منازلِ سلوک، حدود و نماز در نگاه بحیا ابن پاقودا اندلسی

منازلِ سلوک، حدود و نماز در نگاه بحیا ابن پاقودا اندلسی در کتاب الهدایه الی فرائض‌القلوب

نوشتاری از دکتر حسین علی جعفری
دکترای الهیات و معارف اسلامی / مشاور ریاست پژوهشگاه در امور مجامع و مؤسسات وابسته

بزرگانی نظیرِ: یعقوب هناذیر، یهودا حسید، موسی دلئون، اسحاق لوریا، ابراهیم ابوالعافیه، موسی کوردوو، شبّتای صوی، حییم ویتال کالابرس و بحیا بن­یوسف ابن­ پاقودا، از مشاهیر عرفان یهودی می­باشند. ابن­پاقودا نویسنده یکی از پرخواننده‌ترین و محبوب‌ترین کتاب‌های یهودی در قرون وسطی، به­نام الهدایه الی فرائض­القلوب است. این اثر، نخستین بیان نظام‌مند اخلاقیات یهودی را ارائه می‌کند. هدف این اثر، همان‌طور که عنوانش نشان می‌دهد، تأکید بر اهمیت روحانیت و تقوای درونی به‌عنوان انگیزه‌های اساسی هر نوع رفتاری، خواه دینی و خواه اخلاقی است، که او آن­ها را «وظایف قلبی» توصیف می‌کند. بحیا نخستین فیلسوف و عارف یهودی است که از دیدگاه او، تفکر عقلی و تأمل فلسفی، چیزی بیش­از ابزاری مفید برای مدافعه دینی است. با وجود شمول و جامعیت اخلاقیات در کتاب بحیا، این اثر اساساً کتابی یهودی است و سراسر آن آکنده از نقل‌قول‌هایی از کتاب مقدس و منابع تلمودی است. درست است که اخلاقیات او قدری رنگ و بوی زهد دارد که در آن نفوذ تصوف اسلامی مشهود است؛ با وجود این، حتی در این‌جا نیز روح عبری غالب است، و کمال مطلوب حیات زاهدانه که بحیا به توصیه آن می‌پردازد برای کل انسان­ها درنظر گرفته نشده است، بلکه به­شمار اندکی خواص اختصاص دارد که در مقام اسوه، دیگران را به­حیات توأم با اعتدال یا میانه‌روی هدایت می‌کنند. بحیا در مقدمه کتاب وظایف قلب‌ها، وظایف یا فرایض هر فرد مؤمن را به دو گروه فرایض جوارحی (علم ظاهر) و فرایض قلبی (علم باطن) تقسیم می­کند. آن‌گاه با تأکید بر خلاء معنوی موجود در جامعه­ی یهود در زمان خود، از التزام تقلیدی به رعایت ظواهر احکام شرعی و عبادات واجب، انتقاد می­نماید و تعقل و تفکر درباره نیتی که در پس هر عمل شرعی و عبادی نهفته است را بر هر فرد عاقل و بالغ واجب می­شمارد. زیرا عقل، تورات و سنت حاخامی در توافقند که حقیقت عبادات وابسته به نیتی است که در آن است. به عبارت دیگر از دیدگاه بحیا، عمل صحیح به فرایض جوارح (احکام ظاهری) بدون عمل به فرایض قلبی که همان فرایض باطنی و عقلانی هستند، غیرممکن است.

بحیا در زمانی می­زیست که همزیستی مسالمت­آمیز میان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان در جامعۀ اسلامی، به­ویژه در اسپانیا، نه­تنها زندگی توأم با آرامشی را برای آنان میسر ساخته بود، بلکه زمینۀ همکاری­های مختلف میان پیروان این سه دین در فعالیت­های اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی- دینی را نیز فراهم آورده و جامعه اسلامی، شرایطی بی­مانند را جهت رشد عقلانی، عرفان و مباحث کلامی در جامعه به‌وجود آورده بود.

بحیا، خود از وارثان سنت یهودی- عربی به‌­شمار می­رود که در آن یهودیت ربّانی تلمودی با خردگرایی کلامی اسلام، در هم آمیخته و در آثار سعدیا گائون، به اوج خود رسیده بود. بحیا به این سنت یهودی- عربی، عنصر زهد و عرفان اسلامی و گرایش­های نوافلاطونی را نیز افزود و در کتاب خود ترکیبی هماهنگ و منطبق با تفکر یهودی را ارائه کرد. کتاب الهدایه الی فرائض­القلوب مشتمل بر مقدمه و ۱۰ «باب» با عنوان­های اخلاص در توحید، تأمل در مخلوقات، وجوب التزام به بندگی خداوند، توکل، اخلاص در عمل، تواضع، توبه، محاسبۀ نفس، زهد و عشق به خداوند است. گرچه مفهوم «باب» به­عنوان تمثیلی از سلوک تدریجی و گذار از مراتب مختلف تجربۀ عرفانی، از مفاهیم موردتوجه عارفان یهودی بوده؛ ولی به­روشنی می­توان دریافت که ساختار کتاب ملهم از آثار عارفان مسلمان است. به­علاوه، در باب­های مختلف کتاب، گفته­ها، شواهد، نمونه­ها و اصطلاحات صوفیان پیش­از بحیا، به­فراوانی به­چشم می­خورد و این نشان­دهندۀ آشنایی کامل او با نوشته­های این نویسندگان است. شباهت برخی بخش­های متن کتاب با آثار ابوحامد محمد غزالی، به­ویژه الحکمه فی مخلوقات­الله تا آن حدّ بود که برخی از محققان، این بخش­ها را برگرفته از آثار غزالی می­شمردند. با این­همه، تأثیر تفکر عرفانی و دیگر جریان­های فکری اسلامی همچون گرایش­های نوافلاطونی اخوان­الصفا، بر بحیا غیرقابل انکار است.

