پاسخ به شبهات آلوسی به دلالت حدیث غدیر بر ولایت بلافصل حضرت امیر(ع)
نوشتاری از حجت الاسلام و المسلمین محمد عرب صالحی رئیس پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه
سید محمود افندی آلوسی بغدادی، متوفای ۱۲۷۰هجری قمری؛ از مفسران بزرگ و به نام اهل سنت و صاحب تفسیر روح المعانی از بزرگترین تفاسیر علمای اهل سنت بر قرآن کریم است. تفسیر ایشان بیش از همه از تفسیر فخر رازی متأثر است و خود ایشان هم از علمای متعصب اهل سنت بشمار میآید. وی در روح المعانی اعتراف میکند که در بسیاری از کتب اهل سنت ماجرای غدیر بعنوان شأن نزول آیه اکمال ذکر شده است اما ضمن ضعیف دانستن همه آن اخبار، به دلالت آن خبر پرداخته و بزرگترین نقص استدلال شیعه به این نقلها را در معنا کردن «مولی» به «اولی» دانسته است زیرا هیچ جا در زبان عرب صیغه «مفعل» به معنای «افعل» بکار نرفته است. اشکال بعدی ایشان این است که بر فرض مولی به معنای اولی باشد باز به معنای اولی بالتصرف نیست بلکه ممکن است به معنای اولی به محبت یا اولی به تعظیم و امثال آن باشد. آلوسی سپس میگوید بر فرض معنای روایت غدیر اولی بالتصرف هم باشد باز مربوط به دوران خلافت علی است و این را ما هم میپذیریم و چنانچه گفته شود این اختصاص به علی ندارد پس چرا فقط او را ذکر نموده پاسخ ما این است که چون پیامبر(ص) به واسطه وحی خبر دار شده که در زمان علی(ع) فساد و بغی رخ خواهد داد، بر ذکر مطلب در خصوص علی(ع) تأکید کردهاند.
این نوشتار در چهار قسمت، پاسخهایی است مستدل به ادعاهای سهگانه جناب آلوسی در مورد دلالت حدیث غدیر.
بخش نخست را اینجا میخوانید:
بخش دوم
ناسازگاری اشکال با فهم مخاطبین حاضر در واقعه
یکی دیگر از پاسخهایی که میتوان به این شبهه داد آن است که همانگونه که علامهامینی مینویسد حاضران در آن صحنه همه از کلمه مولی امامت و رهبری علی(ع) را فهمیدهاند. حضرت خود مکرر در شعر و نثر آن را به امامت و ولایت معنا کرده است مثلاً در نامهای به معاویه مصرع زیر را آوردهاند:
و أوجبَ لی ولایتَهُ علیکُمْ رسولالله یومَ غدیرِ خُمِ
حسان بن ثابت که در آن محفل عظیم حضور داشتند پس از اجازه گرفتن از پیامبر در به نظم آوردن حادثه غدیر اینگونه می سراید:
فقال له: قمْ یا علیُّ فإنّنی رَضِیتُکَ من بعدی إماماً و هادیاً
پس از پایان قصیده پیامبر(ص) هم شعر حسان را تأیید و او را این گونه مورد تفقد قرار دادند:ای حسان! مادام که با زبانت ما را یاری میکنی مؤید به روحالقدس هستی!
قیس بن سعد بن عباده صحابی بزرگ پیامبر هم اینگونه در آن اجتماع میسراید:
و علیٌّ إمأمنا و إمامٌ لسوانا أتی به التنزیلُ
یوم قال النبیُّ: من کنت مولا هُ فهذا مولاه خطبٌ جلیلُ
عمروعاص صحابی، کمیت بن زید اسدی (الشهید ۱۲۶) سیداسماعیل حمیری (متوفای ۱۷۹)، محمد بن عبدالله حمیری و دهها تن دیگر از صحابه و تابعین و غیر آنها تا عصر حاضر که در میان آنها تعداد زیادی از اهل لغت عرب وجود دارد، از حادثه غدیر، ولایت و امامت حضرت را فهمیدهاند.
بنابراین، این که آلوسی میگوید: اگر بپذیریم که مولی به معنای اولی باشد دلیلی نداریم که مراد اولی به تصرف باشد بلکه میتواند مراد اولی به محبت باشد؛ پاسخ این است که همانگونه که گذشت حاضران در آن محفل عظیم معنای اولی به تصرف را فهمیدند و خطبه پیامبر(ص) و استشهاد به این که او اولی به مؤمنین است از انفس آنان و تفریع ولایت حضرتامیر(ص) بر آن، معنایی غیر از اولویت در تصرف را نمیرساند.
