به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری فارس، سوم اسفندماه سالروز نامه تاریخی منشور روحانیت امام خمینی(ره) است. منشور روحانیت با پرداختن به موضوعات جدی و اساسی، همواره یکی از سندهای تاریخی انقلاب اسلامی محسوب میشود. تمجیدات و در عین حال انتقادات امام از حوزههای علمیه، مسأله سلمان رشدی و حکم ارتداد او، تذکر بابت رواج اسلام سکولار و… از مفاد مهم و بنیادین این سند تاریخی است. در این راستا میزگرد «واکاوی تاریخی منشور روحانیت امام خمینی(ره)» با حضور حجتالاسلام سعید فخرزاده مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری و دکتر محسن ردادی، عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه برگزار شد.
حجتالاسلام سعید فخرزاده در ابتدای این میزگرد گفت: وقایع تاریخی باید در بستری که در آن رخ دادهاند، بررسی شوند. اتفاق باید در فضا و زمان خود برده شده تا درک و فهم بهتری از آن داشته باشیم. همانطور که ما برای تفسیر آیات قرآن، شأن نزولی تعریف میکنیم، باید بدانیم که یک اتفاق مهم تاریخی در چه برههای از تاریخ و با توجه به کدام حال و هوای سیاسی به وقوع میپیوندد. نامه منشور روحانیت امام نیز به عنوان یک سند تاریخی از این قاعده مستثنا نیست.
محسن ردادی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز توضیحاتی را درباره بستر تاریخی آن سالها بیان کرد. ردادی در آغاز سخنان خود گفت: منشور روحانیت امام یکی از مهمترین سندهای برجا مانده از امام خمینی(ره) است. این نامه چند بخش را داراست؛ اول از همه امام خمینی(ره) درباره جایگاه روحانیت و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی و پیشبرد آن صحبت میکند و در برابر آن سخن از جبهه مقابل که آنها هم در کسوت روحانیتاند، به میان میآید. امام از متحجرین و در کنارشان نفوذیهای حوزه صحبت میکند که میتوانند ضربه شدیدی را به انقلاب اسلامی بزنند.
وی افزود: در بخشهای بعدی نامه شاهد پرداختن به مسائلی چون، قطعنامه ۵۹۸، اتحاد انقلابیون حوزه و پاسخ به شبهات روز هستیم. بخش عمدهای از این شبهات که در آن روزها مطرح میشد، از سوی آیتالله منتظری بود. او گفته بود همانطور که امام خمینی(ره) خواب را از چشمان من در ماجرای سید مهدی هاشمی گرفت، من نیز خواب را از او خواهم گرفت. یعنی ایشان در فاز تقابل برای انتقامگیری وارد شده بودند. همانطور که بیان شد آیتالله منتظری دست بر روی نقطهای گذاشته بود که امام به شدت نسبت به آن حساس است و آن شهادت و مسأله جنگ است.
ردادی افزود: شهید ندانستن کشتهشدگان جنگ تحمیلی و به هدر رفتن خون آنها و زیر سوال بردن یک عمر مجاهدت جوانهای این کشور موجب شد، امام در نامه منشور روحانیت خویش صراحتاً از خانواده شهدا و مردم انقلاب بابت ترویج و نشر چنین سخنانی عذرخواهی و دلجویی کند.
دلیل عذرخواهی امام از خانواده شهدا در منشور روحانیت
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: شخصی چون آیتالله منتظری که دارای برخی شئون ولیفقیه نیز بوده است، وقتی از ارزشهای انقلاب اسلامی بدگویی میکند و آن را به باد انتقاد میگیرد، تنها امام خمینی(ره) است که میتواند در سطح بالا و کلان پاسخگوی شبهات و اشکالاتش باشد.
پیام اصلی منشور روحانیت چیست؟
وی افزود: این مسائل در حاشیه و فرع منشور روحانیت است، پیام اصلی این نامه خود مفهوم روحانیت و جایگاه آن در فرایند انقلاب اسلامی است. موضوعی که از این نامه دریافت میکنیم این است که بقا و زوال انقلاب اسلامی هردو به نهاد روحانیت و حوزههای علمیه بستگی دارد.
