آیا می‌شود به بورس به عنوان بازار سرمایه‌گذاری نگاه کرد؟

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، این روزها بورس و بازار سرمایه و سیر صعودی آن عطشی زیاد در مردم ایجاد کرده تا به نوعی با حضور در این بازار پر طمطراق لااقل بتوانند بخشی از مشکلات زندگی خود را جبران کنند؛ همین مسئله باعث شده افراد زیادی دانسته یا ندانسته وارد این بازار عریض و طویل و پیچیده شوند تا هم سرمایه خود را محک بزنند و هم از سویی بتوانند خود و خانواده را از این گرداب اقتصاد و اوضاع بد معیشتی نجات دهند، برای چند و چون بورس و بازار سرمایه و روند صعود یا عدم صعود این بازار در آینده، خبرنگار خبرگزاری حوزه، گفت و گویی را با حجت الاسلام والمسلمین سید عباس موسویان، عضو هیأت علمی گروه اقتصاد اسلامی پژوهشگاه انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

  •  بورس چه تأثیری در جامعه، خانواده دارد؟

در فعالیت های اقتصادی و بعد از فعالیت مستقیم اقتصادی( این که فردی بعد از راه اندازی کارخانه ای و یا آماده کردن و شخم زدن مزرعه ای برای تولید، که به آن فعالیت اقتصادی  گفته می شود)، بعد از این کار، سرمایه گذاری از طریق بورس سهام بهترین و مفید ترین نوع سرمایه گذاری است به این معنا که وقتی شما سهام شرکتی را می خرید، در حقیقت شما در آن شرکت سرمایه گذاری کرده و صاحب کارخانه و مزرعه صنعتی و مؤسسه مالی شده اید.

سرمایه مالی شما در بخش سرمایه بکار گرفته شده و از این طریق ایجاد اشتغال و تولید و رفاه برای جامعه و درآمد برای افرادی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیمی که شما سرمایه گذاری کرده اید، استفاده و کار و درآمد کسب می کنند. پس بعد از راه اندازی کارخانه، بهترین امر برای سرمایه گذاری، بورس سهام و اوراق بهادار است.

 سرمایه گذاری در سهام شرایطی و ضوابطی دارد که باید رعایت شود. بخشی در ارتباط با مسائل شرعی است. فقها  و مراجع تقلید معتقدند سهام شرکت کننده ای که تولید کالای حرام کنند، نمی توان در آن سهام سرمایه گذاری کرد. همین طور اگر بانک روی باشد این گونه است. اما اگر شرکتی که قصد خریداری سهام آن را دارم، تولیدکننده حرام و بانک ربوی نیست، خرید سهام  و سود بردن آن از نظر شرعی ایراد و اشکالی ندارد و با توجه به این که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از تصویب قانون عملیات بانکداری بدون ربا، شرکتی که تولید کننده ای که کالای حرام و حتی بانک ربوی نداریم، مردم از لحاظ شرعی با اطمینان خاطر می توانند در شرکت های سهامی شرکت کرده و سود ببرند.

 نکته دوم ملاحظه ریسک است، کسانی که روی سهام سرمایه می گذارند و به عبارتی سهام می خرند، باید بدانند که این سرمایه گذاری همراه با ریسک است. قیمت سهام دائما در حال تغییر و تحول است، ممکن است افزایش و یا نقصان پیدا کند. ممکن است شخصی خوش شانس باشد، روزی که سهام می خرد قیمت پایین باشد و روزی که می  خواهد بفروشد قیمت افزایش داشته باشد و از دو طرف سود ببرد و ممکن است کسی بد شانس باشد. روزی که سهام را خریده، افزایش داشته و روزی که نیاز به پول دارد و می خواهد سهام را بفروشد، قیمت آن سهام نقصان پیدا کرده باشد.

پس کسی که می خواهد در بورس سرمایه گذاری کند، باید بداند که قیمت بورس، قیمت بازار است و متناسب با عرضه و تقاضا، دائما در تغییر و تحول است. به همین جهت به افرادی که می خواهند در بورس سرمایه گذاری کنند، توصیه این است همه سرمایه خود را وارد بورس نکنند، ماشین و خانه شان را نفروشند و وارد بورس نکنند. این اشتباه است. اگر سرمایه مازاد بر زندگی دارند و نمی دانند کجا سرمایه گذاری کنند، بانک یا تعاونی یا ملک و سکه و ارز بخرند، در میان همه اینها حلال ترین و مفید ترین سرمایه، بورس است.

