ایشان یک باورمند انقلابی اصول محور بوده و درک‌مندی دردمند است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست معرفی و بررسی کتاب «فلسفه داستانِ داستان» با حضور نویسنده اثر احمد شاکری و سخنرانی آقایان محمدرضا سنگری، علیرضا کمری، علی عباسی و خانم فرانک جمشیدی روز دوشنبه ۲ اسفندماه جاری به صورت حضوری و پخش زنده از طریق آپارات خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

در ادامه سخنان دکتر محمدرضا سنگری مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه از منظرتان عبور خواهد کرد:

دکتر سنگری، مدیر گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در ابتدای نشست با بیان این نکته که ورود به حوزه آثار آقای شاکری فرصتی فراخ می‌‌طلبد که با عنایت به نسبت این اثر با آثار پیش از خود و مشاهده منظومه آثار دکتر شاکری، مشاهده ساختار و درونمایه اثر، مستلزم فرصت گسترده‌ای است. بیان نمودند: بنده نظر و اثر ایشان را تحت عنوان کلیات خمس نامگذاری می‌کنم، ورود ایشان به حوزه مباحث از منظر فلسفی می‌باشد و مبنای این کار منطق است. بنابراین از کلیات خمس و نسبتی که با این مباحث دارند یاد می‌کنم.

دکتر سنگری اولین ویژگی را تمحض ایشان دانستند و بیان نمودند این واژه، واژه‌ای خاص است که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رواج دارد. ایشان حوزه تخصصی خاصی دارند که با اشاره آماری به حوزه تمرکز و تخصص ایشان می‌پردازم.

«جستاری در اصطلاح شناسی ادبیات داستانی» (انتشار سال ۱۳۹۴، ۸۲۰ صفحه) در این کتاب با نگاهی عالمانه و دقیق، کوشش شده درباره اصطلاحاتی که در عرصه ادبیات داستانی وجود دارد نظر داده و به گونه‌ای آن را بکاوند. در این اثر می‌توانیم سایه کمرنگی از نقد نسبت به دیدگاه‌های دیگر را هم بیابیم. تمحض دکتر شاکری زمینه بسیار ارزشمندی است که باید دیگران هم در آن بیندیشند. با تمرکزی که ایشان در این حوزه دارند، به‌جای اینکه حبه قندی را در استخر بیندازند که کامی را شیرین نمی‌کند، در فنجانی حبه‌ای قند انداخته‌اند تا بتوانیم شیرینی و حلاوت موضوع را حس کنیم.

«آنک جنگ، اینک داستان» (انتشار سال ۱۳۹۵، ۵۹۲ صفحه) در این کتاب ایشان بیست و پنج نشست برگزار کرده‌اند که محور این نشست‌ها خود ایشان بوده‌اند. گرچه در این کتاب سیزده اثر داستانی بررسی شده است، با این وجود می‌توانیم سایه پررنگ تفکر ایشان را در بحث‌ها و گفت‌وگوها بیابیم. این اثر مانند نخ تسبیحی می‌باشد که ارتباط با آثار دیگر را نیز در آن می‌توان یافت. در این کتاب مباحثی مانند ایده‌پژوهی، فرصت‌ها و تهدیدها در ادبیات داستانی، نسبت داستان دفاع مقدس با حماسه و تراژدی، شخصیت‌پردازی در داستان دفاع مقدس، نسبت ادبیات دفاع مقدس و داستان سیاسی مطرح می‌شود که بر پایه آن از افرادی که تمرکز در هریک از این حوزه‌ها دارند دعوت شده است. در این کتاب مباحث کلیدی با محوریت آقای شاکری مطرح می‌شود.

«درباره مانایی و میرایی» (سال ۱۳۹۷، ۷۱۸ صفحه) در این کتاب بحث تقصیر که بحث محوری درباره «فلسفه داستان داستان» می‌باشد، مطرح می‌شود. در کتاب «فلسفه داستان داستان» سه محور برای تحلیل یافت می‌شود که محور یا حوزه تقصیر هم شامل آن می‌شود. ایشان این حوزه را به‌عنوان روشی کاهشی مطرح کرده‌اند که روشی برای تجزیه ساختارهای روایی به سطوح اولیه برای کشف ارکان داستان می‌باشد که در این میان مسایل فرعی را هم حذف می‌کنند. رد این تقصیر در کتاب «مانایی و میرایی» هم دیده می‌شود.

