واکنش آیتالله خامنهای به پدیدۀ دوم خرداد سال ۱۳۷۶
نوشتاری از محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه
برای بررسی موضعگیری مقام معظم رهبری نسبت به ظهور جنبش اصلاحطلبی مناسب است که زمینۀ شکلگیری جنبش دوم خرداد بررسی شود.
زمینۀ آغاز جنبش اصلاحات در جمهوری اسلامی، اعتراض به فضای بستۀ سیاسی دوران سازندگی است. پس از جنگ و در دورۀ ریاستجمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، پروژۀ توسعۀ اقتصادی کشور بدون توجه جدی به توسعۀ سیاسی پی گرفته شد. بهجز این، تورم ۵۰درصدی که در دولت دوم هاشمی اتفاق افتاد، باعث نارضایتی عموم مردم از دولت شده بود.
علاوه بر نارضایتی عمومی، نارضایتی نیروهای انقلاب نیز از زوایای دیگر مانند رواج تجملگرایی و اشرافگرایی و سستی در مبارزه با فساد در دولت مرحوم هاشمی و نیز برخی انتقادات به گرایشهای فرهنگی وی و برخی اعضای خانوادهاش سبب گسترش فضای اعتراض به وی شد. انتخابات دوم خرداد گستردهشدن اعتراضها به هاشمی را نشان داد.
در انتخابات ۲خرداد۱۳۷۶ یک طرفِ رقابت، جریان راست با نامزدی ناطق نوری بود که درست یا غلط، نماد تداوم دورۀ سازندگی و سیاستهای هاشمی در جامعه تلقی میشد.[۱] جناح چپ بهصورت ویژه از منتقدان سیاستهای کلان مرحوم هاشمی بود. آقای موسوی در آن زمان اعلام کرد: «ما از اقتصادِ بدون اخلاق ضربه خوردهایم. وقتی اقتصاد در کنار اخلاق قرار بگیرد، آنوقت جامعه به رشد و توسعۀ واقعی میرسد. ما بعد از جنگ، اخلاق در اقتصاد را فراموش کردیم و آثار دردناک این فراموشی را در جامعه شاهد هستیم.»[۲]
دلسوزان انقلاب اسلامی برای تغییردادن روند موجود که آن را غیرانقلابی تلقی میکردند، جنبش اصلاحات را آغاز کردند. تقریباً اغلب اصلاحطلبان صراحتاً تأکید کردند: «اصلاحات بازگشت به شعارهای انقلاب است.»[۳] آنها با این فرض که «جمهوری اسلامی از آرمانها و اهداف اولیۀ انقلابی کاملاً فاصله گرفته است»[۴] تلاش کردند با جنبش دوم خرداد به دوران انقلاب اسلامی بازگردند.[۵] مردم در دوم خرداد به آغاز انقلاب و شعارهای آن بازگشتند.[۶] و [۷]
مردمی که در دوم خرداد به اصلاحات رأی دادند خواهان احیای شعارهای انقلاب اسلامی بودند. سه محور اصلی دوم خرداد عبارت بود از: احیای معنویت دینی، آزادی و مردمسالاری. این سه محور در صدر انقلاب جزو شعارهای انقلاب اسلامی بود که بهتدریج کمرنگ و تا حدودی حذف شده بود.[۸] دوم خرداد ظرفیت درون انقلاب اسلامی بود که ظهور پیدا کرد. اگر ۲۲بهمن را نداشتیم، قطعاً دوم خرداد را هم نمیداشتیم.[۹] رخداد دوم خرداد بهدنبال نهادینهکردن همان شعار اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود.[۱۰]
جنبش دوم خرداد در اصل ادامۀ انقلاب اسلامی بود و گسستی در مسیر حرکت انقلاب اسلامی تلقی نمیشود. جنبش دوم خرداد نسبت به وضع جاری کشور که امور در دست محافظهکاران اشرافسالار و فنسالار بود، گسست به حساب میآمد؛ اما از نظر کسانی که خواهان حرکت انقلاب و نهادینگی آن بودند، تداوم محسوب میشد.[۱۱] دوم خرداد بازگشت از انقلاب نبود؛ بلکه بازگشت به انقلاب بود. اینکه بعداً چه اتفاقی افتاد و این جریان به کدام سمت حرکت کرد و برخی فعالان آن دچار تجدیدنظرطلبی شدند، داستان دیگری است.
