به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «مبانی رمان عامهپسند ایرانی؛ رویکردها، ابعاد و مسائل » به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه و با ارائه مهدی کاموس و حضور اعضای هیات علمی گروه ادبیات اندیشه برگزار شد. دبیر علمی این نشست، محمدحسن شاهنگی و ناقدان محمدرضا سنگری و احمد شاکری بودند. این نشست علمی ۱۸ بهمن به صورت مجازی و از طریق نرم افزار اسکایپ برگزار شد.
در این نشست علمی مهدی کاموس به عنوان ارائه دهنده بحث با بیان انگیزه و شرح انجام این پژوهش، رویکردهای پژوهشگران به رمان عامه پسند را در ۴ حوزه نقد ادبی، صنعت فرهنگی، مطالعات فرهنگی و هواداران رمان عامهپسند قابل جمع و بررسی دانست.
نویسنده کتاب مبانی زندگینامه داستانی در باره رویکردها به رمان عامه پسند گفت:« نظریهپردازان و منتقدان در رویکرد نقد ادبی، رمان عامه پسند را با ادعای نگاه تکراری و کلیشهای به موضوعها و ساختار روایی تحلیل و نقد میکنند. فرانکفورتیها در رویکرد صنعت فرهنگی، رمان عامه پسند را در خدمت هژمونی سرمایهداری، یکسان سازی مخاطبان و تودهسازی آنها و مانع آزادی در تفکر میدانند. اما در رویکرد مطالعات فرهنگی و مکتب بیرمنگام، این دسته از نئومارکسیست ها دیدگاه متعادلی نسبت به فرانکفورتیها دارند و رمان عامه پسند را بازتاب جامعه و قرائت غیر رسمی از جامعه می دانند و مطالعه رمانهای عامه پسند را به دلایل آموزش، سرگرمی و بازتاب زندگی روزمره افراد جامعه مهم تلقی می کنند.»
کاموس رویکرد هواداران رمان عامه پسند را به ۳ دسته تقسیم کرد و ادامه داد:« دسته اول،دولتها، سازمانها، ناشران و فروشندگان کتاب هستند که به علت گردش اقتصادی بالا یا کمک به صنعت نشر و در مواردی برای تبلیغ یا حفظ وضع موجود، طرفدار رمان های عامه پسند هستند. از دید فرانکفورتیها، سرمایهداری برای مصرف بیشتر و دولتها برای تحکیم وضع موجود در مواردی از رمانهای عامهپسند حمایت میکنند. دسته دوم نویسندگان رمان ها عامه پسند و آفرینندگان این حوزه هستند که از طریق تربیت نویسندگان جوان و همچنین راه اندازی انجمنها و حضور در جشن کتابها، انتشاراتیها و کتابفروشیها گرایش به عامه پسندها را بازتولید می کنند و دسته سوم، مخاطبان وفاداریاند که طیف گسترده ای از طبقه متوسط را شامل میشوند که اوقات فراغتی دارند و می خواهند آن را سرخوشانه یا به دلیل جبران مافات دلتنگیها و ناامیدیّها پُر کنند.»
رمانهای فالوور بگیر!
نویسنده کتاب تاریخ شفاهی مدارس اسلامی ایران در باره تحول در هواداران رمانّهای عامهپسند گفت:« در بحث مخاطبان اتفاقی رخ داده است؛ سالهاست که نظریه پردازان پست مدرن معتقدند با اینکه بیشتر مصرف کنندگان رمان عامه پسند و به طور کلی عامه پسندها را طبقه متوسط تشکیل می دهند اما هواداران عامه پسندها ترکیبی از همه طبقات هستند. عمومی شدن لذت در اصالت بدن، گمنامی خوانندگان در کلان شهرها و به خصوص گسترش فضای مجازی، ترکیب خوانندگان و هواداران عامه پسندها را عمومی و گسترده کرده است.»
