تفسیر شبکه‌ای به دنبال کشف مراد جدی آیات برای تغییر در مخاطب است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «چیستی و چگونگی روش تفسیر شبکه ای» دوشنبه ۸ اسفندماه سال جاری توسط گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه  به صورت مجازی برگزار شد.

در این کرسی علمی- ترویجی حجت الاسلام عبدالحمید واسطی به عنوان ارائه دهنده، حجج اسلام و المسلمین غلامرضا بهروزی لک و سعید بهمنی به عنوان ناقد حضور داشتند.

در ابتدای این کرسی حجت‌الاسلام و الملسمین عبدالحمید واسطی عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به عنوان ارائه‌کننده بحث، مباحث خود را در محورهای زیر ارائه کرد:

  1. مساله و هدف از بحث
  2. مفهوم شناسی بحث و مقصود از تفسیر شبکه‌ای
  3. ابزار تحلیل شبکه‌ای
  4. نتیجه گیری
  5. ارائه منابع برای بررسی بیشتر

محور اول: مساله، هدف و فرضیۀ بحث:

ایشان گفت: در این بحث به دنبال پاسخ به مساله زیر هستیم:

چگونه می توان نظریه‌های منطوی در آیات قرآن را که در پاسخ به مساله‌های مختلف انسانی ارائه شده است اکتشاف کرد؟

و هدف از تلاش برای پاسخ به این سوال، دست‌یابی به ابزاری برای منضبط‌سازی استظهار از «جمع دلالی» آیات قرآن است (بر جمع دلالی تاکید می‌شود.)

فهم تک‌تک آیات، سطحی از بیان مفاد آیه را ارائه می‌کند، اما کشف مقاصد آیات و الزامات و لوازم آنها نیاز به کشف شبکه روابط با دیگر آیات دارد. شبکه‌ای از مفاهیم مرتبط با هم که فضای تفسیر قرآن به قرآن را می‌سازند. مساله اصلی این تحقیق، روش منضبط‌سازیِ اینگونه تفسیر است.

حجت‌الاسلام واسطی در توصیف اولیه فرضیۀ بحث چنین گفت:

رویکرد شبکه‌ای با استفاده از سه ابزار تحلیلیِ وجودشناسانه و تعیین حداقل ۲۵ نوع رابطۀ اصلی ، نقشه روابط وجودی مفاهیم در قرآن (هستان‌شناسی) را شبیه‌سازی کند، و حداکثرِ تقرب به مراد جدی در آیات و موضوعات، و هم‌چنین اکتشاف لایه‌هاو ابعاد معنایی آیات را فراهم کند.

و در ادامه برای توضیح این مفاهیم محور بعدی را ارائه کرد:

محور دوم: مفهوم شناسی:

الف- «تفسیر» را بیان معانی آیات و مقاصد و مدلول‌های آنها دانسته‌اند (طباطبایی علامه, ۱۳۹۰)، ج۱ص۴)؛ در تحلیل این تعریف می‌توان چنین گفت: منظور از «بیان معانی الآیات»، علاوه بر توضیح معنای لغوی و ترکیبِ زبانی، تعیین معنای کلمات و جملاتی است که دارای احتمالات معناییِ مختلف یا قرائن یا ابعاد مختلف هستند تا اینکه مراد جدّی آیه آشکار شود؛ و منظور از «الکشف عن مقاصد الآیات»، آشکارسازیِ هدف آیات از ارائه معنایشان برای ایجاد اثر و تغییر در مخاطب است؛ و منظور از «مدالیل الآیات» آشکارسازیِ الزامات و لوازمی است که چنین محتوایی ایجاد می­کند (مقصود از «الزامات»، تمام شرایطی است که برای شکل­گیریِ معنا لازم است یعنی تحلیلِ وضعیت قبل از ارائه معنای آیه، مانند سبب نزول و سیاق)؛ و مقصود از «لوازم»، تمام آثاری است که توسط این معنا ایجاد می­شود یعنی تحلیل وضعیت بعد از ارائۀ معنای آیه، مانند تاثیر آیه در آیات بعدی؛ و مقصود از «ابعاد»، تمام اجزاء و روابط درونیِ معناست). بر این اساس، «روش تفسیری» عبارت است از: «چگونگی کشف معانی، مقاصد و مدالیل آیات»؛ و مقصود از «چگونگی»، فرآیندها و ابزارهای لازم برای تحقق هدف است.

