نقش متکلمان معاصر در تأسیس الهیات اجتماعی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همزمان با هفته پژوهش، کرسی ترویجی « نقش متکلمان معاصر در تاسیس الهیات اجتماعی» ۱۵ آذر ماه ۱۴۰۰ با ارائه حجت الاسلام و المسلمین محمدصفرجبرئیلی، عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه و حضور دو ناقد محترم، حجج اسلام و المسلمین محمدتقی سبحانی و حسین بستان و دبیری علمی حجت الاسلام قاسم محمدی برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدصفر جبرئیلی ارائه‌دهنده نشست بعد از ارائه گزارشی کوتاه نسبت به ادبیات موجود در خصوص موضوع الهیات اجتماعی و دانش‌های مضاف، اصل امکان بحث از کلام‌های مضاف از قبیل کلام اجتماعی، کلام سیاسی، کلام خانواده و مانند آن را سوالی مهم معرفی کردند. ایشان سپس به تعریف اصطلاح «کلام اجتماعی» پرداختند و آن را این گونه معرفی کردند:

این مبحث شاخه‌ای از «کلام اسلامی» است که «در صدد استنباط و توضیح ابعاد، آثار و کارکردهای اجتماعی آموزه‌های اعتقادی است، آن‌ها را تبیین می‌نماید وبرای آن‌ها استدلال می‌آورد واز آن‌ها دفاع می‌کند». «کلام اجتماعی» – چنان که از نامش پیداست- دو ویژگی دارد: اول) از آن نظر که «کلام» است، جنبه تبیینی ودفاعی دارد. دوم ) از آن نظرکه «اجتماعی» است، به ابعاد وآثار اجتماعی آموزه‌های اعتقادی می‌پردازد. ایشان سپس به تبیین تاریخچهٔ نقش تأسیسی متکلمان اسلامی در حوزه الهیات اجتماعی پرداختند ابراز داشتند که کلام اجتماعی هر چند در عصر حضور وبرخی مدارس نزدیک به حضور به ویژه تا مدرسه بغداد مورد توجه متکلمان شیعی بوده است اما بعدها دانش کلام تحت تأثیر عواملی از جمله خلط با فلسفه بیشتر جنبه انتزاعی پیدا کرد. در عصر صفوی (۹۰۵ ق -۱۱۳۵ ق) رگه‌هایی از اجتماعی بودن آن با محوریت مباحث درون حاکمیتی قابل رصد است، درعصر قاجار (۱۲۰۰-۱۳۴۴ ق) تحث شرائط جدید ضمن استقلال از حکومت وحاکمیت وبیشتر به عنوان نظارت و رصد افعال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شاهان قجر و تلاش غرب برای به فعلیت در آوردن استعمار کشورهای اسلامی ازجمله ایران بیش از پیش نمایان شد وبه طورخاص مشروطه سرآغاز طرح مباحث اجتماعی دین بویژه بامحوریت اعتقادی شد، در دوران پهلوی (۱۳۰۰-۱۳۵۷ ش) بویژه بعد از دهه ۱۳۲۰ ش که به قضاوت اهل فکر واندیشه نقطه عطفی در تاریخ تفکرایران وحتی عراق است دانش کلام وارد عرصه جدی‌تری شد. باپیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۷ ش) وضعیت جدیدی در ایران بوجود آمد، انقلاب تولد انسان وجامعه جدیدی را نوید داد که هم نیازها و مسائل جدیدی با خود به همراه آورد وهم نشان داد که دستگاه‌های معرفتی موجود برای شناخت و مسائل جدید به تنهایی پاسخ گو نیست برهمین اساس به دنبال تغییر نظام فردی واجتماعی در افق » تمدن نوین اسلامی» بود این شرائط جدید موجب شد تا دانش کلام از روی کرد معرفتی صرف به روی کرد فرهنگی واجتماعی نیز ورود کند، فرهنگی به این معنا که به کنش‌های اجتماعی انسان هم بپردازد و اجتماعی یعنی اینکه آثار و کار کردهای آنرا درجامعه مورد توجه قرار دهد. بحث از الهیات اجتماعی در کشورهای عربی بیش ازهمه در شمال آفریقا ازجمله مصر، تونس ومراکش به فعلیت نزدیکترشد. درپی فضای فکری وفرهنگی پیش آمده در ایران در دهه ۱۳۲۰ ش طرح این مباحث بیش ازپیش رونق گرفت که می‌توان گزارش آن را در دو مدرسه نجف وقم ارائه کرد؛ در نجف می‌توان به شخصیت‌هایی از قبیل محمدباقر کمره ای (۱۲۸۴-۱۳۷۴ ش): در کتاب الدین فی طور الاجتماع، سید عبدالاعلی سبزواری (۱۳۷۲ ش): در کتاب‌های مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن و الاستنساخ بین التنقیه والتشریع و همچنین شهید سید محمدباقر الصدر (۱۳۱۳-۱۳۵۹ ش): الاسلام یقود الحیاه اشاره کرد. در قم نیز شخصیت‌هایی از جمله علامه سیدمحمد حسین طباطبایی (۱۳۶۰ ش) در کتاب ابعاد اجتماعی اسلام، استاد شهید مطهری (۱۳۵۸ ش) در مقالات وسخنرانی های سال‌های پایانی حیات خود بویژه نقش توحید در زندگی انسان به مباحث الهیات اجتماعی پرداختند.

