ذات‌گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، متن زیر یادداشتی (چکیده‌) از تازه‌ترین پژوهش دکتر ابراهیم دادجو عضو هیات علمی گروه معرفت‌شناسی پژوهشکده حکمت و دین‌پژوهی پژوهشگاه با عنوان « ذات‌گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم، با تأکید بر دیدگاه مرحوم  مصباح یزدی» است که در مراحل پایانی نگارش و ارسال به شورای آثار قرار دارد و از منظرتان عبور خواهد کرد.

کتاب « ذات‌گرایی جدید و حدود تأثیر دین بر علوم، با تأکید بر دیدگاه مرحوم  مصباح یزدی» به دنبال معرفی جریان «ذا‌ت‌گرایی جدید»، تبیین توافق آن با رویکردهای مصباح یزدی در باب علم دینی، و تعیین حدود تأثیر دین بر علوم است.

  1. ذات‌گرایی جدید

ذات‌گرایی نه به معنای ماهیت‌گرایی بلکه به معنای وجودگرایی است. ارسطو آنجا که پرسش از چیستی «وجود» را با پرسش از چیستی «جوهر» یکی می‌گیرد معلوم می‌سازد که موجود واقعی را «جوهر» می‌داند. او آنگاه که از اشیاء سخن می‌گوید «شئ منفرد» را چیزی جز «جوهر آن شئ» و جوهر آن شئ را چیزی جز «ذات آن شئ» نمی‌داند. ارسطو ذات شئ را معادل با جوهر شئ، و جوهر شئ را معادل با وجود شئ می‌داند. او آنگاه که در منطق خود از «جوهر»، یعنی «ذات»، سخن می‎گوید «جوهر» را به جوهر نخستین، یعنی افراد، و به جوهری ثانوی، یعنی انواع و اجناس، تقسیم می‎کند. ارسطو در مابعدالطبیعه خود نیز «جوهر» را یا به معنای همان افراد موجود و یا به معنای چیستی و ماهیت آن افراد می‎داند او «ذات» و «جوهر» را به دو معنا بکار برده است، به معنای «ماهیت» و به معنای « وجود واقعی» یک چیز. در عرصه فلسفه اسلامی نیز، «ذات» به دو معنا بکار رفته است: به معنای «مایقال فی جواب ماهو» و به معنای «ما به الشیء هوهو». در نزد صدرالدین شیرازی به وضوح ایندو معنا از هم تفکیک شده‎اند و صدرا «ذات» به معنای «مایقال فی جواب ماهو» را به معنای «ماهیت» و «چیستی» یک شیء، و «ذات» به معنای «ما به الشیء هوهو» را به معنای «وجود» و «واقعیت» یک شیء به کار برده است. بنابراین، اکنون، «ذات» در دو جا و به دو معنای مغایر با هم بکار می‎رود: در تعریف و منطق،«ذات» به معنای «ماهیت»، به معنای «مایقال فی جواب ماهو»، است؛ در مابعدالطبیعه، «ذات» به معنای «وجود»، و «واقعیت»، به معنای «ما به الشیء هوهو» است.

«ذات‎گرایی» دیدگاهی است که به عرصه مابعدالطبیعه تعلّق دارد، و بنابراین به دنبال «ذات» به معنای «وجود» و «واقعیت» و «ذات باوری» به معنای «واقعیت باوری» است. ذات‌گرایی بر این دیدگاه است که اشیاء دارای ذات و خواص ذاتی(اعراض ذاتیه) واقعی‌اند و به دنبال کشف و فهم آن‌ها است.

تاریخ تفکر فلسفی و فلسفه علمی سه جریان مابعدالطبیعی را پشت سر گذاشته است: ذات‌گرایی قدیم، ضدّذات‌گرایی، و ذات‌گرایی جدید. علاوه بر دو جریان مابعدالطبیعی و پیشین ذات‌گرایی قدیم و ضدّذات‌گرایی، جریان مابعدالطبیعی چهل ساله اخیری وجود دارد که، با اینکه به جریان «ذات‌گرایی جدید» مشهور است، عمدتاً در بخش اعظم جهان غرب، جهان اسلام، جهان عرب، و ایران، ناشناخته است.