ب- تفسیر کاشف از «معنا» است، نظریه­‌های فهم و تفسیر متن، برای کشف معنا، پردازش می‌­شوند، بنابراین چیستیِ معنا، زیرساخت اصلی این نظریه­هاست؛ معنا، احساس حضوری است که، از وجود یک شیء یا یک تصور، یا یک رابطه، در درون مخاطب ایجاد می­شود، و سپس به ­واسطۀ یک مُحّرک مانند نشانه­ها یا الفاظ، به مخاطب منتقل می‌­شود. یعنی جنس «معنا»، از جنس «وجود» است که «مفهوم»، حاکی از آن است؛ و «مصداق»، تحققِ آن است (چه در ذهن و چه در خارج از ذهن)، تحققی که قائم به صاحبِ معنا (مُدرِک) است و چون تابع قوانین و ساختارهای وجودی در هستی است تابع اراده فهم­کننده نیست. (مولف­محور است و مفسّر محور نیست). «معنا» هویت وجودگرایانه دارد و لازمۀ این دیدگاه چنین خواهد بود که: انواع معانی، مراتب معنایی، میدان معنایی، ترکیب معانی، تغییرات معنایی، نظام مفاهیم و ادراکات، و قواعد زبانی، همگی تابع نظام واقعیت­ها در هستی است، و از آنجایی که «هستی» شبکه­ای است و ساختارِ شبکه­ای دارد معانی نیز شبکه­ای هستند و هر گونه کشف و تغییر در معانی با قواعد جاری در شبکه هستی صورت می­پذیرد و ما با معانی این‌چنینی مواجه هستیم: معانی با جنس شهودی، معانی ناظر به احساس، معانی ناظر به ماده، معانی اعتباری، معانی ناظر به فرد یا اجتماع، معانیِ چندلایه­ای، معانی ناظر به کم، زمان، مکان، معانی ناظر به گذشته یا حال یا آینده، معانی با ارتباط علّی­ومعلولی، معانی با ارتباط تلازمی، معانی متضاد، معانی با تقدم یا تاخر، معانی ترکیبی، معانیِ طیف­دار، روح معنا، حرکت و تغییر معنایی، تضعیف یا تشدید معنا، گسترش یا تضییق معنا، نقطه شروع معنا، مراحل شکل­گیری معنا، نقطه تحقق معنا، وزن معنا، معنای اصلی و فرعی، حذف معنا، معانیِ کمکی، معانی جهت­دهنده، معانی جانشین، معانی هم­نشین، معانی سلسله­مراتبی، معانی اصطلاحی، معانی ضمنی، معانی ربطی، معانی شرطی، معانی ناظر به مقیاس خُرد یا کلان، معانی حداقلی یا حداکثری، معانی خبری یا انشائی، معانی نفی­ای یا اثباتی، معنای زمینه­ای، و غیره. نتیجه اینکه: در هر گونه تحلیلِ «معنا»، باید تمام ابعاد فوق به­عنوان احتمال معنایی، مورد توجه و بررسی قرار گیرند. (واسطی، ۱۴۰۰) (واسطی, فهم معنای شبکه ای به مثابه زیرساختی زبانی برای فهم گزاره های نقلی, ۱۴۰۰)

ج- براساس توضیحات قبلی «رویکرد شبکه‌ای به تفسیر قرآن» را می‌توان چنین تعریف کرد: «تلاش برای دست‌یابی به معانی و مقاصد و مدالیل آیات برای اکتشاف چگونگی شبکۀ هستی، و اکتشاف جایگاه هر آیه و هر موضوع در این شبکه، و چگونگی روابط آنها برای ایجاد حرکت به‌سوی هدف هستی». وجه تمایز «رویکرد شبکه‌ای به تفسیر» با دیگر رویکردهای تفسیری، تلاش برای شبکه‌سازی از روابط در ابعاد و لایه‌های مختلف آیات است به‌طوری که منجر به کشف چگونگیِ ایجاد تغییرات مورد نظر خداوند در مخاطبین شود (تغییرات فکری، احساسی، رفتاری، فردی، جمعی، تاریخی، تمدنی).