در بخش دوم نشست ناقدان محترم به ارزیابی و بررسی ارائه‌ی حجت اسلام جبرئیلی پرداختند. نخست حجت الاسلام بستان بعد از تشکر از ارائه محقق گرامی اظهار داشتند که می‌بایست مساله اصلی ما بهتر مشخص شود؛ آیا ما در مورد امکان کلام اجتماعی سخن می‌گوییم؟ یا در صدد این هستیم که بعد از فرض گرفتن امکان آن از نقش متکلمان در رشد یا تأسیس آن بحث می‌کنیم؟ ایشان نتیجه گرفتند که بهتر است حیطه و محدوده بحث شفاف‌تر باشد. همچنین کلیدواژه دیگری که از اهمیت برخودار است «آموزه‌های اعتقادی» است. چرا تنها باید اعتقادات را مشمول الهیات اجتماعی بدانیم و وارد ساختن مباحث فقهی در مباحث الهیات اجتماعی را تنها بر اساس ضرورت بدانیم؟ به عقیده ایشان فقه می‌تواند به صورت طبیعی موضوع الهیات اجتماعی قرار گیرد. نکته دیگر مبانی این بحث است که باید بهتر تنقیح شود؛ به عنوان مثال بر شمردن دیدگاه اصالت اجتماع آن گونه که توسط علامه طباطبائی (ره) مطرح می‌شود به عنوان مبنای مباحث الهیات اجتماعی قابل دفاع نیست و بر سایر مبانی نیز این مباحث مطرح می‌گردد.

در ادامه بحث حجت الاسلام و المسلمین سبحانی به ارزیابی ارائه‌‌ی محقق محترم پرداختند. ایشان تلاش محقق محترم در نقطه تمرکز بحث‌شان یعنی پیشینه شناسی و نقطه شروع مباحث الهیات اجتماعی را مفید و خوب ارزیابی کردند. ایشان رنگ بوی کلام را از ابتدای نشو و نمو آن مبتنی بر موضوعات اجتماعی از قبیل قضا و قدر، امامت و مساله ایمان دانستند و اظهار داشتند که بعداً حال و هوای مباحث کلامی به سوی موضوعات نظری سوق داده شد و البته اوج و حضیض‌هایی هم داشت. ایشان در ادامه سؤال اصلی در بحث الهیات اجتماعی را تعریف آن دانستند که در مباحث محقق محترم نیاز به شفاف‌تر شدن دارد، دانستند. چراکه بنا بر برخی از تعاریف این بحث پیشینه چندانی در جهان اسلام ندارد.

ایشان در ادامه سه تعریف برای الهیات اجتماعی بیان کردند و اظهار داشتند که قضاوت ما در مورد پیشینه و یا نقش متکلمان اسلامی در مورد الهیات اجتماعی به روشن شدن مقصود ما از این موضوع دارد. تعریف اول ناظر به کلام عملی در مقابل کلام نظری است مانند آن چه در مورد حکمت نیز گفته می‌شود و به عملی. نظری تقسیم می‌شود. تعریف دوم بررسی امتدادها و آثار عقاید کلامی در حوزه اجتماع است که معروف به Applied Theology است. اگر مقصود از الهیات اجتماعی این باشد آن گاه ما یک بحث میان رشته‌ای خواهیم داشت و از پیش فرض‌ها، آثار و ملزومات کلام سخن می گوییم. تعریف محتمل سوم، کلام مضاف است. اشیان اظهار داشتند: «بله قطعاً ما کلام مضاف داریم و حتی بسیاری از موضوعاتی که در ذیل فلسفه‌های مضاف مطرح می‌شود در حقیت می‌بایست در ذیل کلام اجتماعی طبقه بندی شود.» مباحث کلام اجتماعی و روش شناسی آن به فراخور هر یک از این تعاریف سه گانه متنوع می‌شود. ایشان سپس معنای دوم را مناسب‌ترین تعریف دانستند. نکته دیگری که ایشان توجه به آن را بسیار مهم دانستند نسبت مبحث الهیات اجتماعی با سایر دانش‌ها بود. مشخص شدن مرزهای این بحث با کلام نظری، فلسفه و نیز دانش‌های دیگری که موضوعشان امور اجتماعی است از جمله دانش سیاست و جامعه شناسی از اهمیت بالایی برخوردار است. ایشان توجه به این نکات را در پیشینه‌پژوهی و نیز آینده پژوهی بحث الهیات اجتماعی بسیار ضروری دانستند و امکان تبیین و نیل به علوم انسانی اسلامی را متوقف بر روشن شدن این مرزبندی‌ها دانستند.

در انتها محقق محترم ضمن ابراز تشکر و قدردانی از ناقدین محترم اظهار داشتند که برخی از نقدها ناظر به بخش‌هایی است که در متن آماده شده موجود نبوده و البته نکات ناقدین محترم را دقیق و راه‌گشا در تکمیل تحقیق خود دانستند.