پس اگر کسی می خواهد سرمایه مازاد خودش در جایی سرمایه گذاری کند، بورس بهترین مکان برای سرمایه گذاری است. نکته دیگر در بحث بورس باید مورد توجه باشد این است، اگر کسی خود تجربه بورسی دارد، چه موقع بخرد، چه موقع بفروشد، به دانش و تجربه خود عمل کند، اما این موارد نیست، می تواند از طریق صندوق های بورسی اقدام به خرید و فروش کند، یعنی به جای  این خودش سهام بخرد و بفروشد، وارد یکی از صندوقهای بورسی شود و در واقع با سرمایه گذاری در آن صندوق، به هیئت مدیره آن صندوق که افراد حرفه ای و کاربلد آن کار هستند، به آنها وکالت می دهد که از طرف او خرید و فروش کنند.

 صندوقها از طریق افراد حرفه ای اداره می شود و از جهت این که روی سهم مشخصی خرید و فروش نمی کنند، بلکه بسته ای از سهم ها سرمایه گذاری می کنند و بر فرض هم سهمی افت قیمت داشته باشد، سایر سهم ها افزایش قیمت خواهند داشت و می آید ضرر و زیان احتمالی را پوشش می دهد، از این لحاظ  این صندوقها می تواند مورد اطمینان و اعتماد فرد سرمایه گذار در بورس باشد.

  • آیا با توجه به منفی بودن ۱۶ درصدی اقتصاد  کشور در سال گذشته، سیر صعودی بورس و بازار سرمایه طبیعی است؟

در بحث رشد قیمت سهام، عوامل زیادی دخیل است که یکی بحث سود دهی شرکت است. مسلما اگر بخش سود دهی شرکتی خوب باشد، استقبال مردم نسبت به خرید سهام آن شرکت و کارخانه خوب خواهد بود و تقاضا برای خرید سهام آن کارخانه هم افزایش پیدا می کند بعد قیمت سهام هم افزایش پیدا می کند. اما زمانی است که شرکتی بخش سود دهی آن خوب نیست، زیانده است. مردم هم استقبالی از خرید سهام آن شرکت انجام نمی دهند، نتیجه افت قیمت سهام آن شرکت خواهد بود.

در کنار این عامل اول، عوامل دیگر هم هست که باعث می شود که قیمت سهام در جامعه رشد و یا افت پیدا کند در حالی که سود دهی شرکت هیچ تغییری پیدا نکرده باشد.

مهمترین عامل بحث تورم در یک کشور است. شرکت سهامی تشکیل شده از مجموعه ای زمین،ساختمان، ماشین آلات، تأسیسات، وسایل حمل و نقل، خط تولید و … است. وقتی کشوری اقتصادش تورمی است و در طی ۵ سال این اقلام و داراییها، قیمتش دو برابر می شود، انتظار طبیعی این است که صاحبان سهام که مالک این دارییها هستند، ارزش داراییهایشان به همان اندازه افزایش پیدا کند. پس اگر اقتصاد کشوری توری باشد، به صورت طبیعی انتظار داریم که قیمت سهام در حد توری گاهی کمتر و گاهی بیشتر افزایش پیدا کند.

عامل دیگر با قطع نظر از سود روی قیمت سهام  تأثیر می گذارد، بازدهی سایر زمینه های سرمایه گذاری است. شخصی که سرمایه دارد، می خواهد در جایی مانند طلا، سکه، ارز ، ملک و سهام سرمایه گذاری کند، وقتی این ها را با هم مقایسه می کند، متوجه می شود سرمایه گذاری روی سهام ارزشمند است، ایجاد تولید و کمک به تولید و اشتغال می کند اما بلعکس، سرمایه گذاری روی سکه و طلا موجب تولید ملی و اشتغال و نمی شود و هیچ گونه ارزش افزوده ای ندارد، این مسئله را وقتی نگاه می کند و از طرف وقتی به بازدهی توجه می کند، می بیند که بورس بازدهی سود آن بهتر از قیمت رشد ارز و سکه و ملک است. همین مقایسه باعث می شود فرد تصمیم به سرمایه گذاری در بورس بگیرد و در نتیجه تقاضا برای خرید سهام  افزایش پیدا می کند و به دنبال آن قیمت ها هم افزایش پیدا می کند چرا که افزایش قیمت ها تابع عرضه و تقاضا است. بله ممکن است در کشوری این مسئله اتفاق بیافتد و سود سالانه هیچ تغییری نکند و چه بسا سود سالانه کاهش پیدا کند ولی قیمت سهام آن شرکت ها افزایش پیدا کند. پس جای تعجب نیست و این را به معنای حبابی بودن قیمت ها نمی توان گرفت.

