ولادت امام حسین(ع)؛ شروع بعثتی دوباره

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز سوم شعبان، سالروز ولادت امام حسین(ع) سرور و سالار شهیدان است؛ روزی که یادآور بعثت دوباره‌ای در تاریخ اسلام است. امام حسین(ع) با قیام عاشورا به‌عنوان الگویی بی‌نظیر از مبارزه با فساد و انحراف، جامعه اسلامی را از جهالت و فساد اجتماعی نجات داد. در این روز بزرگ، باید به یاد بیاوریم بعثت پیامبر(ص) راه را برای رهایی از تاریکی جاهلیت هموار کرد، اما پس از آن، انحرافات و بازگشت به جاهلیت در جامعه اسلامی به‌وجود آمد. در از این رو امام حسین(ع) قیام کرد تا نه تنها از بازگشت به جاهلیت جلوگیری کند، بلکه با خون خود حقیقت اسلام را احیا کرد.

قدس آنلاین در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم ترخان، مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه داشت، ایشان به‌طور عمیق به تحلیل این موضوع پرداخته و ما را با ابعاد مختلف قیام عاشورا آشنا کردند که در ادامه می‌خوانید.

ولادت امام حسین(ع)؛ شروع بعثتی دوباره

چگونه اهداف تعلیم و تزکیه در بعثت پیامبر اسلام(ص) می‌تواند انسان‌ها را از جاهلیت و جهل رهایی بخشد و آنان را به سوی علم و نور هدایت کند؟

دکتر ترخان در پاسخ به این پرسش توضیح می‌دهد: جاهلیت به‌عنوان دوره‌ای از تاریکی و نادانی، با ویژگی‌هایی همچون بت‌پرستی، تعصب‌های قبیله‌ای و نادیده‌گرفتن قوانین الهی شناخته می‌شود. پیامبر اکرم(ص) در چنین محیطی مبعوث شد تا انسان‌ها را از این ظلمت‌ها نجات دهد و آنان را به‌سوی نور هدایت کند. قرآن کریم در آیات متعددی به موضوع جاهلیت و ضرورت رهایی از ظلمت جهل اشاره کرده است. قرآن کریم در چهار آیه، تعلیم و تزکیه را به‌عنوان اهداف اصلی بعثت پیامبر(ص) مطرح کرده است. در سه آیه (بقره: ۱۵۱، جمعه: ۲، آل‌عمران: ۱۶۴) تزکیه بر تعلیم مقدم شده است، در حالی که در آیه ۱۲۹ سوره بقره، تعلیم بر تزکیه مقدم شده است. هرچند انسان تا نداند و حلال و حرام را نشناسد، نمی‌تواند به وارستگی برسد و به بیانی تعلیم، مقدمه تزکیه و از مبادی آن است و تقدیم آن بر تزکیه نیز از باب تقدم طبعی مقدمه بر ذی‌المقدمه است، اما تقدیم تزکیه نشان‌دهنده اهمیت تزکیه نفوس در فرایند تربیت انسان‌هاست.

او اضافه می‌کند: معنویت نیز در تولید علم نقش دارد؛ یعنی مرتبه‌ای از آن در مرتبه‌ای از علم نقش دارد. تزکیه به معنای پاک‌سازی نفس از رذائل اخلاقی و جهالت، مقدمه‌ای برای کسب علم حقیقی است. این علم که از جنس علم لدنی و برخاسته از عبودیت است، با علم مدرسه‌ای متفاوت است. پیامبر(ص) به‌عنوان «عبدالله» و الگوی کامل عبودیت، این علم را از طریق ارتباط با خداوند کسب کرده است. آیه مربوط به معراج پیامبر(ص) «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ» گویای آن است که معراج به منظور نشان دادن آیات الهی به پیامبر(ص) بوده است و این عروج هم برای پیامبر(ص) اتفاق افتاد به دلیل آنکه پیامبر(ص) عبد و بنده بود؛ یعنی این جنس از علم، فرع بر عبودیت است. حدیث «مَن أخلَصَ لله أربَعین صباحاً فَجَرَ الله یَنابیعَ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ عَلی لِسانِهِ» نقل شده در بحارالانوار نیز تأکید می‌کند که تزکیه نفس و اخلاص، زمینه‌ساز جاری شدن حکمت بر زبان انسان است.

چگونه ارتباط میان تزکیه و تعلیم به‌عنوان اهداف اصلی بعثت پیامبر(ص) می‌تواند به‌طور همزمان انسان‌ها را از جهالت در مقابل علم و عقل نجات دهد؟

عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه در پاسخ به این پرسش تصریح می‌کند: تزکیه، نجات از جهالت در مقابل عقل است و تعلیم، نجات از جهالت در مقابل علم. جهالت ظلمت است که هم با جهالت در مقابل عقل می‌سازد و هم با جهالت در مقابل علم. همچنان که در آیه ۲۵۷ سوره بقره آمده است «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» و یا آیه ۱۱ سوره طلاق «رَسُولا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّور» و نیز آیه یک سوره ابراهیم «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِید». فرق این دو جهالت در این است که جهالت در مقابل علم پیش از عمل و جهالت در مقابل عقل پی از عمل است. در آیه ۳۳ سوره یوسف آمده است حضرت یوسف(ع) می‌فرماید اگر من مرتکب گناه می‌شدم پس از این عمل، جاهل می‌شدم. در هر حال پیامبر(ص) مبعوث به رسالت شد تا انسان‌ها از عقل و علم بهره‌مند و از هر گونه جهالتی دور شوند.