محور سوم: ابزار تحلیل شبکه‌ای:

عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در محور سوم از بحث گفت:

هستان‌شناسی‌ها تعیین‌کنندۀ اجزاءِ تشکیل‌دهندۀ موضوع، صفات، خصیصه‌ها و حیثیت‌های آن، و انواع روابط آنها با یکدیگر، و قواعد پایه در ساختار روابط هستند لکن این موارد همیشه آشکار نیستند و در لایۀ زیرساخت‌های گفتاری و نوشتاریِ طبیعی قرار دارند لذا تلاش برای کشف اجزاء و روابط، صفات و قواعد، سبب دست‌یابی به «اطلاعات نهفته» در یک پدیده یا یک متن می‌شود. مثلا در جملۀ سادۀ «علی یک نویسنده است» دامنۀ وسیعی از اجزاء و روابط وجود دارد که مورد توجه اولیه نیست و اگر به آنها توجه شود فهم انسان را از همان جمله عمق می‌بخشد و درک‌های جدیدی فعال می‌شود؛ نمونه این اطلاعات نهفته با سوالات زیر استخراج می‌شوند: علی چه خصوصیاتی دارد؟ (سن، خانواده، استعداد، علاقه‌مندی‌ها، سابقۀ فعالیت‌ها، …)، در چه موضوعاتی می‌نویسد؟ در چه زمان و مکانی نوشته است؟ مخاطبین او چه کسانی هستند؟ چقدر نوشته است؟ چه مقدار از نوشته‌های او استقبال شده است؟ چقدر وقت می‌گذارد؟ چه چیزهایی قبلا نوشته است و چه برنامه‌ای برای آینده دارد؟ چرا می‌نویسد؟ چه سبکی برای نویسندگی دارد؟ کتابی که نوشته است چند صفحه است؟ کجا منتشر شده است؟ آیا مشابه دارد یا ندارد؟ و …. ؛ ثمرۀ ابتداییِ این کندوکاو در موقعیت‌هایی مانند موقعیت‌های زیر آشکار می‌شود: الف- آیا علی را به‌عنوان یک نویسندۀ موفق ثبت کنیم و در طبقه‌بندیِ نویسندگان موفق قرار دهیم یا نه؟ ۲- ارتباط با چه نویسندگانی را به او پیشنهاد بدهیم؟ ۳- چگونه سوالاتی را از او بپرسیم؟ ۴- کتاب‌های او را به چه مخاطبینی معرفی کنیم؟ و …

ماموریت «تفسیر»، کشف این اطلاعات نهفته است تا کاربردهای متن فعال شوند، لکن چگونه و با چه ابزارهایی می‌توان بیشترین تقرّب را به لایه‌ها و ابعاد مختلف محتوا داشت؟ این قلم تفصیل این روش را در مقالۀ «روش تحقیق شبکه‌ای» ارائه کرده است که در اینجا عصارۀ بخشی از آن به‌عنوان ابزارهای کشف مدلول‌های نهفتۀ متن بیان می‌شود:

«در هستی‌­شناسی عام و منطق پایه، ابزارهایی که برای چنین ماموریتی فعال هستند عبارتند از:

الف – «علل اربع = سوال از عامل پدید آورنده(علت فاعلی)، سوال از جنس پدیده (علت مادی)، سوال از شکل و صورت و قالب پدیده (علت صوری)، سوال از هدف تحقق پدیده (علت غایی)»

ب – «مقولات عشر = کمّ ، کیف ، زمان ، مکان ،‌ اجزاء درونی ، روابط بیرونی ، نحوه اثرگذاری، نحوه اثرپذیری ، موقعیت نسبت به دیگر موضوعات، زمینه تحقق موضوع»

ج – «مقوّمات ستّه حرکت = متحرک، محرک، نقطه شروع حرکت، نقطه پایان حرکت، جهت و نوع حرکت، سرعت حرکت» (طباطبایی, بی‌تا)، ص۲۰۱). این مقومات حرکت، نحوۀ شبکه­سازی میان این اجزاء و عناصر، یک پدیده است.

