اخلاق توحیدی مبتنی بر سه مولفه توحید، عبودیت و محبت است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی با موضوع “اخلاق توحیدی اجتماعی و رسانه در اندیشه علامه طباطبایی(رض)” ۲۴ آبان ماه همزمان با سالروز رحلت این دانشمند جلیل القدر عالم تشیع در تالار اندیشه اداره‌کل پژوهش‌های اسلامی رسانه برگزار شد.

این کرسی با همکاری گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و گروه فقه، اخلاق و رسانه اداره‌کل پژوهش‌های اسلامی رسانه و به منظور طرح، بررسی و نقد مکتب اخلاق توحیدی با رویکرد اجتماعی و رسانه برگزار شد.

در این نشست که با حضور جمعی از پژوهشگران دین و رسانه همراه بود حجت الاسلام دکتر محمدجواد رودگر دبیر علمی همایش ملی “عرفان اهل بیتی” و عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه به طرح و ارائه موضوع پرداخت و در پایان، مباحث ارائه شده مورد نقد و نظر دکتر اصغر نوروزی و حجت الاسلام دکتر بهرام دلیر دو مدعو ناقد این کرسی قرار گرفت.

حجت الاسلام دکتر رضوانی دبیر علمی این نشست با اشاره به پیشتازی اداره‌کل پژوهش‌های اسلامی رسانه در طرح مباحث مرتبط با موضوع اخلاق و رسانه در قالب همایش علمی پژوهشی اخلاق و رسانه و خلق ده‌ها اثر علمی در این زمینه اظهار داشت: بررسی و طرح موضوعات اخلاق و رسانه مقدمه دست یابی به رسانه دینی است و برای تحقق این امر باید مبانی اخلاق و رسانه در مجامع علمی مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که منشورها و هنجارهای موجود در عرصه اخلاق رسانه، برگرفته از مبانی غربی است.

دکتر رودگر عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه ، ضمن تجلیل از مقام علمی و اخلاق توحیدی علامه طباطبایی گفت: ما در طرح بحث اخلاق توحیدی بر سر سفره علامه طباطبایی نشسته‌ایم و از فیوضات علمی و اخلاقی او بهره می‌بریم. از منظر علامه، «اخلاق» در ذیل آیه چهارم سوره قلم (وَ إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ) معنا شده است؛ از نظر ایشان «خُلق» ملکه درونی است که سرچشمه صدور افعال انسان است و این آیه ناظر به اخلاق اجتماعی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

وی با اتکا به مباحث علمی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به بیان معنی اخلاق و نسبت آن با شاکله و شخصیت انسان پرداخت و افزود: بر اساس نظر علامه طباطبایی در جلد سیزدهم تفسیر المیزان در ذیل آیه ۸۴ سورع اسراء (قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ) به نحو موجبه کلیه، همه انسان‌ها بنابر شاکله وجودی‌شان عمل می‌کنند. و منظور از شاکله در اینجا ناظر به شاکله خودساخته و شخصیت و همان ملکات است. بنابر این هرکس بخواهد اعمال خود را به درستی مشاهده و تفسیر کند باید ملکات و شخصیت درونی خود را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد.

عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه با اشاره به طرح بحث اخلاقی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذبل آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷ سوره بقره اظهار داشت: علامه طباطبایی در اینجا سه مکتب اخلاقی را مورد توجه قرار داده است. مکتب اول، مکتب حکما و فلاسفه است که به نظرات دانشمندان یونان قدیم برمی‌گردد؛ مکتب دوم مکتب انبیاء و صاحبان شرایع است و مکتب سوم مکتب قرآن است. طریقه حکما و فلاسفه در علم اخلاق، بر اساس عقاید عمومى و اجتماعى است، عقایدى که ملت‏ها و اجتماعات در باره خوبیها و بدى‏ها دارند و طریقه انبیاء ع هم بر اساس عقائد عمومى دینى است، عقائدى که در تکالیف عبادتى و در مجازات تخلف از آن تکالیف دارند، ولى طریقه سوم که طریقه قرآن است بر اساس توحید خالص و کامل بنا شده، توحیدى که تنها و تنها در اسلام دیده مى‏شود و خاص اسلام است‏.

