نشست علمی «تبیین گام دوم، از نظر تا عمل» برگزار شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به همت گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه و با حضور جمعی از اساتید و نخبگان جوان، هم‌اندیشی تبیین گام دوم از نظر تا عمل، روز دوشنبه ۱۳ اسفندماه جاری برگزار شد.

در ابتدای این هم‌اندیشی مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه و دبیر نشست، با تشکر از حاضرین به معرفی اقدامات انجام شده در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص بیانیه گام دوم پرداخت و از حاضرین خواست تا مطالب خود را ارائه نمایند.

ردادی: بیانیه گام دوم گفتمان جدید و شفافیت‌ساز

دکتر محسن ردادی عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به عنوان اولین سخنران این هم‌اندیشی گفت: به این بیانیه باید از منظر گفتمانی نگریست. این بیانیه در حال ارائه یک گفتمان جدید از انقلاب اسلامی است. این متن کاملاً یک گفتمان را تبیین می‌کند و اگر انتظار داشته باشیم با یک متن سند چشم‌اندازگونه، راهبرد و راهکار، برنامه چهل‌ساله‌ی پیشرفت و مانند این مواجه باشیم حتماً اشتباه است.

وی افزود: این متن به دنبال چنین هدف‌هایی نیست و فقط در حال ارائه یک گفتمان و نظم دادن به جهان اطراف است. «آنتونیو گرامشی» می‌گوید: «قدرت واقعی نظام حکومتی در خشونت طبقه حاکم یا قدرت عنف و جبر نیست بلکه در این است که کسانی که بر آنان حکومت می‌شوند مفهومی از جهان را پذیرفته‌اند که متعلق به طبقه حاکم است.» این بیانیه در حال ارائه مفهومی از جهان است که جهان اطراف ما را معنادار کند.

ردادی ادامه داد: گفتمان را می‌توان گروهی از بیان‌ها دانست که امکان صحبت درباره موضوعی خاص در لحظه به خصوصی از تاریخ را برای زبان فراهم می‌آورد. بر اساس نظر فوکو گفتمان راهی را که می‌توان درباره یک موضوع با حفظ معنی صحبت و تعقل کرد تعیین می‌کند. گفتمان عوامل گوناگون اجتماعی تکنیکی نهادی گروه‌های اجتماعی و دستگاه‌های فکری را به هم پیوند می‌دهد. این بیانیه نیز در حقیقت در حال فراهم کردن یک بستر گفتمانی برای گفتگو است. در چارچوب این گفتمان انقلابی، نیروهای انقلابی می‌توانند روایت درست از تاریخ ایران و تاریخ جمهوری اسلامی دریافت کنند و دشمنان و دوستان را با معیارهای این بیانیه بشناسند و رفتار خود را در عرصه سیاست و اقتصاد و جامعه تنظیم کنند. این بیانیه دوگانه‌هایی را تبیین می‌کند که خیلی مهم و اساسی و راهگشا است. برخی از این دوگانه‌ها عبارتند از: آرمان و واقعیت/ انقلاب و نظام/ عدالت و پیشرفت/ فاصله وضع موجود و آرمان‌های انقلاب. از طرف دیگر مثل همه گفتمان‌ها از برخی کلیدواژه‌های خاص استفاده می‌کند که به بسط گفتمان کمک می‌کند. در بیانیه این کلیدواژه‌ها و کلمات به کار رفته است: کودتایی بودن پهلوی، انقلاب هند، جابجایی خدمت و ثروت، زهد انقلابی، شیطانِ حرص، طهارت اقتصادی و…

این عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه در پاسخ به این پرسش که چه نیازی به گام دوم و گفتمان جدید از انقلاب اسلامی داریم؟ گفت: پاسخ این است که اولاً چون موقعیت جمهوری اسلامی عوض شده باید گفتمان جمهوری اسلامی گفتمان جدیدی از انقلاب اسلامی ارائه دهد. رهبری در این بیانیه موقعیت جدید را اینگونه شرح می‌دهد: «اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است.» دوم اینکه بسیاری از کلمات و دال‌هایی که در گفتمان کلاسیک انقلاب وجود داشت اکنون دچار ابهام و دوبینی و دوپهلویی شده است. مثلاً آمریکا، دشمن، انقلاب، پهلوی، سپاه پاسداران و سایر عناصر موجود در گفتمان انقلاب اسلامی کلاسیک وجود داشت و توسط افرادی که از نزدیک جنایت‌های آمریکا و پهلوی را لمس کرده‌بودند به گونه‌ای فهم می‌شد که جوان امروز دهه هفتادی دیگر آن شناخت و فهم را ندارد. باید به گونه‌ای دیگر این مفاهیم را بازسازی کرد که ضمن سازگاری با گفتمان انقلاب اسلامی قابل فهم و درک برای جوان امروز باشد.