بحیا در باب آخر کتابش در گفتگو پیرامون محبت الهی، ضمن تشریح اسباب و زمینه‌های نیل به محبت پروردگار، به موضوع نماز، روزه، واجبات شرعی و مناسک دینی می‌پردازد. وی به دنبال این است تا بتواند از رهگذر انجام این وظایف حوارجی در اتصال با وظایف قلبی، نهایتاً واجد کسب محبت الهی شود.

تمثیل بحیا برای وظایف خالصانه قلب، ما را به‌سوی محبت الهی با محوریت مسأله نماز سوق می‌دهد. وی می‌گوید: هنگامی‌که وظیفه‌ای مانند نماز و عبادت برعهده قلب و جوارح است، باید خود را از هر دو جهان دور کنیم؛ قلب و ذهن را نیز از همه چیز خالی گردانیم و هر آنچه که ممکن است باعث حواس‌پرتی ما شوند را نیز از خود دور کنیم. سپس باید بیاندیشیم که در حضور چه کسی در نماز قرار داریم و با اعمالمان به‌دنبال چه هستیم و با چه کلماتی پروردگار را می‌خوانیم. حاخام‌ها در مورد نماز چنین تعریف کرده‌اند: با تمرکز بر معنی کلمات و مفهوم نماز باید ذهن و قلب خود را از تمامی ‌چیزهایی که موجب حواس‌پرتی و عدم تمرکز بر نیت‌های سه‌گانه ما می‌شوند اینگونه عاری نماییم: فداکاری و وقف عمل برای خالق، تفکر به حضور خداوند و تمرکز و آگاهی به‌معنی کلماتی که بر زبان می‌آوریم.

بحیا ضمیمه‌ای تشریحی بر موضوع لفظ می‌آورد. وی اذعان داشته که لفظ را زبان انجام می‌دهد ولی معنی از قلب نشأت می‌گیرد، سخنان همچون بدنه‌ای در نماز هستند و مفهوم کلمات روح آن است. هنگامی‌که فرد با زبان نماز می‌خواند اما ذهن و قلب او جای دیگری است، نماز او مانند جسمی ‌است که روح ندارد. نماز از احکام ادغامی‌ کتاب مقدس است زیرا، بُعد برون با بیان لغات و بُعد درون با تفکر به ‌معنی کلمات بیان شده. نماز هنگامی ‌واقعی است که با مفهوم حقیقی انجام شود. در غیر این‌صورت تنها صدایی بی‌معناست. بدنه نماز شامل جوارح می‌شود که به بیان کلماتی خاص می‌پردازد و روح نماز نیز از وظایف قلب برای دیدار پروردگار است. بحیا معتقد است که نماز خواندن تنها با زبان و بدون حضور قلب نه‌تنها پاداشی ندارد بلکه ممکن است که موجب عذاب گردد، زیرا بی‌احترامی ‌و توهین به پروردگار است که وانمود کنیم در حال بندگی او هستیم، درحالی‌که حضور قلب نداریم. وی تمثیلی را می‌آورد که اربابی به دیدن برده خود می‌رود. برده خانه را برای کاری بیهوده ترک کرده و به فرزند و همسرش می‌سپارد؛ آن‌ها نیز قادر به پذیرایی و استقبال شایسته از ارباب نیستند. ارباب به‌جای تکریم و احترام، انگار سیلی خورده است. حضور قلب به‌هنگام نماز نیز اینچنین است؛ پروردگار نماز را تنها با حرکت زبان نمی‌پذیرد و مانند این است که از دیدار الهی با جوارح خود امتناع نموده‌ایم و قلب ما به‌عنوان میزبان میهمان الهی، خود را جای دیگری مشغول نموده است. زبان باید هنگامی‌ سخن بگوید که معنی از ذهن و قلب برانگیخته باشد. سخنان مانند جسم هستند و نیت روح است. نماز بدون نیت نیز مانند جسم بی‌روح است؛ تصوری که نزد صوفیان نیز مصداق دارد. غزالی معتقد است که نماز بدون روح، مانند چیزی مرده است. او نداشتن نیت و اخلاص را به هدیه دادن جنازه‌ای به‌جای بانویی زیبا به پادشاه تشبیه می‌نماید. در این‌‌صورت پادشاه مورد توهین قرار گرفته و هدیه را به‌سوی صورت رعیت پرتاب خواهد نمود؛ در مثال بحیا نیز همین‌طور است. بحیا بیان می‌کند که سکوت پس از نماز بدین‌معناست که: «پروردگارا، سخنان زبان و دل و قلب مرا در حضور خود بپذیر».

