لاجوردی، اسطوره‌ای بی‌تکرار در تاریخ انقلاب است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری حوزه از تهران، مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه، در مراسم بزرگداشت بیست‌و هفتمین سالگرد شهادت سید اسدالله لاجوردی که در مجموعه فرهنگی شهدای هفتم تیر (سرچشمه) برگزار شد، اظهار داشت: فضایل شخصیتی و اخلاقی شهید لاجوردی در میان شخصیت‌های انقلاب، او را به یک شخصیت استثنایی و اسطوره‌ای تبدیل کرده است، بیشترین درک از جایگاه او زمانی حاصل می‌شود که دوستان و نزدیکانش از او یاد می‌کنند، گویی در حال سخن گفتن از یک اسطوره، یک مرد استثنایی و یک ستاره در آسمان انقلاب هستند.

وی افزود: تک‌تک صفات او شاید در افراد مختلف یافت شود، اما مجموع ویژگی‌هایش کم‌نظیر و از جهاتی بی‌نظیر بود. در تاریخ انقلاب تنها چند نفر مانند دیالمه و لاجوردی چنین جایگاهی داشتند؛ شخصیت‌هایی خاص که به‌ویژه در دهه ۶۰ منحصر ماندند و پس از آن امتداد چندانی نیافتند.

عضو هیأت علمی گوه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه با اشاره به ترور شخصیت لاجوردی تصریح کرد: او تنها مجهول‌الهویه و مجهول‌القدر نماند، بلکه به شدت مورد ترور شخصیت قرار گرفت و بازی حیثیتی با او به راه انداخته شد، بیشتر از همه او را خشن معرفی کردند؛ تصویری که نه فقط سازمان مجاهدین خلق بلکه به تعبیر خود لاجوردی «منافقین انقلاب» در ساخت آن سهم جدی داشتند، برخی افراد هم زنده بودنشان هزینه دارد و هم پس از مرگشان و لاجوردی حتی بعد از شهادتش نیز احساس خطر ایجاد می‌کند، در این روند، از قهرمان، ضدقهرمان ساخته شد؛ جای جلاد و شهید عوض شد، دادستان در جایگاه متهم نشست و با اسطوره انقلابی بازی حیثیتی شد؛ اقدامی که نه تنها سازمان مجاهدین بلکه سازمان مجاهدین انقلاب، طیف چپ مذهبی و دیگران در آن نقش داشتند.

جمشیدی ادامه داد: این ترور شخصیت، حقیقتاً میان لاجوردی و نسل بعد از او حائلی ایجاد کرد، جرم او این بود که هم پشت‌صحنه را می‌دید و هم آینده را زودتر می‌خواند. ناگفته‌هایی در سینه داشت و به تنهایی یک تاریخ بود. او آینده را دید و ستون‌های نانوشته را خواند و گفت «چنان خواهد شد» و شد، بسیاری از پیش‌بینی‌های او ده تا بیست سال بعد رخ داد، اما در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ به سخنانش اعتنا نکردند و دوبار از قدرت سیاسی کنار گذاشته شد.

عضو هیأت علمی گوه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه تأکید کرد: لاجوردی آدم‌های صادق را در عظمت وجودی خود خلق می‌کرد، همین شیفتگی و شیدایی باعث شده که حتی پس از ۲۷ سال، یاران و علاقه‌مندانش خودجوش برای برگزاری مراسم او گرد، هم آیند و از او همچون قدیسی قاطع، شمشیرزن، بی‌تعارف و صریح‌اللهجه یاد کنند، این میزان باور به او عجیب است و هر کس لاجوردی را بشناسد، به همان میزان بلکه بیشتر ارادتمند او می‌شود، مشکل اصلی همان ناشناخته ماندن شخصیت او است، ضمن اینکه امروز نیز در جمهوری اسلامی افراد مشابه لاجوردی بسیار اندک‌اند.

جمشیدی تأکید کرد: شهید لاجوردی سه شخصیت در هم تنیده داشت، یک مدیر تراز، یک متفکر دوراندیش و یک مباحثه‌گر پراستدلال و سالک اخلاقی معذب، او با زندانیان بحث می‌کرد، در تاریخ سابقه ندارد که زندانبان بحاث باشد، شب‌ها به زندان می‌رفت و با اعضای سازمان مجاهدین خلق به بحث می‌نشست، نه ترسی از جان داشت، نه فقر استدلال و نه فقر معرفت.

وی با اشاره به ساده‌زیستی لاجوردی، گفت: هیچ‌گاه پول در جیبش نمی‌گذاشت، خودش می‌گفت من پول نمی‌شناسم و تفاوت اسکناس‌ها را نمی‌دانم، او نه حقوق‌های چند ده میلیونی می‌گرفت، نه خانه ۹۰۰ متری داشت و نه ساکن مناطق مرفه بود، ساده‌زیست و بی‌تکلف بود، دوستانش روایت می‌کنند که در مهمانی‌های خانه‌اش حتی میوه‌هایش کوچک و ساده بود.

عضو هیأت علمی گوه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه، خاطرنشان کرد: لاجوردی برخی از احکام اعدام را یکی دو هفته به تعویق می‌انداخت تا شاید مجرم توبه کند، او با زندانیان بحث می‌کرد تا از راه خطا بازگردند، سفارش هیچ‌کس را نمی‌پذیرفت و تنها از امام خمینی(ره) تبعیت داشت، در برابر امام خاکسار و متواضع بود، اما در برابر دیگران صریح و بی‌تعارف. برای او تفاوتی نداشت چه کسی در مقابلش ایستاده و از هیچ‌کس نمی‌ترسید.

جمشیدی خاطرنشان کرد: لاجوردی در دوران مسئولیتش نه تنها پولی در جیب نداشت بلکه از جمهوری اسلامی نیز ریالی دریافت نکرد.