سوال دومی که وی مطرح کرد این بود که این گفتمان چه می‌گوید؟ و در پاسخ به آن گفت: اولاً روایتی از گذشته و حال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و جهان ارائه می‌کند؛ دوم اینکه دال‌های گفتمان کلاسیک انقلاب را جانمایی دوباره می‌کند. مثلاً با دقت در بیانیه آشکار می‌شود که علم و اقتصاد کاملاً به هسته مرکزی گفتمان نزدیک شده است. این دو در گفتمان کلاسیک انقلاب اسلامی در این جایگاه و این میزان نزدیکی به هسته مرکزی نبود. سوم اینکه دال‌های مرکزی همچنان حفظ شده اما به روز و مفصل‌بندی دوباره شده‌اند و سعی شده شفاف و صریح شوند. در طول زمان گرد و غبار گفتمان‌های مختلف بر روی این دال‌ها نشسته بود که رهبری تلاش می‌کند این غبار را بزداید. مثلاً در نتیجه حضور و پیوند گفتمان تکنوکراسی و لیبرالیسم با گفتمان انقلاب اسلامی، حساسیت نسبت به استکبار و به تعبیر بهتر استکبارستیزی کمرنگ شده بود که در این بیانیه تلاش می‌شود پررنگ و بازسازی شود.

ردادی در ادامه گفت سوال سوم این است که چه رفتاری باید با این متن داشت؟ و افزود: ابتدا باید این بیانیه را تقدس‌زدایی کرد. این بیانیه مقدس نیست و باید مورد نقد بگیرد. چون به گسترش و بسط این گفتمان که هدف از نگارش متن نیز همین است کمک می‌کند. حتماً گفتگو و نقد درباره بیانیه به نفع ترویج این گفتمان است. همانطور که حاشیه نوشتن بر عروه‌الوثقی باعث گسترش فقه و گفتمان فقه شده است. علاوه بر نقد لازم است دست به تکثیر گفتمانی بزنیم. نباید به متن محدود شد و با عبور از کلمات و واژه‌ها به گسترش دادن گفتمان بپردازیم و دال‌های این گفتمان را ترویج نمائیم. مهم است که از این متن انتظار عمل و اجرانداشته باشیم. تبدیل این متن به قانون و مصوبه و سند بالادستی یک فاجعه و نابود کردن است. اصلاً نباید این متن به صحنه رسمی راه پیدا کند و باید همچنان محیط بر کل روابط و قوانین و قواعد باشد. نباید با این متن به عنوان چشم‌انداز چهل‌ساله رفتار کرد. نباید به دنبال راهبرد و راهکار برای اجرایی شدن آن رفت. چون این متن برای رسیدن به این هدف نوشته نشده است.

رحیم‌پور ازغدی: راه مراقبت از انقلاب، صیانت از ایده انقلاب است

حبیب رحیم‌پور ازغدی در ادامه این هم‌اندیشی با موضوع ایده انقلاب و انقلاب ایده، چنین سخن گفت: چکیده سخنان من این است که راه مراقبت از انقلاب، صیانت از ایده انقلاب است و این امر در گرو پیشگیری از انقلاب ایده یا انقلاب در ایده انقلاب است.

وی در ادامه بخش‌هایی از بیانیه گام دوم را قرائت کرد و گفت: این متن موازی با تصویرسازی از سرگذشت و سرنوشت انقلاب در چهل سال اول و دوم، در صدد صورت‌بندی مفهومی و مرزبندی معنایی ایده انقلاب است. به نظر می‌رسد از اهداف بیانیه این است که گوشزد کند اگر از مفاهیم کلیدی و ایده‌های پایه‌ای انقلاب صیانت نشود، انقلاب می‌تواند به غیرانقلاب یا ضدانقلاب تبدیل شود. اگر ایده انقلاب از بین برود، انقلاب هم از بین می‌رود یا ایده دیگری به جای ایده انقلاب می‌نشیند و وضعیتی را می‌سازد که ظاهری انقلابی و باطنی غیرانقلابی دارد.