مهدی کاموس در باره تاثیر فضای سایبری و پیامرسانهای اجتماعی بر رمان عامه پسند ادامه داد:«در سالهای اخیر، فضای سایبری به خصوص اینستاگرام فرصتی برای اینستا-رمان و پاورقیهای جدید فراهم کرده که من این گونه جدید را «رمانهای فالوور بگیر» مینامم. این رمانها هر روز در پست های کوتاه ۱۰۰ الی ۲۰۰کلمهای مانند پاورقی های روزنامههای قدیم توانستهاند با تعلیق بعد چه اتفاقی میافتد؟ و عموما در بستر لذتهای بدن، هواداران زیادی را جذب و تعداد فالوورها را زیاد کنند. با اینکه بسیاری از این فالوورها لایک میکنند و پست میگذارند و بی صبرانه در عطش پست بعدی نویسنده انتظار میکشند؛ اما من این خرده روایتهای توصیفی را « فالور پسند» نمینامم زیرا، بر اساس ذوق، سلیقه و قریحه ادبی و فرهنگی جامعه، مخاطبان را جذب نمیکنند بلکه بر اساس امیال غریزی و عطش خواستن بدن، فالوورها را نگه میدارند. از اینرو آنها را « فالوور بگیر» مینامم. در این بخش مسائل زیادی در رمان های مشهور به هات و رمانهای ارباب رعیتی دیده میشود که بحث جداگانهای را میطلبد.»
امر عامهپسند مفهومی گفتمانی است
برگزیده نخستین جشنواره ادبی خاتم در بخش دیگر نشست علمی «مبانی رمان عامهپسند ایرانی؛ رویکردها، ابعاد و مسائل »، ابعاد رمان عامه پسند ایرانی را در ۳ بعد رمان، عامهپسندی و هویت ایرانی مطرح کرد و گفت:« در حوزه ابعاد رمان عامهپسند ایرانی با این نکته روبرو هستیم که تعریف ما از رمان عامهپسند ایرانی چه باید باشد و رمان عامهپسند ایرانی با چه ابعادی شناخته و متمایز میشود؟ این ابعاد، شاخص ها، وزیرشاخههایی دارند که گویههای مختلف آنها را تبیین میکنند.
مفهوم رمان عامه پسند مفهومی گفتمانی است، به این معنا که باید آن را از طریق متضادها، متقابل ها و متباین ها بشناسیم. بحث بین عامه پسند و والا ریشه تاریخی دارد و از افلاطون و ارسطو با تمایز بین شعر و کمدی آغاز می شود. در قرون ۱۸ و ۱۹ با گسترش صنعت چاپ و سواد، بحث نوشتن برای مردم رونق گرفت و ادبیات popular در مقابل ادبیات high مطرح شد. در واقع، بحث بین امر عامه پسند و امر والا، بحثی گفتمانی است که از طریق تضادها تبیین میشود،هر چند که هسته و شاکله آنها یکی است. به عبارت دیگر، اگرچه رمان عامهپسند ویژگی ها خاص خود را دارد اما در قیاس با رمان نخبه گرا و والا به روشنی شناخته و درک میشود.»
سادهسازی مسائل پیچیده در سایه لذت و اخلاق
کاموس در معرفی ابعاد رمان عامه پسند ایرانی افزود:« در بُعد رمان بودگی رمان عامه پسند ۲ حوزه رویکرد به موضوع و دورنمایهها و چگونگی ساختار روایی را در نظر گرفتهام.
رمان به عنوان نوول یک سیر تاریخی دارد که از اسطورهها و افسانهها به سمت تاریخ، از تاریخ به سمت زندگینامه اشراف، شوالیهها و قدیسین، از زندگینامه اشراف و دربار به سمت زندگینامه افراد عادی و بعد به سمت اعتراف نویسی و در نهایت رمان حرکت کرده است. مسئله رمان، انسان و هدفش تکریم انسان است. رمان در غرب در تقابل و تعارض با سرنوشتگرایی و محتومگرایی کلیسا، سلطه دربار و اقتدار سنت رشد یافت.
در شاخص رمان بودن رمانهای عامه پسند، بحث هویت رمان و موضوع و مسئله رمان مطرح است. رمان به عنوان روایتی در کشف جزء ناشناخته هستی به قول کوندرا، به عنوان حماسه انسان بورژوازی به زعم هگل، به مثابه ادبیات متعهد به آزادی در نظر سارتر و دیگران؛ نمایش کنش ذهنی و عینی منحصر به فرد انسانها در مقابل خود و ساختارهای جامعه مانند دین، خانواده، دولت و غیره است. رمان با تکیه بر فردیت انسانها در کنش به خود و جهان هستی، جهان را برای خوانندگان آشنازدایی میکند. از اینرو، موضوعهای عمومی مانند عشق، مرگ، و زندگی در رمانهای متفاوت بیانّها و تبیینهای متفاوت و منحصر به فردی مییابند. در اینجا باید دید نسبت رویکرد رمان عامه پسند به موضوعها و مسئلهها چه نسبتی با فلسفه و هویت رمان برقرار میکند.