«فلسفه ایده اولیه» اثر در دست چاپ می‌باشد که فکر اولیه آن در کتاب «مانایی و میرایی» یافت می‌شود. در این کتاب می‌توان لنگرگاه یا به تعبیر قرآن «ایان مرسیها» را یافت؛ «ایان مرسیها» پرسشی است که از پیغمبر می‌شود که چه زمانی این کشتی به ساحل می‌رسد و لنگرگاه کجاست که منظور قیامت است. لنگرگاه تفکر آقای شاکری را می‌توان در کتاب «مانایی و میرایی» یافت. ایشان در این کتاب بحث‌های ایده اولیه و تقصیر را مطرح می‌کنند. با وجود اینکه ایشان اشاره کرده‌اند که بحث تقصیر را بعدها بیان می‌کنند، اما نتوانسته‌اند از آن گذشته و این موضوع را مطرح می‌کنند. زیرا تکیه‌گاه ایشان برای تحلیل، تبیین، بحث و بررسی‌های بعدی می‌باشد. به تعبیری عصاره «فلسفه داستان داستان» در کتاب «مانایی و میرایی» قابل رصد و جست‌وجوست.

ایشان خاطر نشان کردند: وقتی مجموع این آثار را کنار هم قرار می‌دهیم، خواهیم دید که ایشان نزدیک به سه هزار صفحه با تمرکز در ادبیات داستانی و به‌طور ویژه ادبیات داستانی دفاع مقدس قلم زده‌اند. در این آثار بیش از اینکه ایشان را صاحب اثر بیابیم صاحب نظر خواهیم یافت.

سنگری بیان نمود طبق نظر بنده ایشان در کتاب «فلسفه داستان داستان» ابتدا مراجعه‌ای عقلی داشته، تحلیل و تبیین می‌کنند و بعد به دیگر آثار مراجعه می‌کنند. در این کتاب از ابتدا با دیدگاه «فورستر» مواجه می‌شویم. ایشان در این اثر نظر «فورستر» را طرح کرده، سپس نقد می‌کنند و می‌گویند ایشان به عنصر شخصیت نپرداخته است یا از شخصیت به‌عنوان بازیگر یاد کرده است.

در کتاب «فلسفه داستان داستان» سه دیدگاه یا تکیه‌گاه خواهیم یافت که روش تقصیر یکی از آن‌هاست؛ تکیه‌گاه دیگر مسئله‌ای است که بر پایه دیدگاه آیت الله رشاد با هجده محور مطرح شده است. البته ایشان در ابتدا روش تقصیر را توضیح نداده‌اند؛ انتظار این بود که در ورود به حوزه تقصیر، ابتدا تعریف روش تقصیر را بدانیم، سپس بحث ادامه یابد. تکیه‌گاه ایشان در این کتاب بر پایه نظرگاه و قدرت واژه‌سازی و واژه‌پردازی آیت‌الله رشاد می‌باشد. البته این نکته قابل سوال است که این هجده محور را در چه قسمتی از این کتاب می‌توان یافت. در ساختار کتاب نوعی گم‌شدگی وجود دارد چرا که این هجده عنصر، در طول این موضوع یافت نمی‌شود؛ تکیه‌گاه سوم هم علل اربعه می‌باشد.

سنگری این موارد، را حوزه اول وجودی و نکته اول از کلیات خمس دانستند و نکته دوم در مورد کلیات خمس، زبان آثار دانستند و بیان نمودند: زبان ایشان زبانی دیریاب می‌باشد، خواندن آثار آقای شاکری نیازمند درنگ و تأمل بسیار است. رفت و برگشت فراوانی پیش روی خواننده وجود دارد چراکه بر طبق گفته خود، ایشان زبانی فلسفی دارند، اما استاد کمری اعتقاد دارند زبان ایشان بیش از اینکه فلسفی باشد کلامی است و هنگام تحلیل و بررسی، یک متکلم هستند. به همین جهت است که بررسی آثار ایشان فرصتی فراختر می‌طلبد چراکه اگر کسی بخواهد به‌طور مثال کتاب «فلسفه داستان داستان» ایشان را بخواند باید مدت‌ها در متن آن درنگ و تأمل نماید. به‌خصوص اگر بخواهیم پاورقی‌های کتاب را نیز مطالعه کنیم که می‌توان آن را کتابی مجزا در نظر گرفت. این در حالی است که پانوشت‌های طولانی می‌توانند ما را از اصل موضوع دور کنند. البته باید به این موضوع اشاره کنم که فقط زبان نوشتاری ایشان به این صورت نیست بلکه زبان گفتاری ایشان هم به این شکل می‌باشد. البته در قیاس با فلسفه ایده اولیه که آهنگ کندتر و دشوارتری دارد در کتاب «فلسفه داستان داستان» این زبان نرمتر شده است.