کارشناس برنامه تلویزیونی زاویه در ادامه به بخشی از سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و ادامه داد: رهبری در آذرماه سال ۱۳۸۷ گفتند که اگر مغزهای حقیقی و بخش‌های اصلی هویت واقعی جمهور اسلامی ایران از دست برود، ساخت ظاهری جمهوری اسلامی ایران خیلی کمکی نمی‌کند. خیلی اثری نمی‌بخشد و پسوند اسلامی بعد از مجلس شورای اسلامی یا دولت جمهوری اسلامی به تنهایی کاری صورت نمی‌دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود و فراموش نشود، دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. بنابراین معلوم می‌شود نیاز بوده و هست برای محدود نماندن در ظاهر و حفاظت کردن از باطن، به بازخوانی ایده انقلاب بپردازیم.

حبیب رحیم‌پور ازغدی در پایان تصریح کرد: یادآوری ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب از اصلی‌ترین کارکردهای این بیانیه است. رهبران انقلاب در طول این ۴۰ سال چند متن کلاسیک در معرفی انقلاب اسلامی ایران به جا گذاشته‌اند که خط و ربط‌های اصلی را نشان می‌دهد. برای مثال علاوه بر وصیت‌نامۀ امام، یکی از آن متون، پیام رهبری به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام خمینی بوده یا پیام ایشان به ملت ایران به مناسبت ۲۰ سالگی انقلاب و آخرینش تا به امروز، همین بیانیه رهبری به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب است. صیانت از ایده انقلاب و پیشگیری از انقلاب در ایدۀ انقلاب وابسته به بازخوانی‌های علمی و بسط نظری این متون کلاسیک در معرفی انقلاب اسلامی ایران است.

حاجی‌حیدری: مهم‌ترین موضوع، «اعلام جهاد» است

دکتر حامد حاجی حیدری دیگر سخنران این نشست با اشاره به اینکه در بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، یک مضمون سه بار تکرار شده است: «جوانان باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیت دهند.» گفت به نظر می‌رسد که این مضمون باید مهم‌ترین مضمون بیانیه به حساب آید. جمله‌ی «جوانان باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیت دهند.» دو بار عیناً در متن تکرار شده و یک بار هم مضمون آن در عبارت «اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید» تکرار شده است. از این رو، مهم‌ترین موضوع، «اعلام جهاد» و فراخوانی شانه‌هایی است که زیر بار مسئولیت بروند.

عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افزود: به باور من، مهم‌ترین جمله‌ی رهبر عالی ما، که سبک رهبری سیاسی و معنوی ایشان را به‌وضوح توضیح می‌دهد، جمله‌ای است که ۲۲ سال قبل در اَبَرسخنرانی مشهور به «عبرت‌های عاشورا / عوام و خواص» بیان شد: «بنده بیشترِ سنگینی بارم این است که نگاه کنم ببینم کجا شعله‌ی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم.»

وی در ادامه توضیح داد: بی‌گمان، از دیدگاه تحلیلگران امروز دنیای سیاست، مهم‌ترین مفهوم سیاسی اسلام، «جهاد» است. حفظ جهاد، مهم‌ترین وزن و جدّوجهد یک رهبر شاخص در انقلابیگری اسلامی شیعی را می‌سازد. نکته‌ی بعد آن است که جهاد، یک مفهوم عمیقاً فرهنگی است. ایشان در همان اَبَرسخنرانی در سال ۱۳۷۵، مفهوم جهاد را اینچنین تعریف فرموده‌اند: «یکی از نکات برجسته در فرهنگ اسلامی، که مصداق‌های بارزش، بیشتر در تاریخ صدر اسلام و کمتر در طول زمان دیده می‌شود، فرهنگ رزمندگی و جهاد است. جهاد هم فقط به‌معنای حضور در میدان جنگ نیست؛ زیرا هرگونه تلاش در مقابله با دشمن، می‌تواند جهاد تلقی شود. البته بعضی ممکن است کاری انجام دهند و زحمت هم بکشند و از آن، تعبیر به جهاد کنند. اما این تعبیر، درست نیست. چون یک شرط جهاد، این است که در مقابله با دشمن باشد. این مقابله، یک‌وقت در میدان جنگِ مسلحانه است که جهاد رزمی نام دارد؛ یک‌وقت در میدان سیاست است که جهاد سیاسی نامیده می‌شود؛ یک‌وقت هم در میدان مسائل فرهنگی است که به جهاد فرهنگی تعبیر می‌شود و یک‌وقت در میدان سازندگی است که به آن جهاد سازندگی اطلاق می‌گردد. البته جهاد، با عنوان‌های دیگر و در میدان‌های دیگر هم هست. پس، شرط اولِ جهاد این است که در آن، تلاش و کوشش باشد و شرط دومش اینکه در مقابل دشمن صورت گیرد.»