رویکرد تکراری، کلیشهای، فاقد زمینههای فلسفی، سیاسی و اجتماعی و استانداردسازی شده به موضوعهایی مانند عشق، مرگ، انتقام، سرنوشت و غیره در رمانهای عامه پسند؛ منجر به سرگرم کنندگی و در عین حال عبرت آموزی رمان های عامه پسند می شود زیرا عامه پسند ها با سادهسازی مسائل پیچیده و در نهایت سکوت و نگفتن بسیار در موضوع های مهم زندگی در حالی که لذتبخش و اخلاقیاند؛ ذهن را از تفکر و اندیشیدن درباره مسائل سرنوشتساز بشری می رهانند. اینجاست که نسبت رمان عامهپسند با فلسفه و هویت رمان قابل بررسی و مطالعه است. در واقع، رمانهای عامه پسند با روایت تکراری سرنوشت انسانهای متفاوت در نسبت با موضوعهای بنیادین و اساسی مخاطبان را سرگرم میکند و نسبت به نتایج و عواقب رفتارهای انسانها امید و انذار میدهد اما به تفاوتهای انسانها کمتر میپردازد و مسائل بسیاری را درباره واقعیت مسکوت و ناگفته میگذارد.»
طرح، شخصیت و زبان در رمان عامهپسند
کاموس افزود:« شاخص دیگر در بعد رمان، چگونگی ساختار روایی است که در اینجا ساختار را در سه عنصر طرح (پیرنگ)، شخصیت و زبان در نظر گرفتهام. عموما پیرنگ در رمانهای اصیل در راستای خلق شخصیتها و موقعیتهای منحصر به فرد برای شخصیت است؛ در رمان هایی مثل آرزوهای بزرگ و جنایت و مکافات، موقعیتها و حوادثی که خلق می شود برای سایر شخصیتها و در زمانها و مکانهای دیگر تکرارپذیر نیست. اما در رمان عامهپسند با یک طرح و پیرنگ تکراری و سادهسازی شده روبرو هستیم. فرانکفورتی ها معتقدند رمان های عامه پسند به دلیل کلیشه سازی در کلیت مشابه یکدیگر و در جزئیات کمی متفاوتند.
نکته دوم در طرح، پیشرفت حوادث بر اساس چرایی و چگونگی در رمان های اصیل است یعنی در شبکه استدلالی یا پلات، چرایی مهم است. در رمان عامه پسند بیشتر تسلسل حوادث وجود دارد و چرایی اهمیت کمتری دارد. در واقع پیشرفت حوادث بر اساس تعلیق است و این تعلیق مبتنی بر تصادف، هیجان انگیز بودن و قابل پیشبینی بودن است نه چرایی ضروری و محتمل. در بسیاری از رمانهای عامه پسند پیشرفت روایت و حتی گره داستان بر عهده تصادف و حادثه اتفاقی است اما در رمان اصیل گره داستان بر اساس شبکه استدلالی قوی و منطقی گشوده می شود.
در حوزه شخصیت، در رمان اصیل بحث شخصیتسازی و شخصیتپردازی هم در شخصیت اصلی، هم در شخصیتهای فرعی وجود درد اما در رمان عامه پسند شخصیت جدیدی خلق نمی شود. مثلا شخصیت ابلوموف به یک اصطلاح تبدیل میشود و ابلوموفیسم به وجود میآید اما در رمان عامهپسند با شخصیتسازی و شخصیتپردازی روبرو نیستیم. شخصیتها، در رمان عامهپسند معمولا تیپهایی هستند که تفاوتهایی جزئی با سایر تیپها دارند. این شخصیت ها عموما بازیافتی و recycled هستند و از فیلمها یا اسطورهها گرفته شده و تکرار میشوند. پژوهشها نشان میدهند که شخصیتها در رمانهای عامهپسند عموما سرنوشت محور، تقدیرگرا، سیاه و سفید هستند؛ شبیه به هم حرف میزنند و بیشتر در تیپ و ظاهر متفاوتند.
