هدف از فلسفه دین با هدف کلام متفاوت است

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،‌ به نقل از ایکنا، همایش ملی فلسفه دین اسلامی، امروز پنجشنبه مورخ ۲۷ آذر ۹۹ به صورت مجازی برگزار شد و در این همایش علاوه بر پخش پیام تصویری آیت‌الله جوادی‌آملی، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام علیرضا قائمی‌نیا مدیر قطب علمی فلسفه دین و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و حجت‌الاسلام ابوالفضل ساجدی به ایراد سخن پرداختند. آنچه در ادامه می‌خوانید، متن سخنان حجت‌الاسلام علیرضا قائمی‌نیا است؛

فلسفه دین یکی از رشته‌های مهمی است که امروزه در دانشگاه‌های دنیا مورد توجه قرار گرفته است و در کنار فلسفه اخلاق و ذهن یکی از این سه رشته مهم است که مقالات و تحقیقات گسترده‌ای در این زمینه به رشته تحریر درآمده است و نشست‌های زیادی در جهان در این زمینه برگزار می‌شود. موضوع این شاخه از فلسفه مورد توجه بسیاری از اندیشمندان قرن بیستم است و اگر نگوییم پرترددترین زمینه فلسفی در دهه‌های آخر قرن بیستم است، می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین شاخه‌های مورد توجه علم فلسفی است.

فلسفه دین، نگاه عقلانی به دین است

فلسفه دین یک نوع نگاه فلسفی به دین و مقولات دینی است و شاید گزاره‌های دینی و اعتقادات دینی را بتوانیم اسم ببریم و یک نگاه عقلانی به اعتقادات دینی بیندازیم. از روزی که فلسفه در عالم بشریت رونق گرفته و تاملات فلسفی اهمیت یافته است، دین به عنوان یکی از متعلقات بحث فلسفی مطرح شده است، اما استقلال فلسفه دین در قرن بیستم شکل گرفته است. اما اگر مسائل و مباحث فلسفه دین را در نظر بگیریم، این مباحث ریشه در بسیاری از سنت‌های دینی و فکری بشر بر روی کره زمین دارد و حتی در عالم اسلام، سابقه دیرینه‌ای دارد که در میان فلاسفه و متکلمان و عرفا این بحث‌ها مطرح بوده است، اما ویژگی خاصی که در قرن بیستم آن است که، این مباحث به صورت مستقل مطرح شده است.

در آغاز قرن بیستم، پوزیتیویست‌های منطقی با طرح این ادعا که گزاره‌های دینی، اخلاقی و عرفانی بی‌معنا هستند، قصد داشتند مباحث دین و فلسفی در مورد دین را از حوزه تفکر بشری خارج کنند و دین و گزاره‌های دین را بی‌معنا قلمداد می‌کردند؛ فلسفه دین نیز یک نوع بی‌معنایی مضاعف داشت. اما این گروه که در دهه ۱۹۲۰ شکل گرفت، بیش از یک دهه عمر نکرد و مورد نقدهای جدی نیز قرار گرفت. بعد از افول این جریان، راه بر طرح مباحث فلسفه دین باز شد و مباحث فلسفه دین رونق فراوان گرفت. مهم‌ترین چهره عالم جدید غرب عقلانیت خاصی است. این عقلانیت برای خود حدود و ثغور نمی‌شناخت و آیه‌های دینی را نیز با این عقلانیت مورد تحلیل و بررسی قرار می‌داد.

این نکته باعث شد که فلسفه دین به صورت گسترده در محافل دانشگاهی مطرح شود و غربی‌ها به مباحث فلسفه دین اهمیت بیشتری دهند. اگر بخواهیم یک تفاوت عمده‌ای میان جهان جدید و قدیم غرب قائل شویم که مراد من نیز از این تقسیم‌بندی ارزشی نیست، بلکه به عنوان یک فاصله زمانی و یک مقطع‌گزاری زمانی آن را به‌کار می‌برم، باید بگوییم در دوره قدیم اگر به مباحث فلسفه دین پراخته می‌شد با عقلانیت‌هایی که با عقلانیت جدید متفاوت بود می‌پرداختند. فلاسفه قرون وسطی، مباحث زیادی در مورد فلسفه دین داشتند، اما آن نوع مباحث با عقلانیتی که امروزه با عالم غرب مطرح است، متفاوت است و یک عقلانیت جدیدی شکل گرفته است.

