به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه و پس از آن، خط فکری پیشرو و منسجمی پای به میدان تحلیل و تبیین نهاد که با اتکا به گزارههای منطقی و مستدل، دلیل پیروزی ایران در جنگ تحمیلی ۱۲روزه را «اسلام سیاسی» و آموزههای معرفتی برآمده از آن عنوان میکرد؛ اسلام سیاسیای که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدّ ظلّه العالی) برجستهترین نظریهپرداز آن محسوب میشوند و مؤلفههایی چون مبارزه، عدالت، استقلال، امنیت، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم، ستم و تجاوز زورگویان و مستبدان عالم، اتحاد و انسجامبخشی به جامعه و… را دربرمیگیرد.
بر همین اساس و بهمنظور تبیین بیشتر این خط فکری، خبرگزاری تسنیم با حجتالاسلام دکتر سیدسجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه به گفتگو پرداخت و با او در این زمینه همکلام شدند.
ایزدهی معتقد است: هرچه زمان گذشت، اسلام سیاسی در مواجهه با نظم سلطه نهتنها تضعیف نشد بلکه بهتدریج تقویت هم شد، حال، پرسش اینجاست: چرا اسلام سیاسی تقویت شد؟ پاسخ به این پرسش را هم باید در ذات این اسلام جستوجو کرد، البته بدیهی است که در اینجا مقصودم اسلام سیاسی با قرائت اخوانی یا داعشی نیست؛ بلکه اسلام سیاسی را با قرائت ظلمستیزی و مبتنی بر نظام ولایت فقیه که جمهوری اسلامی منادی آن است، مدنظر دارم.
این نظام چه خصوصیتی دارد که در بحرانها موجب تقویت آن شود؟
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه در پاسخ به این پرسش گفت: اسلام سیاسی حاکم در ایران چند ویژگی مهم دارد؛
ویژگی نخست آن «معنویت» است. اسلام سیاسی همواره با معنویت قرین است؛ یعنی معنویت موتور محرک این مکتب است.
ویژگی دوم این اسلام سیاسی، «مردمسالاری دینی» است؛ یعنی مردم همواره پای چنین نظامی ایستادهاند. این نظام بهخلاف بسیاری از اسلامهای سیاسی که در عمل مردمبنیاد نبودند، اسلامی کاملاً مردمبنیاد است و مردمسالاری دینی جزو ذات آن محسوب میشود. مردم پای کار این اسلام سیاسی هستند و خود را در آن دخیل میدانند؛ بنابراین چنین اسلامی همواره در مسیر رشد و تعالی قرار خواهد داشت.
ویژگی سوم اسلام سیاسی با قرائت جمهوری اسلامی ایران، «مبتنی بودن بر اصل ولایت فقیه» است. حاکم نظام در عین حال که باتقوا، زمانشناس، دینشناس و نترس است و با مردم فاصلهای ندارد، میکوشد در موقعیتهای گوناگون بهترین مصلحتها را بهارمغان بیاورد، مردم هم طبیعتاً چنین حاکمی را از خود و با خود میدانند و به فرامین او ملتزماند. خصوصیت چهارم اسلام سیاسی با قرائت جمهوری اسلامی ایران این است که «مبتنی بر ابتکار جوانان» خود پیش میرود؛ بدینمعنا که جوانان را ترغیب میکند که روی پای خود بایستند و بهجای دیگران به خود اعتماد داشته باشند؛ «وَ لَاتَرْكَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّار»،
اینها نقاط قوتی است که قدرت نرم، قدرت معنوی و قدرت انسانی جمهوری اسلامی ایران را میسازد و چنین نقاط قوتی باعث میشود که اسلام سیاسی با قرائت جمهوری اسلامی پیش برود. بهخلاف بسیاری از اسلامهای سیاسی و قرائتهای دیگر که یا مستقر نشدند (مثل اخوانیها) یا اگر مستقر شدند، پایدار نماندند یا اگر پایدار ماندند، قوی نشدند.
ملت و امت دو روی یک سکهاند
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: اکنون ما این اسلام سیاسی چهلواندیساله را با محوریت ایران شیعی در اختیار داریم؛ یعنی ایرانی که ایرانیت و شیعهبودنش با هم عجین شده و دو روی یک سکه است. ملت و امت با هم یکسان است و ایرانیها از آغاز این دو را از یکدیگر تفکیک نکردند و نمیکنند، در اشعار و اقوال گوناگونی که از گذشتگان به ما رسیده است، هم این مهم را میبینیم. ما ایرانیهای شیعهای هستیم که فرهنگمان با این دو مؤلفه پیوند خورده است، حالا پرسش اینجاست؛ آیا چنین فرهنگی در رویارویی با دشمنان میتواند شکست بخورد؟ منطق «إِحْدَى الْحُسْنَیَیْن» و منطق یا پیروزی یا شهادت، حتماً شکستناپذیر است، در این منطق ناامیدی جایی ندارد، منطق توکل و اعتماد به خدا شکست ندارد، منطقی که شهادت دارد، ترس و نگرانی ندارد و به استقبال شهادت میرود، منطقی که به مردم خود اعتماد میکند و حکومت خود را با مشارکت مردم خود رقم زده و تقسیم کرده است، شکست ندارد، اگرچه ممکن است متحمل خسارات و ضرر و زیانهایی شود اما همواره حکومتهایی که با همراهی مردم خود و با راهبری یک حکیم شایسته بر اساس منطق منافع ملت، منافع جامعه و منافع دین پیش میروند، هرگز شکست نخواهند خورد.