در بخش زبان به عنوان سومین بخش ساختار، در رمان اصیل زبان منحصر به فرد است که اندیشه در بستر آن جاری میشود و از طریق کلماتش میتوان انگارهسازی کرد. در رمان عامهپسند زبان با توصیف و دیالوگهای مشابه باری بر دوش مخاطب در خواندن نمیگذارند. احساساتیگری، به روز بودن و مُدگرایی از ویژگیهای زبان در رمان عامهپسند است.»
امر عامه پسند،مصرف ادبی و فرهنگ عمومی
دبیر تاریخ شفاهی ادبیات کودک و نوجوان ایران در بعد عامه پسندی رمان عامهپسند گفت:« در اینجا، بحث مصرف داستانخوانان، ذوق و سلیقه ادبی جامعه مطرح است و اینکه آیا هر رمان پُر فروشی عامهپسند است؟ آیا رمان عامهپسند اکثریت داستانخوانها را در بر میگیرد؟
طبق تعریف نظریات مصرف از وبلن، زیمل، آدورنو تا بوردیو و بودریار و پست مدرنها؛ همگی متفقالقولاند که مصرف ادبی بیش از آنکه محصول شناخت و انتخاب عقلانی باشند، محصول ذوق و سلیقه است و این سلیقه در ارتباط با ساختارهای جامعه ساخته می شود. اندیشمندان حوزه مصرف معتقدند مصرف ادبی بر اساس ذوق است و نه عقلانیت و منفعت وبیشتر مبنای زیبایی شناختی و ذهنی دارد و از طریق ساختارهای جامعه مانند آموزش و پرورش، رسانه، دولت و دین و غیره ساخته میشود.
از طرف دیگر باید دید آیا رمان عامه پسند مسائل خوانندگان خود را مطرح میکند یا خیر؟ در اینجا مسائل امر عامهپسند را در فرهنگ عمومی طبقه متوسط در نظر گرفتهام. شاخصهای بعد عامهپسندی را باید خانواده، دین و دینداری، زندگی روزمره، سبک زندگی، کیفیت زندگی و غیره بررسی کرد.»
انسان ایرانی و رمان عامه پسند
کاموس درباره ایرانی بودن رمانهای عامهپسند ایرانی گفت:« بحث سوم ایرانی بودن است. هویت ایرانی را بر اساس پژوهشها در ۴ بخش هویت دینی، هویت تجدد و مدرنیته، هویت ملی و هویت عاطفی ایرانیان در نظر گرفتهام.
بنابراین رمان عامه پسند ایرانی رمانی است که نسبت معقولی با فلسفه و هویت رمان برقرار کند، به مسائل واقعی مردم در فرهنگ عمومی بپردازد و هویت انسان ایرانی در آن نمود داشته باشد.
در واقع، در این بعد رمان عامه پسند ایرانی، رمانی است که در آن به زندگی روزمره خانواده ایرانی و تاریخ اجتماعی آن پرداخته شده و هویت ایرانی (دینی، سنتی، مدرن و عاطفی) در آن دیده شود.»
رمان عامهپسند ایرانی واقعا موجود!
کاموس درباره مسائل رمان عامهپسند ایرانی گفت:«در بحث مسائل به فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب پرداخته می شود که وضع مطلوب در مبحث ابعاد دیده شده است. با اینکه رمان عامهپسند انواع گوناگونی داردمانند رمان پلیسی، رمان علمی تخلیی، عرفانی و غیره اما رمان عامهپسند واقعا موجود درایران عموما رمان عامهپسند خانوادگی با رویکرد زندگی عاشقانه است.»
در ادامه ناقدان محمدرضا سنگری و شاکری به نقد نظریهها و یافتههای کاموس پرداختند.
چرا عامهپسندها اهمیت دارند؟
سنگری درباره رمان عامهپسند گفت:« نکته مهم اینست که چرا ما باید به رمان عامهپسند بپردازیم و در نگاه کلی باید مورد توجه و اعمال نظر قرار بگیرد؟ رمان عامه پسند قدرت فرهنگ سازی و گفتمان سازی دارد و تأثیر آنها حتی در بین زندانیان هم قابل مشاهده است. مردم در سفر و بین راه این رمان ها را می خوانند. نکته دیگر که اهمیت رمان عامه پسند را برجسته می کند این است که فقط در عرصه رمان و مکتوبات باقی نمی ماند بلکه به سایر ساحت های هنری نفوذ میکند. مثلا سینمای قبل و بعد از انقلاب تحت تأثیر رمان عامه پسند است یا سریال مرد هزار چهره کپی برداری از رمان پخمه عزیز نسین است.»