حاجی‌حیدری با شاره به این که راه‌اندازی یک «جریان سازمانی فرهنگی – جهادی» همواره دشوارتر از یک «سازمان‌دهی آهنین بوروکراتیک» است، چراکه مبتنی بر همفکری و اقناع و اتحاد عقیدتی در ارزش‌های پیشرو خواهد بود، گفت: این اتحاد عقیدتی همیشه به‌سهولت به دست نمی‌آید و نیاز به کار فرهنگی دارد. به‌رغم این دشواری آغازین، وقتی ارابه‌ی «سازمان فرهنگی – جهادی» به حرکت درمی‌آید، نوعی از سازمان چابک را رقم می‌زند که آهنگ حرکت آن، چندین برابر شتابناک‌تر و مؤثرتر و پرنفوذتر و کارآمدتر از یک «سازمان آهنین بوروکراتیک» است؛ سرّ و دلیل آن هم این است که امروز، سازمان‌دهی و مدیریت، مبتنی بر مفهوم مهم «نوآوری» گردیده است. وقتی فرض ما در مورد سازمان جامعه، «انسانی» است نه «ماشینی»، فرایندهای نوآوری به جای آنکه تنها در تارک دولت متمرکز باشد و سایر اجزای جامعه تنها مجری و عمل‌کننده باشند، در سرتاسر کشور منتشر است. بدین ترتیب هر یک از عاملیت‌های وطن در جای خود مشغول نوآوری در شیوه‌ها و عملکردها هستند و این اتفاق، سرزندگی، پختگی، و چابکی قابل ملاحظه‌ای به جمهوری اسلامی بخشیده و می‌بخشد.

وی در پایان تأکید کرد: امروزه پیشرانیِ یک کشور نوآور، به‌هیچ‌عنوان ساده نیست. برای تحریک و برانگیختن نوآوری در یک کشور، با طیف متنوعی از موانع از درون و بیرون کشور، و آنچه نوآوری را در مسیری قرار می‌دهد که خودش را تقویت کند، مواجه خواهیم شد. فائق آمدن به این موانع، نیاز به آن دارد که یک تصمیم‌سازی منتشر و درعین‌حال هم‌گرا در همه‌ی عاملیت‌های سازمان، با تشخیص محلی و بهنگام، موانع را از جلوی پای سازمان بردارد و این، با مدیریت بوروکراتیک میسر نیست. سطح مناسب و مهمی از انعطاف نیاز است که درعین‌حال جهت‌گیری‌های کلی را نیز یادآوری کند. از این قرار، باید به مدیریت «فرهنگی – جهادی» به‌مثابه یک «فضای تنفسی نوآوری» نگاه کرد؛ فضایی که افراد با تنفس در آن، به تشخیص و تحلیل و نوآوری برای برداشتن موانعِ اِعمال مدیریت جهادی برانگیخته می‌شوند. با این فرض است که مهم‌ترین وظیفه‌ی رهبری، این خواهد بود که فضای تنفسی نوآوری را با مدیریت انسانی و اقناع گسترده زنده نگه دارد و «نگاه کند و ببیند کجا شعله‌ی جهاد در حال فروکش کردن است و به کمک پروردگار نگذارد.»

