آثار و اَثمارعقل، علم و تفکر در کلام امام رضا(ع)

آثار و اَثمارعقل، علم و تفکر در کلام امام رضا(ع)
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان و معنویت پژوهشگاه؛

معارف اهل بیت علیهم السلام، آکنده از بیان و تبیین آثار و اَثمار عقل، علم و تفکر است که در این نوشتار موجز به برخی از آنها از کلام گوهر بار امام علی بن موسی الرضا(ع) با دلالت تطابقی، تضمنی و التزامی بر محور نظرات ارزشمند علامه جوادی آملی بدان ها اشاره خواهیم کرد

از امام رضا (عليه‏السلام) در خصوص “عقل” نقل است كه فرمود: «صديق كلّ امرء عقله و عدوّه جهله»( مسند الرضا (عليه‏السلام)، كتاب عقل، ص ۳.)؛ «دوست هر كسي عقل او و دشمنش جهل اوست». از تعبير حديث كه خبر در آن مقدّم و مبتدا مؤخّر است استفاده مي‏شود كه انسان، بيش از يك دوست ندارد و آن عقل است؛ چنان‏كه بيش از يك دشمن ندارد كه جهل اوست. انسان عاقل، دوستي دارد كه وي را به سعادت ابدي هدايت مي‏كند و انسان جاهل، گرفتار دشمني است كه همواره خار راه او و سدّ معبر سعادت وي است. سخن عقل، اين است كه هيچ چيز جز رضاي خدا براي انسان سودمند نيست و رضايت خداوند در گرو اطاعت از دين اوست.(جوادی آملی، شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسينيْ، ص ۱۲۳)

حضرت رضا(عليه السلام) در مورد “تفکر” در امر خدا مي‌فرمايد:” ليس العبادة كثرة الصلاة و الصوم، إنّما العبادة التفكّر في أمر الله عزّ وجلّ”(مسند امام رضا(عليه السلام)، ج ۱، ص ۳.)؛ عبادت به فراواني نماز و روزه نيست، بلكه عبادت تفكر در امر خداي والاست. زيرا تفكر درباره معبود قهراً عبادت عملي را به همراه مي‌آورد؛ ولي اين علم و آن عملي كه به دنبال آن مي‌آيد، در يك درجه ارزش نيستند. زيرا علم اصل است و عمل فرع آن؛ علم درخت طوبي است و عبادت بدني، ميوه آن. چنان كه حضرت رضا(عليه السلام) مي‌فرمايد:” إنما العلم حياة القلوب من الجهل و ضياء الأبصار من الظلمة و قوة الأبدان من الضعف. يبلغ بالعبد منازل الأخيار و مجالس الأبرار و الدرجات العُلي في الدّنيا و الآخرة. الذّكر فيه يعدل بالصيام و مدارسته بالقيام، به يطاع الرّب و يُعبد و به توصل الأرحام و يعرف الحلال من الحرام، العلم أمام العمل و العمل تابعه يلهم به السّعداء و يحرمه الأشقياء، فطوبي لمن لم يحرمه الله منه حظّه”(مسند امام رضا(عليه السلام) ج۱، ص ۷.)؛ علم قلبها را از جهل بيرون مي‌سازد و به آنها حيات مي‌بخشد و ديدگان را از تاريكي بيرون مي‌آورد و به آنها نور مي‌دمد. علم، بدنها را از ضعف و ناتواني مي‌رهاند و به آن نيرو مي‌بخشد. علم، بنده را به جايگاه شايستگان و مجالس نيكان و درجات عالي دنيا و آخرت مي‌رساند. مذاكره علمي، معادل روزه‌داري است و تدريس علم، همسان نماز است. به واسطه علم، پروردگار اطاعت و عبادت مي‌شود و به واسطه علم صله رحم محقق، و حلال و حرام شناخته مي‌شود. علم، پيشگام عمل است و عمل پيرو آن، سعادتمندان از علم بهره‌ مي‌گيرند و شقاوتمندان از آن محرومند، خوشا به حال كسي كه خداوند بهره علم را بر او حرام نكرده است. اين امور در بيان محاسن علم، بدان دليل است كه اصل وجود هر انساني خرد اوست و علم سبب مي‌شود انسان خردمندتر شود. بنابراين اصل انسان همان علم است، اصلي كه انسان بايد به آن برسد. چنان‌كه حضرت رضا(عليه السلام) مي‌فرمايد: “ضالّة المؤمن”(همان، ص ۶)؛ علم گمشده مؤمن است كه در باغ ولايت پنهان گشته است. از اين رو مؤمن بايد در آن باغ رود تا گمشده‌اش را بيابد. چنان كه حضرت رضا(عليه السلام) مي‌فرمايد: رحم الله امرء أحيي أمرنا؛ خداوند رحمت كند كسي را كه امر ما را زنده كند. به ايشان عرض شد: چگونه امر شما را زنده مي‌كند؟ حضرت رضا(عليه السلام) در پاسخ فرمود:” يتعلّم علومنا و يعلّمها الناس، فإنّ الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتّبعونا”(مسند امام رضا(عليه السلام) ج۱، ص ۶)؛ كسي كه علوم ما را فراگيرد و آن را به مردم بياموزد، امر ما را زنده كرده است، چون اگر مردم از سخنان زيباي ما آگاه گردند، قطعاً از ما پيروي خواهند كرد.

