سکوت و سلوک

سکوت و سلوک

نوشتاری از حجت الاسلام محمدجواد رودگر عضو هیات علمی گروه عرفان پژوهشگاه همزمان با ایام ماه مبارک رمضان

 

سکوت معنادار، هدفدار، جهت دار و مبتنی برعلم و حلم، سلوک درونی و صیر باطنی و درحقیقت طیران وجودی است. ما معمولا سکوت شناس نیستیم و قدرسکوت بصیرانه را نمی دانیم و نمی یابیم.تجربه سکوت سنگین و سترگ اما شدنی است، بشرطی که تمرین و تکرارش کنیم، با صبوری تداومش بخشیم.

عرفا معتقدند «آگاهی عرفانی در سرشت همۀ انسان‌ها مکتوم است، ولی در غالب آنها از ناخودآگاه به خودآگاه راه نمی‌یابد» (والتر ترنس استیس،عرفان و فلسفه،ص۳۵۷،۱۳۶۷)

و به‌ تعبیر «یونگ» تجربۀ «سکوت» ایجاد ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه است. به یقین سکوتِ در مقام طریقت را سکوت سالکانه و تجربه سلوکی برای نیل به تجربه عرفانی است.

زیرا این شیوه، روشِ سالکان در مسیر است. اینان باید بدانند که این مسیرِ دشوار همراه با اضطراب است. این اضطراب را که خوشایند سالکان است، «اضطراب اثنای حرکت» گویند که در هنگام رسیدن به دریای معرفت، زمینه سکون و آرامش را فراهم می‌نماید.

“کسانی که در راه‌اند، چون می‌دانند راهزن خطرناکی بر سر راهشان کمین کرده است:” لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ”، مضطرب‌اند، آنها می‌دانند انسان سالک، جنگ تنگاتنگ با ابلیسی دارد که با هیچ کسی از سر صلح و صفا سخنی نگفته و نمی‌گوید. او نسبت به همه «عدوّ مبین» است و حیله‌های فراوان و دام‌های بی‌شماری دارد و هر کسی را با دام مناسب شکار می‌کند د: (لقد أضلّ منکم جبّلاً کثیراً أفلم تکونوا تعقلون). او هر کدام از عالمان، زاهدان، عابدان، تاجران، زنان، مردان، جوانان و نوجوانان، سالمندان فرتوت، مسئولان و مردم را با دام مخصوصی شکار می‏کند و بنابراین، سالک راه خدا باید قهرمانی باشد تا بتواند در این جهاد اکبر پیروز شود. این جنگ، جنگ کوچک نیست تا با (کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره بإذن الله) پایان پذیرد، بلکه جنگ بزرگی است که تنها با عنایت الهی باید به پیروزی برسد. از این رو چون چنین دشمنی با «خَیْل» و «رَجِل» خود در مقابل، صف آرایی کرده و گفته است: (لا زیِنَنّ لهم فی الأرض وَلا غوِیَنّهم أجمعین)، (لا ضِلَّنَّهم ولا مِنَینّهُم ولاَ مُرَنّهُم).

انسان سالک در اضطراب است که با این دشمن نیرومند اهل نبرد چگونه جنگ تنگاتنگ کند: (لقد أضلّ منکم جبّلاً کثیراً أفلم تکونوا تعقلون). او هر کدام از عالمان، زاهدان، عابدان، تاجران، زنان، مردان، جوانان و نوجوانان، سالمندان فرتوت، مسئولان و مردم را با دام مخصوصی شکار می‏کند و بنابراین، سالک راه خدا باید قهرمانی باشد تا بتواند در این جهاد اکبر پیروز شود. این جنگ، جنگ کوچک نیست تا با (کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره بإذن الله) پایان پذیرد، بلکه جنگ بزرگی است که تنها با عنایت الهی باید به پیروزی برسد. از این رو چون چنین دشمنی با «خَیْل» و «رَجِل» خود در مقابل، صف آرایی کرده و گفته است: (لا زیِنَنّ لهم فی الأرض وَلا غوِیَنّهم أجمعین) ، (لا ضِلَّنَّهم ولا مِنَینّهُم ولاَ مُرَنّهُم). انسان سالک در اضطراب است که با این دشمن نیرومند اهل نبرد چگونه جنگ تنگاتنگ کند”.(عبدالله جوادی آملی،ج۱۱،ص۳۵۹)

