به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت روز بزرگداشت علامه طباطبائی(ره) هم اندیشی تخصصی با موضوع “جایگاه فلسفه اسلامی” توسط گروه فلسفه پژوهشگاه چهارشنبه ٢۱ آبان ماه ۱۴۰۴ به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین محمودرضا رضایینژادیان مدرس مدرسه علمیه مروی در این هم اندیشی به ارائه مباحث خود پرداخت که چکیدهای از آن در ادامه میآید:
سال ۱۳۹۵ بین دو چهره ماندگار و نخبه یعنی جناب دکتر دینانی و جناب دکتر بلورچیان در فرهنگستان علوم مناظرهای در موضوع وجود جِرم صورت گرفت، در این مناظره عدم تفاهم بین دو دانشمند کاملاً نمایان بود، عدم وجود یک زبان مشترک یک نگاه مشترک و یک روش مشترک باعث شد که این مناظره به تلخی پایان بگیرد و در آخر جناب دکتر دینانی به صراحت اعلام میکند که شیمیست با فیلسوف نمیتواند تفاهم کند
اینجاست که پرسش اصلی ما آغاز میشود:
آیا فلسفه اسلامی هنوز میتواند با علم و فناوری سخن بگوید؟
آیا هنوز زنده است یا تنها یادگاری باشکوه از گذشته است؟
گسست سهگانه: چرا مکالمه ممکن نیست؟
۱. گسست روشی:
حکمت اسلامی برهان و شهود را میشناسد؛ علم جدید آزمایش و ریاضیات را.
یکی میخواهد حقیقت را فهم کند، دیگری میخواهد طبیعت را تسلط یابد.
- گسست زبانی:
فلسفه از «وجود»، «علیت»، «نفس» سخن میگوید؛
علم از «داده»، «مدل» و «نورون». - گسست مأموریتی:
فلسفه به دنبال چراست، علم به دنبال چگونه.
🔸 مثال زنده: گفتوگوی فیلسوف و عصبپژوه دربارهی «نفس ناطقه».
فیلسوف از «تجرد نفس» میگوید، دانشمند از «قشر پیشپیشانی مغز».
هر دو راست میگویند، اما در دو سطح وجود.
گفتوگو شکست میخورد چون زبان مشترکی ندارند.
اینجاست که پروژهی آیندهنگر فلسفه اسلامی باید آغاز شود:
ترجمهی میان «علم حضوری» و «آگاهی عصبی»، میان وجود و میدان انرژی.
آزمون سهگانهی فلسفه اسلامی با مسائل امروز
۱. تکامل زیستی و حرکت جوهری
داروین از تصادف و انتخاب طبیعی میگوید، ملاصدرا از حرکت جوهری و کمال وجودی.
اما شاید این دو قابل تلفیق باشند:
نظریه تکامل داروینی میگوید جهان چگونه تغییر میکند؛
حرکت جوهری صدرایی میگوید چرا این تغییر معنا دارد.
میتوان تکامل را «حرکت وجود در مسیر شدتیابی» خواند — جهشهای زیستی، نشانهی ظهور مراتب نوین وجود.
۲. هوش مصنوعی و مسئله آگاهی
ماشین میداند، اما آیا میفهمد؟
ابنسینا میان علم حصولی (دانش مفهومی) و علم حضوری (دانش شهودی) تمایز گذاشت.
هوش مصنوعی امروز فقط علم حصولی دارد — پردازش نماد و داده.
اما آگاهی انسانی، علم حضوری است؛ حضورِ خودِ دانسته در جان داننده.
پس پرسش اصلی این است:
آیا میتوان درجهای از «حضور» را در سیستمهای مصنوعی بازتولید کرد؟
شاید حرکت جوهری بتواند مدلی برای «شدتیافتن آگاهی» در موجودات حتی غیرانسانی ارائه دهد.
۳. طبیعت به مثابه تجلی وجود
علم میگوید اکوسیستم شبکهای از روابط انرژی است؛
ابنعربی میگوید جهان، تجلیِ اسماء الهی است.
