به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آیت الله رشاد، طبق روال همه روزه، در روز دوشنبه ۹۶/۰۲/۲۵، در آغاز درس خارج فقه و اصول، یکی از حکمتهای علوی را قرائت و شرح کردند. ایشان در شرح کلام حضرت امیر (ع) که: «اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ» (نهجالبلاغة: ص ۴۷۸) گفت : زبان آدمی سبع و درنده است، اگر مهار و مدیریت نشود، همگان را خواهد درید؛ کسی از خطر این درندهگی وحشی در امان نخواهد ماند؛ بیش از همه آن کس که نزدیکتر است، و صاحب زبان، نزدیکترین فرد است، بیش و پیش از هر کس دیگر آسیب خواهد دید؛ پیش از کسی که نسبت به او «افتراء» بسته میشود، «تهمت» میخورد، «توهین» میشود، «زخم زبان» میبیند، «تحقیر» میشود، عامل این رذایل و صاحب زبان مهارگسیخته لطمه خواهد دید. و بیش از دو طرف اصلي این رفتارهای ضداخلاقی و ضدشرعي، آحاد جامعه زیان خواهند دید.
مرحوم محدث کاشانی، ملامحسن فیض (قدّه) در المحجة البیضاء آورده که: « قال معاذ: قلت لرسول الله(ص): أ نُؤاخَذ بما نقول؟ فقال: «ثكلتك أمُّك يا ابنَ جبل، و هل يُكِبّ الناسَ علىى مناخرهم إلّا حصائدُ ألسنتِهم؟(المَحجّة البیضاء: ج۵،کتاب آفات اللسان، ص) معاذ از حضرت رسول (ص) سوال کرد که: آیا ما به آنچه که میگوییم مواخذه میشویم؟ یعنی زبان مسئولیتآور است؟ حضرت او را ملامت کرد و فرمود: مگر انسانها جز به محصول و دستآورد زبانشان در آتش دوزخ فروافکنده خواهند شد؟ در روایت دیگری آمده است که: جوانی در جنگ خندق به شهادت رسید؛ همه از جمله پیامبر اعظم (ص) آمدند کنار بدن شهید، دیدند آن شهید بزرگوار در حال جهاد و دفاع از دین و نبی اعظم (ص) و کیان مسلمین، برای کاهش رنج گرسنگی، سنگ به شکم بسته بوده!
در این شرایط حضرت از بین جمعیت صدای خانمی را شنید که خطاب به شهید گفت: «بهشت گوارای تو باد!» حضرت فرمود: چه کسی بود این سخن را گفت؟ عرض کردند: آقا مادر شهید بود؛ حضرت فرمودند: «تو به چه حقی چنین با اطمینان حرف میزني؟ شاید او در دورهی حیاتش سخن بیهودهای به زبان آورده باشد، اول باید بابت «مالایعنی» یعنی سخن بیهوده، حساب پس بدهد!» هر چند که شهید باشد. وای اگر کسی و کسانی زبان به تهمت و توهین، افتراء و اتهام، تحقیر و استهزاء، دروغ و هرزهدرایی گشوده باشند! آن هم برای اغوای مردم، تدلیس در جریان امر سرنوشتسازی مانند انتخابات که سازندهی دو رکن جمهوریت و مردمسالاری نظام مقدسی است چون جمهوری اسلامی که خونبهای صدها هزار شهید و دستآورد رنج و رزم هزاران انسان پاکباخته و میراث مرد تاریخسازی چون حضرت امام (قدس سره) و مایهی امید میلیونها مستضعف و عدالتخواه جهان بهشمار میرود.
در جریان دورههای اخیر انتخابات ریاست جمهوری آنچه با عنوان مناظرات کاندیداها رخ داد بسیار سخیف و اسفبار بلکه کثیف و خسارتبار بود. آنچه اتفاق افتاد مناظرهی منصفانه، مضبوط و منطقی نبود؛ مشاجرات مبتذل، هنجارکش و حرمتشکن، اخلاق برانداز، و احیانا در برخی فقرات و موارد، خلاف شرع، منافي قوانین و مصالح بود. پارهای وعدههای غیرواقعي و غیرعملي، و احیاناً غیرقانوني و غیرشرعيای که از سوی برخی داوطلبان احراز مناصب نظام طرح گردید، آثار فقهی و حقوقی بسیاری دارد؛ چنان که قبلا نیز عرض شد: کسب عناوین و اختیارات تحت تاثیر این رفتارهای ناصواب و نابهنجار، بلکه غیرشرعی و غیرقانوني و از رهگذر تدلیس و اغواء، مشروعیت تصرفات در شئون و امکانات ناشی از رای مردم را در دورهی تصدی سمتها دچار اشکال جدی میسازد.
حاصل مشاجرات پردهدرانه و هنجارشکنانهای که با عنوان مناظرهی کاندیداهای ریاست جمهوری صورت گرفت؛ چیزی جز شکلگیری نوعي اجماع مرکب در اذهان بسیاری از مردم بر ناکارآمدي مطلق نظام، و فساد همهی طرفهای درگیر این مناظرات، بلکه همهی مصادر امور نبود.
در جریان این به اصطلاح مناظرات، آنچه بیرمق و رونق بود متاسفانه عبارت بود از: موازین شرعي، قوانین، اصول اخلاقي، منطق نقد، رعایت مصالح کلان نظام، و حریم و حرمت اشخاص. و آنچه در اثر این مواجهات لجامگسیخته به تاراج رفت: اعتبار نظام اسلامی، اعتماد عمومي، وحدت ملّي، طمأنینهی اجتماعي، اخلاق و حیثیت کاندیداها بود. این اتفاق تلخ در سطح گستردهای موجب تشویشاذهان عمومی شد.
هر چند مردم مومن و خردمند و متعهد، نسبت به اصل مشارکت فراگیر و حضور پرشور در صحنهی سرنوشت، کم نخواهند گذاشت. ولی باید این روند اصلاح و این فاجعه که هر از چند سال تکرار میشود و شیب شتابناک و فزایندهای یافته است، چاره شود و تدبیری شایسته اندیشیده شود که دیگر این صحنههای فاجعهبار تکرار نشود.
باید جمعی از شخصیتهای محتشم و معتمد، دارای شانیت ملی و فراجناحی و بیطرف به عنوان هیات داوری و ناظر صحنه در جلسات مناظره حضور داشته باشند که اجازه ندهند طرفهای مناظرات از حدود شرعی، قانوني و اخلاقی تعدی کنند و بر مخالف فلسفهی آن و بیرون از موضوع این برنامه عمل کنند.
کما این که نباید چنین باشد که هرکه هرچه گفت گفت، و مسئولیتآور نباشد؛ باید افراد پاسخگو باشند؛ باید سازکار مناسبی برای راستیآزمایی ادعاها و اظهارات مهم و خطیر لحاظ شود، و هر که هر چه گفت، باید به لوازم شرعی و قانونی آن ملتزم باشد. چطور ممکن است که یک نفر یک نکته در یک روزنامه و نشریه میگوید او را به اتهام تشویش اذهان عمومي محاکمه میکنیم اما آنچه رخ داد و آن آثار خسارتبار گسترده را داشت کسی از عوامل مستقیم و غیرمستقیم پاسخگو نباشند؟