یادگار ماندگار پیامبر(ص)

یادگار ماندگار پیامبر(ص)
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛

قرآن کتابی جامع، جهانی و جاودانه و محصول “وحی رسالی و پیامبرانه” در لفظ و معناست. خداوند قرآن را یک بار به شکل دفعی و به یکباره بر قلب پیامبر(ص) نازل کرده است. نزول دفعی قرآن از سوی خداوند در شب قدر ماه رمضان که شبی مبارک است تحقق یافته است. خداوند در (بقره:۱۸۵) این معنا را با آوردن لفظ “انزال” بیان کرده است. بر پایه برخی از روایات ، مقصود از «انزل فیه القرآن» نزول کامل و دفعی قرآن در شب قدر در ماه رمضان است.(التبیان‌، ج ۲‌، ص ۱۲۱ و نیز الکشاف، زمخشری، ج ۱‌، ص ۲۲۷ و نیز تفسیر نورالثقلین‌، ج ۱ ،ص ۱۶۶)  همین معنا در (آل عمران:۴) و (دخان:۳ )و (قدر:۱) مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا بر پایه روایات معتبر چندی که مفسران نیز آن را پذیرفته‌اند، نزول دفعی و کامل قرآن در شب قدر و در ماه رمضان اتفاق افتاده است. (نک: التبیان، ج ۹‌، ص ۲۲۴ و نیز ج ۱۰‌، ص ۳۸۴ و همچنین الکشاف، ج ۴، ص ۲۷۰ و ۷۸۰)که طول بیست و سه سال(ده سال در مکه و سیزده سال در مدینه)و محل نزول قرآن نیز قلب پیامبر(ص) می‌باشد.(بقره : ۹۷، فرقان:۳۲ و شعراء‌: ۱۹۳ و ۱۹۴)  اما بار دیگر جهت ابلاغ به مردم بصورت “تدریجی” بر پیامبر اعظم(ص) نازل شد:” وَ قُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ “(اسراء:۱۰۶) و قال الذین کفروا لولا نزّل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبّت به فؤادک و رتّلناه ترتیلاً”(فرقان:۳۲).

یادگار ماندگار پیامبر(ص) کتاب زندگی است، زندگی در همه ساحات و سطوح، در همه ابعاد و عمق، با همه قلمرو و گستره گسترده. کتابی که خدای سبحان در اوصاف ثبوتیه آن  فرمود: «وَنَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ»( نحل:۸۹) یا فرمود: «مَا فَرَّطْنَا فِی الْکتَابِ مِن شَی‏ءٍ»( انعام:۳۸) تا به همه نیازهای مادی و معنوی، دنیوی و اُخروی انسان در مسیر هدایت و تربیت او برای تکامل وجودی اش پاسخ دهد به تعبیر علامه طباطبایی(رض): «مراد از «مِن شَی‏ءٍ» کوتاهی¬های گوناگون است که نفی شده و معنای آن این است که چیزی نیست که رعایت حال آن واجب و قیام به حق آن و بیان آن لازم باشد، مگر اینکه ما آن را در این کتاب رعایت کرده و در امر آن کوتاهی نکردیم، پس کتاب تام و کامل است.»( طباطبایی، المیزان ج ۷،ص ۸۱) امام خمینی(رض) نیز «مای» «مَا فَرَّطْنَا فِی الْکتَابِ مِن شَی‏ءٍ»( انعام: ۳۸) را مای نافیه و نکره در سیاق نفی گرفته و معتقدند افاده اطلاق می¬کند و همه معارف و از جمله معارف باطنی و معنوی را دربردارد(صحیفه امام خمینی ج ۱۷، ص ۴۹۰) چنانکه می¬فرماید: «قرآن و سنّت شامل بسیاری از دستورها و احکامی¬اند که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد و خطوط کلی را که یک ملت احتیاج دارد در کتاب و سنت هست و در این شکی نیست».( ولایت فقیه (نامه¬ای از امام موسوی به کاشف الغطا)، ص ۱۴)  همانگونه که امام باقر(ع) در باب جامعیت کتاب خدا فرمود: «ان¬الله تبارک و تعالی لم یَدَعْ شیئاً یحتاج الیه الامّة الّا انزله فی کتابه و بیّنه لرسوله(ص)»( کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۷۶) و امام صادق(ع) نیز فرموده اند: «ان¬الله تبارک و تعالی انزل فی القرآن تبیان کلُ شئی حتّی واللهِ ماترک¬الله شئیاً یحتاج الیه العباد حتّی لایستطیعَ عبْدٌ یقول لو کان هذا انزل فی القرآن الّا و قدانزله¬الله فیه»( همان، ص ۷۷).