 البته تحلیل کارشناسی دقیق لازم است بورس به عنوان نهاد ناظر بر بورس دائما قیمت ها را پی گیری و رصد کند، اگر قیمت ها دستکاری و تبانی در قیمت ایجاد شود و اگر حباب شکل بگیرد، با تدابیری که سازمان بورس دارد و روش هایی که در بورس های دنیا شناخته شده است، از رشد حباب وار و رشد هیجانی جلوگیری می کند. روی این حساب می تواند بازار بورس جزء حلال ترین، مفیدترین و سود مند ترین از نظر اقتصادی در جهت سرمایه گذاری به حساب می آید، چرا که سرمایه فرد مستقیما در بخش تولید و فعالیت اقتصادی بکار گرفته می شود و برای جوانان اشتغال ایجاد می شود و برای سرمایه گذار هم  سود ایجاد می شود.

البته باید فرد ریسک پذیر باشد و بداند این بازار همراه با ریسک است. بازار سرمایه و سهامی کاملا ریسکی است ممکن قیمت خیلی بالاو پایین بیاید و شخص هم متضرر شود از این لحاظ اشخاصی که در طبقه بندی اهل ریسک هستند و فعالیت اقتصادی را همراه با ریسک آن می پذیرند بهترین بازار برای سرمایه گذاری است.

  • آیا نقش بورس در سفته و دلال بازی بیشتر از ایفای آن در جهت تولید وجهش تولید است؟

در بورس دو نوع سرمایه گذاری انجام می شود، نوع اول سرمایه گذاری اولیه یا عرضه اولیه (سهام) است. این بخش به صورت مستقیم موجب شکل گیری بنگاه ها و به وجود آمدن شرکت ها می شود و روی تولید ملی به صورت مستقیم تأثیر دارد و به همان اندازه تولید ملی را افزایش می دهد. وقتی کارخانه ای و شرکتی به وجود می آید عرضه اولیه ۱۰۰ میلیاردی می کند به اندازه همان ۱۰۰ میلیارد اقتصاد کشور بزرگ می شود، پس عرضه اولی ها کاملا باعث افزایش تولید ملی و رونق اقتصاد می شود و به همان اندازه ایجاد اشتغال می کند.

 نوع دیگری از بازار، بازار ثانوی است. کسانی که سهام دارند و می خواهند بفروشند و افرادی هم این سهام را می خرند. در مورد نقش بازار ثانوی در تولید نظرات مختلفی است. بعضی معتقدند که این تنها بورس بازی است و اثر سودمند اقتصادی ندارد، ولی اکثر اقتصاد دانان بازار سرمایه هم معتقدند که وجود بازار ثانویه شفاف وفعال و کارآمد باعث رونق بازار سرمایه می شود. اگر این بازار نباشد،بازار اولی هم شکل نمی گیرد. پس بازار ثانوی موجب رونق بازار اولی می شود. براین اساس بازار ثانوی در فعالیت اقتصادی کاملا موثر و مولد است.

نسبت به معاملات بازار بورس بازانۀ مخرب که در بازارهای مالی مطالعات زیاد و گسترده ای روی آن شده، ابزارهای مختلفی در اختیار نهاد ناظر(سازمان بورس و اوراق بهادار) وجود دارد، که اگر ببیند که معاملات بورس از حالت طبیعی خارج شده و وارد بازار بورس بازانه مخرب شده، جلوگیری و در مواردی حکم به ابطال معامله می کند. بر این اساس در شرایط کنونی بازار، هنوز معاملات بورس بازانه ای که مخرب باشد و به فعالیت اقتصادی ضربه بزند، وجود ندارد.

