایه‌های تمدّن غربی، با انقلاب درگیر شده‌اند. انقلاب به‌مثابه «تحفۀ غیبی»، در برابر سرآمدان و قله‌های جبهۀ باطل ایستاده.

۳۶. جریان روشنفکریِ سکولار در ایران، مدّعی بود که باید میان آمریکا و رژیم صهیونی، تفاوت نهاد و امکان مذاکره با آمریکا را نفی نکرد. تجربۀ تلخِ کنونی نشان داد که این دو، هم‌داستان هستند، بلکه اروپا نیز هم‌پیالۀ آنهاست. باور کنیم که تمدّن غربی، یک کلّیّتِ یکپارچه و همگون است که انقلاب ما را برنمی‌تابد.

۳۷. تاکنون طرح صهیونی ـ آمریکایی برای ایجاد آشوب و‌ هرج‌ومرج اجتماعی در ایران، شکست خورده است؛ بلکه برعکس، بر شدّت همگراییِ مردم با حاکمیّت سیاسی افزوده شده، و این به معنی نقض غرض است. نه جنگ ایذایی و نه روایت‌پردازی رسانه‌ای، هیچ‌یک در تولید تنش و تلاطم اجتماعی مردم‌پایه و طبیعی، کامیاب نبوده‌اند.

۳۸. ترامپ گمان می‌کرد که با بازی فریب‌کارانه در نقش «دیوانۀ مهارنشدنی»، می‌تواند ایران را منفعل کند و بترساند. اما ایران، در نقش «لوطی منطقه» ظاهر شد و مردانه و قاطعانه، تیزی‌اش را بر صورت ترامپ نواخت. اکنون حساب، دستش آمد؛ هرچند هنوز حساب‌مان با او صاف نشده است. در این زمانه، اگر نزنیم، خواهند زد.

۳۹. طرح تنش اجتماعی که رژیم صهیونی در پی آن بود، به واقعیّتِ همبستگی اجتماعی تبدیل شده است؛ می‌خواستند مردم به جان حاکمیّت بیفتند، اما اینک حتی بیش از گذشته، در کنار حاکمیّت نشسته‌اند و یک‌دل و یک‌صدا شده‌اند. جنگ تحمیلی، انسجام اختیاری به دنبال آورد و جامعۀ ایران را یکپارچه‌تر و همنواتر کرد. حملۀ دیگریِ بیگانه و وحشی، شکاف‌های گذشته را برطرف کرده است.

۴۰. ساختار ارتباطی در ایران، آلوده و ویروسی شده. ازاین‌رو، تصفیه و پاکسازی کلان و ساختاری، ضرورت دارد. جاسوسان و عاملانی که این روزها به دام می‌افتند، در درون همین بستر ارتباطی، شبکه‌سازی و تقسیم‌کار جنگی کرده‌اند. این ساختار ارتباطی را لیبرال‌های ایرانی در اختیار رژیم صهیونی قرار داده‌اند.