قرآن کریم طلاق را به مثابه یک امر اجتماعی مطرح کرده است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی با موضوع “الگوی اخلاقی طلاق همسران در قرآن کریم“ چهارشنبه دوازدهم آبان ماه جاری، توسط گروه اخلاق پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.

این کرسی علمی، حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا جباران به عنوان ارائه‌دهنده، حجت‌الاسلام و المسلمین فرج‌اله هدایت‌نیا و دکتر زهرا امین مجد به عنوان ناقد دنبال شد.

چکیده‌ای از متن ارائه‌شده توسط حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا جباران عضو هیأت علمی گروه اخلاق پژوهشگاه در ادامه می‌آید:

از دیدگاه قرآن کریم خانواده با هدف رساندن اعضای خود به کمال تشکیل می‌شود و در طول حیات خود نیز این هدف را دنبال می‌کند. پدیده طلاق سازکارهای تکاملی خانواده را بی‌اثر می‌کند. با این حال خود به مثابه یک کنش اختیاری موضوع احکام اخلاقی است و می‌تواند بستر حرکت تکاملی انسان باشد. ولی ظروف و شرایط جدایی مانع توجه به اخلاق می‌شود. در حال طلاق معمولا کسی در پی رفتار اخلاقی نیست و هر یک از زن و شوهر در پی ایذا و اضرار به دیگری است. ناسازگاری ظروف و شرایط طلاق با رفتار اخلاقی مسئله مهم و در عین حال پیچیده‌ای است که این مقاله در صدد حل آن برآمده است. سؤال اصلی که در زمینه این مسئله می‌روید این است «الگوی اخلاقی قرآن کریم برای مقطع طلاق چیست؟» این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی در صدد پاسخ به این سؤال برآمده است.

نگاه اخلاقی به طلاق در فرهنگ اسلامی پیشینه دوری ندارد. در مکتوبات معاصر تعداد نه چندان زیادی از محققان با دغدغه اخلاقی به این موضوع نگریسته‌ و هر یک با رویکردی خاص به بررسی ارتباط بین اصول اخلاقی و طلاق پرداخته‌اند. برخی از نوشته‌های این باب را با قید رویکرد آن‌ها نام می‌بریم.

طلاق به مثابه یک کنش اختیاری موضوع احکام اخلاقی است و می‌تواند بستر حرکت تکاملی انسان باشد. ولی ظروف و شرایط جدایی مانع توجه به اخلاق می‌شود. ناسازگاری ظروف و شرایط عاطفی و اجتماعی طلاق با رفتار اخلاقی، مسئله‌ای است که حل آن نیازمند الگوی اخلاقی کارآمد و مستند به واقعیت است. بر این اساس با استناد به قرآن کریم و منابع تفسیری به این نتیجه دست یافته که از منظر قرآن کریم برای اجرای اخلاقی طلاق باید با الگویی مرکب از چهار ضلع حرکت کرد: طلاق با هدف دستیابی به فرصتی برای حرکت کمالی، بر مبنای توجه به آثار اجتماعی، چند جانبگی حکم شرعی شامل تنزیه، تجویز و توصیه، در بستر مراعات عرف، تلاش برای حفظ مسالمت و مسابقه نیکی صورت بگیرد و فرایند مراعات وقت، اشهاد و تمتیع را طی کند.

اهداف طلاق

طلاق با خصوصیتی که گفتیم، از منظر قرآنی مکمل ازدواج است و در صورتی که با تدبر و ارزیابی وضعیت موجود انتخاب شده باشد، هدفی مثل ازدواج دارد. از آنجا که در باره اهداف ازدواج زیاد سخن گفته شده. به اشاره‌ای در این باره بسنده و تلاش می­کنیم دلالت نصوص دینی به ویژه قرآن کریم بر همسویی طلاق و ازدواج را نشان دهیم.

ازدواج با مدلی که قرآن کریم طراحی کرده، انسان را به سمت بهشت و مغفرت که نقطه اوج کمال انسانی است، می­برد. منظور از مدل اسلامی ازدواجی است که در بستر احکام اسلامی که قرآن کریم تشریع کرده، اتفاق می­افتد. به بیان روشن‌­تر ازدواج و زندگی خانوادگی هر دو در پی این تأسیس می‌شوند که انسان حدود خدا را مراعات کند و از این رهگذر به کمال دست یابد.

مبانی طلاق

نزدیک­ترین مبانی به پدیده طلاق، نگاه قرآن به جایگاه اجتماعی و قانونی طلاق است. بر این اساس ما نیز به بحث در باره این دو دیدگاه قرآنی به مثابه مبانی طلاق اکتفا می­‌کنیم.