عقل خودبنیاد؛ اساس طرح مباحث جدید در فلسفه دین معاصر

هرچند تنوع مباحث را در فلسفه دین می‌بینیم، اما این تنوع، عقلانیت را در پس خود دارد. عقل خودبنیاد بشری که ویژگی اصلی دوره مدرن است و عقلی که بیشتر رویکرد معرفت‌شناختی دارد و تنها خودش را به رسمیت شناخته و تلاش می‌کند همه چیز را با استدلال خودش حل کند، این عقل خودبنیاد اساس طرح مباحث جدید در فلسفه دین معاصر شده است. لذا عقلانیت جدیدی پشت این مباحث وجود دارد و همه را کارگردانی می‌کند.

دیدگاه‌های متنوعی را در فلسفه دین می‌بینیم اما همه این دیدگاه‌ها و فلسفه‌های مختلف، متأثر از این عقلانیت هستند، مگر برخی از جریان‌ها که در فلسفه‌های قاره‌ای شکل گرفته و با این عقلانیت مخالفت کرده‌اند. بعد از انقلاب اسلامی، کشور ما وضعیت خاصی در دنیا پیدا کرد و این وضعیت خاص که حاکمیت یک نظام دینی بود، اقتضا می‌کرد که مباحث فلسفه دین در جامعه ما مطرح شود. قبل از انقلاب برخی از متفکران ایرانی مانند شهید مطهری و علامه طباطبایی مباحثی از فلسفه دین را مطرح کردند و شاید گسترده‌تر از دیگران شهید مطهری به این امر پرداخت. البته در دوره ایشان آثار بسیار اندکی در این زمینه ترجمه شده بود و ایشان با نبوغ خود با اینکه آثار کمی در دسترس داشت، اما آن مباحث را مطرح کرد، اما همه این مباحث مطرح نبود و بعد از انقلاب بود که ایران با عقلانیت جدید و دوره مدرن مواجه شد.

در برخی از دانشگاه‌های ایران، فلسفه دین و دین‌شناسی نیز تأسیس شد و آثار بسیاری در این زمینه ترجمه شد و شاهد این هستیم که آثاری جدید نیز ترجمه می‌شود و رساله‌های فراوانی در دانشگاه‌ها در مسائل مرتبط با فلسفه دین دفاع می‌شود. این وضعیت کشور ما را متفاوت کرده است. کشور ما به یک معنا مینیاتور طرح اندیشه‌های مختلف فلسفه دینی به شکل زنده در جهان است. بیشتر اندیشه‌ها در فلسفه دین در جریان‌های معاصر است و در ایران برای خود طرفدارانی دارد و کسانی در حال طرح آن هستند و برخی از فلسفه‌های تحلیلی و یا برخی از فلسفه‌های قاره‌ای دفاع می‌کنند.

این اهمیت مسئله را نشان می‌دهد که عقلانیت اسلامی کاملا متفاوت با عقلانیت جدید است. این عقلانیت باید خود را در جهان جدید نمایان کند و پایه‌های فکری و فلسفی خود را نشان دهد که چطور می‌تواند این مسائل مطرح در فلسفه دین معاصر را حل کند. عقلانیتی که در این دیدگاه‌ها و مباحث جدید فلسفه دین قرار دارد، بتواند نقد شود. این یک برنامه طولانی مدت است و پرداخت به آن همت اندیشمندان اسلامی را می‌طلبد اما طبیعی است که میراث بزرگی داریم و فلاسفه بزرگی نیز داریم که رجوع به آثار آنها می‌تواند بسیار سودمند باشد. البته فلسفه دین اسلام تنها با رجوع به آثار فلسفی در عالم اسلام مدیریت نمی‌شود، بلکه از همه قابلیت‌های تفکر اسلامی باید استفاده کرد.

هدف آغازین فلسفه دین چه بود؟

هدف از فلسفه دین در آغاز دفاع از عقاید دینی نیست و هدف فلسفه دین اسلامی با هدف کلام متفاوت است و یک نوع رویکرد فلسفی است که می‌تواند در عالم اسلام، زمینه‌های مختلفی داشته باشد. لازم است که یک نوع نگاه عمیق به سنت گذشته خودمان داشته باشیم تا بتوانیم فلسفه دین اسلامی را به صورتی که مقبول است، مطرح کنیم. فلسفه دین اسلامی نیز مانند فلسفه‌های دین دیگری که در جهان مطرح هستند، باید توانمندی خود را نشان دهد و همچنین مورد دقت و موشکافی‌های عالمانه قرار گیرد تا بتواند مسائل جدید فلسفی در مورد دین را حل کند. این یک آرزویی است که ذهن همه متفکران را به خود مشغول کرده است.