دکتر رودگر ادامه داد: علامه طباطبایی با مقایسه این سه مکتب اخلاقی، هدف و انگیزه اخلاقی در مکتب اخلاقی قرآن را خدا و عبودیت او بیان می‌کند. اما مکتب اول، یعنى مکتب حکما و فلاسفه انسان را تنها به سوى حق اجتماعى و مکتب دوم تنها به سوى حق واقعى و کمال حقیقى، یعنى آنچه مایه سعادت انسان در آخرت است می‌خواند، ولى مکتب قرآن  او را به سوى حقىِ مطلقی دعوت مى‏کند که نه ظرف اجتماع گنجایش آن را دارد و نه آخرت، و آن خداى تعالى است.

وی در بیان تفاوت میان این سه مکتب تصریح کرد: علامه طباطبایی بطور خلاصه مکتب اول را اینگونه معرفی می‌کند که نفس خود را اصلاح کنیم و ملکات آن را تعدیل نمائیم تا صفات خوبى به دست آوریم، صفاتى که مردم و جامعه آن را ستایش کنند. مکتب دوم یعنى مکتب انبیاء و صاحبان شرایع هم اینگونه است، با این تفاوت که هدف و غرض در این دومکتب، مختلف است؛ در مکتب اول جلب توجه و حمد و ثناى مردم، و در مکتب دوم سعادت حقیقى و دائمى یعنى به کمال رساندن ایمان به خدا و ایمان به آیات او است. چون خیر آخرت سعادت و کمال واقعى است نه سعادت و کمال در نظر مردم به تنهایى، ولى در عین این تفاوت، هر دو مکتب در این معنا شریکند که هدف نهایى آن‌ها فضیلت انسان از نظر عمل است‏. اما در مکتب سوم غرض از تهذیب اخلاق تنها و تنها رضاى خداست نه خود آرایى به منظور جلب نظر و ثنا و بارک اللَّه مردم.

این پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه در معرفی مکتب اخلاق توحیدی قرآن اظهار داشت: این مکتب با رویکردی مبنایی در سه ساحت بینش، گرایش و کنش، انسان را وارد عرصه عبودیت می‌کند. در بعد بینشی، اسلام اساس تربیت خود را بر این پایه نهاده که تنها خدا ست و دیگر هیچ، ماسوی الله جلوات و تعینات وجودی حق تعالی هستند و این زیر بناى دعوت اسلام است که بنده را خالص بار مى‏آورد و عبودیت محض را نتیجه می‌دهد؛ و اینجاست که روشن می‌شود چقدر میان این سه مکتب فاصله است! این مسلک بود که بسیاری از بندگان صالح و علمای ربانى و اولیاء مقرب از مرد و زن تحویل جامعه داد و همین شرافت در تفاوت بین این سه مکتب کافى است.

عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه، مکتب اخلاق توحیدی علامه طباطبایی را بر یک اعتدال گرایشی خاص و منحصر مبتنی دانست و افزود: از منظر علامه وقتى ایمان و گرایش انسان به خدا شدت می‌گیرد، دلش مجذوب تفکر در باره پروردگارش می‌شود، همیشه دوست می‌دارد بیاد او باشد و اسماء حسناى محبوب خود را در نظر بگیرد. این محبت هم چنان زیاد می‌شود و شدت مى‏یابد، تا جایى که پیوند دل از هر چیز مى‏گسلد و تنها با محبوب متصل می‌شود. پس او دیگر رشته محبت خود را از هر چیزى بریده و منحصر در پروردگارش کرده است و به غیر از خداى سبحان و جز در راه خدا محبت ندارد. هیچ چیزى را نمى‏بیند مگر آنکه خداى سبحان را قبل از آن و با آن می‌بیند و موجودات در نظرش از مرتبه استقلال ساقط می‌شوند.