بحیا بیم آن دارد که در سکوت نیز فرد سخنانی نامرتبط را در ذهن مرور کند، بنابراین برای سکوت نیز این عبارت را پیشنهاد می‌دهد: «نجوای قلب من در برابر تو (پروردگار)». زشت‌ترین عمل، دروغ گفتن به خداست؛ این‌که وانمود کنیم که خدا را ملاقات کرده‌ایم و درحالی‌که ذهن و قلب ما متمرکز نبوده از خداوند بخواهیم که نماز ما را بپذیرد و از آن راضی باشد. اگر قرار است که نماز معنادار باشد، باید واقعاً حضور داشته باشیم، در غیر این ‌صورت به خداوند توهین کرده‌ایم. بحیا متون بسیاری را از حاخام‌ها شاهد می‌گیرد که نگرانی برای خلوص نماز الزامی است. او از ایلعازر نقل‌قول می‌کند: «اگر در خود ببینیم که قادر به تمرکز و عبادت پروردگار هستیم، پس بهتر است نماز بخوانیم، در غیر این‌صورت باید از نمازگزاردن دوری نماییم». بحیا در جایی دیگر نیز برای شاگردانش به نقل از ایلعازر می‌گوید: «هنگام عبادت و نماز توجه داشته باشید که در حضور چه کسی هستید». و در نهایت به نقل‌قول از شیما ناتانیل می‌نویسد:

«نماز خود را به وظیفه‌ای ثابت مبدل نکنید، بلکه برای نمازگزاردن، به تضرع و اشتیاق حقیقی به‌سوی آن‌که همه‌جا حضور دارد، برخیزید» و این جمله نیز یادآور نوشته‌ای از ایلعازر است که می‌گوید: «کسی که نماز خود را مبدل به وظیفه‌ای ثابت می‌نماید، نماز او مناجاتی حقیقی نیست». این نوشته‌ها توجه حاخام‌ها بر جنبه‌های مختلف نماز را نشان می‌دهد. بحیا از کتاب مقدس قسمت‌هایی را می‌نویسد: «ای اسرائیل برای دیدار خداوند آماده شو»؛ «هنگامی‌که روحم غرق در نماز بود، خدا را یاد کردم»؛ «بیایید قلب خود را همراه دستان‌مان به‌سوی خدا در بهشت بگشاییم». بحیا متون زیبا و به‌جایی را از کتاب مقدس انتخاب نموده است؛ این متن‌ها نشان‌دهنده این است که برای نماز باید آماده شد و نیت داشت و روح و زبان باید برای نماز همگام شوند و قلب و جسم به‌سوی خدا بشتابند. وی می‌نویسد که نیت در نماز فداکاری روح و وقف برای خدا (انقطاع)؛ اطاعت از خالق است که نام او یکیست و شایسته ستایش بوده و همه چیز متعلق به اوست. بحیا در این تعریف از واژه عامیانه قصد برای شرح نیت استفاده می‌کند. این واژه در متون اسلامی‌ برای توصیف نیتی خاص برای وظیفه‌ای مشخص به‌کار رفته است. این می‌تواند بدین‌معنی باشد که منظور بحیا هدف نماز بوده است. ممکن است بحیا این واژه را از نظر قاموسی به‌کار برده باشد و معنای تخصصی مدّنظر او نباشد:

نیت و یا هدف نماز وقف روح و اطاعت از خداست. اطاعت موضوعی است که در باب سوم مورد بحث قرار گرفته بود. معنی آن نیز شرعی بود: اطاعت از خواست و اراده خداوند. بحیا از نظر عقلانی اطاعت را با شرع قیاس کرده است و همچنین مفهوم صوفیانه را از خضوع و حضور قلب به‌کار برده است. این واژه نزد صوفیان جایگاهی والاتر از نماز دارد. از آن‌جایی‌که بحیا به وجه درونی نیت و حضور قلب در نماز اهمیت بسیاری می‌دهد، چطور زمان ثابت و روزمرّه را برای نماز پذیرفته است؟ به‌نظر او برای فرد تقریباً ناممکن است که بهترین حالت را با تمرکز و توجه کامل بیابد. بنابراین علماء و فرزانگان، تعریفی واضح ارائه می‌دهند که نیاز اکثر مردمان است. بحیا می‌گوید که این نمازها به مردم کمک می‌کند تا بهترین حالت ذهنی خود را دریابند، زیرا مردم نیازمند این هستند که خداوند به آن‌ها یاری دهد و معمولاً نیاز به خضوع و تواضع دارند.

پایان.