مراد از علم در اين حديث، علم به خداوند و اسماي حسناي او و علم به ملائكه و كتابهاي الهي و رسولان اوست و نيز آگهي از ‌«‌اول» و ‌«‌آخر» و ‌«‌ظاهر» و ‌«‌باطن» بودن خداست، همچنين علم به صاحب حكم بودن خدا و اين كه مصير و بازگشت انسانها به سوي اوست. بنابراين هر دانشي جز اين معلومات در حقيقت زائد است و علم شمرده نمي‌شود. زيرا علم سه قسم است؛ “آية محكمة أو فريضة عادلة أو سنّة قائمة”(کلینی، كافي، ج ۱، ص ۳۲، باب صفت علم و فضل آن، ح ۱)؛ علم خداشناسي؛ تزكيه و تهذيب اخلاق، احكام شرع. مراد از زنده كردن امر ائمّه اطهار(عليهم السلام) اين است: اصولي را كه از ايشان به ما رسيده است، بشناسيم و بفهميم(مسند امام رضا(عليه السلام)، ج ۱، ص ۱۵ و ج ۲، ص ۸ و ۸۶) و فروع و نتايج آن اصول را بدون افزايش و كاهش ، دريابيم. پس زنده كردن امر ائمّه اطهار(عليهم السلام) به اين معنا نيست كه سخنان ايشان را روايت و الفاظ آن را از جايي به جاي ديگر منتقل كنيم. چنان‌كه حضرت رضا(عليه السلام) مي‌فرمايد: كونوا دراةً و لا تكونوا رُواة حديث تعرفون فقهه خيرٌ من ألفٍ تروونه(همان، ص ۸)؛ بر آن باشيد كه احاديث را دقيقاً درك كنيد، نه فقط آنها را روايت كنيد. فهم و درك يك حديث بسيار بهتر از روايت كردن هزار حديث است. تفكر در امر خداي متعالي كه حضرت رضا(عليه السلام) آن را اصل عبادت و مغز آن خواند، در صورتي محقق مي‌شود كه آيات انفسي خداوند و نيز ديگر آيات او شناخته شود تا از اين طريق امر الهي نيز روشن شود. شمار اندكي از اوليا خداي والا را به واسطه خود او مي‌شناسند، از اين جهت براي شناخت او نيازي به آيات انفسي ندارند و غير او را نيز به واسطه او مي‌شناسند. شناخت آنان نسبت به خداوند چنين نيست كه او را به واسطه چيز ديگري غير از او بشناسند. زيرا براي غير او درخششي كه خداوند فاقد آن باشد، وجود ندارد، به گونه‌اي كه در پرتو آن درخشش خداوند ظهور يابد(جوادی آملی، فلسفه الهي از منظر امام رضا (ع) ص ۲۲).

والحمدلله رب العالمین

محمدجواد رودگر

۱/۶/۱۴۰۴