پیروزی راهبردی مقاومت فلسطین بر رژیم صهیونیستی

پیروزی راهبردی مقاومت فلسطین بر رژیم صهیونیستی
نوشتاری از حجت‌الاسلام دکتر محمد حسین پورامینی مدیر گروه حقوق بین الملل دانشنامه قرآن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛

جنگی که از پاییز ۲۰۲۳ بر نوار غزه تحمیل شد، تنها رویارویی میان دو نیروی نظامی نبود؛ بلکه جدالی میان دو منطق بود: منطق اشغال و سلطه در برابر منطق مقاومت و بقا.  دو سال بمباران بی‌وقفه، محاصره غذایی و تخریب زیرساخت‌های حیاتی، نتوانست آنچه اسرائیل «هدف نهایی» خود می‌خواند ــ یعنی نابودی کامل حماس و تخلیه جمعیتی غزه ــ را محقق سازد. در پایان این دو سال، واقعیت میدانی و سیاسی نشان داد که ارتش تا دندان مسلح اسرائیل در بن‌بست گرفتار شده، و مقاومت فلسطین با وجود زخم‌ها و ویرانی‌ها، همچنان ایستاده است.

رژیم صهیونیستی از نخستین روزهای جنگ، با گفتمانی آشکار از «محو غزه» و «انتقال جمعیت» وارد میدان شد. در یکی از اسناد رسمی خود، انتقال ساکنان غزه به صحرای سینا به‌عنوان راه‌حلی برای «امنیت اسرائیل» پیشنهاد شده بود. برخی وزیران کابینه از «مهاجرت داوطلبانه» سخن گفتند؛ عبارتی که در زبان حقوق بین‌الملل معنایی جز پاک‌سازی قومی ندارد. بر اساس ماده ۴۹ کنوانسیون چهارم ژنو، هیچ دولتی حق ندارد جمعیت غیرنظامی را از سرزمین خود اخراج کند. اما اسرائیل با نادیده گرفتن همین اصول، جنگی را پیش برد که به گفته‌ی نهادهای بین‌المللی، چهره‌ای از نسل‌کشی مدرن را رقم زد.

با وجود این، مقاومت فلسطین نه‌تنها از هم نپاشید بلکه ساختار سیاسی و نظامی خود را بازسازی کرد. فرماندهی میدانی حماس، با سازمان‌دهی غیرمتمرکز و انعطاف‌پذیر، توانست استمرار عملیات را حفظ کند و نشان دهد که اراده‌ی انسانی در برابر ماشین نظامی قابل خاموش شدن نیست. این پایداری، به نماد نوعی قدرت اخلاقی و انسانی تبدیل شد؛ قدرتی که نه از تسلیحات، بلکه از ایمان به حق زیستن در وطن برمی‌خاست.

در این میان، طرح بیست‌ماده‌ای دونالد ترامپ ، عملاً اعترافی به شکست نظامی اسرائیل بود. در این طرح، مفادی چون آزادی صدها زندانی فلسطینی، خروج تدریجی نیروهای اشغالگر و تشکیل دولت انتقالی در غزه تحت نظارت بین‌المللی پیش‌بینی شد. مهم‌تر از همه، مقاومت فلسطین برای نخستین بار به‌عنوان طرف رسمی در مذاکرات سیاسی به رسمیت شناخته شد ، همان جایگاهی که اسرائیل می‌کوشید از میان ببرد.

بیانیه‌ی رسمی حماس در پایان جنگ، سرشار از امید و پایبندی به آرمان‌ها بود: «فداکاری‌های ملت ما بی‌ثمر نخواهد ماند؛ ما تا تحقق آزادی و استقلال پابرجا خواهیم ماند.» این بیانیه نه فقط اعلام پایان جنگ، بلکه سندی از پایداری اخلاقی یک ملت بود که در دل محاصره، هنوز به عدالت و کرامت انسانی باور دارد.

از منظر حقوق بین‌الملل، جنگ غزه بار دیگر ناکارآمدی ساختاری نظام حقوقی جهانی در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی را آشکار کرد. اصول بنیادین چون تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی و تناسب در کاربرد زور به‌طور گسترده نقض شد، اما هیچ سازوکار الزام‌آوری برای توقف این روند وجود نداشت. حملات مکرر به بیمارستان‌ها، مدارس و اردوگاه‌های پناه‌جویان، ضعف عمیق ضمانت اجرای حقوق بشردوستانه را عیان ساخت. هرچند دیوان بین‌المللی دادگستری شکایت نسل‌کشی علیه اسرائیل را پذیرفت، اما نتوانست از تداوم محاصره و کشتار جلوگیری کند.

از منظر سیاسی نیز، این جنگ بحران مشروعیت رژیم صهیونیستی را بیش از هر زمان آشکار ساخت. تصاویر ویرانی غزه و رنج کودکان، افکار عمومی جهان را بیدار کرد و موجی از اعتراضات مردمی در اروپا و آمریکا، حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل را به چالش کشید. حتی متحدان دیرینه تل‌آویو ناچار شدند از مواضع پیشین خود فاصله بگیرند.

اما در ورای همه این تحولات، پیروزی واقعی از آنِ مقاومت بود؛ نه پیروزی در میدان نبرد، بلکه در میدان معنا و وجدان. مقاومت فلسطین توانست نشان دهد که در عصر بمب‌های هوشمند، هنوز اراده انسانی و باور به عدالت می‌تواند آینده‌ای تازه بسازد. این همان چیزی است که اندیشمندان روابط بین‌الملل از آن با عنوان پیروزی راهبردی یاد می‌کنند ، پیروزی در عرصه مشروعیت، ارزش و اخلاق.

در نهایت، جنگ غزه یادآور حقیقتی عمیق است: قدرت پایدار، نه در زرادخانه‌ها، بلکه در استقامت یک ملت و ایمان به خدا و حق زیستن بر خاک خویش نهفته است. رژیمی که در پی نابودی یک ملت بود، اکنون خود در برابر محکمه‌ی وجدان جهانی ایستاده است؛ و ملتی که قرار بود از نقشه محو شود، امروز با صدایی رسا از حق زندگی، آزادی و بازگشت سخن می‌گوید. این است معنای پیروزی انسانی و اخلاقی مقاومت ، پیروزی‌ای که از دل خاکستر و خون، زاده شد .