بعلاوه برخی از متکلمان ضمن شمردن معانی مختلف مولی به طور مستدل اثبات کرده که در حدیث غدیر از بین این معانی جز «اولی به تصرف بودن» و «مالک تدبیر امور بودن» سایر معانی نادرست است. سخنایشان به طور بسیار خلاصه این است که برای کلمه مولی ۲۷ معنا ذکر شده است: ۱.الربّ، ۲.العمّ، ۳.ابن العمّ، ۴.الابن، ۵.ابن الأُخت، ۶. المعتِق، ۷.المعتَق، ۸.العبد، ۹.المالک، ۱۰.التابع، ۱۱.المنعَم علیه، ۱۲.الشریک، ۱۳.الحلیف، ۱۴.الصاحب، ۱۵.الجار، ۱۶.النزیل، ۱۷.الصهر، ۱۸.القریب، ۱۹.المنعِم، ۲۰.العقید، ۲۱.الولیّ، ۲۲.الأَولی بالشیء، ۲۳.السیّد غیر المالک و المعتِق، ۲۴.المحبّ، ۲۵.الناصر، ۲۶.المتصرِّف فی الأمر، ۲۷.المتولّی فی الأمر.
معنای اول در مورد روایت غدیر لازمهاش کفر و معنای دوم تا چهاردهم لازمهاش کذب است چون هیچ یک در خصوص حضرت امیر(ع) صادق نیست. معنای ۱۴ تا ۱۸ هیچ تناسبی با آن جلسه و اجتماع عظیم ندارد. چنانکه تناسبی با تهدید خداوند مبنی بر عدم تبلیغ رسالت الهی در صورت ترک این امر نخواهد داشت. ایشان سپس بقیه معانی محتمل را که با نظر شیعه ناسازگار است را هم با ادله متقن رد میکند. که جهت رعایت اختصار از ذکر ادله آن خودداری میگردد. وی سپس در خصوص نظر آلوسی که مختار تفسیر المنار هم هست میگوید اگر مراد اعلان محبت نسبت به حضرت باشد چه مراد إخبار از وجوب محبت به حضرت باشد یا انشای آن، اولاً این نیاز به گفتن نداشت آن هم با نگه داشتن آن اجتماع عظیم در آن هوای گرم و دستور به بازگشت کسانی که از آن منطقه عبور کردهاند و صبر کردن تا بقیه هم به این اجتماع ملحق شوند، با آن همه مقدماتی که در نقلهای تاریخی ذکر شده است؛ و این که امر کند که این مسأله را حاضران به غایبان برسانند؛ و این که در ابتدا سخن از رحلت خود در آینده نزدیک بگوید، و از مردم بر توحید و رسالت و معاد اقرار بگیرد و این که او بر مؤمنین اولی از خودشان است و قرائن متعدد دیگر که حکایت از یک امر بسیار مهم است؛ زیرا لزوم محبت علی ع برای کسی مخفی نبوده است و سابق بر آن به کرات این مسأله را گوشزد کرده بودند و اکمال دین و اتمام نعمت و تبلیغ رسالت نمیتواند به ذکر این امر منوط شود و از محتوای آیات اکمال و تبلیغ چنین بر میآید که ناظر به یک امر جدید و عظیم است. ثانیاً چنین امری نیاز به تبریک و بیعت نداشت مگر آنکه مراد از محبت صرف حب و دوستی که در حق همه برادران دینی لازم است نباشد بلکه در همان درجهای باشد که نسبت به پیامبر(ص) لازم است و چنین محبتی لزوم تبعیت و اتباع از اوامر را هم به دنبال دارد و این همان ولایت امر و اولویت در تصرف است. بنابراین از مجموع معانی ذکر شده چند معنا باقی میماند: ولیّ، اولی به شیئ و اولی به تصرف و متولی امر؛ که در واقع همه به یک معنا بازمیگردد و آن معنای اولی به تصرف و تدبیر است که محذورات ذکر شده را ندارد. ایشان سپس بهطور مفصل بیست قرینه حالیه و مقالیه در اثبات این که مراد پیامبر(ص) از کلمه مولی در خطبه غدیر اولی به تصرف بودن و اعلان ولایت امری حضرت علی(ع) بوده را ذکر کرده است.
سبط بن جوزی (ت ۶۵۴) هم پس از ذکر نه معنا برای «مولی» همه را بهطور مستدل رد کرده و آنگاه میگوید: مراد از حدیث غدیر طاعت محضه مخصوصه است. پس معنای دهم (اولی) برای مولی متعین میشود. در این صورت معنای روایت این است که هر کس من اولی به او هستم از خودش، علی هم اولی به اوست.
و عجب است از جناب البانی که حدیث غدیر را صحیح و متواتر میداند و بر ابن تیمیه خرده میگیرد که چرا چنین حدیثی را انکار و تکذیب کرده است و میگوید وجهی برای این کار جز عجله و مبالغه ابن تیمیه در رد شیعه وجود ندارد؛ اما در معنای حدیث، تقریر ابن تیمیه را تحسین کرده و گفته این حدیث نکته جدیدی ندارد و بیان لزوم موالات نسبت به علی ع را گوشزد کرده و چنین موالاتی برای همه مؤمنان است و اختصاصی به حضرت علی ندارد.
با توجه به قرائنی که بالا ذکر شد هیچ وجهی برای این توجیه باقی نمیماند و مطابق نظر البانی کار پیامبر در روز غدیر کاری عبث و لغو خواهد بود. بنظر میرسد برای این توجیه جناب البانی هم وجهی جز عجله و مبالغه ایشان برای رد نظر شیعه وجود ندارد.