به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام «قاسم ترخان» قائم مقام ریاست «قرارگاه جهادی اندیشه» پژوهشگاه در گفتوگو با خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، با اشاره یه علت وارونه نشان دادن مبارزات اسلامی در طول تاریخ و اطلاق آنها به رویکردی برای کشورگشایی، اظهار کرد: جنگ روایتها همواره در طول تاریخ وجود داشته و اگر امروز بخواهیم موفق باشیم باید در این جنگ موفق شویم؛ قطعا که ما مسلمانان اهل خشونت نیستیم و امروز نیز از خود دفاع کردیم اما دشمن با روایتگری که انجام میدهد میخواهد ما را خشونتطلب نشان دهد کما اینکه در کربلا چنین بود و یکی از بهانههایی که بر اساس آن امام حسین (ع) را شهید کردند این بود که آن حضرت(ع) نوعی شقاق، تفرقه و اختلاف را در جامعه به وجود می آورد و مسبب جنگ است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: البته امام حسین(ع) همواره تلاش میکردند این حربه و بهانه را از دست آنها بگیرند برای مثال میفرمودند: اگر میخواهید از مسیر کربلا بر می گردم؛ همچنین برای مثال در جریانی که «عمر بن سعد» نماینده خود را نزد حضرت اباعبدالله الحسین(ع) فرستاد که سوال کند چرا به کربلا آمدید آن حضرت(ع) پاسخ داد: من به دعوت مردم کوفه آمدم و اگر نمی خواهید برمیگردم.
وی ادامه داد: حال سوال این است که چرا امام حسین (ع) چنین فرمودند؟ آیا میخواستند با آنان بیعت کنند؟ پاسخ این است که امام حسین (ع) در واقع میخواستند در این جنگ روایتها؛ روایت درست را القا کنند و مردم را به این فهم برسانند که ما خشونتطلب نبوده و دنبال حق هستیم؛ اینکه اهل بیتِ سیدالشهدا (ع) حضرت را تا کوفه و شام و همه سفر همراه میکنند در واقع راهی برای انتقال پیام قیام عاشورا بود؛ این همان نبرد روایتها بود که باعث شد تا امروز نهضت حسینی به همه مردم برسد.
وی تصریح کرد: وضعیتی که اکنون در آن قرار داریم اینگونه است که هرچند جنگ نظامی به ظاهر تمام شده و فعلا متوقف است اما جنگ شناختی و جنگ روایتها به مراتب بیشتر از گذشته است و همه کسانی که دلسوز هستند باید تلاش کنند که دشمن را از این جهت خلع سلاح کنند؛ به بیان دیگر در این جنگ سلاح را از دشمن بگیرند تا آنها ما را در دنیا به عنوان یک قوم خشونتطلب جلوه ندهند و از سوی دیگر خودشان را به عنوان پیروز میدان؛ آنها در بحث غزه و امثالهم این همه جنایت را با همین بهانه مرتکب شده و روایتی را از وسط حادثه ارایه کرده و مثلا می گویند حماس حمله کرد و ما پاسخ دادیم؛ در حالی که باید روایت را از جایی که شروع شد، شرح داد و مثلا اینکه اسراییل از کجا شکل گرفت و چه جنایاتی را مرکتب شد و اینکه اگر دفاعی در مقابل آنها انجام شد از سر ناچاری بود و این چنین رویکردی طبیعتا دیگر خشونت نیست.