علامه طباطبایی در تفسیر آیة: «تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ»( نحل:۸۹) نیز می¬نویسند: «این آیه شریفه قرآن کریم را با صفات برجسته¬اش توصیف می¬کند، یک صفت عمومی آن این است که تبیان برای هر چیزی است و تبیان به¬طوری که گفته شده به معنای «بیان» است و چون قرآن کریم کتاب هدایت برای عموم مردم است و جز این، کاری و شأنی ندارد لذا ظاهراً مراد به «کلِّ شَی‏ءٍ» همه آن چیزهایی است که برگشتن به هدایت باشد، از معارف حقیقیّه مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهیّه و قصص و مواعظی که مردم در امتداد و راه یافتگان به آن محتاج هستند و قرآن تبیان همة اینهاست».(طباطبایی،المیزان ج ۳۴،ص ۲۳۵) و به تعبیر استاد جوادی آملی: «رهنمودهای دین گاهی به عقل محض و زمانی به نقل صرف و وقتی به تلفیق بین عقل و نقل هماهنگ است و هرگز معنای تبیان بودن این نیست که خود نقلِ قرآنی، به تنهایی همه احکام را به شکل شفاف بیان کرده است، بلکه با کمک عقل یا نقل است و تتمیم آن با روایت نقلی یا درایت عقلی منافی با تبیان بودن قرآن کریم نیست».( جوادی آملی، تفسیرموضوعی قرآن مجید ج ۳،ص ۱۲۹) یا در جای دیگر می¬گویند: «قرآن کریم تبیان (بیانگر) همه معارف ضروری و سودمند برای بشر و عهده¬دار بیان همه معارف و احکامِ هدایت¬گر، سعادت¬بخش و سیادت آفرین جوامع انسانی است…»( همو، دین¬شناسی، ص ۸۲) یا بر این باورند که: «اصل کلی و جامع عنوان دین برای برآوردن همة نیازهای فردی و جمعی است و هر حکمی از احکام دین برای رفع نیاز مخصوص است…».( همو، حق و تکلیف ص ۱۳۱) و گفته اند: «او در کتاب تشریع که «تِبْیاناً لِکلِّ شَی‏ءٍ» است، ذرّه¬ایی از حقوقِ کتاب تکوین را که مقام حقیقی انسان است دست کم نگذاشته…».( همان، ص ۱۵۷ و ص ۲۲۸ – ۲۳۰ و همو، تفسیرموضوعی قرآن مجید، ج ۱۷،ص ۱۰۵ – ۱۱۰) و به تعبیر استاد شهید مطهری: «اسلام طرحی است کلی و همه جانبه و معتدل و متعادل، حاوی همه طرح¬های جزیی و کارآمد در همة موارد».(مطهری، مجموعه آثار ج ۳، ص ۱۶۴).

اما افسوس و صد افسوس که قرآن این یادگار ماندگار رسول خدا(ص)، علیرغم توصیه های موکد و مکرر پیامبر(ص) و امیرالمومنین علی(ع) که در بستر شهادت و آخرین لحظات عمر مبارکشان فرمود:” وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ”(نهج البلاغه:نامه ۴۷)( خدا را، خدا را، در باره قرآن، مباد كه ديگران در عمل كردن به آن بر شما پيشى گيرند) مهجور واقع شد و چنانکه باید و شاید تبدیل به عمل و عینیت نشد. “وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا”(فرقان:۳۰) و همه گرفتاری های امت ختمیه در طول قرون متمادی و اعصار و امصار در همین عدم عمل به قرآن و دستورات الهی بود و هست. و این در حالی است که پیامبر(ص) در کنار قرآن بارها و بارها از عترت نیز سخن به میان آورده و در حدیثی که به حدیث ثقلین معروف هست،فرمود:” إِنِّی تَارِکٌ فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا:کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی. أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکُمْ سَتَرِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَیْنِ وَ الثَّقَلَانِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِکُوا وَ لَاتُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم”(کلینی،کافی، ج۱، ص۲۹۴)‏‏؛ (من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل‌بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید. پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد؛ یعنی کتاب خدا و اهل‌بیتم. بر ایشان پیشى نگیرید که هلاک ‌می‌شوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند).

بنابراین امت محمدی(ص) با یادگارماندگار خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) به علل و دلائل گوناگون کلامی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی رفتار صائب، صادق و صالحی نداشت و به همین دلیل با چالش های فکری و فعلی، نظری و عملی، علمی و عینی مواجه شد و نتوانست فرهنگ و تمدنی که رسول خدا(ص) بنا نهاد و به تربیت و تکوین امت و مدینه النبی(ص) پرداخت، را امتداد بخشیده و از یادگار ماندگار مراقبت عملی کند” فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِکُوا وَ لَاتُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُم”. (یادگار ماندگار نوشتیم، زیرا قرآن و عترت جداناپذیر و افتراق بردار نیستن” وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا”). اکنون نیز اگر امت واحده محمدیه تشکیل شود و به قرآن و عترت تمسک واقعی شود،هرگز گرفتار خبط و خطا، لغزش علمی و عملی نمی شود” إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا” و امت اسلام، امت پیشرو در همه عرصه ها خواهد شد و جوامع اسلامی و در نهایت جوامع انسانی بسوی معنویت، عقلانیت و عدالت اجتماعی و در نهایت “حیات طیبه” سوق و سیر پیدا خواهند کرد.

والحمدلله رب العالمین

محمدجواد رودگر

۳۰/۵/۱۴۰۴