ردادی درباره چگونگی نفوذ دشمن در حوزههای علمیه برای ضربه زدن به انقلاب گفت: نفوذ دشمن به حوزههای علمیه هم میتواند با بهرهگیری از برخی اختلاف سلیقهها بین روحانیون و جریانسازی به وسیله این کشمکشها باشد، هم میتواند به وسیله فرستادن نیرو و جاسوس به دل این مجامع صورت گیرد. هردوی آنها ممکن است و بعید به نظر نمیرسد. خود امام هم نسبت به این مسأله اشاره داشته است که امکان دارد کسی را به حوزه بفرستند و آن تا مرجعیت پیش رود.
دشمن به دنبال جریانسازی و موج سواری بر اختلافات موجود در حوزه است
وی افزود: آنچه که بیشتر مورد تأکید امام خمینی(ره) است، جریانسازی و موج سواری از اختلافات موجود درحوزه است. اینکه با راه انداختن تفکری، سعی بر این داشته باشند تا ضدیت با انقلاب را به بهانههای مختلف در سطح حوزه گسترش دهند و از این طریق پایگاه مهمی چون حوزه علمیه را از نظام اسلامی بگیرند. مخالفان آگاه از طریق مخالفت خود اساساً تعیش و تکسب میکنند و با جمع کردن عدهای به دور خود سعی در ایجاد جبههگیری در مقابل نظام را دارند. آنان با کنار گذاشتن بحثهای سیاسی و نپرداختن به مسائل روز به دنبال ایجاد یک حاشیه امن از هر سو بودند تا بتوانند در فضا و بستر مناسبتری، مخالفت خود را با نظام اسلامی ابراز کنند. ناآگاهان مخالف نیز و به دلیل نداشت بصیرت کافی به تعیش و جلب اعتبار مخالفان کمک میکنند. ناآگاهان با دلسوزیهای نابجا مثل غصه خوردن برای منافقین یا حتی موضعگیری نسبت به جنگ همواره آب در آسیاب دشمن ریختند.
ردادی ادامه داد: در این بین آنچه که امام خمینی(ره) بهآن تذکر میدهد و همواره بر آن انگشت تأکید میگذارد، این است که هرگونه جدایی از سیاست و دوری از تفکر انقلابی برای حوزه به مثابه انحراف و لغزش از سیر و حرکت اسلامی است. امام صراحتاً بیان میکنند که آنچه که انقلاب را از پا درمیآورد، همین دوری حوزهها و روابطشان با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری است. بنابراین امام تمام بحثشان در منشور روحانیت بر همین نکته میچرخد، ایشان در ابتدا از سابقه مبارزاتی خود و مواجهه با قشر سیاستگریز حوزه میگوید.
گلایه امام از افرادی که سیاست را در شأن روحانیت نمیدانند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در متن نامه منشور روحانیت شاهد گله امام از قشری هستیم که همواره اشخاص را از ورود به سیاست انذار میدادند و سیاست را به تعبیر خود امام در شأن یک روحانی دینی نمیدانستند. کسانیکه به گفته ایشان معتقدند هرچه آخوند بیشتر تجاهل کند و نسبت به جامعه غفلت ورزد، عزیزتر، محبوبتر و معنویتر است. متحجرینی که با مخالفتشان با فلسفه، راه هرگونه فکر و اندیشه را میبستند.
وی ادامه داد: امام این خط سیر را ادامه میدهد تا بحث را به انجمن حجتیه و این ساز و کار تشکیلاتی میرساند. انجمن حجتیه، از خود گفتمان جدیدی را تولید نکرد، بلکه آنها مروج و مبلغ یک نوع خاصی از تفکر دینی بسیار بسته و جمودانه بودند. انجمن حجتیه نه تنها اختلافتشان در حد نظر باقی نماند بلکه عملاً وارد تقابل با نهضت اسلامی شدند. مسأله شکستن تحریم چراغانی نیمهشعبان، که امام آن را در برهه خاصی حرام اعلام کرده بود، به خوبی نشاندهنده این دشمنی و تقابل است. اقدامات انجمن حجتیه در قبل از انقلاب، همیشه به نفع و در حمایت از شاه و سلطنت طاغوت بود.