حجت الاسلام ترخان در مورد اهمیت مساله ظلمناپذیری و آنچه که عاشورا در این عرصه به ما آموخت، تأکید کرد: اساسا پدیده ظلمناپذیری امری فطری است به این معنا که انسان نَه ظلم بکند و نَه زیر بار ظلم برود؛ این رویکردی است که اخلاق و فطرت انسانها میپذیرد که ظلم را دوست ندارند و نمیپذیرند؛ اشن شعر بسیار معروفی است که: نه ظلم کن به کسی نی به زیر ظلم برو
که این مرام حسین است و منطق دین است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: مرام امام حسین(ع) همان منطقِ دین است و منطق دین همان منطق فطرت است؛ اشعاری که اشاره کردم به معنای شکوفا شدن امر فطری دین در وجود سیدالشهدا (ع) است؛ با این حال سوال این است که چه اتفاقی افتاد که ظلم به وقوع پیوست و این امر فطری به فراموشی سپرده شد؟ اینجا بحث تضاد گرایشها مطرح میشود و اینکه انسان در درونش با گرایشهای مختلفی رو به رو است؛ وقوع ظلم به این مساله بر میگردد که کدامیک از این گرایشها در واقع غلبه پیدا کند، این امر فطری است اما اگر گرایش انسان به دنیا قوی باشد این فطرت ندایش خاموش یا ضعیف می شود.
وی گفت: گاهی انسان تن به ذلت می دهد و آن چیزی که باعث می شود او این ندای فطرت را نشنود یا توجهی به آن نداشته باشد این است که مثلا ترس از مرگ و کشته شدن داشته باشد، ترس از دست دادن مال و مقام داشته باشد و لذا از مظلوم حمایت نکرده و زیر بار ظلم می رود چو گرایش قوی به دنیا دارد و نمیتواند از آن دل بکند؛ در این جنگ گرایشها، برخی گرایش به دنیا دارند و همین باعث می شود تا ظلم کنند؛ آیا عمر بن سعد نمی دانست که امام حسین (ع) برحق است؟ او میدانست اما گرایش به پول و حکومت ری چشماناش را بسته بود؛ بنابراین امروز نیز اگر ما دنبال آن هستیم که ملتی نَه ظلم بکند و نَه ظلم بپذیرد باید تلاش کنیم که در عرصه فرهنگ، سبک زندگی و انسانسازی موفق عمل کنیم؛ مردم باید به درجهای از شناخت و گرایشهای متعالی برسند که دنیا برایشان حقیر باشد و بتوانند هزینه پرداخت کنند، پس باید دنبال عواملی برویم که باعث می شود ندای فطرت انسانها خاموش شود که اگر این مساله اصلاح شود نَه کسی ظلم می کند و نَه کسی زیر بار ظلم می رود.
حجت الاسلام ترخان در بخش دیگری از مباحث خود با تأکید بر اینکه ما در ایران اسلامی با مردمان خوب و نجیبی طرف هستیم، تأکید کرد: این مردم میدانند که راه درست چه راهی است و فهمیدند که حضور در این مسیر به معنای پرداخت هزینه است و نمیترسند؛ در واقع این بزرگترین تاثیری است که مردم ایران از مکتب عاشورا گرفتند، ما همواره با دو مشکل مواجه بودیم، یک مشکل این است که عدهای راه درست را نمیدانند و از سوی دیگر عدهای هم که می دانند راه درست چه راهی است حاضر نیستند که برای این راه هزینه پرداخت کنند چون اطلاع دارند که دنیایشان به خطر میافتد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: فرزدق خطاب به امام حسین (ع) عنوان کرده بود: «مردم کوفه دلشان با شما اما شمشیرشان علیه شماست»؛ این بدان معناست که آنها حاضر نیستند هزینه پرداخت کنند؛ مردم ایران واقعا یگانه هستند، مسیر اهل بیت(ع) همان مسیری است که میگوید نَه ظلم بکن نَه زیر بار ظلم برو؛ پیروان این مکتب نیز همین راه را دنبال می کنند چنانکه فرماندهان و دانشمندان هسته ای ما اینگونه در این مسیر به شهادت رسیدند و این بزرگترین درس مکتب حسینی بود.
وی ادامه داد: اساسا مشکل مردم دنیا این است که برخی می دانند چه کاری درست است اما اقدامی نمیکنند چراکه میترسند زندگی دنیایی شان به خطر بیفتد؛ اما مردم ایران نگاهی متفاوت دارند و از مکتب امام حسین (ع) و مکتب عاشورا درس گرفتند و هزینه هم دادند؛ این مردم حاضرند برای این مکتب از دنیای خود نیز بگذرند و به شهادت برسند و همین بزرگترین سرمایه مردم ایران است.