دکتر ترخان در ادامه به شاخص‌های جامعه جاهلی نیز اشاره و بیان می‌کند: قرآن کریم شاخص‌های متعددی را برای جامعه جاهلی بیان می‌کند، از جمله همجنس‌گرایی، همچنان که در آیه ۵۵ سوره نمل آمده است «أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ». این آیه نشان می‌دهد همجنس‌گرایی به‌عنوان نمادی از انحراف اخلاقی و جهالت معرفی شده است. مورد بعدی بت‌پرستی است و آیه ۱۳۸ سوره اعراف بت‌پرستی را نوعی از جهالت معرفی کرده است «وَ جاوَزْنا بِبَنی‌ إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلی‌ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ». براساس آنچه در آیه ۸۹ سوره یوسف آمد، حسد نیز عاملی برای جهل است «قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ». در آیه ۶۷ سوره بقره نیز مسخره کردن را نشانی از جهل بیان کرده است «وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ». افزون بر آن، در آیه ۵۰ سوره مائده آمده است «أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ». این آیه نشان می‌دهد جامعه‌ای که قوانین الهی را نادیده بگیرد، جامعه‌ای جاهلی است، حتی اگر نام اسلام را یدک بکشد. آیات ۴۴، ۴۵ و ۴۷ سوره مائده نیز تأکید می‌کنند کسانی که به قوانین الهی حکم نمی‌کنند؛ کافر، ظالم و فاسق هستند.

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه ادامه می‌دهد: شناخت امام زمان به‌عنوان یکی از ارکان اساسی نجات از جاهلیت مطرح شده است. حدیث مشهور نقل شده در بحارالانوار «مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةَ الجاهِلِیَّةِ» نشان‌دهنده این است که عدم شناخت امام، انسان را در تاریکی جاهلیت نگه می‌دارد. امام به‌عنوان ادامه‌دهنده راه پیامبر(ص)، نقش کلیدی در هدایت انسان‌ها و رهایی آنان از جهالت دارد.

آیا بازگشت جامعه اسلامی به جاهلیت پس از رحلت پیامبر(ص)، نیاز به قیامی همچون قیام امام حسین(ع) برای نجات از جهل و فساد را نشان می‌دهد؟

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه تشریح می‌کند: پس از رحلت پیامبر(ص) جامعه اسلامی دچار انحطاط و عقب‌گرد شد و به دوران جاهلیت برگشت. امام حسین(ع) قیام کرد تا جامعه را از هر دو جهالت نجات دهد و براساس آنچه در اقبال الاعمال آمده «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ‌ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَس». حادثه کربلا نماد و تابلویی از عقلانیت، نجات از جهالت در مقابل عقل و تعلیم دستورات الهی یعنی نجات از جهالت در مقابل علم است. امام حسین(ع) در کربلا هم برای تزکیه انسان‌ها تلاش کرد تا آنان از گرداب دنیا و گناه نجات پیدا کنند، چه اینکه فرمود اینکه به موعظه من گوش نمی‌دهید و هلهله می‌کنید به‌خاطر این است که شکم‌های شما از غذای حرام سیر شده است و این زمینه را از بین می‌برد: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ‌ مِنَ‌ الْحَرَام» یا بر اساس آنچه در تحف العقول آمده «النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ‌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ‌ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُون» ‌ امام حسین(ع) هم تلاش عملی و علمی فرمود که مردم را از اسلام واقعی آگاه کند. به تعبیر شهید مطهری، حادثه عاشوا تابلو مجسم اسلام است. آن حضرت در کربلا اسلام را به‌طور عملی به جهانیان معرفی کرد و با شهادت خود، راه نجات انسان‌ها را به شیوه‌ای کاملاً عملی نشان داد.

دکتر ترخان برای نمونه به مفهوم حماسه و عرفان در کربلا اشاره می‌کند؛ مبارزه‌ای در برابر ظلم و فساد که در جمله معروف «هیهات منا الذله» تجلی یافت. امام حسین(ع) حتی در آن شرایط دشوار، زیر بار ظلم نرفت و حاضر به تسلیم نشد. ایشان با تأکید بر اصولی چون برابری، احترام به حقوق مردم و پرهیز از مال حرام و… درس‌های بی‌شماری برای بشر به یادگار گذاشت. به همین دلیل است که حادثه کربلا و آنچه امام حسین(ع) در آن روز انجام داد، به‌عنوان بعثتی دوباره تلقی می‌شود. باید توجه داشت اگر بعثت پیامبر(ص) صورت نمی‌گرفت، بشریت در تاریکی جاهلیت باقی می‌ماند اما پس از بعثت، انسان‌ها به مراتب بالاتری از حیات و آگاهی دست یافتند. سقوط در این مرحله، پس از دستیابی به چنین ارتقایی، خطرناک‌تر و ویرانگرتر از باقی ماندن در جاهلیت اولیه است. این موضوع به وضوح در سخنان حضرت فاطمه(س) و امام حسین(ع) بازتاب یافته است. حضرت فاطمه(س) نگرانی داشت اگر بعثت پیامبر(ص) به وقوع نمی‌پیوست، مردم در دوران جاهلیت خود باقی می‌ماندند اما اکنون که از نور بعثت بهره‌مند شده‌اند، سقوط آن‌ها به مراتب فاجعه‌بارتر است. امام حسین(ع) در روز عاشورا خطاب به بنی‌امیه فرمود: «اگر دین ندارید و از روز بازپسین نمی‌ترسید، دست‌کم در دنیای خود آزادمرد باشید و اگر به گمان خود عرب‌نژادید، به شئون نژادی خود بازگردید».