پاسخ به شبهات مطرح شده درباره تفسیر آیات حجاب در فضای مجازی

پاسخ به سخنان حجت الاسلام عابدینی در تفسیر آیات حجاب
نوشتاری از حجت‌الاسلام و المسلمین سعید داودی عضو هیأت علمی گروه قرآن پژوهشی پژوهشگاه

اخیراًکلیپی از یکی از روحانیون به نام آقای عابدینی درباره آیات حجاب و تفسیر آن و همچنین در نقد برخورد با بی حجاب ها منتشر شده که چند نکته در نقد آن بیان می شود:

ایشان بارها در این کلیپ تأکید می کند که اگر بخواهید زنان را به زور چادری کنید درست نیست و عکس العمل ها و ضر و زیان هایی را در پی دارد و مؤثر واقع نمی گردد.

در پاسخ گفته می شود: کسی که ساکن ایران است می داند که بحث  الزام زنان به  چادر  مطرح نیست؛ بلکه چالش حکومت بر رعایت حجاب و پوشش اسلامی است. به عبارت دیگر هشدار به کسانی است که بدون رعایت ضوابط تعیین شده از سوی شریعت و قانون و با پوشش های نامتعارف و با جلوه گری خاص، در جامعه حاضر می شوند و به حرمت شکنی علنی می پردازند؛ نه با افراد غیر چادری، مانتویی و مانند آن.

ایشان در تفسیر از آیات حجاب نکته هایی را بیان کردند:

۱.  ایشان  چند بار ادعا کرده که حجاب یک امر عرفی است، نه شرعی. یعنی شریعت در باره پوشش زنان حد و مرزی را مشخص نکرده و آن را به عرف واگذار کرده که چه نوع لباسی را پوشش می داند.

وی همچنین ایشان ادعا کرده اند:

 دستورات الهی دو قسم اند: گاهی خداوند به صورت مستقیم وارد می شود و گاه به رسولش صلی الله علیه و آله و سلم امر می فرماید که او بگوید. هر جا خود خدا وارد شده ، نشان از اهمیت موضوع دارد. مثلا در مواردی چون أقیموا الصلاه ( دعوت به  نماز ) ، کتب علیکم الصیام(وجوب روزه)  ، آتوا الزکاه( دادن زکات ) و لله علی الناس حجّ البیت ( وجوب حج) از قسم اول است .

لیکن درخصوص حجاب خداوند مستقیم وارد نشده است بلکه به  رسولش فرموده است  تو بگو : یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ‏ لِأَزْواجِکَ‏ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ  ( احزاب ۵۹). در این صورت اهمیت زیادی ندارد. شاید مربوط به مسائل حکومتی باشد؛ شاید مربوط به زنان شخصیت ها ی سیاسی و مهم  باشد.

وی افزوده این که فرموده :« نِساءِ الْمُؤْمِنینَ» مقصود زنانِ  آن دسته از مردانی هستند که دارای شخصیت هایی هستند مثل زن طلحه، زن زبیر، زن ابوذر، زن سلمان و … که وجهه ایمانی دارند  نه مردم عادی و مسلمانان عادی.  مثل این که الان بگوییم  زنان پاسدار و مراجع و شخصیت ها؛ این مخاطب هستند که مثلا زنانشان باید حجاب داشته باشند.

پاسخ:

تقسیم مهم بودن و نبودن دستورات الاهی  به مستقیم از جانب خدا بودن یا از سوی رسول خدا بودن ، ادعایی بدون دلیل است . مهم و موکد بودن دستورات مربوط به ترکیبات و هیئات به کار رفته در یک آیه است ؛ تأکیدات ، جمله بندی ها ، استفاده از جمله اسمیه و حروف مؤکد و مانند آن .  این که هر جا  به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم   دستور دهد ، بگوییم  خیلی مهم نیست ، صحیح نمی باشد . نشانه اش آن  که آیات متعددی داریم که خدا به رسولش فرمان داده که بگوید ؛ درحالی که محتوا و احکام برخاسته از آن بسیار مورد اهتمام شارع می باشد.  به چند نمونه از آیات اشاره می کنم  :

*قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ  أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ  نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَن َوَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ  ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۱)

در آیه شریفه مطالبی چون عدم شرک به خدا،لزوم  احسان به والدین، عدم قتل فرزندان به جهت ترس از فقر، عدم ارتباط با فواحش و  دوری از آدم کشی مطرح شده که بسیار پر اهمیت است.

*قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (سوره مبارکه اعراف آیه ۳۳)

دراین آیه شریفه نیز از حرمت فواحش و گناه و ستمگری و شرک به خدا آمده است ، با آن که ابتدایش« قل» آمده است.

*قُل لِّعِبَادِىَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ ٱلصَّلَوهَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَهً مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِىَ یَوْمٌ لَّا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَلٌ ( سوره مبارکه ابراهیم آیه ۳۱) در آیه ذکر شده نیز دستورات مهمی چون اقامه نماز و انفاق با واسطه پیامبر و لفظ «قل » بیان شده است.

۲. درمورد  آیه ۵۹ احزاب” یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا”   جناب عابدینی مخاطب آن را شخصیتهای سیاسی و زنان مومن دانسته و مسلمانان عادی را از این حکم خارج کرده است. این ادعا نیز بسیار عجیب و بدون پشتوانه علمی است!

زیرا در قرآن مومنان در برابر کفار و مشرکان  به کار می رود . مومن ، یعنی کسی که توحید را قبول دارد و نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم  و کتاب آسمانی قرآن و آنچه از احکام و شرایع توسط آن حضرت آمده را پذیرفته و آن ها را تصدیق کرده است: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ( بقره ۲۸۵).

پس مومن در قرآن نه به معنای شخصیت های مهم سیاسی است و نه به معنای افرادی که ایمان کامل دارند . بله گاهی اوصافی را برای مومنان کامل ذکر می کند و آن ها را می ستاید، نه آنکه خطاب به مومنان منصرف به شخصیت ها و یاد افرادی با ایمان بالا داشته باشد . از این رو، اگر خداوند مومنان و اهل ایمان را مورد خطاب قرار داد ، یعنی همه مسلمانان. بنابر این، وقتی خدای متعال می فرماید:  « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (سوره مبارکه  بقره آیه ۱۸۳). مخاطبش همه مسلمانان هستند. آیا می توان حکم وجوب روزه در آیه شریفه را مخصوص انسانهای کامل الایمان دانست و مسلمانان معمولی را از شمول این حکم خارج دانست ؟

یا  آنجا که مومنان را با این اوصاف می ستاید : قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. ا لَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ  وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُون و …» آیا مخاطبش افراد خاص و سرشناس از مسلمانان هستند ؟ یا هر مسلمانی نسبت به نماز و زکات و مراقبت از پاکدامنی تکلیف دارد؟

و یا در آیات کریمه۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه نور می فرماید:

«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ  ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ  إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ *وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ …ِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ  وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»

در این آیات دستور به فروکاهیدن نگاه به نامحرم ( دوری از چشم چرانی ) و حفظ پاکدامنی داده شده. آیا این احکام مربوط به انسانهای کامل است؟ یا وظیفه هر زن و مرد مسلمانی است؟

۳. سخن بسیار عجیب دیگر آقای عابدینی این است که ایشان آیه شریفه ۵۹ احزاب را مربوط به زنان دارای همسر دانسته اند. یعنی اگر دختری تا هر سنی ازدواج نکرده ؛ دستور به رعایت حجاب شامل او نمی شود؟ در حالی که می دانیم مرد و زن مسلمان وقتی به سن تکلیف رسیدند، تمام احکام الزامی از وجوب و حرمت بر عهده آنها قرار می گیرد و در این احکام تفاوتی میان زنان شوهر دار و غیر آن نیست؛ آری ، برخی از احکام ویژه زنان شوهر دار است، مثل حرمت ازدواج زن شوهر دار با مردی دیگرکه این حکم را خود آیات قرآن ( آیه ۲۴ سوره نساء)بیان کرده اند.

۴. آقای عابدینی  در مورد آیه ۳۱ سوره شریفه نور بیان داشته اند: خداوند در این آیه  حکم به عدم آشکارسازی زینت زنان داده  و این مرتبط با روحیه جلوه گری و علاقه ایشان  به نمایش دادن است و لذا خداوند از آن ها خواسته که اگر خواستند نمایش دهند برای طائفه خودشان ( محارم) باشد.وی در ادامه افزوده: اما در جامعه یک حجاب معمولی داشته باشند و مقصود از حجاب هم حجاب عرفی است، نه شرعی!

