حسادت، سوءظن و عدم شناخت؛ عوامل خشونت‌زا در خانواده از منظر قرآن

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «عوامل خشونت در خانواده از منظر قرآن»  یکشنبه ۲۳ بهمن ماه توسط گروه فقه و حقوق پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه با همکاری دانشکده حضرت زینب(س) به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

در این کرسی علمی- ترویجی حجت الاسلام والمسلمین علی محمدی‌جورکویه به عنوان ارائه دهنده، حجت‌الاسلام و المسلمین فرج‌الله هدایت‌نیا و دکتر سیدمحمود میرخلیلی به عنوان ناقد و حجت‌الاسلام و المسلمین غلامرضا پیوندی به عنوان دبیرعلمی حضور داشتند.

گزارشی از صحبت های ارائه شده حجت الاسلام محمدی جورکویه در این نشست را در ادامه می خوانید:

یکی از آسیب‌های اجتماعی پرخطر که جامعه بشری از بدو ایجاد تاکنون به آن مبتلا بوده است خشونت است و در این بین، خشونت در خانواده پرخطرترین و پرهزینه‌ترین نوع خشونت است. خشونت در خانواده مانند هر پدیده اجتماعی دیگر از عواملی ناشی می‌گردد. بسیاری از این گزاره¬ها و آموزه¬های اسلامی بر پایه شناسایی عوامل بزهکاری بنا شده است و می‌تواند در این راستا ما را یاری دهد.

پیش از ورود به بحث بررسی عوامل باید دو اصطلاح خشونت و خانواده را تعریف کرد:
خشونت رفتار خلاف هنجاری است که توأم با تعرض جسمی یا جنسی و یا آسیب شخصیتی یا روحی و روانی متعارف باشد.
خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق سبب (ازدواج)، نسب (خون) و یا پذیرش (به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر، همسر، فرزند، مادر، پدر، برادر و خواهر ارتباط پیدا می‌کنند.
عوامل خشونت در خانواده از منظر قرآن به دو گروه تقسیم می‌شود: عوامل فردی و عوامل اجتماعی.
عوامل فردی بر اساس مطالعات صورت گرفته‌اند عبارت است از: حسادت، سوء ظن و عدم شناخت.

حسادت
حسادت یکی از رذائل اخلاقی است که منشأ بسیاری از رفتارهای ناپسند، از جمله خشونت در خانواده می‌باشد. حسادت در اعضای مختلف خانواده می‌تواند نسبت به دیگر اعضا بروز نماید؛ حسادت شوهر نسبت به همسر در موفقیت تحصیلی یا شغلی و یا امور دیگر همسر، حسادت همسر نسبت همسر دیگر شوهر، حسادت نامادری نسبت به توجه شوهر به فرزندی که او از همسر دیگر دارد، حسادت فرزند نسبت به توجه ویژه والدین به برادر یا خواهرش و … .
نقش حسادت در خشونت در خانواده در دو مورد مطرح شده است؛ یکی در آیه ۳۰ سوره مائده درباره ماجرای قتل هابیل توسط برادرش قابیل است.

دومین مورد در قصه حضرت یوسف و برادرانش در آیات ۵ تا ۱۰ سوره یوسف است که حضرت یعقوب بعد از شنیدن ماجرای خواب پسرش یوسف در مورد حسادت ورزیدن برادران به او گفت: جریان خواب را به بردرانت نگو که علیه تو توطئه می کنند. سپس قرآن کریم پرده از راز خشونت برادران یوسف نسبت به او برمی‌دارد که بر اساس حسادت تصمیم به قتل او گرفتند.

سوء ظن
آیات و روایات فراوانی انسان مسلمان را از داشتن سوءظن به دیگران و ترتیب اثر دادن به آن نهی کرده است. خداوند در آیه ۳۶ سوره اسراء فرموده است:
وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً.
امام علی فرموده است:
سُوءُ الظَّنِ‏ یُفْسِدُ الْأُمُورَ وَ یَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ.
یکی از مهم‌ترین مصادیق فساد امور و شرور، خشونت در خانواده به‌ویژه در زمینه امور عفافی است. در بسیاری از موارد خشونت در خانواده از جمله قتل‌های ناموسی می‌توان نشانه‌هایی از شکاکیت، بدگمانی و سوء ظن را دید.

