مکتب مقاومت
(قسمت اول/ معرفتی)
نوشتاری از حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛
مقاومت تنها یک مولفه، شاخص، عنصر و معیار نیست، بلکه یک مکتب است. مکتب شامل جهان بینی(هست و نیست ها) و ایدئولوژی(باید و نبایدها) است که منظومه ای از معارف و حقایق نظری و دستورالعمل و الزامات عملی را دربردارد. مکتب انبیای الهی(اعم از انبیای تشریعی که آورنده مکتب مقاومت بودند و انبیای تبلیغی که مبلغ و مروج مکتب مقاومت انبیای تشریعی بودند)، مکتب مقاومت بود، مکتبی که در آن مولفه نرم( اعتقادی/فکری و اخلاقی/ معنوی و احکامی/ عملی) و سخت(مبارزه مداوم با کفار و مشرکان/طواغیت/ مستکبران) بصورت ترکیبی جای داشت. آنگاه که در متن دعوت توحیدی اجتماعی آنان از عبودیت خدا و دوری از طاغوت:« وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»(نحل:۳۶)( و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که [اعلام کند که] خدا را بپرستید و از [پرستش] طاغوت بپرهیزید)، حضور دائمی و بلکه ظهور مستمر داشت و در این راه پایداری کرده و استقامت ورزیده اند، یعنی هماره در حال تولید “مکتب مقاومت” بودند، مکتبی که دو مشخصه بنیادین:
۱. توحید(اعم از توحید فردی و اجتماعی) ۲. عدالت اجتماعی داشت و عنصر« جهاد» عنصری ساری و جاری در همه ساحات توحیدی/ اجتماعی بود،پیامبران به تربیت انسان مکتبی و مسلکی با مختصات مقاومت تربیت می کردند که آیه:« وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ»(آل عمرات:۱۴۶)( چه بسا پیامبرانی که انبوهی دانشمندانِ الهی مسلک [و کاملان در دینِ] به همراه او با دشمنان جنگیدند، پس در برابر آسیب هایی که در راه خدا به آنان رسید، سستی نکردند و ناتوان نشدند و [در برابر دشمن] سر تسلیم و فروتنی فرود نیاوردند؛ و خدا شکیبایان را دوست دارد)، شاهد کافی و وافی بر واقعیت نبوت ها و رسالت ها و پیروان راستین آنهاست و مکتب خاتم الانبیا محمد مصطفی(ص) جامع جمیع کمالات مکتب انبیای عظام الهی با مختصات خاص به خود که از ویژگی: ۱. جامعیت ۲.جهانشمولی ۳. جاودانگی برخوردار بوده است. مکتب اسلام، مکتب مقاومت در همه حوزه های زندگی با فلسفه معقول و منطقی، معتدل و متوازن،برهانی و مستدل، مسئولیت پذیرانه، حرارت بخش و انرژی آفرین و جهادی است.
مکتب مقاومت در درون مکتب جامع، جهانی و جاودان اسلام دارای ارکان زیربنایی است که عبارتند از:
۱. بینش و نگرش مقاومتی، به این معنا که مکتب مقاومت مبتنی بر بینش توحیدی متعالیه و نگرش عمیق همه جانبه و اندیشه استوار، راسخ و مستقیم و با استقامت و پایداری است. بینش، نگرش و اندیشه این چنینی تولید ادبیات مقاومت کرده و انسان اسلامی مقاوم تربیت می کند، انسانی که دارای تفکر مقاومت گرایانه و مجاهدانه توآم با روحیه مبتهجانه و عاشقانه هست و با چنین بینشی همه هستی خود را در صراط مستقیم مکتب خود که مکتبی معقول و متوازن هست، فدا میکند و درنتیجه اهل “ایثار” و بالاتر” نثار” هست که تاریخ اسلام از صدر تاکنون در طول قرون متمادی مملو از این یثار و نثار می باشد.
۲. گرایش و منش مقاومتی، به این معنا که از گرایش های متعالی وجودی با خصوصیت پایداری و مقاومت برخوردار است. آنگاه که گرایش وجودی انسان با مقاومت پیوند یافت و منش، خلق و خوی و شخصیت انسان، مقاومتی شد. چنین انسانی هماره عزت را برذلت، کرامت را برلئامت، فعال بودن را بر انفعالی بودن ترجیح داده و در حیات فردی و اجتماعی اش عزیزانه زندکی می کند و زندگی عزیزانه اش مترتب بر بینش و نگرش عزیزانه اش هست، زیرا بینش ها، گرایش ها را ماهیت و جهت می دهند و در تعیین و تنظیم شاکله و شخصیت انسان نقش زیرساختی دارند.