اکنون برای اینکه با سلوک سکوتی و سکوت سلوکی بیشتر و بهتر آشنا شده و علل و مدالیل و درعین حال معالیل و ثمراتش را بیشتر درک و دریافت کنیم، روایاتی از امامن نور و هدایت علیهم السلام را با هدف تدبر درآنها متذکر می شویم:

۱-  امام علی(ع) إِنَّ المُؤمِنَ… إذا سَکَتَ فَکَّرَ… وَ المُنافِقُ إِذا سَکَتَ سَها؛ سکوت مؤمن تفکر و سکوت منافق غفلت است.(تحف العقول ص۲۱۲)

۲-  امام موسی کاظم علیه السلام:قِلَّهُ الْمَنْطِقِ حُکْمٌ عَظِیمٌ فَعَلَیْکُمْ بِالصَّمْتِ فَإِنَّهُ دَعَهٌ حَسَنَهٌ وَ قِلَّهُ وِزْرٍ وَ خِفَّهٌ مِنَ الذُّنُوب‏ کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفیف گناه است .(تحف العقول ص ۳۹۴)

۳-  امام صادق(ع) عَلَیْکَ بِالصَّمْتِ تُعَدَّ حَلِیماً جَاهِلًا کُنْتَ أَوْ عَالِماً فَإِنَّ الصَّمْتَ زَیْنٌ لَکَ عِنْدَ الْعُلَمَاءِ وَ سَتْرٌ لَکَ عِنْدَ الْجُهَّال‏ عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانایان زینت و در پیش نادانان پوشش است.(تحف العقول ص ۳۰۵)

۴-  امام صادق علیه السلام: لَا یَزَالُ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ یُکْتَبُ مُحْسِناً مَا دَامَ سَاکِتاً فَإِذَا تَکَلَّمَ کُتِبَ مُحْسِناً أَوْ مُسِیئاً.

بنده مومن مادام که خاموش است جزء نیکان شمرده می شود، پس هرگاه زبان بگشاید، یا نیکوکار است یا بدکار.(کافی(ط-الاسلامیه) ج۲ ،  ص ۱۱۶ ، حدیث۲۱) که:

گر ندارى معرفت خاموش بنشین دم مزن     پسته ى بى مغز اگر لب وا کند رسوا شود

۵-  امام رضا علیه السلام: مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَهِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الْمَ

حَبَّهَ إِنَّهُ دَلِیلٌ عَلَى کُلِّ خَیْرٍ. از نشانه های فهم عمیق و درست، بردباری، دانش و سکوت است. سکوت دری از درهای حکمت است. سکوت محبت می آورد و راهنمای هر خیری است.(کافی(ط-الاسلامیه) ج ۲ ، ص ۱۱۳)

در سکوت رازدانی ها و رازداری هایی است که تجربه اش نکنی و آن را نچشی، نمیدانی چیست و چه لذتی دارد…اکنون بی هیچ سخنی توجه آن عزیز را به فرمایشات گهربار امیرالمومنین علی علیه السلام جلب و جذب می کنم که تدبر در آن حقایق ملکوتی و رقایق معارفی را بهره انسان می سازد:

امام علی(ع) فرماید:«کانَ لی فیما مَضی اَخٌ فِی اللهِ… وَ کانَ اکثَرُ دَهْرِهِ صامتاً: برادری داشتم که بیشتر روزهایش را خاموش می ماند.»( نهج البلاغه، همان، کلمات قصار: شماره ۲۸۹)

همچنین فرمود:«لا خَیر فی الصَّمتِ عَنِ الحُکْمِ کَمَا انَّهُ لا خیرَ فی القولِ بالجَهلِ: آنجا که گفتن باید، خاموشی نشاید، و آنجا که ندانند، به که خاموش مانند».(نهج البلاغه، همان، کلمات قصار: شماره ۱۸۲)

و فرمود:

الف: «وَ بَقَ رِجالٌ عَضَّ اَبصارَهُمْ ذِکْرُ المرجَعِ وَ ارَاقَ دَمَوعَهُمْ خَوفَ الْمَحَشَرِ بَینَ شَریدٍ نادٍ و خائفٍ مقمُوعٍ و سالکٍ مکْعومٍ: امّا مردمانی دیگرند که یاد قیامت دیده هایشان را فروخوابانیده و بیم رستاخیز سرشکشان را روان گردانیده؛ یا از مردم گریزانند و یا مقهور و ترسان و یا خاموش و دهان بسته.» (نهج البلاغه، همان، خطبه ۳۷)