در پاسخ باید گفت: این آیات حاوی احکام متعددی نسبت به مردها و به ویژه بانوان است. از جمله حکم عدم نگاه شهوانی و حفظ پاکدامنی و عدم آشکارسازی زینتها مگر در مواردی که استثناء شده است. همچنین بیان شیوه حجاب زن مسلمان که فرموده«وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ » : «ضرب خمار» با واژه« علی » دلالت بر تأکید دارد و به معنی نوعی پوشش است که گریبان را بپوشاند. چون برخی از زن های مسلمان وقتی روسری بر سر می انداختند ، آن را به پشت سر می افکندند و گردن و قسمتی از سینه هایشان پیدا بود ، لذا دستور داده به گونه ای روسری بر سر کنند که علاوه بر موی سر ، گریبان و سینه ها نیز پوشیده شود. در این جمله، محدوده حجاب واجب را مشخص کرده، که در روایات و کلمات فقها با عنوان « وجوب پوشش تمام بدن زن، مگر وجه و کفین» (  صورت و پنجه های دو تا دست ) بیان شده است. این مسئله مورد اتفاق شیعه و سنی است و در آن تردیدی وجود ندارد. پس شریعت محدود الزامی حجاب برای زنان را مشخص کرده، نه آن که به عرف واگذار کرده باشد که چه چیزی را حجاب بداند یا نداند. آری؛  شکل لباس برابر اقوام و عرف ها متفاوت است، ولی هر زن مسلمانی می داند که مقدار واجب از پوشش یک زن مسلمان چه مقدار است و آن را مستند به شریعت می داند.

اگر گفته شود برای حجاب هیچ محدوده ای در شریعت تعیین نشده و  به عرف واگذار شده، در این صورت ممکن است عرف در مناطق مختلف اسلامی پوشش و برهنگی را هر کدام ( به سبب تاثیر پذیری از فرهنگ بیگانه ) مختلف ببیند .  مثلا در برخی از کشورهای اسلامی بدون روسری ظاهر شدن زن و حتی کوتاه بودن شلوار تا نزدیک ساق پا خلاف متعارف منطقه دانسته نشود، آیا از نظر آقای عابدینی همه این ها مورد پذیرش شریعت است و می توان آن ها حجاب مورد نظر شارع دانست؟

۵ . جناب عابدینی در ادامه بر سرمایه گذاری روی عفاف تاکید کرده است که مورد قبول ما نیز است ؛ اما باید زنانی که به شکل خاصّ و با آرایش های نامناسب به عفت جامعه آسیب می رسانند و با جلب نظر،  پاکی جوانان را در خطر می اندازند را نهی از منکر کرد . هر چند ممکن است این بانوان خود عفیف نیز باشند ؛ ولی بی تردید به عفت جامعه و مردان نامحرم ( به ویژه جوانان مجرد) آسیب می رسانند و در ادامه ، عفتمندی خود آنان نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. در همین آیه ۳۱ سوره  مورد بحث درباره سنت خلخال به پا کردن زنان عرب به هنگام راه رفتن اشاره می کند و  میفرماید:« وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ » یعنی در هنگام راه رفتن نباید به گونه پا را به زمین بزنند که صدای خلخال آن ها جلب نظر مردان کند. روشن است که جلوه گری زنان در جامعه با بی حجابی و آرایش غلیظ و مانند آن ، بسی بیش از پا به زمین کوبیدن زنانی که خلخال به پا دارند ، جلب نظر خواهد کرد.

نمی توان زنان را از جلوه گری و حضور بدون پوشش مناسب اسلامی ، نهی نکرد و تنها بر روی عفت زنان تاکید کرد.

بار دیگر ، تاکید می شود، مهم بودن و یا نبودن یک حکم به بیانش از سوی خدا و یا فرمانش به رسولش برای بیان آن نیست ؛ بلکه به واژگان ، ترکیب ها و اموری است که در ادبیات عرب بیان شده است .

همچنین روشن شد، واجب بودن حجاب اسلامی بر همه زنان مسلمان اعم از زنان عادی و زنان شخصیت هاست.

همچنین ، تاکید بر این که محدوده الزامی حجاب برای زنان از سوی شرع بیان شده است و لذا حجاب یک مقوله شرعی است نه عرفی.

هر چند تنها حجاب برای عفتنمدی کافی نیست ، ولی روشن است که از شرایط ترویج عفاف ، تبلیغ حجاب است ؛ به ویژه آن که عفاف جامعه بدون رعایت پوشش اسلامی و با جلوه گری زنان ، آسیب می بیند.

همچنین شیوه آگاهی بخشی بی حجاب ها، ارشاد و راهنمایی آنان و نحوه برخورد با زنان بی حجاب توسط مردم عادی و حکومت مقوله دیگری است که در جای خود باید بحث شود.