دکتر محمدرضا سنگری در ادامه افزود:« نکته سوم، کشش و جاذبه این داستان ها است. این داستانها طنین دارند و تا مدتها در ذهن افراد باقی می مانند. این کشش در همه طیفها قابل مشاهده است و در بین طبقه روشنفکر و تحصیل کرده هم دیده می شود.
نکته مهم در مورد این نوع رمان این است که این رمان ها تداوم فرهنگ گذشته هستند؛ هم الگوهای کهن و هم ساختار کهن دارند و چون الگوی داستان های قدیمی را دارند با ذائقه ایرانی هماهنگ هستند و به سبب ریشه در فرهنگ گذشته سریع تر با آنها ارتباط برقرار می شود.
پیچیدگی که در امروزه در رمان های فاخر می بینیم در رمان عامه پسند وجود ندارد و اگر پیچیدگی در آنها باشند به سرعت از آن عبور می کنند. پیچیدگی رمان مدرن خواننده را خسته می کند و سادگی رمان عامه پسند باعث همراهی خواننده است.
نکته دیگر اینکه رمان فاخر را نمی توان به راحتی بازگو و تعریف کرد اما رمان عامه پسند را علیرغم اطناب که از ویژگی های آن است- که از آن خسته نمی شویم- می توان به شیوه قصه گویی سنتی بازگو کرد و شبیه داستان های تاریخی است که ما با آنها پیوند داریم.
ویژگی دیگر اینکه در این رمان ها زندگی و مسائل آن جاری است؛ و در واقعیت می بینیم که رمان عامه پسند هم در تخریب جامعه و هم در تصحیح رفتار اثر دارد.»
سنگری درباره وجوه رمان عامهپسند گفت:« داشتن وجه ایدئولوژیک ویژگی دیگر این رمانها است و پرسش های اصلی انسان در آن وجود دارد. به اعتقاد من رمان ایدئولوژیک ترین تولید ادبی است، هم رمان والا و هم رمان عامه پسند. در تمامی اینها وجه ایدئولوژیک وجود دارد؛ پرسش های بزرگ انسانی را مطرح می کنند و گاهی پنهانی به سؤالات ایدئولوژیک انسان پاسخ می دهند.
مسئله دیگر، به دلیل وجود مسائل تکرار شدنی انسان در آن، نوعی آیینه گونی دارند. انسان این رمان ها دور و دست نیافتنی نیست و افراد با آنها همذات پنداری می کنند.»
دکتر سنگری در پایان ۳ سوال درباره رمانهای عامه پسند مطرح کرد:« سؤالی که در اینجا مطرح است این است که چرا نویسندگان رمان های عامه پسند عمدتا زن هستند و زنان به نوشتن این رمان ها روی آورده اند؟ البته بعد از انقلاب در حوزه های دیگری مثل خاطره نویسی هم حضور زنان بیشتر است.
سؤال دوم اینکه چرا رمان های عامه پسند تبدیل به جریان شد؟ تا جایی که مثلا در جایزه جلال میزان حضور رمان های عامه پسند گسترده تر شده است.
سؤال دیگر چرا سینمای ما بیشتر به سمت رمان عامه پسند حرکت کرده است؟»
در ادامه احمد شاکری به نقد پرداخت و در پایان کاموس پاسخهایی ارائه کرد.
لازم است از جناب اقای کاموس بواسطه توجه به این موضوع مهم تشکر کنم. ایشان از سال ۸۴ مطالعه درباره رمان عامه پسند را اغاز کرده اند و به دلایلی این تحقیق تا کنون به عنوان پژوهش به چاپ نرسیده است. نکته ای که باید بدان توجه شود این است که گاه موانع انتشار یک اثر پژوهشی خود تبدیل به فرصتی برای پژوهشگر می شوند. طول مدت تحقیق ایشان به مدت بیش از پانزده سال در موضوع رمان عامه پسند خود مرهون این تاخیر در انتشار است. طبیعی است در طول این مدت قابل توجه ایشان هم از سویی اراء و نظریات موجود درباره موضوع را مورد توجه قرار داده اند و هم از سوی دیگر موفق شده اند با استقراء کامل تری به رمانهای تولید شده در این ژانر در ادبیات داستانی معاصر ایران بپردازند. این فرصت بسیار غنیمت است. محقق به میزان وقتی که صرف موضوع پژوهشی خود می کند و تاملاتی که درباره ان دارد می تواند هندسه معرفتی موضوع را به نحو درست تری درک کرده و بدان اشراف یابد.