ذات‌گرایی قدیم مابعدالطبیعه‌ای است که در یونان باستان و از سوی ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ قبل از میلاد) مطرح شده و در میان ارسطوئیان تا قرون وسطی و در میان فیلسوفان مسلمان تا حال حاضر استمرار یافته است. «ذات‏گرایی» زیربنای تفکر ارسطو، ارسطوئیان و فیلسوفان مسلمان در همه عرصه‌ها است.

ضدّذات‌گرایی مابعدالطبیعه‌ای است که با نیوتن آغاز شده و از طریق امثال بارکلی، هیوم، کانت، و عموم فلسفه‌ها و فلسفه‌علم‌هایی که تا حال حاضر در غرب رایج‌اند استمرار یافته است. امروزه، در چهارچوب جریان ضدّذات‌گرایی معاصر، عمدتاً تصور می‌رود که بحث از ذات و خواص ذاتی(واقعیت و خواص واقعی)شئ بحثی کهنه و مربوط به دوران باستان و قرون وسطی(دوران ذات‌گرایی قدیم، دوران پیشانیوتنی)است. این تصور را فلسفه‌ها و فلسفه‌علم‌های مابعدنیوتنی که به انکار ذوات و خواص ذاتی رهنمون شده‌اند به بار آوردند. اکنون نیز فلسفه‌ها و فلسفه‌علم‌های معاصر به این توهّم دچارند که موجودات دارای ذات و خواص ذاتی، یعنی واقعیت و خواص واقعی از ناحیه خود، نیستند، بلکه ما انسان‌ها هستیم که آن‌ها را از منظر خودمان و طبق تعریف و قرارداد خودمان مورد بحث قرار می‌دهیم و از این روی شناخت ما از آن‌ها نه طبق واقع(de facto) آن‌ها، آنگونه که هستند، بلکه طبق قول(de dicto) ما از آن‌ها، آنگونه که مورد تعریف و قرارداد ما هستند، می‌باشند.

در چهل سال اخیر، تحت تأثیر فیزیک کوانتوم، در عرصه فلسفه و فلسفه‌علم جریانی تحت عنوان «ذات‌گرایی جدید» به بار نشسته است که از جهتی احیاء همان جریان ذات‌گرایی قدیم است و با نظر به علوم طبیعی و مهندسی معاصر بر این باور واقع‌بینانه است که موجودات به جای اینکه درون تهی، غیرفعّال و بی‌خاصیت باشند در درون خود دارای قوا، استعدادها و گرایش‌های علّی‌ای هستند که ذات و خواص ذاتی آن‌ها را تشکیل داده و سرشت آن‌ها را فعّال و پویا و پرخاصیت می‌سازند. مادّیات و مجرّدات از جمله اینگونه موجودات‌اند. آن‌ها واقعاً وجود دارند و دارای ذوات و خواص ذاتی واقعی‌اند. شناخت درست ما از آن‌ها نیز، برخلاف نظر ضدّذات‌گرایان که شناختی غیرواقعی و طبق تعریف و قرارداد به شمار می‌آید، شناختی واقعی و مطابق با واقع آن‌ها خواهد بود. این جریان در هستی‌شناسی خود به ذات و خواص ذاتی شئ(واقعیت و خواص واقعی شئ) باور دارد و معرفت‌شناسی و روش‌شناسی خود را بر اساس ذات و خواص ذاتی شئ پیش می‌برد. در میان فیلسوفان و فیلسوفان علم آمریکایی ایوان فالز، جان هیل، جورج بیلر، سیدنی شومیکر، کراوفرد الدر، نانسی کارترایت، پل موزر، هیلاری کرنبلیت، و در میان فیلسوفان و فیلسوفان علم استرالیایی جان بیگلو، جورج مولنار، چارلز مارتین،کارولین لیرز، برایان الیس، هاوئرد سنکی، و دیوید ادربرگ از جمله مدافعان ذات‌گرایی جدید‌اند. استاتیس پسیلوس یونانی و نیکولاس ماکسول و الکساندر برد اهل انگلیس نیز از دیگر مدافعان ذات‌گرایی جدید‌اند. امّا بی‌تردید برایان الیس رهبر این جریان به شمار می‌آید.