اختصاص اصطلاحاتی مانند مقولات عشر به فلسفه ماهیت­محور، رهزن نگردد، ابزارهای فوق، برای تمام تحلیل­های زبانی، مفهومی ذهنی، کاربردی عینی، و تحلیل­های خُرد و کلان، ساختار و عامل، به­کار می­روند و به علت اینکه هر کدام از لایه­های ذکر شده، طیفی از مراتب وجودی هستند، این ابزارها به حسب همان مرتبه شکل می­گیرند و حتی در اعتباریات نیز به حسب منشاء حقیقی آن اعتبارها، جاری می­شوند.

هر مفهومی دارای منشاء‌ای است که پیدایش آن مفهوم از آنجا آغاز شده است، وجود منشاء و بحث پیدایش، ملازم با بحث «تغییر» و «حرکت» است، مهم‌ترین قسمت در رویکرد شبکه‌ای، کشف «فرمول تغییر» و «معادله حرکتِ» آن است. اگر تمام ابزارهای تحلیلی فوق را بخواهیم تجمیع کنیم می‌توان به‌صورت زیر بیان کرد که:

در هر تفسیری باید برای تمام مفاهیم و روابط به‌کار رفته در ظاهرِ متن، سوالات زیر را پرسید: چه جنس و ماده‌ای؟ با چه صورتی؟ توسط چه عاملی؟ چه اثری را ایجاد می‌کند؟ در چه زمانی؟ در چه مکانی؟ با چه کمیتی؟ با چه کیفیتی؟ با چه اجزاء درونی؟ با چه روابط بیرونی؟ با چه زمینه، امکانات و شرایط اولیه‌ای؟ از چه نقطه شروعی؟ با طی چه مراحل و مراتبی؟ با رفع چه موانعی؟ به چه هدفی؟ با چه گذشته ای؟ با چه پیش‌بینی‌ای برای آینده؟ با چه بحران‌های احتمالی؟ و …» (واسطی، ۱۳۹۸)

این ابزارها را با بومی‌سازی برای اکتشاف‌های روابط مفهومی می‌توان به‌صورت جدول زیر که بر روی مفهوم «حق» نیز تطبیق شده است ارائه کرد:

 

کلمه یا ترکیب مورد نظر:

…………………………………………. «حق»…………………………………………….

ردیف سوال مورد نظر پاسخ
۱ چه نوع کلمه‌ای است؟ چه وزنی و چه ریشه‌ای دارد؟ معنای آن وزن و معنای آن ریشه (روح معنایی) چیست؟ [۱]

سپس پاسخ به سوال زیر: چه روح معنایی، با استفاده از چه نوع کلمه و وزنی، چه حالتِ معنایی خاصی گرفته است؟

(……. ← روح معناییِ است برای ←…….)

(…… ← زیرمجموعه‌ای است از ←……..)

حق ← مشتقی است از ریشۀ ← ح‌ق‌ق

ریشۀ ح‌ق‌ق ← دارای روح معناییِ ← «استحکام و استواری» و «مطابقت»

حق← مصدری دارای معنای ← تاکید و عمق

حق← زیرمجموعه‌ای است از ← مفهوم واقعیت

 

۲ از چه جنسی است؟

(مادی، زیستی، ذهنی، احساسی و قلبی، رفتاری و مهارتی، ربطی، اعتباری، فرآیندی، ملکوتی، ترکیبی،…)

(………… عضوی است از………….)

(………… دارای مصداقِ………… است.)

یا (………. مصداقی است از………….)

حق ← از جنس ← وجود است

حق ← عضوی است از ← مراتب وجود

حق ← دارای مصداق اعتباریِ ← «ارزش» است

حق ← دارای مصداق ذهنی و مفهومیِ ← «صدق» است.

حق← دارای مصداق رفتاریِ ← «عدل» است.

حق ← دارای مصداق احساسی و قلبیِ ← «صفات جمالی» و «سلامت قلبی» است.

۳ مفاهیم مشابه و مترادف با آن کدامند؟ و نقطه تشابه کجاست؟ و نقطه فرق (فروق‌اللغات) کجاست؟

(……….. مترادف است با…….)

(……… نقطه تفاوت……. است با…….)

حق ← تشابه معنایی دارد با ← واقعیت، صدق، عدل

نقطه تفاوت «واقعیت» با «حق» ← لحاظ براساس منشاء (واقعیت، منشاء حق است.)

نقطه تفاوت «صدق» با «حق» ← لحاظ براساس مطابقت (صدق، مطابقت با حق است.)