وی ادامه داد: این شخص وقتی در ساحت بینش و گرایش به سمت توحید سوق داده شد از نظر عمل و کنشگری های فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز با دیگران فرق دارد؛ او از آنجایى که غیر خدا را دوست نمی‌دارد، پس جز تحصیل رضاى او هدفى ندارد. پس هدف‌هاى او با هدف‌هاى مردم مختلف است؛ چون او هر کارى می‌کند برای آن است که محبوبش دوست دارد و اگر نمى‏کند براى این است که محبوبش آن را دوست نمی‌دارد. خلاصه همه هم و غمش محبوب است نه فضیلتى برایش‏ مطرح است و نه رذیلتى، نه ستایش و بارک اللَّه مردم  و نه یاد خیرشان، نه توجهى به دنیا دارد و نه به آخرت، نه بهشتى در نظر دارد و نه دوزخى، و روز به روز ذلت عبودیتش و دلیل محبتش بیشتر مى‏شود. پس در این مکتب پاى فضیلت و رذیلت به میان نمى‏آید و غرض‌ها که همان فضائل انسانى باشد، به یک غرض تبدیل مى‏شود و آن عبارت است از وجه خدا.

حجت الاسلام والمسلمین رودگر با بیان این که اخلاق توحیدی مبتنی بر سه مولفه توحید، عبودیت و محبت است افزود: در قرآن کریم این مولفه‌ها مطرح شده‌اند و در راستای این مکتب مطالبی آمده که مختص مکتب قرآن است و در مکاتب پیامبران دیگر نیامده است. حضرت امام خمینی (ره) نمونه‌ای از انسانی است که بر اساس مکتب اخلاق توحیدی رشد یافته و دارای بینش و نگرش و منشی است که بر اساس رضای الهی حرکت می‌کند و حب و بغض‌های دیگر در او راه ندارد. از اینجاست که فعل اخلاقی و منش توحیدی بر اساس قیام برای الله در انسان شکل می‌گیرد و شخصی مثل امیرالمومنین علی علیه السلام با انگیزه‌ی الهی و مرضاه لله در لیله المبیت در رختخواب پیامبر(ص) می‌خوابد.

عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه روش تربیتی در اخلاق توحیدی را روشی رفعی دانست و تصریح کرد: کلمه ی رفع به معنای پیشگیری و کلمه ی دفع به معنای درمان می باشد و تفاوتشان در این است که رفع نمی گذارد بیماری وارد شده و ضرر و زیان خود را بر پیکره وارد کند؛ لذا از همان اول جلو ورود بیماری را می گیرد و به شدّت با آن مبارزه می کند. به عبارت دیگررفع همان انتفاع به شرط موضوع است یعنی موضوع بیماری به وجود نیامده تا بخواهد جلو ضرر و زیانش را بگیرد و آن را دوا و درمان کند، و اصلاً بیماری وجود ندارد. اینجاست که می‌بینیم اشخاص غیر معصوم مثل حضرت معصومه و حضرت سکینه سلام الله علیهما و حتی حضرت امام خمینی (ره) به مرتبه‌ی عصمت می‌رسند و دیگر مرتکب گناه نمی‌شوند.

دکتر اصغر نوروزی به عنوان ناقد این کرسی گفت: فضای بحث مربوط به اخلاق عرفانی است و این اخلاق اخلاق لطیفی است که در مسیر توحید قدم برمی‌دارد. این در حالی است که بسیاری از اندیشمندان ما در حوزه اخلاق پیرو اخلاق ارسطویی هستند، و در یک فضای لطیف‌تر دیگر ما شاهد آثاری از علمای اخلاق هستیم که مبتنی بر نقلیات و روایات هستند و ناظر به مکتب دوم مورد نظر علامه یعنی اخلاق اخروی است. اما علامه آمد از منظر عرفانی و روحانی و معنوی، نگاه تازه‌ای به اخلاق مطرح کرد؛ از اینجا بود که بحث تخلق به اخلاق الله مطرح شد و این اخلاق منحصر به اخلاقی است که اسلام آورده است.