جناب اقای کاموس در رویکردهایی که درباره ادبیات عامه پسند وجود دارد طیفی از رویکردهای “ترجمه ای” را بیان کردند. از جمله رویکرد سیاسی “حلقه فرانکفورتی ها” یا رویکرد مطالعات فرهنگی “بیرمنگامی ها” نکته ای که وجود دارد لزوم توجه مدقانه، محققانه و منتقدانه به اراء و اندیشه های تولید شده در غرب است. البته یکی از روش ها و بلکه لوازم کار پژوهشی اشراف بر نظریاتی است که درباره موضوع تولید شده است. خب با توجه به سبقت ادبیات غرب در مطالعه ادبیات و رمان عامه پسند انتظار می رود این نظریات توسط محقق دیده شود. اما توجه عمیق به مفاهیمی که در این تعاریف وجود دارد یا گزاره هایی که درباره موضوع مطرح می شود و به دنبال ان مواجهه منتقدانه با این مفاهیم بسیار اهمیت دارد. انچه جناب اقای کاموس در نقل اراء متفکرین در رویکردهای چهارگانه بیان کردند بیش از انکه نتیجه تحلیل و نگاهی ماهوی و بر اساس پرسشی فلسفی درباره ماهیت و چیستی رمان عامه پسند باشد به برخی مولفه ها و باصطلاح عوارض این رمان اشاره دارد. این بدان معنی است که اگر حتی بتوانیم این تعاریف را بپذیریم اینها تعاریف “حدی” نیستند بلکه صرفا برخی عوارض ادبیات عامه پسند را بیان کرده اند که در شناسایی دقیق این گونه از رمان کافی نیست. بلکه اگر این تعاریف درباره رمان عامه پسند صحیح هم باشد صرفا ناظر بر مصادیقی است که محققان غربی در حوزه رمان عامه پسند دیده و مطالعه کرده اند و نمی تواند تعریف مناسبی برای رمان عامه پسند ایرانی باشد.
جناب اقای کاموس اساس تعریفشان را بر روش “تعریف به ضد” قرار داده اند. اولا باید توجه داشت تعریف به ضد روشی دقیق در علم منطق محسوب نمی شود. اما حتی اگر بخواهیم حدود موضوع یا معرَّف را با این روش شناسایی نماییم باید توجه داشته باشیم که تاسیس دوگانه “ادبیات عامه پسند- ادبیات نخبه گرا” واقعی و در نتایج تحقیق کارامد نیست. بلکه می توان به یک چند گانه توجه کرد. چندگانه ای که یک سوی ان ادبیات محفلی، یک سوی ان ادبیات اندیشه، یک سوی ان ادبیات تعلیمی و یک سوی ان ادبیات تراز انقلاب اسلامی است. زیرا ترسیم دوگانه به این معنی خواهد بود که اینها مانعه الخلو هستند. یعنی ادبیات تنها به دو شاخه تقسیم می شود و شاخه های دیگری تصور ندارد. در حالی که اینگونه نیست. بلکه با تعریف و تصور شاخه های دیگر این سئوال بوجود می اید که قرب و بعد ادبیات و رمان عامه پسند با ارکان و جوانب دیگر مقایسه چگونه خواهد بود.
نکته دیگری که باید بدان توجه شود این که در بیان رویکردها نسبت به رمان عامه پسند و در بیان رویکردهایی که با رمان عامه پسند موافقت دارند به نظر می رسد می توان دلایل قوی تری بیان کرد. بیان دلایل ضعیف و دفاع ضعیف از امری موجب می شود دلایل رد ان نیز تنزل یابد. به تعبیری همانطور که ادبیات نخبه گرا و رمان اندیشه دلایل فلسفی و عقلی در تایید خود دارد، رمان عامه پسند نیز دلایل موجه و عقلانی و بلکه فلسفی برای دفاع از خود دارد. این گونه نیست که صرفا معیارهای اقتصادی یا تمایل به جلب نظر مخاطبان عام دلیل دفاع از این گونه باشد.