سنگری ویژگی سوم درباره کلیات خمس را روش آقای شاکری دانستند و بیان نمودند روش ایشان به این شکل است که ابتدا مجمل موضوع را مطرح کرده و بعد آن را بسط می‌دهند. با بررسی این بسط یافتگی و بعد ابعاد و اضلاع را کاویدن یا اجزا و عناصر را یافتن، درمی‌یابیم که ابتدا اجمال موضوع را در اختیار خواننده قرار می‌دهند و بعد آن را می‌کاوند. گاهی اوقات هم این اتفاق افتاده که ایشان به‌گونه‌ای وارد بحث شده‌اند گو اینکه ما از قبل موضوع یا بخشی از بحث را می‌دانیم. به هر حال این کتاب رهاورد یک روز، یک هفته یا یک ماه نیست.

سنگری با اشاره به این موضوع که در کشورهایی مثل روسیه رسم بر این دارند که ابتدا نویسنده مطرح کند که چرا به این موضوع اندیشیده، تحریر اولیه و تحریر دوم و چندگانه او چه بوده است و حتی مطرح می‌کند که به‌طور مثال داستان او از کجا آغاز شده و چگونه آن را پیش برده است، بیان نمود اگر فرض کنیم این کتاب محصول فعالیتی شش ماهه می‌باشد، به‌طور طبیعی باید در مجال گوناگون و متفاوت نوشته شده باشد. با خواندن آثار ایشان، گاهی اوقات نوعی پراکندگی احساس می‌شود. در تحلیل و تبیین شخصیت که اصلی‌ترین عنصر در این کتاب و رکن اصلی موضوع است، خواهیم دید که می‌توان آن را در موارد مختلفی یافت. گو اینکه در آغاز هست، بعد مدتی رها می‌شود و در انتها به‌طور مفصل به موضوع شخصیت پرداخته می‌شود. این نکته‌ای است که باید در باب روش به آن دقت کرد و پرداخت.

سنگری موضوع دیگر را منظومه فکری آقای دکتر شاکری دانستند و بیان نمودند: ایشان یک باورمند انقلابی می‌باشند که اصول محور بوده و درک‌مندی دردمند می‌باشند. آمیزه‌ای از درک و درد در وجود ایشان دیده می‌شود. ایشان انسانی نگران البته از وجه مثبت آن می‌باشند. نگرانی از این جهت که اتفاقات خطرناکی در حال وقوع است. اینکه ممکن است در آینده انحراف و جابه‌جایی‌هایی به‌وجود بیاید. این دید مقدس و نگرانی ارجمند در وجود ایشان دیده می‌شود که در جای جای اثر خود را نشان می‌دهد.

به‌طور طبیعی در پرداختن به ادبیات داستانی دفاع مقدس ایشان این موضوع بیشتر به چشم می‌خورد.

بنابراین بحث زبان ایشان، روش، منظومه فکری و تمرکز ایشان قابل طرح است.

عنصر آخر بحث رویکرد ایشان می‌باشد که ضلع سوم مثلثی است که یک ضلع آن آقای دکتر زرشناس، ضلع دیگر آقای دکتر سرشار و ضلع آخر هم آقای دکتر شاکری می‌باشند.

رویکردی که نه انفعالی، بلکه دفاعی می‌باشد و بیشتر وجه سلبی دارد که دکتر شاکری از وجه سلبی آن در حال فاصله گرفتن است و به سمت ایجاب می‌روند.

به یاد دارم در نشست اخیر که در اندیشکده پایداری داشتیم ایشان به این موضوع پرداختند و گفتند آقایان دکتر زرشناس و دکتر سرشار، دیگران مثل صادق هدایت را نقد کرده‌اند اما نگفته‌اند ما چه کرده‌ایم.

به‌نظر می‌رسد آقای دکتر شاکری به این سمت حرکت می‌کنند که وجه سلبی را کم کرده و به وجه ایجابی برسانند و بگویند ما چه داریم و چه کسی هستیم. ما فقط با نفی دیگران نمی‌توانیم به اثبات خویش برسیم، بلکه نیازمند این هستیم که خود را اثبات و بررسی کنیم که طبیعتاً باید به مصادیق بپردازیم. ایشان کمتر به مصادیق می‌پردازند که البته جای مطرح‌کردن آن هم در این مجال نبوده است.

کار ارزشمند ایشان در کنار مجموعه کارهای دیگر از وجود ایشان یک استثنا در روزگار ما ساخته است و من کسی را نه به فرازمندی و نه به ترازمندی ایشان در حوزه نظر و اثر در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس نمی‌شناسم.