مهدی‌پور: بیانیه را به مثابه یک سیاست تحلیل کنیم

دکتر فرشاد مهدی‌پور به عنوان سخنران بعدی در این نشست اظهار کرد: امام بعد از یک هزاره موفق شد یک نظریه که علما و حکمای شیعی برای حکومتداری ارائه کرده بودند را محقق کند. آنچه فارابی می‌گفت، اخوان‌الصفا می‌گفت و دیگرانی که در این خصوص نظریه ارائه دادند بیان کردند. امام خمینی برای اولین‌بار موفق شد این نظریه را به یک سامانه حکومتداری تبدیل کند. با بیانیه گام دوم در این سامانه حکومتداری یک فصل جدید رقم خواهد خورد. اگر فرض کنیم ایران در حدود دو هزار و پانصد سال تحت سیطره حکومت‌های سلطنتی و پادشاهی بوده است برای اولین بار در آن جمهوری به وجود آمد و این جمهوری، چهل سال سابقه دارد. اولین کاری که این جمهوری کرده است این است که به سمت نظام‌سازی رفته و کل فرآیندهای خود را در یک چهارچوب نظام‌مند به مدت چهل سال به پیش برده است. آنطور که ابن خلدون بحث می‌کند، حکومت‌ها در چهل سالگی‌شان دچار افول می‌شوند. ابن خلدون می‌گوید نسل سوم حکومت‌ها به کلی عصبیت را رها می‌کند و به سمت رفاه‌طلبی حرکت می‌کند و به همین دلیل هر حکومتی در چهل سالگی خودش دچار فروپاشی می‌شود.

رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: بر خلاف نظریه ابن خلدون حکومتی که در ایران به وجود آمد به مرور به جای عصبیت، عقلانیت را جایگزین کرده است و هر چه جلوتر آمده عقلانیت در آن رشد کرده است. باز هم بر خلاف آنچه در مقدمه ابن خلدون آمده است، نسل سوم این انقلاب بیش از نسل اول آن به انقلاب وفادار است. از این جهت که هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ علمی ماهیت انقلاب اسلامی را بیشتر درک می‌کند و اگر نسل اول آرمان‌گرا و ایده‌آلیست بود، نسل سوم کاملا واقع‌گرا است و با درک موقعیت نوین جهان تصمیم‌گیری می‌کند. بیانیه در این مرحله و پگاه نوشته شده است. یعنی درآمدی است بر جمهوری دوم. در واقع به عنوان بازنگری در انقلاب اسلامی می‌توانیم از آن یاد کنیم. به این اعتبار من در سه بحث را بیان می‌کنم. ایشان در ابتدای بیانیه می‌گویند: «انقلاب پدیده‌ای زنده و با اراده است و همواره آماده انعطاف و تصحیح خطاهای خویش؛ اما بدون تجدید نظر و انفعال». در این باب خیلی گفت‌وگو نکردیم یعنی در این باب که ما خطاهایی انجام دادیم اما در مسیری که طی شده است تجدیدنظر نمی‌کنیم بلکه خطاهایمان را رفع می‌کنیم.

این عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه در ادامه یادآور شد: بخش زیادی از بیانیه راجع به این خطاها صحبت می‌کند؛ یعنی آسیب‌هایی را ذکر می‌کند و آنها را تبدیل به راه حل می‌کند. آن هفت توصیه پایانی در واقع شکل راه حل را دارد. برای اینکه این اتفاق بیافتد، چگونه باید عمل بکنیم؟ به نظرم در بیانیه روشن است که مخاطب آن جوانان است. چرا مخاطب بیانیه جوانان هستند؟ نکته این است که جوان پیشران حرکت است. یعنی اگر بخواهیم پیشران‌های حرکت را شناسایی کنیم جوانان نقطه اصلی حرکت هستند. آنهایی که نسل اول و نسل دوم هستند به مرور در حال خارج شدن از ساختار حکومت هستند، نسلی که می‌تواند برای چهل سال آینده انقلاب طرحی را رقم بزند نسل جوان است. این نسل جوان هم به لحاظ قاعده جوانی که در حال تغییر است می‌تواند درک جدیدی داشته باشد و هم به لحاظ اینکه از لحاظ دانش در موقعیتی است که می‌تواند قامت انقلاب را به دوش بکشد. رهبری دقیقا جوانان را مخاطب قرار داده است برای حرکت رو به آینده.