  • آیا بورس نوعی قمار است؟

در بورس قماری نیست. اگر کسی دارایی و یا ملکی را بخرد، ممکن است بعد از مدتی آن ارزش آن دارایی افزایش یا نقصان پیدا کرد. مانند اتومبیل. آیا این افزایش و یا نقصان، قمار است. سهام دقیقا مانند سایر دارییها است، ممکن افزایش یا نقصان پیدا کند. این خرید و فروش دارایی یا ملکی است که نوسان قیمتی دارد. ممکن کسی سود یا ضرر کند. این سود و ضرر در ارز و طلا و سکه هم است. این که قمار بازی نیست. قمار در فقه و اقتصاد تعریف خودش دارد. این که برد کسی حتما مساوی با باخت کسی باشد این هم درست نیست، چرا که کسی ممکن سهامی را به قیمت هزار خریده باشد و موقع فروش دو برابر فروخته و از بازار خارج شده باشد و روز بعد که قیمت سهام افزایش پیدا می کند و ۲هزار تومان، می شود ۲ هزار و ۵۰۰؛ ممکن  همان فرد فروشنده دیروز که رفته بود سهام دیگری خریده بود، که آن به جای ۲هزار و ۵۰۰، امروز شده ۲هزار ۶۰۰ تومان، یعنی هم فروشنده سود بیشتری کرده است. ممکن هر دو سود و ضرر کرده باشد. این قمار در بحث مشتقات است. این که سود یکی همراه با ضرر دیگری است این گونه نیست. ممکن فردی سهامی را به ۲ هزار تومان بفروشد، فردا با همین پول، سهامی را به قیمت ۲ هزار و ۵۰۰ بخرد، خریدار ۵۰۰ سود ببرد، ولی خودش سهامی دیگری را خریده که شده ۲ هزار و ۷۰۰ ؛ سود بیشتری برده است. عکس آن هم است ممکن است فردی سهامی را ۲ هزار تومان فروخته، موقع فروش شده هزار و ۸۰۰ تومان،اینجا خریدار ۲۰۰ تومان ضرر کرده و خودش هم ممکن است رفته باشد با پول ۲ هزار تومانی سهامی را خریده باشد که بیشتر ضرر کرده باشد. این طوری نیست که سود یکی متوقف بر ضرر دیگری و ضرر دیگری متوقف بر سود دیگری باشد. در بازار سهام دو نفر با اختیار و اراده سهامی را می خرند و می فروشند که ممکن است  قیمتش افزایش یا نقصان پیدا کند. هر دو هم سود و هم ضرر کنند.

  • آیا می شود به بورس به عنوان بازار سرمایه گذاری نگاه کرد؟

یک موقع است جوانی می خواهد سرمایه اش را وارد بازار بورس کند، او باید در این  مسیر ریسک پذیر باشد و تنها سرمایه مازادش را وارد بازار کند.بورس بهترین جا برای سرمایه گذاری است ولی در عین حال نباید همه سرمایه را وارد بازار کرد که اگر فردا ضرری آمد، همه اموالش را از دست رفته ببیند، اما موقعی است که جوان به عنوان نقش آفرینی در بورس می خواهد مشارکت داشته باشد مثلا به عنوان کارگزار، سبد گردان، شرکت تأمین سرمایه و مشاور می خواهند شرکت کنند لازم است در این رابطه هم دوره های علمی بورس را گذرانده باشد، از دانش علمی مناسب برخوردار باشد و در این رابطه تنها وابسته به نوسان کوتاه مدت بورس نشود، این سیر صعودی همیشگی نیست، ممکن باز دهی بورس به حالت طبیعی خود برگردد.

در کنار مباحث علمی باید مجوزهای لازم را هم داشته باشد. بعضی ها با کد بورس و پول دیگری وارد بورس می شوند بدون این که مجوز لازم را داشته باشند این از نظر حقوقی جرم و می توان ادعای جرم علیه این فرد کرد.

  • پیش بینی شما از وضعیت بورس با توجه به دلار ۲۰ هزار تومان چه خواهد بود؟

خودم شخصا امیدوارم ولی به دلیل این که عضو شورای عالی فقهی بورس هستم نمی توانم بیش از این به این سوال پاسخ دهم.

  • مردم چه سهامی بخرند؟

به دلیل این که اعضاء شورای عالی بورس از خرید و فروش سهام ممنوع هستند، نمی دانم چه سهمی چه قیمتی دارد و به همین دلیل نمی شود بیش از این به این سوال پاسخ داد.