انجمنیها گویا ظلم و جور شاه پهلوی را نمیدیدند
ردادی با اشاره به اصل مخالفت آنها با امام خمینی(ره) گفت: درد اینجماعت حکومت اسلامی بود. آنها ظاهرگرایانی بودند که میگفتند، شاه شیعه است و نباید علیه آن قیام کرد. انجمنیها گویا ظلم و جور شاه پهلوی را نمیدیدند و با هر نوع حکومتی سر سازش داشتند؛ مگر حکومت اسلامی. نگرانی آنها از این بود که مبادا حکومت تشکیل دهیم و نتوانیم در اداره آن موفق باشیم و اسم دین و حکومت اسلامی بد جا بیفتد. این راحتطلبی و درگیر شدن به امور فرعی موضوعی بود که امام خمینی(ره) به خوبی در نامه منشور روحانیت بدان توجه دارند و آنها را ذکر میکنند.
اساس فکری انجمن حجتیه، تقابل با نظام اسلامی است
این استاد مطالعات انقلاب اسلامی گفت: تفکر انجمن حجتیه، تفکری است که اساسش تقابل با نظام اسلامی است، برای همین است، وقتی نظام مستقر شد و هرجا یک نقص و اشکالی به وجود میآمد، فریاد وا اسلاماه این جماعت بلند میشد. انگار نه انگار پهلوی بیش از ۵۰ سال، خون به دل این مردم کرد و شمشیر مبارزه با اسلام را از رو میبست و با وارد کردن فرهنگهای متعفن و بد اروپایی، در پی تغییر فرهنگ و از بین بردن سنت اسلامی ـ ایرانی بودند.
دفتر انجمن حجتیه بسته شد اما تفکرش جاری است
وی گفت: وقتی صحبت از تفکر انجمنی میشود، یعنی یک جهانبینی خاص وجود دارد. هرچند دفاتر انجمن در سال ۶۲ و پس از سخنرانی آتشین امام بسته شد اما همچنان اندیشه آنها زنده بود و هست. امام همانطور که تفکر انقلابی و سیر انقلابی در حوزهها را فعال میدانند، تفکر و اندیشه انجمنی را هم همچنان زنده و خطرناک قلمداد میکنند. بسته شدن دفاتر آنها به معنی رخت بستن اندیشه متحجرانه آنها نبود، برعکس آنها به صورت و روشهای دیگری همچنان در حوزهها و در بین قشر مذهبی وجود دارند.
وی افزود: نگرانی بیشتر امام خمینی(ره) از این بود که مبادا اندیشه متحجرانه و ضد سیاستی موجود در حوزهها بخواهد، عنان این نهاد اصیل را بهدست بگیرد و نتیجه آن شود که حوزههای علمیه از انقلاب به کلی دور شوند. همانطور که بیان شد، بقای انقلاب به حوزههای علمیه است، زوال انقلاب هم به همینشکل به فعالیت و حضور روحانیون در بطن و متن نظام اسلامی بستگی دارد. امام چنین نظر داشت که نظام اسلامی یک نوع حکومت است و میآید و میرود اما آنچه که مهم است، حوزه علمیه و پویایی آن است. اگر نظام اسلامی با همین غفلتهای حوزه سقوط کند، به یک نهاد مسخ شده و شکست خورده تبدیل خواهد شد، یک نهاد بیبو و بیخاصیت که صرفاً شکلی حضور دارد مثل آنچه که در ترکیه است.
اثر رفتار خشکمقدسها در نگاه به اسلام و دیانت
ردادی گفت: خشک مقدسها با بیتوجهی و بیخیالی به اولویتهای جامعه و مسائل روز، موجب نوعی بدبینی به اصل اسلام و دیانت شدند. اینکه همواره عدهای اسلام را به چشم یک دین منفعل و غیر پویا میدیدند، علتش نوع کنش و واکنشهای این قشر به موضوعات و اتفاقات بود. به قول جلال آل احمد، آنها اگر دورهگرد نوازندهای را میدیدند، حتماً تارش را میشکستند اما هیچگاه به علت این دورهگردی که فقر است، توجه ندارند. ظاهرگرایی آنها به دین ضربهای است که امام بدان توجه دارد و هشدار میدهد. نگاه تقاعدی اساساً موجب شد، روشنفکری دینی همیشه نسبت به اسلام دلزده شوند، موضعگیریهای امثال هدایت نسبت به مذهب (هرچند که ما هیچگاه موافق آنها نیستیم) در حاشیه همین رفتارها بوده است.