آمریکا و رژیم صهیونیستی جنگ را بر ایران تحمیل کردند
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه گفت: نکتهای که باید بدان اشاره کنم این است که رژیم صهیونیستی و آمریکا این جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند، میتوان پرسید؛ چرا چنین جنگی علیه دیگر کشورهای اسلامی بهراه انداخته نشد؟ حتی برخی از کشورهایی که سلاح هستهای هم دارند و چهبسا بخواهند با رژیم صهیونیستی هم هماوردی کنند، اما چنین تقابلی بین آنها با رژیم صهیونیستی مشاهده نمیشود.
اسلام سیاسی ذات جمهوری اسلامی ایران است
او ادامه داد: پاسخ پرسش فوق را باید در ذات جمهوری اسلامی جستوجو کرد، ذات جمهوری اسلامی همان اسلام سیاسی است، برخلاف تمامی کشورهای اسلامی دیگر که بهیکمعنا جامعه اسلامی دارند، اما بر اساس منطق اسلام سیاسی و اسلام ناظر به حکومت عمل نمیکنند، لذا مواجههای هم با نظام سلطه ندارند و طبیعتاً نظام سلطه هم ترس و واهمهای از این کشورها ندارد، پس آنچه موجب میشود چنین مواجههای بین جمهوری اسلامی ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل بگیرد، اسلام سیاسی است.
معارضه نظام سلطه با اسلام سیاسی آن را تقویت کرده است
ایزدهی عنوان کرد: حال پرسش اینجاست؛ اسلام سیاسی که نظام سلطه با آن معارضه پیدا کرده و در طول چهلوچند سال گذشته همواره در صدد تضعیفش برآمده است و خوشبختانه نهتنها تضعیف نشده، بلکه تقویت هم شده است، چه خصوصیاتی دارد که کشورهای سلطهگر را وادار میکند مقابل آن بایستند؟ صرف بهرهمندی از اسلام سیاسی که مسئلهای ندارد. فرض کنید یک کشور بر اساس مبانی سیاسی معینی بخواهد ارزشهای خود را اقامه کند؛ این امر چه اشکالی دارد؟ مشکل اینجاست که مسئله اصلی اسلام سیاسی بر سر مفاهیمی چون ظلم و ستم و استکبار جهانی است؛ بنابراین نوک پیکان خود را بهسمت این مفاهیم میگیرد و جهان را بر اساس جبهه حق و باطل و مستضعف و مستکبر تقسیم میکند و منادی قیام علیه مستکبرین و ظالمین و حمایت از مظلومین و مستضعفین است.
نظام سلطه با اسلام طالبان، القاعده و داعش کاری ندارد
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه یادآور شد: طبیعی است که در نتیجه حاکمیت چنین منطقی نظام سلطه به رویارویی با آن برمیخیزد؛ در غیر این صورت اگر اسلام سیاسی از سنخ آنچه طالبان، القاعده یا داعش داعیهدار آناند، بر سر کار باشد، این رویارویی شکل نمیگیرد، یعنی نظام سلطه در عمل با اسلامهایی که بهظاهر سیاسیاند اما جبهه مقابلشان را جبهه ظلم و ستم و استکبار تعریف نمیکنند، ستیزی ندارد؛ چرا که اینها ظاهری از اسلام را نمایندگی میکنند و این ظاهر عمدتاً به چیزهایی برمیگردد که نظام سلطه با آنها مشکلی ندارد و وجودشان را مضر نمیداند، اسلامی که برخی نحلههای وهابی نماینده آن هستند، از این سنخ است، لذا مسئله عمده در رویارویی نظم اسلام سیاسی با نظم سلطه غربی بر سر مفاهیمی چون عزت، اقتدار، ظلمستیزی، حمایت از مظلوم، فقر و غنا و… است.
