به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا عضو هیات علمی گروه سیاست پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه، در پانزدهمین نشست «بنیادها و آرمانهای انقلاب اسلامی» از سلسله نشست های دوره ای کرسی های آزاداندیشی که توسط دانشگاه طلوع مهر و مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم به صورت مجازی برگزار شد، اظهارکرد: ارزش های اخلاقی و حقوقی دو اصل اساسی آسیب دیده و سرکوب شده ملت ایران در دوره خفقان حکومت پهلوی بودند. زمانی که همه مجاری ترمیم و بازسازی این دو اصل در بن بست قرار گرفت و همه راه های اصلاح با مانع مواجه بود. با خودآگاهی ای که امام خمینی در جامعه ایجاد کرده بود، راهی جز قیام و انقلاب باقی نمانده بود. بنابراین انقلاب اسلامی تنها راه مطالبه اخلاقی و حقوقی ملت ایران بود.
وی به مفهوم اخلاق اشاره کرد و افزود: گاهی مقصود از اخلاق فضایل درونی و ملکات نفسانی انسان ها است که ناشی از مزاج یا عادت هستند و با تکرار تقویت می شوند و گاهی هم به افعال نیک و رفتارهای فاضله بیرونی اطلاق می شود. در اصطلاح اسلامی اخلاق بخشی از آموزه های دینی است که در عرض دو بخش عقاید و احکام قرار می گیرد. در عرف معاصر اخلاق به نوعی پایبندی به قوانین و هنجارهای اجتماعی اطلاق می شود. در همه معانی آن، اخلاق در چارچوب دو رویکرد «اصول همزیستی اجتماعی» و «روش بهزیستی» مورد توجه فلسفه اخلاق و سیاست قرار دارد.
حجت الاسلام مهاجرنیا بر اساس تقسیم ارزش های اخلاقی به دو حوزه فردی و اجتماعی، به کارکردهای مهم اجتماعی اخلاق پرداخت و ادامه داد: اولین کارکرد مهم اخلاق جامعه سازی است. ارزش های اخلاقی مقوم جامعه و مناسبات اجتماعی است. مکمل این کارکرد نقش ارزش های اخلاقی در فرهنگ سازی بسیار مهم است. فرهنگِ یک جامعه حاصلِ جمع باورها، ارزش ها، الگوها و شیوه های رفتاری است. فرهنگ برای جامعه نقش ملاط و نخ تسبیح را دارد. بر اساس این دو کارکرد ارزش های اخلاقی سبب همبستگی و انسجام بخشی دارند و در مقابل از چالش ها، منازعات، واگرایی های مخرب در جامعه جلوگیری می کنند. با ارائه اصول همزیستی مسالمت آمیزی، چون؛ حکمت، عدالت، عفت، تقوا و صداقت، نقش برجسته ارزش های اخلاقی در اصلاح جامعه و سیاست آشکار می شود.
عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه به دو مکتب اخلاقی اشاره کرد و افزود: در یک مکتب ارزش های اخلاقی در زمین سیاست غرس می شود و در مکتب دیگر سیاست در زمین اخلاق کاشته می شود. افرادی در تاریخ همانند عمروعاص در عمل و ماکیاولی در نظر، اخلاق را را سیاسی وغیر ارزشی کردند. در مقابل اسلام بانی یک سیاست اخلاقی است. پیامبر اسلام(ص) هدف از بعثت خود را تکمیل و ترویج ارزش های اخلاق معرفی کرد. در آموزه های دینی برای سیاست و زندگی سیاسی یک سری اصول اخلاقی ارائه داده است.
وی افزود: اصل مسئولیت پذیری عمومی در پایبندی به شایستگی ها و بایستگی ها هم توسط مردم و هم توسط حکومت ها بسیار مهم است. اهتمام به امور مسلمین و اهتمام به حقوق عامه و رعایت بیت المال اینها از اصول اخلاقی مملکت داری است. اصل تقدیم مصالح اجتماعی بر مصالح فردی یک امر اخلاقی است. امانت داری در پذیرش مسئولیت و حفاظت از کالاهای اجتماعی یک اصل اخلاقی است و مهم تر از اینها، اصل مهار قدرت سیاسی توسط ارزش های درونی و اخلاقی بزرگترین ره آورد دین برای تحدید و مهار اسب سرکش قدرت و طغیان استبداد است.
حجت الاسلام مهاجرنیا اظهارکرد: خاستگاه اخلاق و ارزش های معنوی و انسانی موضوع دیگری بود که استاد مهاجرنیا به تبیین آن پرداخت و گفت: اخلاق همانند حقوق از مجرای سه پارادایم و خاستگاه توجیه عقلانی می شود. بر اساس پارادایم طبیعت گرایی ریشه اخلاق در نظام طبیعت و آفرینش است قواعد و ضوابط اخلاقی همانند عدالت و اعتدال و حکمت و محبت و مهرورزی در نظام طبیعت وجود دارند، همان طوری که رذائلی همانند تنفر از ظلم و تجاوز، قتل و استبداد و بردگی انسان ها را در طبیعت می توان کشف کرد. پارادایم فطرت گرایی که از ناحیه ادیان الهی به خصوص اسلام مطرح شده و بر اساس آن دین و وحی توسط انبیاء برای اداره زندگی سیاسی اجتماعی انسان ها جعل شده است.
وی تصریح کرد: منشأ جعل، یک سری اصول اخلاقی است و با ارشاد به حکم عقل و طبیعت انسانی بزرگ ترین مکتب اخلاقی را ایجاد کرده اند. سومین خاستگاه پارادایمی اخلاقی مکتب قراردادگرایی است که معتقد است هیچ ضوابط و قواعد پیشینی از ناحیه طبیعت و فطرت و ادیان برای قابل پذیرش نیست. اخلاق حاصل توافق و قرارداد اجتماعی میان انسان ها است. اخلاق امری نسبی است و در هر جامعه ای انسان ها بر هر چیزی توافق کنند رعایت پایبندی به آن می شود اخلاق و نقض و مخالفت با آن فعل، غیر اخلاقی می شود.
استاد حوزه و دانشگاه به وضعیت اخلاق در جامعه از زمان مشروطه تا انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: مواجهه سنت و مدرنیته در این دوره به ضرر سنت اسلامی و ایرانی تمام شد. هجوم تفکر اباحی گری و لاابالی گری ارزشی از طریق ابزارهای تکنولوژیک مدرن، مرزهای اخلاقی را مورد هجوم قرار داد و با تسخیر نظام تربیتی، آموزشی و همراهی با نظام سیاسی، دوره پهلوی به ترویج فساد، فحشاء، قمار و شراب و کاباره پرداخت. جامعه دینی و سنتی با تهاجم سنگینی مواجه شد و هویت او مورد خدشه قرار گرفت. نارضایتی عمومی از شرایط ضد اخلاقی دوره پهلوی، تبدیل به عقده های سرکوب شده ای گردید که با تلاش عالمان دینی به ویژه قیام امام خمینی به نوعی خودآگاهی سیاسی همراه با غیرت و حمیّت و حق طلبی و عدالت خواهی اخلاقی تبدیل شد و شورش توده ای علاوه بر ابعاد حقوقی یک جریان اخلاقی و ارزشی علیه ابتذال و اباحی گری ضد دینی به راه افتاد. حاصل این قیام عمومی، نظامی شد که ویژگی برجسته آن وفاداری به ارزش های اخلاقی و کرامت انسانی و اصول متعالی الهی است.