به نظر می رسد ما نیازمند احداث بحث های مبنایی و تاسیسی درباره رمان عامه پسند هستیم. گاه از رمان عامه پسند به عنوان مقوله موجود یاد می شود یعنی مقوله ای که باب طبع ما نیست یا به لحاظ نظری و عملی توجیهی و دفاعی برای ان نداریم. اما گاه به مسئله به عنوان امر موجود نگاه نمی کنیم بلکه به این توجه داریم که ایا شکل مطلوبی از رمان عامه پسند و جود دارد یا قابل فرض است؟ به نظر می رسد ما باید ابتدا به مقوله دوم توجه کنیم و به نحو پیشینی و عقلی و نظری درباره این گونه احداث نظریه کنیم تا اگر هم خواستیم سنجه ای برای نقد و تحلیل و ارزیابی و موضع گیری درباره رمان عامه پسند موجود داشته باشیم این سنجه ها از نظریه اندیشیده شده درامده باشد. به هر حال زمانی که از رمان عامه پسند سخن به میان م یاید ما به مقوله ای ذو مراتب و مدرج توجه کرده ایم که می تواند طیفی از رمانها را با تفاوت های مضمونی، ساختاری و محتوایی شامل شود.
اما به نظر می رسد ما در تبئین رمان عامه پسند و گونه مقابل ان با دسته ای از مفاهیم مواجه هستیم و تلاش می کنیم با تقابل مفاهیم در دو گونه رمان عامه پسند و رمان نخبه گرا منظورمان را القا کنیم. اما باید در این باره محتاطانه رفتار کنیم و نظریات عموما غربی ها را با وسواس و جدیت به نقد کشیم. مثلا گفته می شود ادبیات سرگرم کنند در مقابل ادبیات والا و جدی قرار می گیرد. یا ادبیات لذت بخش در مقابل ادبیات متفکر قرار می گیرد. خب باید توجه داشت که ایااین مفاهیم واقعا در مقابل هم هستند؟ ایا لذت در مقابل تفکر است و اینها باهم جمع نمی شوند؟ به نظر می رسد که اینگونه نیست. بلکه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی اساسا حرکتش به سمتی است که این دو را در یک قالب جمع کند. شما ببینید روایت های تاریخی قرانی که از انها به عنوان قصص قرانی یاد می شود هم مخاطب عام دارد هم لذت بخش است هم متفکرین عالم را به تفکر و عبرت اندوزی و تفلسف درباره انها ترغیب می کند.
بخش دیگر بحث جناب اقای کاموس درباره “رمان” بود. یعنی تا ماهیت رمان تعیین نشود نمی توان درباره رمان عامه پسند اظهار نظر کرد. زیرا رمان عامه پسند ابتدا باید رمان باشد تا بعد درباره خصوصیات ژانری اش صحبت شود. این بحث مهمی است که جنبه فلسفی دارد. در این بخش نیز جناب کاموس به نظریات اندیشمندان غربی از هگل گرفته تا دیگران اشاره کردند. خب سئوالی که در این باره وجود دارد این است که ایا جریان ادبیات داستانی متعهد انقلاب اسلامی تعریف خود را از قالب رمان دارد یا خیر؟ روشن است که هم علما و هم عملا تعاریف غربی ها که نوعا رمان را یک قالب با ماهیت اومانیستی تعریف می کنند متفاوت است. در این زمینه ما باید بر اساس تجربه پدید امده بومی در تاریخچه ادبیات داستانی خودمان و با تمسک به مبانی فلسفی حکمی مان دست به نظریه پردازی بزنیم. در غیر این صورت ممکن است تعاریفی از رمان ارائه دهیم که نه تنها رمانهای عامه پسند رمان نباشند بلکه طیفی از رمانهای متعهد تولید شده در دوره چهل ساله گذشته یا رمان نباشند یا در ذیل ادبیات عامه پسند قرار گیرند!