طلاق به مثابه امری اجتماعی

قرآن کریم طلاق را به مثابه یک امر اجتماعی مطرح کرده است. روش قرآن کریم در طرح مسائل اجتماعی این است که آن­ها را در خطاب به شأن نبوت رسول خدا(ص) انشاء می‌­کند. از این قبیل است حکم جهاد (انفال، ۶۵؛ توبه، ۷۳؛ تحریم، ۹) و قراردادهای حکومتی با اسیران(انفال، ۷۰) حکم طلاق نیز با این شیوه به رسول خدا(ص) ابلاغ شده است. می­فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمْ النِّسَاءَ،(طلاق، ۱) اى پیامبر، چون زنان را طلاق گویید» این نوع بیان که مخاطب، رسول خدا(ص) و مجری، امت باشد، دلالت می­کند که طلاق حتی وقتی به وسیله یک شخص و بدون ارجاع به دستگاه قضا و اولیای جامعه صورت می­گیرد، یک امر اجتماعی است. (برای توجیهات دیگر نگ. مدرسی، ۱۴۱۹ق، ۱۶: ۵۳)

جواز طلاق

طلاق با قید کلیت، در هیچ آیه‌­ای موضوع حکم جواز یا منع نیست؛ ولی در آیات زیادی در باره شرایط، تعداد و پی‌آمدهای آن به مثابه یک فعل جایز سخن گفته شده است. علاوه بر این، در باره طلاق پیش از مباشرت به طور خاص حکم به جواز شده.(بقره، ۲۳۶) در فقه مذاهب نیز، فقهای بزرگ همه به جواز طلاق فتوی داده­اند. (بنگرید. طوسی، ۱۳۷۸ق، ۵: ۲؛ شافعی، ۱۴۰۳، ۵: ۱۹۳؛ سرخسی، ۱۴۰۶، ۶: ۲؛ ابن قدامه، بی‌تا: ۵۵۶) و حتی بعضی ادعا کرده­اند که امت اسلامی بر این حکم اجماع دارند. (قرطبی، ۱۳۶۴، ۳: ۱۲۷)

مرجوحیت طلاق غیر ضروری

طلاق در فرهنگ اسلامی مجاز است. با این حال قرآن کریم، احکام خانواده را به صورتی سازمان داده­ که طلاق به آسانی و سرعت اتفاق نیفتد؛ ولی به آسانی قابل بازگشت باشد. گزاره دوم از مسائل بعد از طلاق است و از محدوده موضوع این مقاله خارج است. در اینجا در باره سازکارهای جلوگیری از طلاق سخن می­‌گوییم.

قرآن کریم به سه روش از وقوع طلاق جلوگیری کرده: نخست، جرم‌­انگاری تلاش برای جدا کردن همسران، دوم، تشریع حمایت از خانواده‌­های آسیب دیده و سوم جرم‌­نمایی طلاق بدون ­دلیل. از روش اول در ضمن داستان هاروت و ماروت استفاده شده. «فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ (بقره، ۱۰۲) آنها از آن دو چیزهایى مى­‌آموختند که با آن میان فرد و همسرش جدایی بیندازند.» (نگ. طباطبایی، ۱۴۱۷، ۱: ۲۳۲-۲۳۷) از این آیه کریمه استفاده می­‌شود تلاش برای جدا کردن همسران بر خلاف اراده خدا و به منزله کفر است.

  • نتیجه گیری بحث:

طلاق در صورتی اخلاقی است و توصیه می‌شود که زندگی خانوادگی کارکرد خود را از دست داده باشد و نتواند انسان را در مسیر کمال حرکت دهد. در این صورت طلاق می­تواند زن یا مرد را از چنین محیطی نجات دهد تا در فضایی دیگر به بندگی خدا و طی طریق رشد و کمال بپردازد. پس طلاق همانند ازدواج می‌تواند انسان را در مسیر کمال یاری برساند به این شرط که

یک. دور از هیجانات زودگذر، به استناد فکر و تدبر و با هدف پیدا کردن فرصتی برای حرکت کمالی انتخاب شود.

دو. کنشگر به آثار اجتماعی آن توجه داشته و معتقد باشد طلاق اگرچه جایز، مرجوح و بلکه مبغوض است؛ با این حال اگر در فرایندی صحیح انتخاب شده باید با قاطعیت و اعتماد به خدا صورت پذیرد. و چون امری هدفمند است، در صورتی که بتوان اهداف آن را در زندگی مشترک به دست آورد، باید نقض شود و به همین دلیل به صورت نامحدود قابل تکرار نیست.

سه. در بستر مراعات عرف، تلاش برای حفظ مسالمت و احسان به طرف مقابل رخ دهد.

چهار. در فرایندی مرکب از سه مرحله مراعات وقت، اشهاد و تمتیع اتفاق بیفتد.