ذات‌گرایی جدید، بر این اساس واقع‌گرایانه خود که هر چیزی دارای ذات و خواص ذاتی است، ذوات و خواص ذاتی مادیات و مجردات و بخصوص ذوات و خواص ذاتی افراد انسان‌ها را که در سرشت آنان، یعنی در قوا، استعدادها و گرایش‌های علّی و فراعلّی آنان، ریشه دارند، یعنی ذوات و خواص ذاتی طبق واقع(de facto) را، پایه ذوات و خواص ذاتی اعتباری، یعنی ذوات و خواص ذاتی طبق اعتبار و قول(de dicto)، قرار می‌دهد. بنابراین، برخلاف نظر ضدّذات‌گرایان که اعتباریات را نیز محض اعتبار و قرارداد می‌دانند، ذات‌گرایی جدید بخصوص ذوات و خواص ذاتی افراد انسان‌ها را ریشه اعتبار کردن ذوات و خواص ذاتی اعتباری(عام) می‌داند و از این طریق قراردادها و الزامات اجتماعی و اخلاقی(عام) را به جای اینکه محض توافق و قرارداد بین انسان‌ها تلقی بکند و بنابراین اموری نسبی به شمار آورد آن‌ها را اعتباریات و الزامات حاصل از ذوات و خواص ذاتی مشترک انسان‌ها می‌داند.

۲٫بهره‌برداری از ذات‌گرایی جدید

ذات‌گرایی جدید، که صورت پیشرفته و امروزین ذات‌گرایی در فلسفه ارسطو است و به نظر می‌رسد می‌تواند صورت پیشرفته و امروزین ذات‌گرایی در فلسفه اسلامی باشد، می‌تواند به نحوی واقع‌بینانه علوم و معارف را مورد بحث قرار داده و نشان دهد که علوم و معارف دارای کدامین موضوعات(ذوات) و محمولات(خواص ذاتی)اند. ذات‌گرایی در علوم طبیعی، در علوم انسانی، و در معارف دینی، نشان می‌دهد که اینگونه علوم و معارف دارای کدامین موضوعات(ذوات) و محمولات(خواص ذاتی)اند و از چه راهی می‌توان به آن‌ها دست یافت، نشان می‌دهد که حقایق تجربی از راه تجربه، حقایق عقلی از راه عقل، و حقایق نقلی از راه نقل به دست می‌آیند، و نشان می‌دهد که معارف دین در کجا بر تأسیس، درکجا بر تولید و تهذیب، و در کجا بر تأیید این موضوعات و محمولات توانایند.

ذات‌گرایی جدید نشان می‌دهد که علوم طبیعی دارای موضوعات مادی‌اند و از آنجا که علم به این موضوعات علم به اعراض ذاتیه(خواص ذاتی) آن‌ها است علم به اعراض ذاتیه آن‌ها که در دل موضوعات آن‌ها جای دارند فقط از طریق تجربه امکان‌پذیر می‌باشند. ذات‌گرایی جدید نشان می‌دهد که علوم انسانی دارای موضوعات مجرّد، حقایق جهانی یا الهی، حقایق عقلی، و یا اعتبارات‌اند، و از آنجا که علم به این موضوعات علم به اعراض ذاتیه(خواص ذاتی) آن‌ها است علم به اعراض ذاتیه مجرّدات، حقایق جهانی و الهی، و حقایق عقلی از طریق عقل(و حوزه عقلی دین که رئیس‌العقلاء است)، و علم به اعراض ذاتیه اعتبارات دینی و غیردینی از طریق نقل امکان‌پذیر می‌باشند.

بدین‌ترتیب حقایق تجربی از راه تجربه، حقایق عقلی از راه عقل، و حقایق نقلی از راه نقل به دست می‌آیند و انتظار نمی‌رود که رسالت دین بر بیان همه حقایق تجربی، عقلی و نقلی باشد، بلکه دین کشف و فهم حقایق تجربی را به دست تجربه، حقایق عقلی را به دست عقل(و حوزه عقلی دین)، و حقایق نقلی دینی را به دست نقل و منابع منقول دینی سپرده است.