نقطه تفاوت «عدل» با «حق» ← لحاظ براساس عملکرد (عدل نتیجه عملکرد براساس حق است.)

۴ مفاهیم متضاد با آن کدامند و نقطه تضاد کجاست؟

(……….. متضاد است با…….)

حق ← تضاد و قابل معنایی دارد با ← باطل، دروغ، ظلم، فساد، هوای نفس

 

۵ چه اثری ایجاد می‌کند؟ (هدف و علت غایی)

(……. اثری است برای……..)

اثرِ فوق چه جنسی دارد؟

(مادی، زیستی، ذهنی، احساسی و قلبی، رفتاری و مهارتی، ربطی، اعتباری، فرآیندی، ملکوتی، ترکیبی)

اثر فوق، چه مراتب و ابعاد و خصوصیاتی دارد؟ (شدت و ضعف، ظاهر و باطن، جهت، رتبه، ترتیب)

(……….. مرتبه‌ای است از……………)

(………. ظهور و صورتی است از………..)

«رشد» ← اثر و نتیجه‌ای نهایی برای ← حق است.

«رشد» ← از جنس ← گسترش و تشدید وجودی است.

«رشد» ← ظهور پیدا می‌کند و صورت‌بندی می‌شود در قالبِ ← علم (رشد ذهنی)، مدیریت احساس (رشد احساسی عاطفی)، واقع‌بینی و تصمیم‌گیری بهینه (رشد عقلانی)، ملکوت‌خواهی (رشد قلبی)، مسئولیت‌پذیری جمعی (رشد ترکیبی)، عبودیت و حب الله (رشد ترکیبی)

۶ عامل به‌وجود آوردندۀ مفهوم اصلی چیست؟ (علت فاعلی)

آیا بعض‌العله است یا تمام العله؟

آیا علت موقت است (قابل زائل شدن است؟ ) یا دائمی؟

(…………. علت است برای…………..)

وجود بینهایت ← عامل اصلی و دائمی است برای ← به‌ ظهور رسیدن «حق»

برقراری ارتباط با وجود بینهایت ← عامل اصلی و مادامی است برای ← ایجاد و بقاء حق

۷ نقطه شروع تحقق مفهوم کجاست؟

(………… نقطه شروع است برای…………….)

«توجه به واقعیت» ← نقطه شروع است برای ← شکل‌گیری مفهوم «حق»
۸ مراحل تحقق مفهوم کدامند؟

(……….. مرحله دوم یا… است برای……….)

«توجه به خودبنیاد بودن و ثبات» ← مرحله دوم است برای ← شکل‌گیری مفهوم «حق»
۹ نسبت زمان و مکان با تحقق مفهوم مورد نظر

یا نسبت زمان با ایجاد اثرِ آن چیست؟

آیا مقید به زمان و مکان خاصی است؟

(…….. زمان خاصی است برای……..)

(………. گذشته‌ای است برای……….)

(……… آینده‌ای است برای…………)

«حق» ← ناوابسته و مستقل است از ← زمان و مکان

«اِعمال حق» بر مصادیق ← وابسته است به زمان و مکانی ← که سبب ایجاد اثرِ رشدی آن بشود.

۱۰ نسبت کمیت با تحقق مفهوم مورد نظر چیست؟

(……….. اندازه‌ای است برای………..)

«حق» ← ناوابسته و مستقل است از ← کمیت

«اِعمال حق» بر مصادیق ← وابسته است به کمیتی ← که سبب ایجاد اثرِ رشدی آن بشود.

۱۱ چه ابعاد، زوایا، سطوح، لایه‌ها و مراتبی دارد؟

(……… بُعدی است برای…………….)

(……… لایه‌ای است برای………….)

«حق» ← دارای بعدِ ← فردی، جمعی، بشری، تمدنی و ملکوتی است.

«سلامت فردی» ← بُعدی است از ← اِعمال حق

«تعادل اجتماعی» ← بُعد جمعی است از ← اِعمال حق

«تمدن» ← بُعد و مقیاس کلان است از ← اِعمال حق

۱۲ زمینه و شرایط و امکانات لازم برای تحقق مفهوم مورد نظر کدامند؟

(…………. زمینه‌ای است برای…………..)

(………… شرط و قید است برای…………..)