اگر طبیعت تجلی وجود است، تخریب آن نه فقط بحران زیستمحیطی، بلکه بیحرمتی وجودی است.
بحران محیط زیست، در حقیقت بحران فهم وجود است.
نگاه صدرایی ما را از بهرهکشی به همزیستی میبرد — از تملک به تجلی.
نقطه عطف: از میراث به پروژه
در اینجا به تصمیم اصلی میرسیم:
یا فلسفه اسلامی را در گذشته نگه داریم،
یا آن را در آینده بهکار اندازیم.
برای این گذار، سه نیاز بنیادین داریم:
۱. فیلسوف-دانشمند
کسی که هم به اسفار ملاصدرا رسیده باشد و هم فیزیک کوانتوم را بفهمد.
او مترجمِ وجود به زبان علم است.
چنین انسانی میتواند میان «شدت وجود» و «چگالی انرژی» پیوند برقرار کند.
تربیت او یعنی پایهگذاری تمدنِ گفتوگو میان معنا و ماده.
۲. بازسازی زبان مشترک
باید پلی میان وجود و انرژی، میان نفس و ذهن بسازیم.
وجود در فلسفه، حقیقت مطلق است؛ انرژی در فیزیک، ذات همهی پدیدهها.
اگر وجود را چهرهی آگاه انرژی و انرژی را مرتبهی مادی وجود بخوانیم،
آنگاه جهانِ علم و جهانِ معنا در یک میدان متحد ظاهر میشوند.
در این زبان تازه، «حرکت جوهری» همان «پویایی میدان» است،
و «علم حضوری» همان تجربهی اولشخص در علوم شناختی.
۳. نظریهپردازی فعال
فلسفه باید از توضیح به تولید برسد.
نه فقط بگوید «چرا»، بلکه نشان دهد «چگونه».
در حوزههایی مثل اخلاق فناوری، فلسفه ذهن و زیستفناوری باید نظریه بسازد.
اخلاق صدرایی میتواند مبنای طراحی هوش مصنوعی اخلاقمدار باشد؛
فلسفه وجودی میتواند چارچوبی برای بیوتکنولوژی مقدس ارائه دهد.
این یعنی فلسفه نه مفسّرِ علم، بلکه شریکِ نظری آن شود.
پیشنهادهای عملی
- تأسیس گرایش «فلسفه اسلامی و علم معاصر»
رشتهای میانرشتهای برای تربیت فیلسوف-دانشمندان.
دروس آن شامل اسفار، فلسفه علم، فیزیک مدرن و علوم شناختی است.
پایاننامهها: حرکت جوهری و فیزیک کوانتومی، علم حضوری و آگاهی مصنوعی، اخلاق صدرایی در فناوری.
۲. ایجاد لابراتوار فلسفه و هوش مصنوعی و …
جایی که فیلسوف و مهندس کنار هم کار کنند:
یکی بر روی معنا و دیگری بر روی مدل.
پروژهها: آگاهی مصنوعی، اخلاق الگوریتمها، هرمنوتیک وجودیِ مغز.
۳. پروژههای اکوفلسفی و فلسفه زیست
توسعهی نظریهی «تجلی وجود» به اخلاق زیستمحیطی و سیاست توسعه پایدار.
جمعبندی و دعوت پایانی
فلسفه اسلامی اگر در گذشته بماند، به تاریخ میپیوندد.
اگر به علم امروز بپیوندد، به آینده تبدیل میشود.
ما در آستانهی دورهای هستیم که علم دوباره محتاج معناست،
و معنا محتاج روش.
اگر بتوانیم از اسفار تا سیلیکونولی پلی بزنیم،
آنگاه حکمت اسلامی از نو زنده خواهد شد —
نه بهعنوان یادگار، بلکه بهعنوان شریکِ خلاقِ علم در فهم جهان و ساختن آینده.











