کرسی علمی ترویجی گونه‌های نسبی‌گرایی در هرمنوتیک فلسفی برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی “گونه‌های نسبی‌گرایی در هرمنوتیک فلسفی” با ارائه دکتر مسعود فیاضی عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشکده حکمت و دین پژوهی صبح سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۹۷ در سالن فرهنگ پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد.
دکتر فیاضی در ابتدای این کرسی علمی در بیان نسبی گرایی فلسفی گادامر گفت:‌ گادامر خود مصرّ است بر اینکه هرمنوتیک فلسفه‌ای که طراحی کرده نسبی ‌گرا نیست بلکه در مقابل نسبی‌گرایی حاصل از تاریخ‌گرایی که در قرن نوزدهم ایجاد شد و به عنوان روش علوم انسانی مطرح گردید ایجاد شده است ولی مبنای اندیشه‌های او عموما اندیشه‌های هایدگر است.
وی افزود: هایدگرمی‌گوید هر فهمی درست نیست و رابطه‌ای در اینجا وجود دارد یکی از شارحین مهم ایشان که آقای گروندین نام دارد نقل می کند که در هرمنوتیک فلسفی نسبی‌گرایی مطلق وجود ندارد بلکه نسبی‌گرایی نسبی وجود دارد و این عینیت که ما در هرمنوتیک فلسفی به آن قائل شدیم با نسبی ‌گرایی قابل جمع است. سه نوع نسبی ‌گرایی در اندیشه‌های گادامر ممکن است رسوخ کرده باشد اول نسبی گرایی در واقعیت و دوم نسبی گرایی در معنا و سوم نسبی گرایی در فهم.
عضو هیات علمی منطق فهم دین پژوهشگاه همچنین گفت: در نسبی گرایی هیچ معیار استاندارد کلی که در طول تاریخ و فرهنگ‌ها قابل تغییر نباشد برای عقلانیت و تفکر وجود ندارد. در مقابل آن مطلق‌گرایی است که فلاسفه معتقدند که در آن معیارهایی وجود دارد که مطلق و عقلانی هستند. مطلق‌گراها سه اصل کلی که می تواند معرفت بر آنها مبتنی باشد را بیان می کنند که طبعا نسبی گرایی زمانی رخ می‌دهد که این سه عنصر از بین بروند بلکه اگر یکی از آنها هم باقی بماند نسبی ‌گرایی شکل می‌گیرد. در واقع نسبی ‌گرایی با انکار ریشه‌های مطلق‌گرایی شکل می‌گیرد.
دکتر مسعود فیاضی در بیان ریشه های مطلق گرایی تصریح داشت: سه ریشه مطلق گرایی عبارت است از عین مستقل از انسان که به کسانی که این معنا را قبول می‌کنند عینگرا می گویند که در آن ملاک هر چیز از جمله خوبی وجود و زیبایی وابسطه به چیزی است که آن به هیچ وجه وابسطه به انسان نیست نوع دوم مطلق‌گرایی بنیان‌گرایی است که همه چیز را به یک امر واحد ارجاع می‌دهد که قابل تغییر نیست. نوع سوم که به عنوان پایه مطلق‌گرایی معرفی می‌کنند عمومیت‌گرایی است که در این معنا می گویند اگر بتوانید معرفت را به یک امر واحد که مورد اجماع همگان است ارجاع دهید این امر از نسبی ‌گرایی جلوگیری می کند. اگر گادامر می گوید که نسبی ‌گرا نیستم باید مشخص کند که تابع کدام یک از این سه ریشه است.
وی در پایان افزود: نسبی‌گرایی به این معناست که نحوه وجود جهان و خود واقعیت به باورها و نظریاتی که به آن معتقدیم وابسطه است در نهایت واقعیت جهان به عقاید و باورهای دید انسان وابسطه است. گادامر تصریح می کند که روش من در مبانی فلسفی پدیدار شناختی است و می گوید اندیشه‌های من در تحلیل واقعیت را پدیدار‌شناسی هایدگر شکل می دهد.
در ادامه این کرسی، حجج‌اسلام و المسلمین دکتر علیرضا قائمی‌نیا و محمد جعفری‌هرندی به نقد مطالب ارائه شده پرداختند.