۳. کنش و روش مقاومتی، به این معنا که انسان مکتبی، انسانی با کنشگری های مقاومت گروانه هست. انسانی است که در مقام فعل از فعل مقاومت و مقاومت فعلی بهره ور است، او هرگز اهل رخوت و رُکون در برابر طواغیت، شیاطین انسی و نظام سلطه و جبهه استکباری نیست. انسان هایی از این قبیل کنش های اجتماعی سیاسی، اطلاعاتی امنیتی، نظامی و دفاعی اش را بر مقاومت مبتنی و متکی کرده اند و تولید مقاومتی از این سنخ، معلول بینش ها و گرایش ها، نگرش ها و منش های مقاومت محورانه هست.
بنابراین مکتب مقاومت دارای ساحات بینشی، گرایشی و کنشی خاص به خود با روش های توحیدی- ولایی است. روش در مکتب مقاومت نیز روش الهی، مبتنی بر باید و نبایدهای مشروع هست، زیرا در این مکتب هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند، لکن از تمام روش های منطقی و اسلامی در مواجهه با دشمن اعم از دشمن درون و برون استفاده می کند و سیره نبوی، علوی و ولوی الگوی رفتاری روشی او در مقام کنشکری های اوست(در این زمینه مطالعه کتاب سیری در سیره نبوی بسیار مفید می باشد) .
و اکنون در دهه های پیشین و پیش رو، مکتب مقاومت که معلول مکتب انبیای الهی و پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) و عترت پاکش علیهم السلام است ظهور یافت، مکتب مقاومت نوظهوری که با صبر و بصیرت بسوی تمدن نوین اسلامی پیش می رود.در واقع در این مسیر باید مصداق بارز:” وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ”(نهج البلاغه، خ ۱۷۳ صبحی الصالح)( و اين پرچم را حمل نتواند كرد، مگر كسى كه بينا و شكيبا باشد و جاى حق را بشناسد) بود. بیان این نکته لازم است که مکتب مقاومت نوظهور در نیم قرن اخیر مولود انقلاب اسلامی و نظام مبتنی بر ولایت فقیه است که امام خمینی عظیم الشآن(رض) بنیانگذار و معمار آن بود و امام خامنه ای( ادام الله ظله الوارف) با نهایت شایستگی، دانش و بینش متعالی، صبوری و گفتمان سازی های نو به نو مکتب یاد شده را تغذیه معرفتی/ معنوی کرده و آن را پویا و پایا نگهداری و صیانت کرد و در جهت تعالی وجودی و تکامل اجتماعی آن گام های مفید، موثر و سازنده برداشت و آن را بیش از پیش سرزنده نگه داشت. مکتبی که نه تنها در لبنان، سوریه، عراق، فلسطین، غزه و…رشد و بالندگی یافت، بلکه بتدریج در اقطار و اکناف کشورهای مختلف در حال شکل گیری و توسعه همراه با تعمیق در برابر نظام سلطه جهانی است.
مکتب مقاومت روز به روز زنده تر شده و در حال تبدیل شدن به مکتبی جهانی با هدف دستیابی به آزادی معنوی و اجتماعی، عدالت و قسط اجتماعی است.
مکتب مقاومت از یک سو خارچشم سلطه جویان، رژیم صهیونی و ابرغارتگران عالم و از دیگرسو امید محرومان، مظلومان و مستضعفان جهان است.
مکتب مقاومت وابسته به اشخاص ولو بسیار مهم و مخلص نیست که با شهادت آنان از بین برود، بلکه مکتبی است که مانند شجره طیبه در زمین اندیشه و افکار، ضمیر و باطن آدمیان ریشه دوانیده و درحال نهادینه شدن است و هر چه زمان بیشتری بگذرد تنومندتر و پربارتر خواهد شد و شاخه های این شجره طیبه در میان ملل اسلامی و غیراسلامی سایه افکنده، در حال میوه دادن است و به بیان دیگر برکات وجودی اش طبق آیه:” لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي اَلسَّماءِ تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها”(ابراهیم:۲۴-۲۵)( آيا نديدى چگونه خداوند كلمه طيبه (و گفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزهاى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟! ميوههاى خود را هر زمان به اذن پروردگارش مىدهد) در حال فرازمینی، فرازمانی و فرازبانی شدن است. زنده و پاینده بادا مکتب مقاومت.