جنبش اصلاحات بهصورت مشخص علیه محافظهکاران آغاز شد. در آن زمان، قدرت بین فنسالاران(با هدایت مرحوم رفسنجانی) و اشرافسالاران(راست محافظهکار) تقسیم شده بود و با افزایش نارضایتیها از برنامۀ اقتصادی دولت مرحوم هاشمی، محافظهکاران اشرافسالار تلاش میکردند با کاندیداتوری آقای ناطق نوری، رئیس مجلس، ریاستجمهوری را به دست بگیرند و محافظهکاران فنسالار را از سیاست بیرون برانند.
جناح محافظهکار در مجلس، منتقد جدی برنامۀ اقتصادی دولت مرحوم هاشمی نبود. منتقد اصلی برنامۀ اقتصادی دولتِ فنسالار کسانی بودند که حادثۀ دوم خرداد را رقم زدند. نقدهای آنها به برنامۀ توسعۀ اقتصادی مرحوم هاشمی را جامعه بهخوبی درک میکرد. منتقدان مرحوم هاشمی تأکید میکردند که سرمایهداری تجاری در کشورهای پیرامونی نمیتواند خصلت تمدنساز و توسعهآفرین داشته باشد. با حرفۀ تجارت نه میتوان ایجاد اشتغال کرد، نه میتوان علم و فن را به دست آورد. جناح محافظهکار بر «الگوی توسعه با محوریت تجارت» پای میفشرد؛ در حالی که باید بهدنبال سوقدادن سرمایههای نهفته و نقدینگی ملی بهسمت صنعت و کشاورزی باشیم و مجال سودآوری از بخش تجاری دلالصفت و انگلی گرفته شود. الگوی اقتصادی جناح محافظهکار (فنسالاران دولتی و اشرافسالاران) ادغام اقتصاد ملی در سرمایهداری جهانی را تسریع میکند و جزء مکمل نظام پاتریمونیالیستی یعنی تحتالحمایگی آمریکا را نیز با خود بههمراه خواهد آورد.[۱۲] حتماً این نگاه با اندیشۀ انقلاب اسلامی تناسب بیشتری داشت تا الگویی که مرحوم هاشمی و آقای ناطق نوری برای اقتصاد ایران معرفی میکردند.
به همین دلیل بود که رهبر انقلاب اسلامی با آغوش باز از حضور اصلاحطلبان در عرصۀ سیاست استقبال کردند. بر اساس روایتی از آقای خاتمی، وی پیش از حضور در انتخابات، نظر آیتالله خامنهای را بهصورت خصوصی پرسیده بود. آیتالله خامنهای فرموده بودند: «من نهتنها با ورود شما به عرصۀ انتخابات مخالف نیستم؛ بلکه اگر شما در این انتخابات پیروز شوید، باعث خوشحالی من خواهد شد.»[۱۳] پس از این بود که آقای خاتمی در انتخابات ثبتنام و فعالیت را آغاز کرد.
پس از اینکه سخنرانیهای تبلیغاتی آقای خاتمی در مشهد و اصفهان به تنش کشیده شد و عدهای وی را ضدانقلاب خواندند، بازهم رهبر واکنش نشان دادند و فرمودند: «کسانی که در میدان انتخابات ریاستجمهوری وارد شدهاند، عموماً موردتأیید هستند و به صدقوصفای آنها اطمینان داریم.»[۱۴] پس از حادثۀ کارناوال روز عاشورا در سال ۱۳۷۶ وضعیت برای ادامۀ فعالیت انتخاباتی آقای خاتمی بهشدت دشوار شد. حتی برخی از نزدیکان آقای خاتمی ادامۀ تلاشهای انتخاباتی را بیفایده میدانستند؛ اما سخنان رهبر معظم انقلاب در نفی ارتباط این حادثه با ستاد انتخابات آقای خاتمی، اصلیترین عامل برای امیدوارشدن و تلاش دوبارۀ اعضای ستاد انتخاباتی این نامزد بود:[۱۵]