وی در ادامه تصریح کرد: نکته دیگر در مورد بیانیه این است که ماهیت بیانیه چیست. من مایلم بیانیه را به مثابه یک سیاست تحلیل کنیم و بررسی کنیم به مثابه یک سیاست و طرح کلان چگونه باید آن را ببینیم. بیانیه راجع به دیروز ما، امروز ما و فردای ما حرف زده است. درباره مسائل ما حرف زده است، درباره راه حل‌ها سخن گفته و درباره راهکارهای اجرایی هم صحبت کرده است. اینگونه نیست که بیانیه فقط ماهیت انتزاعی داشته باشد، بلکه کاملا کلیت انضمامی پیدا کرده است. من برای اثبات این ادعا به چند گزاره اشاره می‌کنم. در بیانیه درباره عدالت و مبارزه با فساد آمده است که دستگاه‌های دولتی باید با قاطعیت از تشکیل نطفه فساد پیشگیری کنند و با آن مبارزه کنند. مبارزه با فساد کاملا یک اقدام و سیاست مشخص است که می‌توان در حاشیه آن پیشنهاد تشکیل نهادی فراقوه‌ای یا تشکیلات جدیدی داد. دوم اینکه در بحث اخلاق و معنویت و نقصان‌هایی که در آن وجود دارد، ایشان برای حل این نقصان‌ها راه حل‌هایی ارائه می‌دهند و می‌گویند راه حل‌ها فقط حکومتی نیست بلکه نیازمند فعالیت کنشگران خودجوش است. از این برجسته‌تر در توصیه حفظ استقلال و آزادی ایران، به طور واضحی یک نهاد را موظف به این امر می‌دانند و می‌گویند دولت جمهوری اسلامی موظف به حفظ استقلال و آزادی ایران اسلامی است. یعنی اقدام و نهاد متولی آن در این بند از بیانیه مشخص شده است.

ذوعلم: این بیانیه کار تازه‌ای کرده است

حجت‌الاسلام والمسلمین علی ذوعلم آخرین سخنرانی بود که در این نشست به بیان توضیحات خود پرداخت و گفت: معمولاً سؤال می‌شود که این بیانیه چه چیز تازه‌ای دارد؟  می‌گویم که اولاً چرا این سؤال را می‌پرسیم؟ مگر هر امری مطرح می‌شود باید تازه باشد؟ تازه‌گرایی افراطی به این معنا حاصل تجددگرایی افراطی دوره ماست. اگر امری در جامعه اصیل و اثرگذار باشد، نیازی نیست که تازه باشد. دویست سال بعد از پیامبراکرم(ص) وقتی در نیشابور از امام رضا(ع) درخواست می‌شود که برایشان حدیثی از پیامبر(ص) بخوانند. ایشان همان حرفی را می‌زنند که پیامبر(ص) روز اول زد؛ یعنی همان حدیث سلسلة الذهب. ایشان حقیقت توحید را دویست سال بعد بازخوانی کردند. اینکه پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی همان حرف انقلاب اسلامی تکرار می‌شود نشان می‌دهد که این انقلاب، انقلابی اصیل بوده که شعارها و جهت‌گیری‌هایش با فطرت جامعه و بشر پیوند خورده است. اگر بخواهیم حرکت انقلاب استمرار داشته باشد، باید همان حرکت را دنبال کنیم.

این عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه در ادامه افزود: نگاه دیگر هم به این بیانیه هست و آن اینکه این بیانیه اصلاً نمی‌خواسته حرف تازه‌ای بزند، ولی کار تازه‌ای کرده است؛ یعنی خودش یک عمل است، یک حرف نیست. در شرایطی که فضاسازی تبلیغاتی و ضعف باور برخی دست‌اندرکاران و وجود نقایصی در ظواهر زندگی اجتماعی، برخی نخبگان را به این اندیشه انداخته که دوره انقلاب پایان یافته و باید بیشتر به حل مسائل اقتصادی خودمان بپردازیم و کاری کنیم که تحریم‌ها برداشته شود. در چنین شرایطی این بیانیه کار تازه‌ای را انجام می‌دهد و می‌گوید که این انقلاب همان انقلاب است و ما به تقلید از فرانسه نیازی به جمهوری دوم و سوم نداریم، بلکه باید گام دوم همان انقلاب را دنبال کنیم. تعبیر «گام دوم» غیر از «انقلاب دوم» است؛ یعنی گام اول که باید برداشته می‌شد برداشته شد و حالا باید گام دوم را برداریم. ضمن اینکه این بیانیه نشان می‌دهد رهبری انقلاب یک امر اعتباری نیست، کما اینکه مادر یک فرزند امر اعتباری نیست؛ مادر را فقط از روی شناسنامه نمی‌شناسند، بلکه از روی نوع نگاه و دلسوزی و دغدغه‌مندی او نسبت به فرزند می‌فهمند این شخص، مادر این بچه است. خیلی مهم است که تعدادی از مراجع تقلید می‌آیند و می‌گویند این بیانیه، بیانیه خیلی مهمی است و باید فهم شود. در سنت حوزوی ما سابقه ندارد مرجع تقلیدی از مرجع تقلید دیگری اینگونه به صراحت حمایت کند و اثر مکتوب او را مبنای حرکت آینده جامعه قرار دهد.

