نگرش سیستمی به علم دینی بر مبنای توحیدمحوری
نوشتاری از دکتر رمضان علیتبار دانشیار گروه منطق فهم دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و سردبیر فصلنامه کتاب نقد
در مسأله دینیبودن علم، بر اساس برخی دیدگاهها تنها به یک عنصر به عنوان معیار دینیبودن علم، اکتفا شده و در برخی رویکردها، ترکیب چند عنصر اساسی، هویت دینیبودن علم را شکل میدهد. اما به اعتقاد ما در دینیبودن علم، هم به اجزاء و مؤلفهها باید توجه شود و هم به کل به مثابه دستگاه معیار. مراد از کل، همه اجزاء و مؤلفههاست و مراد از جزء، بخش یا عضوی خُرد از کل میباشد. جزء، عضوی از کل است و کل نه تنها شامل همه مؤلفهها و آثار آنهاست؛ بلکه به لحاظ هویت و آثار، از مجموع آنها فراتر بوده و آثار بیشتری دارد. توجه به عناصر و مؤلفهها (آن هم تنها برخی عناصر) در باب دینیبودن علم و غفلت از کل به مثابه سیستم، از آسیبهای جدی دیدگاههای یادشده بود. نداشتن نگرش سیستمی (نگاه به عناصر و غفلت از کل)، به روششناسی مطالعات معرفتی بر میگردد. روش نامناسبی که باعث میشود تصویری محدود و نادرست از یک پدیده به دست آید؛ تصویری که فی نفسه درست است، اما در کلیت قضیه، چیز جدیدی به دست نخواهد داد؛ در حالی که در نگاه سیستمی هم توجه به عناصر و مؤلفهها مهم است و نگاه هم کل به مثابه دستگاه واحد؛ البته با تعیین سهم و وزن هر کدام.
در بحث دینیبودن علم، هم با تکتک عناصر سروکار داریم و هم با کل و سیستم؛ لذا مصداق علم مطلوب (دینی) باید واجد مؤلفههای مطلوب باشد و هم واجد معیار کل. مطلوبیت آن با معیار کلی سنجیده میشود. اگر کل (علم) با معیار کلی (توحیدمحوری و قرارداشتن در مسیر غایت نهایی دین)، مطابقت نداشته باشد، علم مطلوب، محقق نخواهد شد. به عبارت دیگر، مطلوبیت و دینیبودن علم، به توحیدمحوری و در راستای غایت دینبودن است. این ناظر به معیار کلی است؛ اما لازم است معیار کلی با جزئیات بیشتری مشخص شود؛ یعنی برای آن معیار مطلوب، مؤلفهها وشرایط بیشتری لازم است. در این صورت، معیار مطلوب باید واجد این عناصر و مؤلفهها باشد؛ صرفاً با ارائه معیار کلی، کافی نیست. هر چند ارائه معیار کلی، برای دینیبودن علم، اهمیت دارد، اما آنچه علم را دینی میکند صرفاً به این معیار کلّی مربوط نمیشود، بلکه به این بستگی دارد که این معیار کلی چگونه و با چه کیفیتی توسط عناصر و مؤلفهها، تحقق یافته است. به عبارت دیگر، آنچه اهمیت دارد کل به معنای صوری و نامیِ آن نیست، بلکه کلّ به معنای حقیقی آن است. اینجاست که باید به عناصر و مؤلفهها نیز توجه شود. این به معنایِ نفی اهمیت کل (سیستم) نیست؛ بلکه با ملاحظه جزئیات است که میتوانیم حقیقت کل را ارزیابی کنیم. کل وقتی حقیقتاً کل میشود و از مرتبه صوری و نامی عبور میکند که اجزاء آن به شکلی متناسب حاضر باشند؛ نمیتوان بدون در نظرگرفتن همه جزئیات و ظرافتهایی که لازمه تولید علم دینی هستند صرفاً با معیار کلی، درباره آن داوری نمود یا صرفاً با معیارقراردادن چند عنصر خاص، درباره کلیت علم دینی سخن گفت. این نظریه، کل را همچون ظرف میبیند و اجزاء را مظروف. از این منظر، معیار کلی (توحیدمحوری)، به مثابه روح در کالبد علم، جاری است و مؤلفهها، حقیقت و روح آن را در علم، متجلی میکنند. مراد از «عناصر» و «مؤلفهها» اجزاء جداافتاده و منفرد نیست، بلکه همه اجزائی است که در کنار هم و در تعامل باهم بوده و و کل را میسازند. وجود مؤلفهها برای تحقق کل، ضروری است. توجه به کل، بدون ملاحظه عناصر و مؤلفهها، افتادن در دام صورتگرایی است؛ همان گونه که ملاحظه عناصر و مؤلفهها و غفلت از کل، دچار آسیب جزءنگری خواهد بود؛ از اینرو علمی که برخی از مؤلفههای آن، دینی باشد؛ اما روح حاکم بر آن، سکولار باشد، فقط به اسم، دینی است (مشکل صورتگرایی). علم در صورتی حقیقتاً دینی میشود که اولاً تمامی عوامل و مؤلفههای دینیبودن را داشته باشد؛ ثانیاً این عوامل، در تعامل و سازواری با هم، نظام واحدی را شکل دهند.
اینجاست که سهم و وزن کل و عناصر باید مشخص باشد. عناصر و مؤلفهها وقتی دینی میشوند که در چارچوب توحیدمحوری و هماهنگ با آن و در راستای غایت دین قرار بگیرند. علم، وقتی دینی میشود که واجد عوامل و مؤلفههای یادشده باشد. به عبارت دیگر، علم دینی باید برایند و تجلی مؤلفههای باشد که توانستهاند از طریق تعامل متناوب و پویا، پیوندهای مناسبی با یکدیگر ایجاد کرده باشند. بدون وجود چنین رابطهای بین کل و مؤلفهها، سیستم، واجد نظاممندی نبوده و صرفاً مجموعهای از عناصر بیربط تبدیل خواهد شد و مؤلفهها نیز به تودهای بیربط تبدیل میشوند که توانایی تولید علم مطلوب را نخواهند داشت. بر اساس نگاه سیستمی، عناصر و مؤلفههای ماهیتساز و هویتبخش علم، منظومهای همساز میشوند که علم دینی را متجلی میسازند. بنا بر این، علم دینی، یعنی علمی که در کلیّت خود، دینی باشد؛ اما این مستلزم آن است که مؤلفههای آن دارای تعامل دوسویه، معنادار و همساز باشند. بنابر این، اگر مؤلفههای یک علم با معیار کلی و اهداف مورد نظر دین، هماهنگ و همخوان باشند، آن علم، دینی خواهد بود.