«آگاهی به نیازها» ← زمینه‌ساز است برای ← دست‌یابی به حق

«آگاهی به هدف پدیده‌ها» ← زمینه‌ساز است برای ← دست‌یابی به حق

«واقع‌بینی» ← شرط و قید است برای ← اِعمال حق

۱۳ موانع تحقق مفهوم مورد نظر کدامند؟

(……….. مانعی است برای……………..)

شرایط از بین رفتنِ آن چیست؟

(………. از بین برنده و زائل‌کننده‌‌ای است برای………..)

«توهمات، سلیقه، دروغ، ظلم، خیانت و.. » ← مانع است برای ← دست‌یابی به حق و اِعمال حق

«هوای نفس» ← از بین‌برنده است برای ← حق

۱۴ روابط آن با مفاهیم دیگر چگونه است؟

(………. اثر می‌گذارد در…………….)

(………… اثر می‌پذیرد از……………)

(………… هم‌نشین است با……….)

(………. ضریب اهمیت دارد برای…………..)

«حق‌بینی» ← اثر می‌گذارد در ← تحقق عدالت، در دست‌یابی به سعادت

«حق» ← اثر می‌پذیرد از ← مراتب و درجات وجودی در پدیده‌ها

«حق» ← همنشین است با ← الله، ولایت،  ولایت، دین، قانون، حیات، عاقبت، میزان، قصص، هدایت، بشارت، وعده و…

تشخیص نیازهای صادق ← ضریب اهمیت دارد برای ← دست‌یابی به حق

۱۵ اصلی‌ترین عنصر، مولفه یا جزء تشکیل‌دهندۀ مفهوم مورد نظر چیست؟ (مرکز ثقل، هستۀ مرکزی) + (اولویت‌ها)

(………… جزء اصلی است برای………….)

(……… اولویتی است برای…………)

ارتباط با وجود بینهایت ← هستۀ مرکزی است برای ← ظهور حق

تشخیص نحوۀ ارتباط با موجود خودبنیاد ← اولویتی است برای ← فهم حق

۱۶ چه جایگزینی دارد؟

(………. جایگزینی است برای…………..)

«صدق»، «عدل»، «واقع» ← جانشینی است برای ← حق
۱۷ چه مکملی دارد؟ با چه چیزهایی می‌تواند ترکیب شود؟

(……….. مکملی است برای…………….)

(………. ترکیب می‌شود با………………)

حق ← ترکیب می‌شود با ← الله، الناس، دین، یوم، تقوا،
۱۸ نیاز به چه ابزاری برای تحقق یا رسیدن به هدف دارد؟

(………… ابزار اجرایی است برای…………..)

آگاهی از واقعیت‌ها (مانند دانش‌های هستی‌شناسانه) ← ابزاری است برای تحقق ← حق
۱۹ شاخص سنجش تحقق یا اثرگذاریِ آن چیست؟

(………….. شاخصی است برای………….)

میزان احساس عدالت و صداقت و رفع نیازها ← شاخصی است برای سنجش تحقق «حق»
۲۰ چه می‌شود اگر نباشد؟

(……… تبعاتی است برای نبودنِ………….)

متلاشی شدن زندگی جمعی و شقاوت فردی ← تبعاتی است برای نبودنِ ← توجه به حق
۲۱ بودنِ آن چه مشکلات، هزینه، بار، زحمت، و… دارد یا ایجاد می‌کند؟

(………… مشکلی است برای…………..)

تلاش برای تشخیص نیازهای صادق و آماده‌سازی امکانات برای رفع نیازها ← مشکل و زحمتی است برای ← تحقق «حق»
۲۲ چگونه تکامل پیدا می‌کند؟

(………….. سبب تکامل است برای……………..)

افزایش آگاهی از نیازهای صادق و مراتب رشد و افزایش مهارت برای عدالت‌ورزی ← سبب تکامل است برای ← اِعمال حق

[۱] هر کدام از سوالات ذکر شده در سطور جدول، حاوی چندین برچسب مجزا هستند که به جهت اختصار در یک بسته ذکر شده‌اند.

