علل و عوامل فرهنگى و اجتماعى مؤثر بر فساد ادارى

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی در باب بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی با موضوع ” فساد اداری چهارشنبه ۱۳ اسفندماه جاری توسط گروه مدیریت اسلامی پژوهشگاه با همکاری پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ برگزار شد

در این کرسی علمی حجت‌الاسلام دکتر ابوطالب خدمتی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) به عنوان ارائه‌دهنده، ددکتر محمدرضا احمدی  و دکتر عباس شفیعی(عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه) به عنوان ناقد حضور داشتند.

  • متن ارائه‌شده توسط حجت‌الاسلام دکتر ابوطالب خدمتی عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه خدمتتان ارائه می‌گردد:

بیانیه گام دوم که به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی از سوی رهبر معظم انقلاب (مدظله) صادر شد، به ترسیم راه طی شده در چهل سال گذشته و افق‌هایی که در گام دوم انقلاب باید مدنظر باشد، پرداخته است. با توجه به اهمیت مبارزه با فساد، رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله) در بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت شریف ایران که در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۹۷، بند چهارم را به «عدالت و مبارزه با فساد» اختصاص دادند.

بیانیه گام دوم از مزایا و امتیازات مهم و ستودنی برخوردار است که شاید به جرات بتوان گفت که بیت الغزل آن، توصیه چهارم یعنی عدالت و مبارزه با فساد است. رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) دو مفهوم گسترش عدالت و مبارزه با فساد را به‌عنوان لازم و ملزوم یکدیگر دانسته‌اند و هر یک از انواع فساد، اعم از فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی را توده‌ی چرکین کشورها و نظام‌ها بیان نموده‌اند که اگر در بدنه‌ی حکومت‌ها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیت آن‌ها خواهد بود.

ایشان در این بیانیه با پذیرش واقعیات موجود، بروز فساد در جامعه انقلابی کنونی را امری واقعی توصیف نمودند؛ که اگرچه میزان و سطح فساد در ایران اسلامی، نسبت به زمان حکومت طاغوت و بسیاری از کشورهای دیگر بسیار کمتر است، اما زشتی این پدیده در حکومت اسلامی ایران، مذموم‌تر، و سطح توقع پیشگیری از فساد، بالاتر از سایر جوامع می‌باشد.

با توجه به این بیانیه که در واقع تبیین کننده سیاست‌های بلندمدت جمهوری اسلامی ایران در سال‌های آینده محسوب می‌گردد، تمامی ملت ایران (به‌عنوان مخاطبین) این بیانیه علی‌الخصوص دست‌اندرکاران نظام می‌بایست تلاش خود را در راستای مبارزه با فساد به کار گرفته و در تمامی اقدامات و عزل و نصب‌های خود مسئله مبارزه با فساد، در راستای گسترش عدالت را در نظر گیرند.

شیوع فساد در جوامع و کشورهاى مختلف آثار و پیامدهاى متعدد و زیانبارى به دنبال دارد. گسترش فساد در کشورهاى مختلف به ویژه کشورهاى در حال توسعه یا توسعه نیافته، موجب افزایش فقر و فحشا و از بین رفتن ارزش ها و باورهاى اخلاقى جامعه و گسترش فرهنگ دروغ، تزویر و تظاهر، حقه بازى، سیاسى کارى، از بین رفتن صداقت و درستکارى، لوث شدن وجدان کارى و به طور خلاصه بى اعتبار شدن ارزش هایى مى گردد که مبناى رسیدن فرد و جامعه به کمال و رستگارى است و این به مراتب زیانبارتر و ویرانگرتر از پیامدهاى مستقیم اقتصادى و سیاسى فساد است (فرج پور، ۱۳۸۳، ص۳).

تجربه نشان مى دهد جوامع و کشورهایى که از نظر منابع طبیعى، ذخایر زیرزمینى و امکانات بالقوه (اعم از نیروى انسانى و منابع مادى) غنى هستند اما اکثریت مردم آنها در فقر و تنگدستى زندگى مى کنند و قادر به تأمین معیشت زندگى و استاندارد قابل قبولى از سطح زندگى نیستند و تنها درصدى اندک، خاص و مشخص از ثروت هاى کلان برخوردارند، فساد در آنها گسترده و شایع مى باشد و گاهى این شیوع و گستردگى فساد به حدى افزایش پیدا مى کند که ریشه کن کردن و از بین بردنِ آن، غیر ممکن به نظر مى رسد.

ریشه کن کردن فساد و یا حداقل کاهش آن، جز در صورت شناخت علل و عوامل اصلى به وجودآورنده فساد و آشنایى با دلایل و ریشه هاى آن، امکان پذیر نیست. شناخت ریشه ها و عوامل اصلى که موجب ایجاد فساد در نظام ادارى و اقتصادى و سیاسى مى شوند، یکى از شرایط اصلى و مقدمه لازم براى مبارزه با فساد و ریشه کنى آن مى باشد.