وی در ادامه اظهار داشت: رسانه باید این اخلاق را به گونه ای معرفی و ترویج کند که مخاطب، ذلّ عبودیت و عزّ ربوبیت و وحدت شخصی وجود را بفهمد. در این فهم، مخاطب درمی‌یابد که هیچ است و همه چیز در ربوبیت حق قرار می‌گیرد. حدیث عنوان بصری به طور کامل بحث عبودیت را مطرح می‌کند. در این مکتب عرفانی عبودیت و حب حق تعالی به عنوان هدف و انگیزه درونی که تعبیر به ملکات می‌شود، انسان را به سوی عمل اخلاقی سوق می‌دهد که به تعبیر حضرت آیه الله مصباح یزدی عمل هم جزئی از معنای اخلاق است. در این مکتب اخلاقی، اخلاق اجتماعی را بر اساس حدیث معراج می‌توان ترسیم نمود. در این راستا حمایت از پایان‌نامه‌های دانشجویی راهگشا خواهد بود.

حجت الاسلام دکتر بهرام دلیر عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه به عنوان ناقد دوم این کرسی گفت: از این موضوع انتظار حل مسائل اخلاقی جامعه می‌رود؛ همانطور که بحث اخلاق ماکس وبر در طرح انباشت سرمایه به عنوان فضیلت اخلاقی، باعث بروز آثار عملی در جامعه غرب شد. این مکتب باید به گونه‌ای طرح شود که علاوه بر بحث «آرامش» تضمینی برای ایجاد «آسایش» در جامعه باشد. بنابراین وقتی صحبت از تخلق به اخلاق الهی و شباهت عبد با اسماء الهی می‌شود باید نتیجه‌اش در جامعه دیده شود. اما متاسفانه امروز در برابر انبوه مسائل و مشکلات اخلاقی، نتیجه عملی و موثری از این مباحث در حل مسائل اجتماعی نمی‌بینیم.

حجت الاسلام والمسلمین رودگر پاسخ به ناقدین نشست را به زمان مکفی محول کرده و در پاسخ به سوال یکی از حضار در خصوص میزان دقت در استفاده از تعبیر «اجتماعی» در این موضوع علمی بیان داشت: این تعبیر کاملا دقیق و علمی است چرا که در جهان بینی اسلامی، توحید به صورت درون ذات دارای سویه اجتماعی است و ماهیتی اجتماعی دارد. اجتماعی بودن زائد و عارض بر ذات توحید نیست و حتی نیازی به الصاق آن به توحید الوهی هم نیست. در آثار شهید مطهری که برآمده از آثار علامه طباطبایی است در ذیل بحث عدل الهی در کتاب توحید به این مطلب اشاره شده است که عدل الهی جدای از عدل اجتماعی نیست. بنابراین، اخلاق توحیدی اجتماعی یعنی اخلاقی که بن مایه‌های توحیدی دارد و دارای روح اجتماعی است.

در پایان این نشست دکتر رودگر با اشاره به بعد رسانه‌ای موضوع این نشست اظهار داشت: طرح رسانه‌ای این موضوع منوط به طی مقدمات و الزاماتی است که یکی از آن‌ها طرح بحث در مجامع علمی و گسترش معرفتی آن در بین پژوهشگران دین و رسانه است. این مسئله باید از مبادی مفهوم شناسی و تصوری به حل مسائل اجتماعی برسد، در غیر اینصورت ممکن است در حل مسئله دچار خطا و اشکال شویم.