البته در گوشهوکنار حرفهایی شنیده میشود که قدری مایۀ خلاف توقع است. این را هم همه توجه کنند که بعضی از کارها مربوط به خودیها نیست، مربوط به دشمن است. راهانداختن کاروان شادی در عصر عاشورا مربوط به مردم انقلابی و مسلمان نیست. این، کار دشمن است. گیرم که عکس یک نامزد انتخاباتی را هم به دست بگیرند، این حیلۀ آنهاست. نباید هیچکس از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را متهم کرد که شما از آنها خبر داشتید و آنها طرفدار شمایند. نهخیر، آنها چه طرفداریای از کسانی دارند که اهل دین و معنویت و این چیزها هستند؟! ربطی ندارد… . [نباید به این بهانه،] بعضیها را متهم کنند و بعضیها را مورد اهانت قرار دهند. این کار درست نیست.[۱۶]
پس از پیروزی آقای خاتمی در انتخابات، انتقال قدرت به اصلاحطلبان با کمترین تنش انجام شد. این رفتار تحسین اصلاحطلبان را برانگیخت: «حاکمیت نیز با آنکه از همۀ ابزارهای قهرآمیز برخوردار بود و حتی در معرض تحریکهایی هم برای استفاده از این ابزارها قرار داشت، اما این نهاد نیز بهنوبۀ خود بلوغی درخور و کمسابقه از خود نشان داد.»[۱۷]
پس از حوادث کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ که دولت جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار شورشهای خیابانی را تجربه میکرد، سیاست و اقدامات دولت در مهار اوضاع، بهشدت با انتقاد گروههای سیاسی مختلف مواجه شد؛ اما رهبر انقلاب در نمازجمعۀ ۸مرداد۱۳۷۸ حاضر شدند و ضمن دعوت به وحدت، بر حمایت خود از دولت تأکید کردند. پس از پایان نمازجمعه، فقط رئیسجمهور خاتمی بود که آیتالله خامنهای وی را برای خداحافظی گرم انتخاب کردند. پس از این خداحافظی گرم، آن موج که میرفت فضای سیاسی کشور را متلاطم کند، با همین سخنان هوشمندانه برای همیشه فروخفت.[۱۸] اصلاحطلبان تأکید میکنند که رهبر از هیچ حمایتی از دولت اصلاحطلب دریغ نکردند.[۱۹]
افسوس که اصلاحطلبان قدر این حمایتها را ندانستند و به تدریج بر خلاف وعدهها و شعارهای انقلابیِ اولیه، به تدریج از ولایت فقیه، اصول انقلاب اسلامی و هویت جمهوری اسلامی دور شدند و همین موضوع، باعث مرگ جنبش اصلاحطلبی شد.
[۱]. پرویز امینی؛ جامعهشناسی ۲۲خرداد؛ ص۵۳.
[۲]. سیداحمد زرهانی؛ چالشهای امروز جامعۀ ما؛ ص۱۳۸.
[۳]. سعید حجاریان؛ آسیبشناسی جنبش اصلاحات؛ ص۱۳۱.
[۴]. محمدرضا خاتمی؛ تصور پیروزی را هم نمیکردیم؛ ص۴۸.
[۵]. مصطفی تاجزاده؛ مصاحبه؛ ص۶۵.
[۶]. رضا داوری؛ مصاحبه؛ ص۸۹.
[۷]. حمیدرضا جلائیپور؛ جامعهشناسی جنبشهای اجتماعی؛ ص۱۰۵.
[۸]. محسن کدیور؛ مصاحبه؛ ص۱۴۹.
[۹]. حاتم قادری؛ بهمن۱۳۵۷ و خرداد۱۳۷۶؛ ص۲۵۴–۲۵۶.
[۱۰]. حمیدرضا جلائیپور؛ دولت پنهان: بررسی جامعهشناختی عوامل تهدیدکنندۀ جنبش اصلاحات؛ ص۱۹۹.
[۱۱]. محمد نقیبزاده؛ مصاحبه؛ ص۲۷۱.
[۱۲]. سعید حجاریان؛ جمهوریت: افسونزدایی از قدرت؛ ص۲۸۴.
[۱۳]. حمید کاویانی؛ رمز پیروزی یک رئیسجمهور؛ ص۱۱۲.
[۱۴]. سیدعلی خامنهای؛ بیانات در ۶اردیبهشت۱۳۷۶:
farsi.khamenei.ir/news-content?id=777
[۱۵]. حمید کاویانی؛ رمز پیروزی یک رئیسجمهور؛ ص۱۶۹.
[۱۶]. سیدعلی خامنهای؛ بیانات در ۳۱اردیبهشت۱۳۷۶:
farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2839
[۱۷]. فرشاد مؤمنی؛ مصاحبه؛ ص۲۲۲.
[۱۸]. محمد قوچانی؛ بازی بزرگان؛ ص۱۰۲.
[۱۹]. همان؛ ص۹۷.