درستی یا نادرستی اتهام صدرالمتألهین به انکار معاد جسمانی؟

درستی یا نادرستی اتهام صدرالمتألهین به انکار معاد جسمانی؟
نوشتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو سابق گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛

أخیرا در جلسه‌ای که در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴ تحت عنوان «فلسفه و امتداد اجتماعی آن» منعقد شده بود از ناحیه دو سخنران محترم جلسه، صدرالمتألهین به انکار معاد جسمانی متهم گردید؛ به نظر ما چون این اتهام ناشی از عدم دقت کافی در فرمایشات صدرالمتألهین است این یادداشت را به سروران عزیز ارائه می‌کنم.

خلاصه بحث این است که قیامت به معنای عامش (که از پایان عالَم برزخ تا رسیدن به مرحله رجوع الی الله ادامه می‌یابد)، نزد مرحوم صدرا شامل دو بخش است، یکی «بخشهای مقدماتیِ» قیامت که در فضای مادی رخ می‌دهند، و دیگری «عالَم آخرت» که عالَمی است مجرد، یا به تجرد مثالی، یا به تجرد عقلانی؛ صدرالمتألهین حوادثی را که در بخشهای مقدماتی قیامت رخ می‌دهد، (مثل خروج انسانها از قبور مادی، و تاریکی خورشید و زلزله زمین و جوش آمدن آب دریاها…) حوادثی مادی می‌داند که در راستای انقلاب تدریجی عالم مادی به عالم تجردی آخرت تحقق می‌یابند؛ بنابراین او انکار نمی‌کند که انسانها در ابتدای برپایی قیامت با جسم مادی عنصری به صحنه قیامت محشور می‌شوند و معاد را در این مرحله، مادی می‌داند؛ چیزی که او اضافه بر این مرحله مادی می‌گوید این است که این انسانها و نیز مجموعه عالم مادی در این مرحله با تحولاتی که به تدریج دارند به سوی «عالَم آخرت» که عالمی مجرد است انقلاب می‌یابند و به آن تبدیل می‌شوند؛ در ادامه، مستندات دیدگاه فوق الذکر را در آثار صدرا ارائه می‌کنیم.

۱: مستندات حشر مادی انسان در قیامت، در کلام صدرا

صدر‌المتألهین حشر انسان را هنگام بعث از قبور، جسمانی می‌داند؛ او درین باره می‌گوید:

الف: «فاعلم أن للروح الإنساني… بعد النشئات السابقة… نشئات و مواطن كثيرة لاحقة… و لها منازل و درجات متنوعة و مقامات مختلفة …. فأول هذه النشآت نشأة البرزخ و القبر….؛ و الثانية نشأة الحشر و نسبتها إلى الأولى نسبة التمام إلى النقص و نسبة القوة إلى الضعف؛ و هذه النشأة في صورة النشأة العنصرية حذو القذة بالقذة و قد أخبر عنها تعالى بقوله أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ؛…. و أبعد الطوائف عن إدراك أحوالها الجسمانية هم أصحاب البحوث و الأفكار النظرية كالمتكلمين و المتفلسفين….و بعد نشأة الحشر، للسعداء نشأتان آخرتان، و للأشقياء نشأة أخرى واحدة هي نشأة الجحيم و النار؛ و ذلك لأن السعداء قسمان أحدهما من المقربين و هم المجردون عن الأجسام الطبيعية و الأخروية و الأبدان الحسية و المثالية فيحشرون إلى العالم الأعلى العقلي … و الثاني من أصحاب اليمين و جناتهم جنات الأعمال» (مفاتیح الغیب ص ۶۳۲ الی ۶۳۶).

این عبارات مخصوصا در بخشهایی از آن، صراحت دارند که صدر‌المتألهین حشر انسانها در هنگام بعث از قبور را مادی می‌داند؛ لذا می‌گوید: «هذه النشأة في صورة النشأة العنصرية حذو القذة بالقذة»، نه مجرد به تجرد مثالی یا عقلی؛ ازین‌رو مرحله تجرد مثالی و عقلی را بعد از این حشر مادی، معرفی می‌کند و می‌گوید:‌ «بعد نشأة الحشر، للسعداء نشأتان آخرتان؛ و للأشقياء نشأة أخرى واحدة» یعنی بعد از مرحله حشر، برای بهشتیان دو عالم هست یکی عالم مثالی و دیگر عالم عقلی و برای دوزخیان یک عالم.

ب: او در عبارتی بعد از اشاره به اخراج ما فی القبور، حقیقت «بعث» را این گونه تعریف می‌کند: «و حقيقة البعث يرجع إلى إحياء الموتى و نزع الصور من المواد و إخراج الأرواح من الأجساد بإنشائهم نشأة أخرى و تبديل وجودهم بوجود أرفع و أنور و أعلم‏» (اسفار ج ۹ ص ۱۷۶)، بر اساس این بیان، بعث از قبور مراحلی دارد؛ و إنشاء نشئه أخروی و تبدیل وجود نازل مادی انسانها به وجود بالاتر مجرد، در پایان مراحل این «بعث» است، نه در ابتدای آن؛ یعنی از نظر صدرالمتألهین، در قیامت ابتدا اجساد مادی مردگان با تعلق روح به آنها احیاء می‌شوند، و سپس ارواح تعلق گرفته به آنان، به تدریج از آن أجساد مادی اخراج شده و در نهایت، وجود مادی آنان به وجود مجرد بالاتر تبدیل می‌گردد؛ پس او منکر این نیست که ابتدائاً معاد، بشکل جسمانی رخ می‌دهد؛ بله او «معاد جسمانی» را پایان راه نمی‌داند، بلکه او «معاد جسمانی» را بستری برای رسیدن به «معاد روحانی» قرار می‌دهد.