ب: «وَ تَلافیکَ مَافَرَطَ مِنْ صَمْتِک ایْسَرُ مِن ادراکَ مافاتَ من منطقکَ. و جبران آنچه به نگفتن به دست نیاوردی، آسان تر، تا تدارک آنچه به گفتن از دست داده ای.» (نهج البلاغه، همان، نامه ۳۱)

ج: «اِذا ثَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکلام. چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.» (نهج البلاغه، همان، کلمات قصار، شماره ۷۱)

آری قوام و برجایی سلوک به چهار امر مشهور است:

۱-  کم خوردن:

جوع و کم خوردن پیشه ساختن و به خوردن در حد نیاز اکتفا کردن که کم خوری خوراک سلوک است.

۲-  کم خفتن:

بیداری و کم خوابیدن و افزون بر آن شب زنده داری موجب احیای دل است.

۳-  کم گفتن:

سکوت و خاموشی گزیدن الا به ضرورت

۴-  کم شنفتن:

عزلت و خلوت اختیار کردن و از همنشینی با عوام پرهیز داشتن.

شبیه به این سخن سلوکی از عالم  ربانی و عارف صمدانی آیه الله ملاحسینقلی همدانی(رض) نیز نقل شد.

سکوتِ جهت دار ومبتنی بر شناختِ حقیقت درس آموز و معرفت زا و درعین حال زمینه ساز نیل به مطلوب بالذات و صَمتِ متقوم برمعرفت به “توحیدصمدی”، شرط لازمِ وصول به محبوبِ راستین و از عناصر بنیادی سلوکِ عرفانی است.سکوت با چنین موقعیتی از “سکوتِ زبانی” آغاز و به “سکوتِ ذهنی” یا آنگاه “خاموشیِ ضمیر” منتهی شده و سرچشمه “سخن ها”می‌شود.اینگونه است که سکوت و سخن، سکوت و سلوک، سکوت و سیروجودی قرین هم و در عرفان به عنوان نوعی “تلقی درون‌گرایانه” از عالمِ ملکوت  وملکوتِ عالم دریافت عاشقانه از جهانِ جان و جانِ جهان است.بنابراین درسلوکِ وحیانی بایسته است مفهوم و مصداق سکوتِ معقول، مشروع و معتدل را در سنت و سیره نبوی، علوی و ولوی درک و دریافت کنیم که در توصیف پیامبر اکرم (ص) می خوانیم:”صمته لسان”( زبان او ساکت بود)(نهج البلاغه-خ ۹۶)ف همانگونه که اهل بیت طهارت(ع) چنین بودند:”صمتهم عن منطقهم”(همان،خ۱۴۷)بنابراین سکوت معنادار در” فروغ فکر،صفای ضمیر،نورانیت دل”(جوادی آملی،سرچشمه اندیشه،ج۵،ص۲۲) تآثیر دارد. استاد آیه الله حسن‌زاده آملی فرمود:” یکی از دوستان می‌گفت، در مراقبتی که داشتم، مکاشفه‌ای روی داد به حضور حضرت رسول الله الاعظم(ص) شرفیاب شدم از آن حضرت ذکر خواستم، فرمودند: من به شما ذکر سکوت می‌دهم.»(هزار و یک نکته،ج،ص) پس سکوتی همراه با مراقبت و تفکّر زایش های معرفتی و معنویتی فراوانی خواهد داشت که«کُلُّ صَمْتٍ لَیسَ فِیهِ فِکْرٌ فَسَهْو»؛«سکوت بی تفکرعین خطاست»(مجلسی، بجارالانوار،ج۷۴، ص۴۲۱) درهرحال:”این دهان بستی دهانی باز شد”، چه نغزعلامه حسن زاده آملی در الهى نامه فرمود: “الهى نعمت سکوتم را به برکت و الله یضاعف لمن یشاءاضعاف مضاعفه گردان”(الهی نامه،ص۱۰). زیرا که سکوت وحدت زا و کثرت زداست و علامه فرمود:”باید از الان شروع کرد.هرچه حضور وخلوت و سکوت و صوم و ذکر و عند الذکر بودن بیشتر باشد قوی تر میشوید(صد و ده اشاره)

والحمدلله رب العالمین

محمدجواد رودگر