نقش‌ تعاون ‌اجتماعی ‌در‌مواجهه ‌با‌ کرونا‌ از‌ منظر ‌اخلاق‌ سیاسی بررسی شد

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی- ترویجی با موضوع “نقش‌ تعاون ‌اجتماعی ‌در‌مواجهه ‌با‌ کرونا‌ از‌منظر ‌اخلاق‌ سیاسی“ توسط گروه سیاست پژوهشگاه با مشارکت انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه به صورت مجازی تحت نرم افزار اسکایپ با حضور حجت‌الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری به عنوان ارائه‌دهنده و حجج اسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی و دکتر محمد شجاعیان به عنوان ناقد روز چهارشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۹ برگزار شد.

در ادامه گزارشی از این کرسی علمی ترویجی آمده است.

ارائه بحث توسط آقای سیدباقری:

در دین اسلام بنیان و اساس نظام اجتماعی، بر تعاون، مواسات، همیاری و احسان به یکدیگر نهاده شده است و یکی از کارکردهای هر حکومتی نیز همکاری و همدلی با شهروندان شمرده می‌شود. گاهی جامعه با بحران‌هایی مانند ویروس کرونا، مواجه می‌شود که زندگی روزمره مردم را دچار اختلال می‌کند و مناسبات اجتماعی را دگرگون می­سازد که می­تواند معضلاتی چندگانه برای شهروندان به وجود ­آورد. در بحران‌های سیاسی و اجتماعی گاهی بدبینی اجتماعی، نابرابری و تبعیض عمق می‌یابد و گسل‌های اجتماعی فعال می‌گردد و گاه سرآغازی برای تعاون و همکاری در امور مختلف اجتماعی می­شود. در این بین، میزان صداقت ادعایی حکومت‌ها و نوع­دوستی شهروندان در همدلی، انسجام، مشارکت اجتماعی، تعاون و به طور کلی اخلاق سیاسی-اجتماعی به بوته آزمایش گذاشته می‌شود.

این تحقیق در پی بررسی این پرسش است که از منظر اخلاق اسلامی، نقش تعاون سیاسی-اجتماعی در رویارویی با بحران‌ها چیست و در پاسخ، با بهره از روش فهم موضوعی استخراجی و در نظرگرفتن شبکۀ واژگانی تعاون در آموزه­های اسلامی، می­توان نقش تعاون سیاسی-اجتماعی را در اموری مانند شفقت­ورزی به شهروندان، افزایش همبستگی، افزایش احساس برادری، گشایش­گری در بحران­ها، گسترش روحیۀ مسئولیت­شناسی/پذیری و یاری شهروندان و دولت اسلامی در دستیابی به عدالت اجتماعی رصد و پی­جویی کرد. ارزش‌های برآمده از تعاون، مواسات، تکافل و شفقت در جامعۀ اسلامی را می­توان در محورهایی مانند نزدیک­سازی دل‌ها، غمخواری و همدردی با دیگر شهروندان، عاطفه و همکاری محبت آمیز رصد کرد. اصل اخلاقی تعاون سیاسی-اجتماعی، موجب می­شود تا جامعۀ اسلامی به همبستگی سیاسی-اجتماعی، افزایش سرمایۀ اجتماعی و اعتماد متقابل میان حاکمیت و شهروندان، شهروندان نسبت به یکدیگر، صداقت، حسن تفاهم و فداکاری دست یافته تا زمینۀ حل مشکلات جامعه در عرصه­های مختلف فراهم آید، امری که در قالب «شبکۀ اعتماد» قابل رصد است. این تحقیق با بهره از روش فهم موضوعی استخراجی بر اساس چهار محور «واژگان مستقیم»، «واژگان ضمنی و التزامی»، «مفاهیم مخالف» و «دلالت­های سیاقی و معنایی-مفهومی» انجام می­شود که می­تواند به فهم همه­جانبۀ تعاون سیاسی-اجتماعی یاری ­رسانده و نقش آن در حل بحران‌ها را آشکار سازد. در روش فهم استخراج موضوعی، چهار محور یاد شده، مورد بررسی و تحلیل قرار می­گیرد. واژگانی که شبکه‌­ای از معانی را در کنار هم می­سازند، در ادامه، برخی واژگان مرتبط با تعاون پرداخته می­شود.