  • آیا شرکت های سرمایه گذاری استانی برای واگذاری سهام عدالت به نفع مردم است؟

در بحث سهام عدالت روش مستقیم یا غیر مستقیم را انتخاب کند، نمی شود قضاوت داشت کدام به نفع و ضرر دارد. بستگی به نوع انتخاب دارد.  فرد ممکن در روش مستقیم به دلیل برخورداری از تجربه و علم و دانش در بورس، انتخاب های مفیدی در بورس داشته باشد و به نفع او  باشد و ممکن کسی روش مستقیم را انتخاب کرده باشد و به دلیل نداشتن علم ودانش لازم، نتواند سود خوبی از بورس کند. به موقع نتواند سهم را بفروشد و یا با موقع سهم دیگری را بخرد و این موارد. اما وقتی شرکت سرمایه گذاری استانی را انتخاب می کند، آنجا فرض براین است که افراد خبره سرمایه به عنوان وکیل های صاحبان سهام عدالت،  برای سرمایه گذاران سهام عدالت روزانه تصمیم می گیرند چه سهمی را برایشان بخرند و یا بفروشند. روی این اساس نمی شود قضاوت کرد که روش مستقیم یا غیر مستقیم کدام یک به نفع فرد است. کسانی که حرفه ای و دانش کافی در بازار سرمایه دارند چه بسا انتخاب مستقیم برای شان بهتر باشد و کسانی که وقت ودانش لازم را ندارند، چه بسا روش غیر مستقیم همان شرکت های سرمایه گذاری استانی برای آنها بهتر باشد.

  • چرا خرید و فروش سهام به وسیله مردم صورت نمی گیرد و این وسط کارگزاری ها ورود دارند واین کارها را انجام می دهند و چه بسا سود خوبی هم در این واسطه گری نصیب شان می شود؟

کارگزاری ها سودی از سهام برنمی دارند تنها درصدی به عنوان کمیسیون و کارمزد خرید و فروش که رقم بسیار جزئی است از محل خرید و فروش نصیب شان می شود.

اما چرا از طریق کارگزاری چون مردم با سیستم بورسی و خرید و فروش آشنایی کامل ندارند. سیستم ها در حال ارتقاء است و ناگزیر اینجا کارگزاریها وارد میدان می شوند و معاملات را انجام می دهند و سود اصلی از آن سهام داران و کارگزاریها سود ناچیزی بر نمی دارند.

  • اصل و سیاست سهام عدالت برای رونق پیدا کردن اقتصادکشور بوده آیا آزاد کردن سهام عدالت می تواند به این سیاست کمک کند؟

اصل سهام عدالت برای این بود که مردم در اقتصاد کشور دخالت داشته باشند. در سال ۸۵ برای هر فردی ۵۰۰ تا ۱ میلیون سهام درنظرگرفته بودند تا در شرکت های سهامی شریک باشند و شریک هم شدند ولی قیمت و ارزش این سهام را می بایست می پرداختند، اما ۱۰ سال طول کشید که از محل سود شرکت های سهامی که مال مردم شده بود، بدهی شان به دولت تسویه شد. پس آزاد سازی تا سال ۹۵ معنا نداشت چون سهام داران عدالت ۴۹ میلیون و چند که بوده اند به دولت بدهکار بودند و سهام شان در رهن و گروه بدهی شان بود.

سال ۹۵ بدهی سهام داران به دولت تسویه شد. از سال ۹۵ به بعد دولت مقررات آزاد سازی را آماده کرد و طی این سه سال اعلام کرد کسانی که سود سهام شان را می خواهند شماره شبایشان را اعلام کنند تا سود سهام به آنها داده شود و طی ۳ سال هم سود به آنها پرداخت شد و کسانی که نداده بودند اخیرا شماره شبای حساب را وارد و سود سهام آنها هم پرداخت شد.

پس سال ۸۵ مشارکت مردمی ایجاد شد و ۹۵ بدهی ها تسویه شد و در این مدت سود دریافت کرده اند و از امسال رهبر انقلاب فرمودند که اداره و مدیریت سهام عدالت با مردم باشند نه دولت. براین اساس دستور داده شد اردیبهشت ۹۹ این واگذاری به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم یا همان شرکت های استانی انجام شود.

بنابراین سهام عدالت به هدف خود رسیده و خانواری که پنج نفر بودند که اگر ۵ تا سهم یک میلیونی داشته اند، الان با افزایش سهم تبدیل به ۱۵۰ میلیون به ازای هر سهمی ۳۰ میلیون شده و می توانند به اندازه ۱۵۰ میلیون تومان در اقتصاد ملی شریک باشند، در سود آن شریک هستند و می توانند از سهم خود استفاده کنند و اگر احیانا نیازمند پول هستند می توانند سهم خودشان را بفروشند.

  • چرا سهام به بعضی افراد تعلق نگرفته است؟

چون خودشان نخواسته اند و دنبال  سهام نرفته اند. نمونه در خانواده خودم پسر خودم فرم سهام را پر نکرد و الان پشیمان شده است.