محور چهارم: نتیجه‌گیری:

حجت الاسلام واسطی در نتیجه گیری از بحث چنین بیان کرد:

روش تفسیر شبکه‌ای، ابزاری برای کشف روابط منسجم و بهم‌پیوسته در میان عناصر قرآن (اعم از اسماء و صفات و افعال) است که تلاش برای اکتشاف و شفاف‌سازیِ نوع رابطه‌ها دارد تا بتوان توابع قرآنی را به‌دست آورد و با استفاده از آنها «نظریۀ قرآن»در موضوعات و «پاسخ قرآن» به مساله‌ها را استخراج کرد.

مقصود از «توابع قرآنی»، روابط شرطی (اعم از مُصرّح و مُضمَر) هستند که متغیر مستقل (شرط) و متغیر وابسته (مشروط) را تعیین کرده و مشخصات شرط را هم مشخص نماید (اعم از زمان، مکان، کم، کیف، جهت، …)؛ مثلا در آیه شریفۀ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً یُصْلِحْ‏ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُم‏» (احزاب/۷۰)، «اصلاحات رفتاری» تابعی از «اصلاحات گفتاری» قلمداد شده است  ]یصلح لکم اعمالکم =( قولوا قولا سدیدا)[f و نتیجۀ اولیۀ این تابع قرآنی این است که: اگر بخواهیم رفتارهای فردی، خانوادگی، سازمانی، اجتماعی، بین‌المللی، بهینه‌سازی شوند باید نسبت به بهینه‌سازی الگوهای گفتاری سرمایه‌گذاری شود.

پُر کردنِ جدول تحلیل شبکه‌ای که انواع روابط را بیان کرده بود با استفاده از ابزارهای سه‌گانۀ تحلیل (مقولات عشر، علل اربع، مقومات ستّۀ حرکت)، مسیر اصلی برای دست‌یابی به هستان‌شناسی‌ها است که اگر برای هر اسم و صفت و فعلی در قرآن پُر شود می‌تواند در شکل‌دهی به «پیکره‌ها» که ورودی نرم‌افزارهای هوش مصنوعی هستند نقش اساسی ایفاء نماید.

جدول تحلیل شبکه‌ای به‌مثابۀ راهنما و چک‌لیستی است که اگر در کنار محقق قرار داشده باشد و محقق با هر مفهومی که مواجه می‌شود مطابق آن، تحلیل را پیش ببرد می‌تواند به شبکه روابط نهفته در آیات نزدیک شود.

تجلیل از ذهن ساختارمند

در ادامه حجت‌الاسلام بهمنی با تجلیل از جایگاه علمی ارائه‌دهنده بحث گفت: کمتر کسی در بین طلاب چنین ذهن منظم و ساختارمندی دارد و به نظر بنده جزء نوادر هستند؛ بنده حدود ۱۵ سال قبل با مطالب ایشان آشنا شدم و تعابیری در مورد راهبردهای اقتصادی داشتند و بنده دریغ داشتم از اینکه چنین ذهن ساختارمندی به سراغ برخی روایات درباره نان رفته که محل کلام و ان قلت است و الان با طرح این مطلب ایشان را خیلی مستعد می‌بینم.

وی با بیان اینکه مقاله صرفنظر از نقاط ضعف، گرانبها و پرمطلب و مفید است و من بعد هم به این مقاله رجوع خواهم کرد، افزود: مهمترین ملاحظه ناهماهنگی میان مسئله و هدفگذاری با نمونه عملیاتی و نتیجه مقاله است، هدفگذاری در مقدمه، نظریه‌پردازی و هستان‌شناسی است، ولی نمونه عملیاتی، صرفاً به هستان‌شناسی می‌پردازد و ربط آن با نظریه مشخص نیست و نتیجه هم به هستان‌شناسی است، ولی به نکته جدیدی به نام شکل‌دهی به پیکره‌ها با استفاده از هوش مصنوعی اشاره دارد. بنابراین خبری از نظریه‌پردازی با رویکرد شبکه‌ای نیست.

این قرآن‌پژوه و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن بیان کرد: چقدر خوب بود یا کلاً نظریه‌پردازی حذف یا نمونه با نظریه‌پردازی منطبق شود. نظریات به مدد مفاهیم بنیادی تبیین می‌شوند که در مقاله هم تعبیر ذرات بنیادی استفاده شود. در مسئله آورده‌اند چگونه می‌توان به صورت روشمند و قدم به قدم مراد جدی آیات را کشف کرد، ولی فرضیه طوری است که ناظر به نظریه نیست، بلکه فقط به مراد جدی می‌پردازد. در فرضیه کاری به مسئله استخراج نظریه ندارد.