  1. واژگان مستقیم که دلالتی آشکار و صریح بر تعاون دارند، هر چند که با الفاظی متفاوت نقل شده­اند، در این واژگان بحث از منطوق است، یعنی الفاظی که مستقیماً بر معنایی و مدلولی دلالت دارد. مقصود اصولیون از «منطوق» معنایی است که خود لفظ ذاتاً بر آن دلالت کند، آن­گونه که لفظ گفته شده، قالبی برای آن معنا است. در این حوزۀ معنایی مستقیم می­توان از واژگانی چون معاونت، تعاضد، تناصر، مشارکت، مساعدت و مظاهرت نام برد که هر واژه با وجود آن­که معانی متفاوت دارند، اما در جوهر خود نوعی تعاون و همکاری را می­رساند.
  2. واژگان ضمنی و التزامی، این واژگان هر چند به طور مستقیم دلالت بر تعاون ندارند، اما دلالت التزامی هر کدام از آن‌ها، همیاری با یکدیگر است.
  3. دلالت‌های سیاقی-مفهومی، این واژگان، مجموعه­ای هستند که از سیاق معنایی و جملاتی که این واژگان در آن‌ها به کار رفته است، می­توان تعاون و همیاری را دریافت کرد.
  4. واژگان مخالف: واژگانی هستند که معنای مخالف تعاون و همکاری را می­رسانند و بر تضاد، چالش و عدم همراهی با یکدیگر دلالت می­کنند. در این دایرۀ واژگان، آموزه­های اسلامی از تقابل، تضاد و دوگانگی نهی کرده است که مفهوم مخالف آن‌ها، حکایت از ضرورت همکاری با دیگران دارد.

با توجه به آن چه بیان شد، می­توان گفت که متغیر تعاون سیاسی-اجتماعی، تاثیری جدی در حل بحرانهای اجتماعی دارد و می­تواند در عرصه­های متفاوتی، موجب کم شدن دایره اثرگذاری بحرانها، تسهیل مدیریت بحران و بسیج منابع انسانی و سیاسی-اقتصادی در مهار عوارض بحرانها گردد.

-نقش تعاون سیاسی-اجتماعی در جامعه اسلامی برای رویارویی با بحران‌های اجتماعی شامل موارد متعددی است از جمله: شفقت­ورزی به شهروندان؛ افزایش احساس برادری؛ گشایش­گری در بحران­های سیاسی-اجتماعی؛ گسترش روحیۀ مسئولیت­شناسی/پذیری؛ یاری شهروندان و دولت اسلامی در دستیابی به عدالت اجتماعی؛ افزایش همبستگی اجتماعی-سیاسی

زمانی فرهنگ سیاسی مطلوب در جامعۀ اسلامی حاکم می‌شود که در کنار عوامل دیگر، اخلاق سیاسی نقشی بارز بازی کند. اگر یکی از عناصر مهم فرهنگ سیاسی، به روابط عاطفی میان شهروندان بستگی دارد، یا اگر تعاملات قدرت و مردم برخاسته از اعتماد متقابل یا مهرورزی، همیاری و همکاری است، همۀ این موارد با اخلاق، سامان می‌گیرند.

ناقد دکتر محمد شجاعیان:

نحوه ورود و روش ارائه شده در این بحث بسیار مناسب است بویژه که از ادبیات دینی استفاده شده است. اما بنظر امکان ورود به این بحث از زوایای دیگری نیز وجود دارد که می‌توان به مواردی از آنها اشاره کرد:

۱-بحثی است که آیا اصولا دولتهای لیبرال وظیفه‌ای در حل بحرانهای اجتماعی دارند یا خیر. بطور کلی اعتقاد بر این است که دولتهای لیبرال در مباحث مربوط به خیر جمعی خیلی ورودی ندارند. اما با توجه به اینکه موضوع عدالت بیشتر با ماهیت فردگرایانه آن یکی از مباحث مهم در نظام های لیبرال است بنابراین می‌توان به موضوع بحرانها از لحاظ عدالت و تکالیفی که دولت دارند نیز ورود داشت.