۲: مستندات فرق گذاری صدرالمتألهین بین «عالم آخرت» و «عالم قیامت»، به مجرد بودن اولی و اعم بودن دومی

همان گونه که اشاره شد تعبیر «عالم أخرت» در آثار صدرالمتألهین مرادف با «عالم قیامت» نیست؛ بلکه «عالم أخرت» بخش مجردی است از مجموعه «عالم قیامت» که مشتمل است هم بر عوالم و حوادث مادی و هم بر عوالم و حوادث مجرد.

عدم توجه به این فرق موجب شده که ناظرین به عبارات صدرالمتألهین توهم کنند که او فقط به روحانی بودن معاد معتقد است و جسمانی بودن معاد را انکار می‌کند؛ حال آن که او فقط روحانی بودن معاد را در خصوص «عالم أخرت» قائل است اما در مورد مجموعه عوالم و مراحل «عالم قیامت»، حوادثی را جسمانی می‌داند و حوادثی را روحانی.

در ادامه، بخشی از مستندات دیدگاه فوق الذکر را در آثار صدرا ارائه می‌کنیم.

صدرالمتألهین «عالم أخرت» را این گونه تعریف می‌کند: «اعلم أن للروح الإنساني نشئات كثيرة… و اسم الآخرة يطلق على الأحوال و المقامات التي لها بعد انقطاعها عن العلاقة الجسداني إلى أبد الآباد» (مفاتیح الغیب ص ۶۳۲)؛ بر اساس این عبارت، اسم آخرت به احوال و مقاماتی اطلاق می‌شود که از ارتباطات جسدانی و مادی رهایی یافته باشند؛ و نیز می‌گوید: «و اعلم أن الدنيا كون ناقص…. و أما الآخرة فهي كون تام مستقل، و الوجودات الأخروية قوية الوجود مبرأة عن القوة و الاستعداد و معراة عن التفاسد و التضاد فليس لمكانها و زمانها تجدد و انقضاء و لا احتجاب و انتهاء بل هذان مسلوبان هناك‏» (مفاتیح الغیب ص ۶۳۷)؛ و نیز می‌گوید: «اعلم أن لله تعالى عالما آخر غير هذا العالم كما مر، و هو عالم الآخرة و عالم الباطن و عالم الغيب و عالم الملكوت.» (المبدأ و المعاد ص ۴۵۸)؛ و نیز می‌گوید: «اعلم أن الدنيا من عالم الملك و الشهادة، و الآخرة من عالم الملكوت و الغيب» (أسرار الآیات ص ۱۱۲) و نیز می‌گوید: «اعلم أن دار الآخرة دار حيوانية علمية، و وجودها وجود إدراكي، ليست كدار الدنيا التي هي دار الموت و الزوال و الجهل و الظلمة، قال تعالى إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» (أسرار الآیات ص ۱۷۸).

در این عبارات، صدر‌المتألهین به روشنی آخرت را عالمی مجرد و روحانی و حیّ معرفی می‌کند. حال آنکه او در آثارش «عالم قیامت» را محصور به عالم مجردات ندانسته بلکه آن را شامل عوالم و مراحل و حوادث مادی هم می‌داند؛ زیرا در آستانه تبدیل عالم مادی به عالم مجرد آخرت، حوادث مادی متعددی رخ می‌دهد تا در نهایت، عالم مجرد آخرت تحقق یابد؛ و صدرالمتألهین ظرف حدوث این حوادث مادی را قیامت می‌داند؛ لذا او در عبارتی این گونه می‌‌گوید: «فصل: فى الاشارة الى حالات يحدث يوم القيامة… من مات، قامت عليه القيامة..الصغرى… و الكبرى… فلم يبق لانوار الكواكب عنده ظهور: إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ، وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ. بل لم تكن لها وجود: وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ و … لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيرا» (مجموعه رسائل فلسفى صدر المتالهين، ص ۲۶۱)؛ پس يوم القيامة نزد صدرا علاوه بر عالم آخرت که مجرد است، شامل مراحل و حوادث مادی هم هست (نظیر تاریک شدن خورشید و نابودی ستارگان)؛ لذا او مرحله بعث مردگان از قبور مادی را، در قیامت و جسمانی می‌داند، و نه روحانی.

۳: مستندات قرآنی مجرد بودن «عالم آخرت» نزد صدرالمتألهین

صدر‌المتألهین با استناد به آیات قرآنی عالم آخرت را مجرد می‌داند؛ از جمله می‌گوید:

الف: وجود الآخرة… حياتها ذاتية لها، لا بأمر خارج، و لهذا قال اللّه تعالى… في حق الآخرة «إن الدار الآخرة لهي الحيوان لو كانوا يعلمون»‏ (اسرار الآيات‏، ص۱۱۳)؛ در اینجا با تکیه به جمله «إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ» عالم آخرت را دارای حیات ذاتی و مجرد معرفی می‌کند .

ب: لعالم الآخرة .. و الإنسان و حواسه نشئات كثيرة غير هذه النشأة الهيولية …و لذلك قال تعالى «عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ‏» و قال تعالى «وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا» در این آیات نیز عالم آخرت را بخاطر اینکه از تبدل عالم مادی شکل گرفته، مجرد معرفی می‌کند.

نتیجه بحث: صدرالمتألهین معاد را در مرحله بعث از قبور، جسمانی، و در مرحله ورود به «عالم آخرت» که بخش نهایی «عالم قیامت» است، روحانی می‌داند؛ بنابراین انکار جسمانی بودن مطلق معاد، اتهامی است ناروا به صدرالمتألهین، ناشی از عدم دقت کافی در فرمایشات او.