عدم شناخت
یکی دیگر از عوامل فردی بیرونی خشونت در خانواده بویژه زوجین نسبت به یکدیگر، نداشتن شناخت از روحیات و خلق و خوی همدیگر است. وقتی که زن و شوهر رفتار طرف مقابل را نشناسد ممکن است به نیازهای او توجه نکند یا آن را به‌گونه‌ای دیگر تفسیر نماید و برداشت نادرستی انجام بدهد و رنجیده خاطر شود که منجر به یکی از انواع خشونت گردد. به عنوان مثال لبخند او را تمسخر تلقی نماید یا سکوت او را که علامت عدم رضایت است به رضایت تعبیر کند و همین امر موجب واکنش خشونت‌آمیز گردد. قرآن کریم در آیه ۲۲۲ سوره بقره درباره وضعیت خاص جسمی و روحی زنان در دوره قاعدگی زنان تذکر می دهد که مردان آگاه به این وضعیت باشند. طبیعی است که زنان در این دوره وضعیت متفاوتی دارند و از جمله میل به رابطه جنسی ندارند، حتی به شدت از آن بیزارند و این رابطه می‌تواند برای آنان عوارض جسمی و روحی فراوانی به دنبال داشته باشد. حال اگر مردی از وضعیت جسمی و روانی همسر در این دوره شناختی نداشته باشد، ممکن است از رفتار او برداشت‌های گوناگونی چون بی‌توجهی نسبت به خود، دوست نداشتن، تکبر و … نماید و بر اساس همین برداشت از خود عکس العمل نشان دهد و احیانا مرتکب خشونت گردد. لذا از نظر برخی، بروز خشونت در یک سال اول ازدواج بیشتر می‌باشد.

عوامل اجتماعی خشونت در خانواده از این نگاه قرآن عبارتند از: تبعیض، فقر و فرهنگ عمومی.

تبعیض
یکی از عوامل اجتماعی خانوادگی خشونت در خانواده تبعیض یا حتی احساس تبعیض است. فرق گذاشتن بین فرزندان برای آنان آزاردهنده است. حضرت یعقوب دوازده پسر داشت، که دو نفر از آن‌ها یعنی یوسف و بنیامین از یک مادر به نام راحیل بودند، آن حضرت نسبت به این دو پسر به‌ویژه یوسف محبت بیشترى نشان مى‏داد. زیرا آن دو به جهت کوچکتر بودن از دیگر برادران و وفات مادرشان نیاز به محبت بیشترى داشتند و از آن گذشته به‌ویژه در یوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمایان بود. اما برادران بدون توجه به این جهات از این محبت و توجه پدر سخت ناراحت بودند و احساس تبعیض می کردند و می گفتند؛ یوسف و برادرش نزد پدر ما محبوب ترند و پدر ما در اشتباه است و لذا تصمیم به قتل یوسف گرفتند که سرانجام اور ا به چاه انداختند تا خود نزد پدر محبوب گردند.

فقر
یکی از عوامل اجتماعی اقتصادی خشونت در خانواده فقر است. عدم درآمد یا درآمد ناکافی و نداشتن سرمایه‌ای که بتوان با آن هزینه‌های زندگی را تأمین کرد یکی از عوامل ایجاد خشونت در خانواده محسوب می‌شود. در اهمیت تأثیر این عامل بر خشونت در خانواده، همین بس که قرآن کریم در دو آیه، ترس از فقر را موجب قتل فرزند توسط والدین می‌داند؛ آیه ۱۵۱ سوره انعام و آیه ۳۱ سوره اسراء. لذا برخی معتقدند که خانواده‌های فقیر و کم‌درآمد خشونت خانگی بیشتری را تجربه می‌کنند و این امر به جهت فشار و تنش‌هایی است که از ناحیه بیکاری و فقر و کمبود درآمد ایجاد می‌شود.

فرهنگ عمومی
یکی از عوامل اجتماعی فرهنگی خشونت در خانواده فرهنگ عمومی نادرست است. فرهنگ حاکم بر افراد جامعه ما حاکی از پذیرش نوعی خشونت توسط شوهر یا پدر، حتی برادر در خانواده است و به شکلی آن را دامن می‌زند.یکی از این فرهنگ‌های نادرست، فرهنگ پست و ننگ‌پنداری زنان و آنان را به عنوان باری اضافی بر دوش خانواده دیدن است. قرآن کریم در توصیف این نگرش نادرست در آیه ۵۸ سوره نحل می‌فرماید: هرگاه به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه مى‏شود و به شدّت خشمگین مى‌‏گردد. آنگاه در تأثیر این نگاه بر خشونت در خانواده آیه بعد می‌فرماید: بخاطر بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متوارى مى‏گردد (و نمى‏داند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم مى‏کنند! امروزه نیز این تلقی نسبت به زن در بسیاری از افراد جامعه ما وجود دارد و به زن به عنوان یک فرد مزاحم در خانواده نگریسته می‌شود یا حداقل وجود پسر را بر وجود دختر در خانواده ترجیح می‌دهند و کم نیستند مردانی که از همسرشان به جهت به دنیا نیاوردن فرزند پسر گله‌مندند و بر همین اساس اقدام به ازدواج مجدد می‌گیرند یا همسر خود را طلاق می‌دهند و یا همسر خود را به جهت به دنیا آوردن فرزند دختر به باد کتک می گیرند.