مثل امام حسین(ع) آشکارا بیان کردیم که ظلم را نمیپذیریم
این مدرس فقه سیاسی تصریح کرد: بنابراین، یا ما باید نسبت به مفاهیمی مانند ظلم، ستم، وابستگی، کرامت انسانی و… بیتفاوت باشیم ـ مثل دیگر کشورهای اسلامی که ظاهراً مسلماناند اما نسبت به این مفاهیم دغدغهای ندارند ـ که در این صورت هیچ درگیری و اختلافی هم شکل نخواهد گرفت، و یا اینکه مثل پیشوایمان حضرت سیدالشهدا(ع) آشکارا منطق خود را بیان و اعلام کنیم که ظلم را نمیپذیریم و تحت ستم قرار نمیگیریم، ولو اینکه لشکر طرف مقابل ۳۰ هزار تن باشد و لشکریان امام(ع) قریب به ۱۰۰ نفر، این نقطه عطف رویارویی است.
اگر قرار بود جمهوری اسلامی شکست بخورد تاکنون خورده بود
رئیس پژوهشکده نظامهای اسلامی پژوهشگاه تصریح کرد: اگر قرار بود جمهوری اسلامی در طول چهلواندی سال گذشته شکست بخورد، تا الآن شکست خورده بود، اما سنخ این منطق بهگونهای است که شکست در آن راهی ندارد؛ ولو ممکن است در کوتاهمدت فراز و فرودها و خسارتهایی داشته باشد اما شکستناپذیر است، به همین علت است که این منطق داعیهدار تمدنی پایاست؛ در مقابل تمدن موجود که بهسمت افول حرکت میکند، بدینمعنا خطسیری که انقلاب اسلامی از بدو تأسیس تا امروز در پیش گرفته و با کمترین امکانات در جنگ تحمیلی اول و بهرغم بروز چالشها و موانع متعددی چون تجزیهطلبی، تروریسم، دسایس منافقین و… این خط سیر بهسمت صعود پیش رفته است، طبعاً خط سیر مخالفان و رقبای نظام هم در یک منحنی بهسمت نزول حرکت میکند، این یعنی منطق اسلام سیاسی، اسلام حداکثری، اسلام فقر و غنا، اسلام ظالم و مظلوم، اسلام شمال و جنوب، اسلام برای همه انسانها، اسلام حمایت از آحاد مستضعفان عالم و… هیچگاه شکست نخواهد خورد؛ چرا که نرمافزار آن نرمافزار مناسبی است، کارگزارش کارگزار مناسبی است، بسترش بستر مناسبی است و بهرغم آنکه ممکن است گاهی نقایصی در عملکرد شماری از کارگزارانش وجود داشته باشد و برخی ضعیف و بعضی قوی باشند، منحنی ما منحنی رشد است و انشاءالله تداعی پیروزی و نصرت نهایی خواهد بود، کما اینکه خداوند هم چنین وعدهای داده است و بر اساس منطق الهی: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِین». آنهایی که مستضعفین عالم هستند، خدا آنان را بهواسطه صبر، مقاومت، پیروی از ارزشها و حاکمان الهی در جایگاه ائمه(ع) قرار میدهد. در آیات قرآن کریم و روایات گوناگون هم تعابیر بسیاری ناظر به استضعاف و استکبار وجود دارد و اینکه خداوند مستضعفان را ائمه عدل قرار خواهد داد، طبیعتاً سنت الهی بر این است، البته نباید این نکته را از نظر دور داشت که سنت الهی هنگامی محقق میشود که انسانها تابع ارزشهای الهی باشند و مبنا و نرمافزار را مراعات کنند؛ در غیر این صورت طبیعتاً در استضعاف باقی میمانند و دشمن اراده خود را بر آنها تحمیل خواهد کرد و اجازه نمیدهد که روی پای خود بایستند و ارزشهایشان را بر اساس مبانی خود اقامه و تحکیم کنند.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه نشان داد که نرمافزار اسلام سیاسی بهخوبی کار میکند
ایزدهی در بخش پایانی اظهارات خود خاطرنشان کرد: جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر نمونهای بود که نشان داد نرمافزار اسلام سیاسی میتواند هنگام بروز مشکلات اینچنینی مواجهه مناسبی داشته باشد. ما در موارد مختلف این نرمافزار را محک زدیم و خوشبختانه همواره توانسته است مواجهه مثبتی داشته باشد و بهسمت جلو حرکت کند، طبیعتا این نرمافزار با چنین التزامی و در پرتو نکاتی که عرض کردم میتواند در مواجهههای دیگر هم کارا و پیروز باشد، بهعبارت دیگر میتوان گفت که شرط وجود، شرط بقا هم هست. اگر انقلاب اسلامی بهواسطه همین مبانی شکل گرفت، همینها شرط بقای آن نیز هستند، اگر انقلاب اسلامی توانست بهواسطه این منطق یک پادشاهی مستقر تا بن دندان مسلح را از میان بردارد و سرنوشت خود را به دست بگیرد، همان منطق که علت موجده و ابتدایی کار است میتواند علت مبقیه هم باشد، علت بقا و استمرار هم باشد، مشروط به همان شرط و اقتضائاتی که پیشتر بدانها اشاره کردم.