فساد ادارى معلول مجموعه اى از عوامل ساختارى، فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى است و بسیارى از مفاسد ادارى در بسترها و زمینه هایى به وجود مى آیند و رشد مى کنند که مسائل و مشکلات ساختارى یا مسائل فرهنگى و اجتماعى، سیاسى و اقتصادى آن زمینه ها را ایجاد کرده اند.

همچنان که ساختار ادارى ناکارآ، بوروکراسى منفى و بطئى، نظام مدیریت غیر مؤثر، فقدان نظام شایسته سالارى، عدم وجود ارتباط بین عملکرد و بهره مندى از نظام و… همگى در تدارک بستر آماده براى فساد ادارى دخیل هستند; فرهنگ عمومى و عوامل ارزشى و اجتماعى نیز در این مورد نقشى تعیین کننده دارند.

نظام ارزش هاى متداول در اجتماع، آیینه رفتار مورد قبول کارکنان دولت در آن اجتماع است. در جامعه اى که همه در فکر مادیات باشند و مادى گرى مرکز ثقل همه ارزش ها باشد، کسب مال و ثروت اندوزى به صورت بیمارى همه گیر درمى آید و ارزش هاى معنوى تحت الشعاع ارزش هاى مادى قرار مى گیرد. در چنین محیطى نمى توان از کارکنان انتظار داشت که پاک و باتقوا باقى بمانند زیرا مادى شدن روزافزون زندگى و مصرف گرایى بى رویه و بى منتهى، ارزش هاى اخلاقى آنان را نیز پایین آورده و فساد و رفتار خلاف اخلاق را قابل توجیه مى سازد، مخصوصاً اگر اعتقادات مذهبى محکم و ریشه دارى نیز موجود نباشد (زاهدى، فساد ادارى در کشورهاى در حال توسعه، ۱۳۷۸، ص۲۹۹).

فرهنگ، عوامل مختلف فرهنگى و شرایط اجتماعى حاکم بر فرد بخشى از عوامل مؤثر و تعیین کننده در تکوین و شکل گیرى شخصیت انسان و همچنین تصمیم گیرى ها و تعاملات مختلف وى و نیز رفتارهاى او مى باشد. تفاوت هاى فرهنگى بین ملت ها باعث تفاوت در شخصیت، رفتارها، هنجارها و دیدگاه هاى آنها نسبت به مسائل مختلف مى شود و تأثیر اختلافات فرهنگى در عملکرد و رفتار افراد، در محیط هاى کارى به وضوح مشاهده مى شود (خدمتى و…، مدیریت علوى، ۱۳۸۱، ص۱۱).

نقش عوامل فرهنگى و اجتماعى در ایجاد و گسترش فساد، نقشى حیاتى و متمایز است. این عوامل حتى با فرض نبود مشکل و زمینه منفى دیگرى براى ارتکاب فساد، مى تواند زمینه ساز فساد باشد. به عنوان نمونه، اگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اى ـ صرف نظر از ریشه هاى آن فرهنگ ـ اهداف مهم زندگى، برخوردارى حداکثر از مادیات، حتى بدون رعایت حقوق دیگران و تحصیل سود و منفعت بدون رعایت حقوق و منافع همنوعان باشد، غالباً افراد منتظر فرصت و روزنه اى براى ارتکاب فساد خواهند بود (همدمى خطبه سرا، فساد مالى، ۱۳۸۳، ص۱۹۳).

زمینه ها و علل و عوامل فرهنگى و اجتماعى که مى توانند زمینه ساز فساد شده و نقش تعیین کننده اى در آماده سازى بستر مناسب براى ایجاد یا رشد و گسترش فساد داشته باشند، موارد و مصادیق متعددى دارند که در این قسمت به برخى از آنها اشاره مى شود: عدم توجه و دورى کارکنان سازمان از ارزش هاى معنوى و اخلاقى; نگرش نادرست کارکنان و مسئولان سازمان نسبت به کار و مسئولیت; ضعف وجدان کارى و انضباط اجتماعى; حاکم شدن فرهنگ قدرت طلبى، برترى جویى، زیاده طلبى و مال اندوزى; غلبه فرهنگ خودخواهى و منفعت طلبى بى حد و حصر; حاکم شدن فرهنگ قانون گریزى و کم رنگ شدن یا به فراموشى سپرده شدن فرهنگ قانونمندى و قانون مدارى; ایجاد و گسترش فرهنگ اشرافى گرى و تجمل گرایى و زندگى تشریفاتى و ایجاد رقابت جهت دستیابى به تجملات و تشریفات بیشتر، شیوع فرهنگ مادى گرى و روحیه مصرف گرایى; ضعف ایمان به خدا و از بین رفتن تقواى الهى در ابعاد مختلف اقتصادى، سیاسى و فرهنگى در بین مردم; کاهش یا از بین رفتن قبح ناهنجارى ها و تخلفات و مفاسد; و عوامل متعدد دیگرى که باعث مى شوند زمینه ها و بسترهاى مناسبى براى ایجاد و گسترش انواع مفاسد ادارى آماده و مهیا شود و ارتکاب مفاسد به راحتى و با کمترین هزینه صورت گیرد.