قرآن موجود، ذیل قرآن عرشی است

بهمنی اظهار کرد: ایشان بنابر نظر مشهور، الکتاب را قرآن فرض کرده و بر این اساس مطالب را بیان کرده، در حالی که این مسئله نقدپذیر است و در هر جا تعبیر ذلک به کار رفته است مراد قرآن نیست، بلکه کتاب دیگری است که بالاتر از قرآن است و قرآن جزئی از آن و در عرش پروردگار است.

وی تاکید کرد: پیشنهاد می‌دهم ایشان به کتاب النظام القرآنی، مراجعه کنند که نویسنده تحلیل جامعی در مورد دلالات واژه «کتاب» ارائه کرده است. همچنین تفنن در عبارات هم به آن لطمه زده است و اگر عبارات یکدست به کار می‌رفت بهتر بود. تعبیر مهارت کنترل نفس برای تقوا و مهمتر از آن معنای کفر که ایشان آن را به معنای نادیده‌ گرفتن به کار برده است. این معنای دقیق فوق‌العاده برای بنده تحسین‌برانگیز بود.

استفاده از روش تفسیر موضوعی

همچنین حجت‌الاسلام بهروزی لک به عنوان دیگر ناقد گفت: آقای بهجت‌پور هم در تفسیر همگام با وحی که به روش تنزیلی است، هم تفسیر تنزیلی کلی و هم تفسیر تنزیلی موضوعی را کار کرده است، ولی این مطلب در مقاله شما به بحث شبکه‌ای از نظر موضوعی و یا شبکه‌ای کلی تصریح نشده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: نکته دیگر نوآوری کار است؛ یعنی فرض کنید تحلیل شبکه‌ای و نظام‌مند را انجام دادیم ولی قبل از آن چند الگو مانند تحلیل مضمونی یا داده‌بنیاد یا نشانه‌شناسی که ایزوتسو دارد، ارائه می ‌دهند. بنابراین نوآوری در کار نیست. شما باید در همان شبکه‌سازی، تفسیر مفردات معانی را مشخص کنید که در چه فرایندی روشن می‌شود و اینکه دلالت‌های آن هم بیان شود. همچنین ارتباط میان نظم معانی و مبانی  هم باید به صورت دقیقی ارائه شود. در مجموع مقاله خوب و منظمی است.

سخنان ناقد را می‌پذیرم

حجت الاسلام واسطی گفت: اصل این کار براساس توصیه‌ای بود که پیشنهاد شد و چون بنده پژوهشی درباره دستگاه فکری قرآن برای تولید نظریه دارم این مسئله را پیگیری کردم و داده‌بنیاد را که قدری با اذهان مخاطبان نزدیکتر است پیشنهاد دادم، ولی چون به بنده گفته شد شما براساس نظریه شبکه‌ای خودتان فعالیت علمی دارید از طریق همین رویکرد تحقیق را جلو ببرید.

وی ادامه داد: در مورد فرمایشات آقای بهمنی اشکال ایشان را وارد می‌دانم و می‌پذیرم و البته در نتیجه‌گیری مقاله تلاش کردم این روابط مشخص شود. در مورد اختلاف در تعابیر واژگان هم‌معنا هم کاری که بنده در مقالات عمداً انجام می‌دهم به خاطر این است که این تعابیر به اجماع بین علمای فن نرسیده است. لذا همه ذکر می‌شود تا هر مخاطبی به حسب انسی که با آن واژه دارد به آن نزدیک شود؛ گرچه همه واژه‌ها و اصطلاحات با یکدیگر مشابهات و ترادفی دارند. همچنین در بحث ذلک الکتاب، سعی شد عالم فوقانی به عنوان مبدأ متعالی نزول قرآن در نظر گرفته شود.

واسطی گفت: درباره سخنان آقای بهروزی‌لک باید گفت که رویکرد تحلیل شبکه‌ای به کل قرآن است، ولی چون قرار است اکتشاف نظریه شود در بستر کار موضوعی شکل خواهد گرفت.

لازم به ذکر است مقاله ای که توسط ارائه دهندۀ کرسی در اختیار جلسه قرار گرفت در ذیل قابل دریافت است.

شبکه روابط مفهومی حق در قرآن