تقوا

 

«تقوا»، از وقایه، به معناى حفظ خود از ضرر و خطر است. کاربرد این واژه در معناى ترسیدن، استعمال آن در معناى التزامى کلمه است. تقوا درجاتى سه گانه دارد: پرهیز از گناهان؛ پرهیز از آن چه مرضى خدا نیست و عمل به آن چه مقتضاى خشنودى او است؛ و پرهیز از آن چه آدمى را از یاد خدا باز مى دارد. پرهیز از شبهات نیز لازمه مراتب بالاتر تقوا است. حفظ خود از گناه و انحراف، به دو صورت میسر مى شود: پرهیز از محیط گناه؛ داشتن روحیه اى نیرومند (ملکه تقوا). مصونیتى که از تقوا حاصل مى آید مطلق نیست و پارسایان باید از تقواى خویش پاسدارى کنند. لازمه تقوا ترس از خداوند است، اما خداوند موجودى ترسناک نیست. ترس از دادگرى خدا، ترس از خویشتن است. هر فعل و ترکِ اختیارى، مصداقى از تقوا است و تقوا تنها معیار ارزش است. تقواى بى معرفت نیز راه به جایى نمى برد.

 تقوا در دیدگاه امام اهمیتى ویژه دارد. تقوا کلید صالح، توشه معاد، صفت پیامبران و برترین ارزش دانسته شده است. تقوا آثارى ارجمند چون، شجاعت، استغنا، عفاف، روشن بینى و رهایى در پى مى آورد. تقوا موانع روشن بینى آدمى را از میان برمى دارد و او را به مرتبه ادراک زیبایى هاى فراحسى مى رساند. همین است که پرهیزگار از تنگناها و دشوارى ها رهایى مى یابد.

 امام در خطبه همام، بیش از صد ویژگى براى پارسایان برشمرده است. برخى از اوصاف پارسایان، ثمره معرفت آنان به ذات و صفات و اسماى حق است. توکل، رضا، خشیت، خشوع، ذکر، محبت، انس و حزن از آن جمله اند. پاره اى از اوصاف پارسایان نیز مرهون رابطه اى است که آنان با خویشتن دارند. از جمله این اخلاق فردى، زهد، صبر، عفت، قناعت، میانه روى و فروتنى است. اخلاق اجتماعى پارسایان نیز در سخنان امام آمده است. تقوا رابطه پرهیزگار با دیگران را سامان مى بخشد. دیگران از شر او در امانند و به نیکى او امید مى برند. پرهیزگاران سنجیده و به صواب سخن مى گویند، رفتارى نرم دارند و هرزه گو نیستند. سکوت، مهار چشم و زبان، صدق و راستى، از دیگر اوصاف پارسایان است.