همدلی و همدردی اجتماعی در مبارزه با بحران ها

همدلی و همدردی اجتماعی در مبارزه با بحرانها
نوشتاری از حجت الاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

شفقت، همدردی و همدلی با دیگران، یکی از سفارشهای جدی در اخلاق سیاسی اسلام است و وظیفۀ مردم، سمن ها، گروه های داوطلب و دولت اسلامی است تا با برنامه ریزی دقیق در جهت کاهش رنج شهروندان گام بردارد. نبود شفقت، انسان را گرفتار بی خیالی و نبود احساس مسئولیت در قبال دشواری‌ها و مشکلات شهروندان می‌کند و رنج آنان را به دنبال می‌آورد. حال آن که التزام اخلاقی به این اصل، انسان را نسبت به سختی های جامعه حساس می‌سازد و از کرختی اخلاقی دور می‌کند. آن سان که این امر را باید در میان شهروندان نیز فراگیر ساخت، چیره شدن این جملۀ مشهور و غیر اخلاقی که «به من چه» یا «به من ربطی ندارد»، می‌تواند نشان از سستی اخلاق در جامعه باشد، حال آن که در اندیشه و ادبیات دینی ما این امر رد و انکار شده است و مردم را نسبت به بی خیالی هشدار داده است. این امر با وجود قدرت سیاسی و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری گوناگون، اهمیت دو برابر می‌یابد. لذا دولتمردان، باید علاوه بر تنظیم الزام‌های فقهی-قانونی، خود را اخلاقاً نیز ملزم سازند تا در برابر بیماری ها، فقر، فساد، تبعیض، فلاکت، معضلات اجتماعی، شکم‌های گرسنه، چشم‌های اشکبار و جگرهای سوزان، خواب راحت نداشته باشند، خود را جای مردم قرار دهند و غم آنان را غم خود و خانوادۀ خود دانند.
تعاون و مواسات، گزیده‌ترین اخلاق اسلامى است و نشانه خلوص ایمان و شخصیت والاى مؤمن است و به یقین یکى از بهترین راه‌های پیش گیرى از ثروت اندوزى است، زیرا معنایش این است که انسان دیگران را در مال و امکانات خود به نحوى سهیم و شریک سازد؛ در بینش دینى «مواسات» معیار دین¬باورى است، در روایتى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) آمده است: «من واسَى الفقیر من ماله فذلک المؤمن حقّاً»، مؤمن حقیقى فردى است که نیازمندان را شریک و سهیم مالش قرار دهد». (کلینی، کافى، ج ۲، ص ۱۴۷) با این ویژگى اخلاقى می‌توان روند تکاملى جامعه را تسریع بخشید و همبستگى اجتماعى و پیوندهاى نوع دوستانه را عمیق‌تر کرد و رشته‌های اخوت و برادرى را میان همگان تقویت نمود. امام على (علیه السلام) می‌فرماید: «ما حُفِظت الأخوّه بمثل المواساه». (غررالحکم، شماره ۹۸۷۸٫) در پرتو این فضیلت اخلاقى، فقر در جامعه کاهش می‌یابد و از تراکم ثروت در دست اغنیا می‌کاهد. وجود فقر در جوامع اسلامى گویاى این حقیقت تلخ است که مواسات مورد نظر اسلام، از حد سخن فراتر نرفته است، این وظیفه مهم بر عهده جامعه اسلامى و به ویژه متمکّنان نهاده شده است. (مکارم شیرازی، دایره المعارف فقه مقارن، ج ۲، ص ۲۴۷)
در این باور دیگر شهروندان سود شخصی خود را نمی‌بینند، بلکه همۀ جامعۀ اسلامی یک پیکر می‌شود، آن گونه که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود:
مَثَلُ الْمُؤمِنینَ فی تَوادِّهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ: اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَر وَ الْحُمّی.
مَثَل مؤمنان در دوستی و مهربانی و عاطفه به یکدیگر، مثل پیکر است، هر گاه عضوی از آن دردمند شود، دیگر اعضای پیکر، با بی خوابی و تب، با آن عضو هم دردی می‌کنند.
و این عبارت چه زیبا است از ابوالحسن خرقانی که:
اگر از ترکستان تا بدر شام کسی را خاری در انگشت شود، آن از آن من است و همچنین از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید، زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آن من است.
و به یاد آوریم آن شعر حکیمانه سعدی را که امروزه در بحران کرونا، بیش از هر زمان خود را به رخ می-کشد: بنی آدم اعضای یکدیگرند…».