دلالت آیات قرآنی بر ایمان حضرت ابوطالب(ع)
نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
به مناسبت سالروز وفات حضرت ابوطالب(ع) حامی پیامبر(ص) و پدر ولایت و امامت
بنابر نظر مشهور روز ۲۶ رجب سال دهم رسالت پیامبر روز وفات حضرت ابوطالب پدر امیرالمؤمنین است؛
در مورد ایمان حضرت ابوطالب(ع) ادله تاریخی و روایائی، مورد نظر بوده و طرح گشته است؛ اما به ادله قرآنی یا ترکیبی از مقدمات تاریخی و قرآنی کمتر توجه شده است حال آنکه با استناد به آیات قرآنی میتوان ادله محکمی بر ایمان ابوطالب استخراج کرد که در ادامه یک دلیل از این ادله را تبیین میکنیم.
از آیاتی که دلالت بر ایمان ابوطالب دارد آیاتی است که دین اسلام را همان آئین ابراهیمی معرفی میکند؛ مثل آیات ۱۵۳ تا ۱۶۱ سوره انعام که چنین نازل شده است:
«قُلْ إِنَّنی هَدانی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ؛ قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمینَ».
یعنی ای پیامبر بگو: پروردگارم مرا به راهى راست هدایت کرده است دینى پایدار؛ همان آیین ابراهیم حقگرا که در جرگه شرک ورزان نبود. بگو: نماز و عباداتم و زندگى و مرگم همه براى خداى پروردگار جهانیان است؛ هیچ شریکى ندارد و من به همین دین فرمان یافتهام و اولین مسلمان هستم.
وجه دلالت این گونه آیات که مفادش در موارد متعدد در قرآن آمده است این است که هر کس که بر آئین ابراهیمی باشد او بر صراط مستیم است «هَدانی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفاً»؛ و نیز مشرک نیست «ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ»؛ همچنین این آیین ابراهیمی همان دینی است که پیامبر اسلام مأمور به آن است «بِذلِکَ أُمِرْتُ»؛ لذا کسی که به آئین ابراهیمی باشد به تبع پیامبر یکی از مسلمانان است «أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمینَ»؛ بلکه طبق (۱۲۵ نساء) «وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفا» چنین شخصی، متدین است به بهترین دینی که مورد رضای خداوند است؛ بنابراین طبق این آیات آئین ابراهیمی عینا منطبق بر دین اسلام بوده است.
از سوی دیگر مطابق احادیث مربوطه، ابوطالب در اظهارات راجع به دینش، بارهها تدین خود را به دین پدرانش که همان آئین ابراهیمی است اعتراف کرده است؛ از جمله ابن اثیر در الکامل (ج۱ ص ۲۵۸) روایت میکند در یوم الإنذار که پیامبر همه خویشانش را دعوت کرد ابوطالب ضمن ابراز تمایل نسبت به معاونت در اهداف پیامبر، خطاب به پیامبر گفت : «فوالله لا أزال أحوطک وأمنعک غیر أن نفسی لا تطاوعنی على فراق دین عبد المطلب» بخدا قسم همواره در کنار تو هستم و تو را از آسیبها بازمیدارم؛ جز این که نفس من نمیپذیرد که دین عبد المطلب را کنار بگذارم؛ و نیز ذهبی در تاریخ الاسلام (ج ج۱ ص ۳۲) در مورد واقعهای دیگر از ابوطالب نقل میکند که او به پیامبر گفت : «أی ابن أخی لا أستطیع أن أفارق دین آبائی» ای برادر زاده، من نمیتوانم که از دین پدرانم جدا شوم؛ بنابراین روشن است که ابوطالب متدین به دین آبائش که همان دین ابراهیم است بوده است؛ و دین ابراهیم طبق آیات مذکور همان دین پیامبر اسلام است که بهترین دین مورد رضایت خدا است؛ بنابراین طبق مفاد این آیات شکی نیست که ابوطالب بر صراط مستیم بوده است «هَدانی رَبِّی إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»؛ و نیز مشرک نبوده است «ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ»؛ همچنین دین او همان دینی است که پیامبر اسلام مأمور به آن است «بِذلِکَ أُمِرْتُ»؛ و به تبع پیامبر یکی از مسلمانان بوده است «أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمینَ»؛ بلکه طبق (۱۲۵ نساء) «وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّهَ إِبْراهیمَ حَنیفا» او متدین بوده است به بهترین دینی که مورد رضای خداوند است؛ گرچه برای این که او براحتی بتواند از پیامبر حمایت کند در اعترافاتش به تدین به دین محمدی از عباراتی استفاده میکرد که دشمنان به گونه دیگری در مورد او فکر کنند.