۳٫هدف کتاب حاضر

کتاب حاضر چندین هدف را نشانه رفته است: نخست، به دنبال معرفی جریان مابعدالطبیعی«ذات‌گرایی جدید» است. دوم، به دنبال آن است که نشان دهد «ذات‌گرایی جدید»، بر این اساس که موضوع هرعلم یا موضوعات مسائل هر علم را دارای ذات دانسته و بر این دیدگاه است که در آن علم از اعراض ذاتیه آن ذات بحث می‌شود، چگونه فلسفه علوم طبیعی و فلسفه علوم انسانی را تغییر داده و واقع‌بینانه می‌سازد. سوم، به دنبال آن است که نشان دهد موضوعات و محمولات معارف دینی نیز دارای ذوات و اعراض ذاتیه‌اند و می‌شود در مورد آن‌ها نیز نگاهی ذات‌گرایانه داشت. چهارم، به دنبال آن است که نشان دهد دیدگاه مصباح یزدی در باب علم دینی در توافق با «ذات‌گرایی جدید» است. پنجم، به دنبال آن است که نشان دهد دین، بر اساس همین نگاه ذات‌گرایانه‌ای که وجود دارد، بر علوم کدامین تأثیرات را می‌گذارند و (از طریق تأسیس موضوع یا موضوعات و محمولات علوم)  بر تأسیس کدامین علوم، (از طریق تولید و تهذیب موضوع یا موضوعات و محمولات علوم) بر تهذیب کدامین علوم، و (از طریق تأیید موضوع یا موضوعات و محمولات علوم) بر تأیید کدامین علوم توانا است.

۴٫نوآوری‌ها و نقدهای این کتاب

تحقیق حاضر به دنبال معرفی ذات‌گرایی قدیم و ذات‌گرایی جدید، و گذر به ذات‌گرایی جدید درعلوم، و ذات‌گرایی جدید در معارف دینی است. اینها عمدتاً مباحث مربوط به هستی‌شناسی اشیاء و واقعیت‌ها یا موضوعات و محمولات علوم و معارف‌اند. اینگونه مباحث عمدتاً به جای اینکه در صدد نقد باشند به دنبال استخراج لوازم ذات‌گرایی جدید در علوم و معارف دینی‌اند. نقدهای مربوط به ذات‌گرایی جدید، بخصوص در عرصه معرفت‌شناسی و روش‌شناسی، را در مقاله «ذات‌گرایی جدید در فلسفه علم معاصر(جریانی مهم اما ناآشنا در ایران معاصر)»[۱] و کتاب واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلامی[۲] مطرح ساخته‌ام.

با وجود این، تحقیق حاضر از برخی نوآوری‌ها خالی نیست. اگر معرفی ذات‌گرایی جدید به جامعه علمی و فلسفی ایران کار نوآورانه‌ای به شمار نیاید، دست‌کم سه بحث بعدی مطرح در این تحقیق، یعنی (۱) بسط تفصیلی ذات‌گرایی جدید در علوم انسانی، (۲) گذر تفصیلی به ذات‌گرایی جدید در اقسام علوم و (۳) گذر به ذات‌گرایی جدید در معارف دینی کارهای نوآورانه‌ای هستند.(۱) در بسط تفصیلی ذات‌گرایی جدید در علوم انسانی، به تفصیل، حقایق را بر اساس ذوات طبق واقع، و اعتبارات را بر اساس ذوات طبق تعریف و قول مورد بحث قرار داده‌ام. (۲) در گذر تفصیلی به ذات‌گرایی جدید در اقسام علوم، تک‌تک علوم را برحسب ذوات(موضوعات) و خواص ذاتی(محمولات)ای که دارند مورد بحث قرار داده‌ام. (۳) در گذر به ذات‌گرایی جدید در معارف دینی نیز نشان داده‌ام که معارف دینی نیز ذوات(موضوعات) و خواص ذاتی(محمولات)خاص به خود را دارند. نشان داده‌ام که هرچند موضوعات معارف دینی می‌توانند حقایق مادی، مجرّد، جهانی، الهی، عقلی، یا اعتباری باشند، محمولات معارف دینی عمدتاً محصول عقل و نقل‌اند. بر همین اساس به این پرداخته‌ام که معارف دینی عمدتاً یا معارف نقلی و یا معارف عقلی‌اند. بر همین اساس هم هست که به تفصیل نشان داده‌ام معارف دینی بر تأسیس علوم دینی نقلی، تولید و تهذیب علوم عقلی، و تأیید علوم تجربی توانایند.

[۱] . دادجو، «ذات‌گرایی جدید در فلسفه علم معاصر(جریانی مهم اما ناآشنا در ایران معاصر)»، ۱۳۹۷، فصلنامه «ذهن»، شماره ۷۴٫

[۲] . دادجو، واقع‌گرایی در علوم انسانی اسلاامی(۱۲۹۹).