ذوعلم در ادامه تصریح کرد: این نشان می‌دهد رهبری، رهبری واقعی است و امری عینی است. از قضا مطلبی که در یادداشت‌هایمان فراموش کردیم همین است. گویا ولایت و سیستم ولایت فقیه را در حد یک سیستم سیاسی تقلیل دادیم و فقط گفتیم این الهی است اما دیگر نظام‌های سیاسی الهی نیستند. واقعاً این‌گونه نیست. یک اتحاد حقیقی بین امت و امام برقرار است؛ اگر رهبر سخنی هم می‌گوید نشان‌دهنده آن حال و آن برون‌داد جان اوست، نه اینکه عبارتی را سر هم کرده باشد. این اثر معلول حقیقی و تکوینی کسی است که آن را نگاشته است. این بیانیه با قلم نگاشته نشده، با روح نگاشته شده است. نمی‌خواهم تعریف و توصیف کنم، بلکه می‌خواهم بگویم از این بیانیه چنین برداشتی می‌شود. همان‌طور که اشاره کردم این بیانیه در عمل گام دومی را کلید زد؛ یعنی شعله‌ای برافروخت و پتانسیل و نیروی اصلی انقلاب در گام دوم را مخاطب قرار داد، یعنی جوانان. سؤال می‌شود کدام جوان؟ جوان مؤمن انقلابی؟ خیر. این قید در این بیانیه نیست. بنابراین نگاه این بیانیه نگاهی کاملاً ملی و فراتر از جناح‌ها و احزاب و اقشار است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه در ادامه یادآور شد: این بیانیه خطاب به روحانیت و نخبگان و دولت نیست، خطاب به جوانان است؛ روح جاری و حاکم در این بیانیه جوانان هستند و حدود چهل مرتبه واژه جوانان در آن تکرار شده است و آخرین کلمه آن هم سلام ویژه‌ای است به جوانان. این نشان می‌دهد آن‌ها مخاطب این بحث هستند. واژه جوانان، جوانان روستایی، شهری، دختر، پسر از همه قومیت‌ها را فرامی‌گیرد و از این جهت وحدت ملی ایجاد می‌کند. اگر جوانان بخواهند گام دوم برداشته بشود، این گام برداشته خواهد شد. البته پیش‌نیازهایی لازم است و با صرف شعار و دستاورد شخصی نمی‌توان به انقلاب پرداخت. باید توجه کرد که گام اول انقلاب و نقطه آغاز مبارزه، مبارزه با استبداد داخلی بود. این گام تحقق پیدا کرد. در گام دوم در عرصه جهانی چنین چیزی را هدف قرار می‌دهد. به همین خاطر از تقابل اسلام و استکبار در آن سخن به میان آمده است. حتی نقطه اصلی تقابل اسلام با کفر نیست، حتی تقابل اسلام با غرب نیست، بلکه تقابل اسلام با استکبار است.

در انتهای هم‌اندیشی آقای مهدی جمشیدی به عنوان دبیر نشست سوالاتی را برای وضوح بیشتر مباحث سخنرانان نسبت به هر یک از ایشان مطرح کرد و حاضرین در جلسه نیز مباحث خود را طرح کردند. بخش پایانی این هم‌اندیشی پاسخ سخنرانان به نکات و سوالات مطروحه بود.