گفته شد مسئله رمان “انسان” و هدفش “تکریم انسان” است. خب منظور کدام انسان است؟ انسانی که اسلام ان را خلیفه الله فی الارض می داند یا انسانی که از بنیانهای اعتقادی و دینی اش در دوره رنسانس گسسته است. انسان جدا افتاده از معتقداتش انسانی که دچار شکاکیت مدرن شده است و انسانی که تنها مانده است؟ یا بیان شده که موضوع رمان “انسان مسئله دار” یا به تعبیری “انسان پروبلماتیک” است. خب این تعریف است که غربی ها بر مبنای اومانیستی خودشان از رمان ارائه داده اند. جناب اقای سرشار در تحقیقی که درباره رمان انقلاب برای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی انجام داده اند به تفصیل به این مقوله پرداخته اند. اولا چنین تعریفی از رمان حتی در اثار داستانی غربی ها نقض شده است و تعریف جامعی محسوب نمی شود. ثانیا اثار متعددی در دوره ادبیات داستانی پس از انقلاب اسلامی پدید امده که موضوعش انسان مسئله دار با توضیحی که درباره ان می دهند نیست. ثالثا با چه استدلالی می توان گنجینه بسیار عظیم رمان نویسی جهان را که در هر کشور رنگ و بویی از اعتقادات و باورها و اندیشه های ان کشور گرفته است را ملزم به این خصوصیت کرد؟ بالاتر از این، با پذیرش انسان پروبلماتیک به عنوان موضوع رمان عملا ما باید منکر بخش عمده ای از ادبیات داستانی انقلاب اسلامی در سالهای گذشته شویم و انها را رمان ندانیم. بلکه بالاتر از این، چنین تلقی از موضوع رمان بسیاری از شخصیت های برجسته و ممتاز ایمانی و اعتقادی و وارسته و الگو را از ساحت داستان نویسی معاصر ایران خارج می کند. نکته این است که درست است که قالب رمان در غرب پدید امده و بر اساس تجربیات و موطن فکری و فرهنگی مبانی برای ان تاسیس شد اما ما در ایران اسلامی و در تحلیل گونه های ادبی مان چه ضرورتی دارد که از این تعاریف استفاده کنیم؟ اینها وحی منزل نیستند و ما نیازمند تاسیس و تولید نظریه در این باره هستیم.
جناب کاموس در بخش دیگری از فرمایشاتشان گفتند رمان عامه پسند تک بعدی است و فکر را به چالش نمی کشد. اینجا می توان سئوال کرد که ایا اساسا به چالش کشیدن فکر توسط رمان یک هدف اصیل است که در غیر این صورت اثر داستانی از حوزه رمان خارج می شود؟ ثانیا معنای به چالش کشیدن فکر چیست؟ ایا بدین معنی است که باور و ایمان قلبی را دچار تزلزل می کند یا در ساحت عقل نظری یقین را به شک بدل می کند؟ اگر این گونه باشد که اصلا ارزش تلقی نمی شود. فرض کنیم رمانی ایمان را در مخاطب مضاعف کرد یا یقین را به مراتب عالی تر رساند ایا این رمان عامه پسند خواهد بود؟ درباره شخصیت در رمان اینگونه بیان شد که رمان عامه پسند تیپ های تکراری هستند و شخصیت های رمان عامه پسند بازیافتی بوده و از شخصیت های اسطوره ای وام گرفته می شوند. این معیار نیز قابل تردید است. شما ببینید ادبیات دفاع مقدس ما عموما در نگره متعدانه و انقلابی با قیام عاشورا و شخصیت هایش با شخصیت های ان دوره مقایسه می شوند و گویا عاشورای دیگری دارد اتفاق می افتد. ایا این به معنای تکرار شخصیت ها است و بازتولید انها است؟
در مجموع از جناب کاموس برای طرح این بحث بسیار ضروری و مهم تشکر می کنم. معتقدم نقش رمان های عامه پسند در بین اثار داستانی تولید شده در ادبیات معاصر ما بسیار مهم و تعیین کننده است اما به دلیل کم اهمیت شماری این گونه بحثهای جدی و فلسفی در این باره رونق چندانی ندارد. ما لازم است بحث درباره ادبیات داستانی مطلوب انقلاب اسلامی را در محافل دانشگاهی پیش ببریم و به این نکته متوجه شویم که جایگاه رمان عامه پسند در ادبیات مطلوب انقلاب اسلامی چیست؟ ایا گونه ای در کنار گونه های دیگر یا اینکه این گونه منحل در عالی ترین گونه هایی خواهد شد که مخاطب عام را جذب خواهد کرد.