به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام محسن مهاجرنیا عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی در هجدهمین نشست از هفتمین دوره سلسله نشستهای دورهای کرسیهای آزاداندیشی- که با موضوع “فرایند تحقق انقلاب اسلامی” به همت دانشگاه طلوع و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری در قم- برگزار میشود، به بایستههای تمدن سازی نوین اسلامی پرداخت و گفت: پروژه تمدن سازی زمانی محقق میشود که به یک الگوی قابل خوانش، قابل عرضه و تقاضا و قابل بازسازی و تکرار تبدیل شود و ظرفیت حمایت و پشتیبانی از فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی را داشته باشد.
مهاجرنیا در ادامه افزود: تمدنها در بازه زمانی طولانی مدت شکل میگیرند و تثبیت میشوند و در جایگاه هویت یک ملت قرار میگیرند و سیراب کننده فلسفه سیاسی یک ملت یا یک مکتب میشوند. به دلیل طولانی شدن زمان تحقق تمدن، برخی تصور میکنند که تمدن سازی اسلامی یک آرمان است. در حالی که تمدن بخشی از فرآیند انقلاب اسلامی است که نقطه عطف آن از ابتدای جریان مبارزات انقلاب اسلامی در دهه ۱۳۴۰ آغاز شده است.
وی افزود: همه نظریات، رفتارها، شیوههای مبارزه با طاغوت، چگونگی تعامل با قدرت سیاسی و مناسبات مردمی قبل از پیروزی و خود حادثه انقلاب اسلامی و چهار دهه تجربه زندگی سیاسی و رویارویی با دنیای استکبار، هشت سال دفاع مقدس، شیوههای اندیشهورزی وعمل سیاسی در زیست جهان انقلاب، همه اینها بخشهایی از تمدن نوین اسلامی هستند.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: زمانی که تمدن در پروسه زندگی اجتماعی شکل بگیرد، از حالت آرمانی خارج میشود و جنبه ابزاری و کمکی به خود میگیرد. عدالت، امنیت، رفاه، قانون، فرهنگ و اخلاق و معنویت آرمانی آن، به روش جاری زندگی تبدیل میشود و زمان بهرهبرداری از آن فرا میرسد.
در ابتدای دینداری به شما میگویند نماز بخوانید “صلوا” اما وقتی عابد شدید میگویند “استعیبنوا بالصبر و الصلوة”، از ذخیره معنوی شکیبایی و عبادتتان در ادامه راهتان بهره بگیرید. در ابتدای راه میفرماید “اعبدواالله” بیائید خدا را پرستش کنید اما وقتی موّحد شدید، موحّدانه میگوئید خدایا فقط ترا میپرستیم “ایاک نعبد”، در آغاز میگوید “جاهدوا فی سبیل الله” اما وقتی رزمنده کامل شدید میفرماید “فضل الله المجاهدین”، بنابراین امروز میفرمایند “تمدن سازی” کنید اما فردا که صاحب تمدن شدید بحث از “استعینوا بالتمدن” است. در آن زمان الگوی تمدن اسلامی آبشخور “فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی” میشود.
استاد فلسفه سیاسی در ادامه رویکرد فلسفی به تمدن سازی را یکی از دستاوردهای مهم “قدرت سازی” معرفی کرد و گفت: تمدن هدف ذاتی انقلاب اسلامی نیست بلکه ابزار قدرت و اقتدار نظام اسلامی است. دنیای امروز به مواجهه و جنگ تمدنها تبدیل شده است.
تمدن؛ بزرگترین ابزار “موازنه قوا” است. اگر کشوری صاحب تمدن شد یعنی قدرتمند است و در میدان رویاروئی، توسط رقبا به رسمیت شناخته میشود و به بازی گرفته میشود و عامل جلوگیری از تهاجم دشمن میشود. امنیت آفرین است. انقلاب اسلامی را برای مستضعفان جهان به الگو و ام القری تبدیل میکند و امکان فرهنگی “صدور اندیشه انقلاب” فراهم میشود. ظرفیت یارگیری بینالمللی و اقتدار انقلاب اسلامی در جهان، مطرح میشود.
مهاجرنیا در ادامه تصریح کرد: نتیجه قهری این قدرت سازی این است که ضرورت سوخت رسانی به موتور محرکه انقلاب تشدید میشود و از همین جا است که تولید در همه عرصههای فکری، فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و نظامی رشد میکند و ماجرای “عطش تمدنی” کشور را به سمت تقاضای مواد خام از سایر کشورها میکشاند. تمایز ارزشهای انقلاب با عصر استعمار از همین جا روشن میشود که “عطش تمدنی” مغرب زمین، آنها را به سمت غارت و چپاول سرمایه ملتها کشاند ولی انقلاب اسلامی بر پایه معیارهای الهی و احترام به انسانیت میتواند ظاهر شود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یکی از دستاوردهای مهم تمدن نوین اسلامی رسیدن به “اقناع” و آرامش هویتی است. اگر عناصر تمدنی بر بنیادهای معرفتی و اعتقادی و ارزشهای والای الهی شکل بگیرد، آن تمدن شایسته عنوان تمدن اسلامی و تمدن الهی است و در بستر این تمدن، مسلمانان احساس اطمینان و آرامش میکنند. “الاّ بذکرالله تطمئن القلوب” اگر چنین تصویر زیبایی شکل بگیرد، آنگاه بزرگترین پیام را به بشریت مخابره میکند و “الگوی جامعه توحیدی” و “فلسفه سیاسی” رسالت خاتم پیامبران الهی(ص) محقق میشود.