۲-اگر فلسفه سیاسی را بخشی از فلسفه اخلاق بدانیم ورود بهتری به بحث کرونا و نقش دولتها خواهیم داشت زیرا اینجا مفهوم خیر جمعی مطرح است پس می‌توان تکالیف دولتها هم مطرح شود.

۳-ورود به این بحث از منظر عدالت جبرانی هم قابل طرح می‌باشد. مثلا به افراد معلول در قوانین کشورهای مختلف یکسری امتیازاتی داده می‌شود. این به عنوان عدالت جبرانی است که به این افراد برای جبران محرومیت و ناتوانی ‌های فردی داده می‌شود. بحث کرونا از منظر عدالت جبرانی نیز قابل طرح است که تکالیفی برای دولتها مشخص می‌گردد.

۴-از باب حق سلامت هم می‌توان ورود به بحث کرونا داشت که حقوقی را برعهده دولت می‌گذارد. برخی معتقدند این موضوع باید از سوی نهادهایی انجام شود که متکفل بحث سلامت مردم هستند نه نهادهایی که متولی رسمی بحث سلامت نیستند اما بنظر می‌رسد این دیدگاه از منظر فلسفه سیاسی قابل قبول نیست بلکه بطور کلی همه از باب تکلیف می توانند به این مسائل ورود کنند.

ناقد حجت‌الاسلام سیدسجاد ایزدهی

بنده چند نکته را در این بحث قابل تامل می‌دانم:

۱-سوال اساسی این است که آیا ما موضوعی به نام تعاون سیاسی داریم یا خیر؟ بنظر این اصطلاح دارای تناقض است. مباحث مربوط به تعاون، مساوات و … ماهیتا اجتماعی هستند تا سیاسی. در جایی این مباحث قابل طرح است که دولتها نقشی در آنها نداشته باشند بنابراین عنوان تعاون سیاسی را بنده پارادوکسیکال می‌دانم. ضمن اینکه ایشان هیچ تعریفی از تعاون سیاسی ارائه نداده‌اند بطور کلی اگر تعاون به حکومت برگردد پارادکس خواهد بود و اگر مراد در ظرف حکومت باشد به آن تعاون سیاسی اطلاق نمی‌گردد

۲-ماهیت تعاون، عرفی است نه از مخترعات شرعی. در همه جوامع بشری این بحث قابل طرح است بنابراین به ادله درون دینی نیاز ندارد.

۳-روش بکار گرفته در این تحقیق، روش ایزوتسو است که زمانی کاربرد دارد که ما ظرفی خارج از نصوص نداشته باشیم. در حالی که اگر شارع هم از تعاون و مساوات بحثی نمی کرد معنای عرفی آن مشخص بود بنابراین استفاده از این روش در اینجا هم بنظر نامناسب است.

۴-در این تحقیق به جای موضوع شناسی، مفهوم شناسی شده است که درست نیست بهتر بود فارغ از مفهوم شناسی، موضوع تعاون اجتماعی بررسی می‌شد.

۵-جای این بحث، تعاون اجتماعی است نه سیاسی زیرا در اینجا یک بحران سیاسی مطرح نیست بلکه بحران از نوع اجتماعی است بنابراین طرح تعاون سیاسی جایی ندارد. باید این مباحث به درستی از هم تفکیک گردد.

۶-جایگاه اخلاق سیاسی در این بحث مشخص نیست حتی می‌توان گفت این بحث اساسا اخلاقی نیست. همچنین باید فرق بین الزامات و نقش مشخص گردد.

۷-عدالت و مساوات باهم متفاوت هستند در حالی که در اینجا یکی دانسته شده‌اند.

۸-نکته آخر اینکه در این بحث به طور اختصاصی موضوع کرونا مطرح نشد که باید به آن پرداخته می‌شد.

در خاتمه آقای سید باقری ضمن تشکر از نکات ناقدان محترم به برخی از نقدهای مطرح شده پاسخ داد.