به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در آستانه سالروز شهادت امام صادق علیهالسلام، به همت خبرگزاری ابنا و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «امام صادق(ع) و نهضت علمی جهان اسلام» با ارائه حجت الاسلام دکتر «محمدصفر جبرئیلی» عضو هیأت علمی گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه و حجت الاسلام دکتر «غلامرضا پیوندی» مدیرگروه فقه و حقوق پژوهشگاه در سالن جلسات خبرگزاری ابنا برگزار شد.
متن کامل بیانات حجتالاسلام دکتر «غلامرضا پیوندی» در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
درباره بحث امام صادق(ع) در حوزهی نهضت علمی، اجازه میخواهم که من هم نکتهای را به عنوان مقدمه عرض کنم. ما اگر بخواهیم به نقش یک امام بپردازیم، باید فضای زندگی آن حضرت را نگاه کنیم چون شرایط سیاسی، اجتماعی و اصولاً کلیّت فضای زندگی حضرت نگاه درستی برای تحلیل مباحث به ما ارائه میدهد.
نکتهی مهمی که راجع به امام صادق(ع) همه به آن اذعان کردهاند، دورهای است که بنی امیه رو به انقراض است و عباسیانی که روی کار میآیند، کارشان را با شعار اهل بیت(ع) شروع کردند. این تأثیرگذاری و نقش اهل بیت(ع) در فضای اجتماعی آن زمان را نشان میدهد. دورهی امامت امام صادق(ع) تقریباً از سال ۱۱۴ شروع میشود و تا سال ۱۴۸ ادامه دارد و امامت حضرت حدود ۳۴ سال طول میکشد ولی ایشان قبل از آن هم حضور دارند و نهضت علمی از قبل شروع شده است. به عبارت دیگر امام باقر(ع) مقدماتش را فراهم کرده، بخشی از آن جلو رفته و به دوران امام صادق(ع) رسیده که اوج نهضت علمی حضرات معصومین در این دوره شکل گرفته است. اینکه ما با عنوان مکتب جعفری معروف شدهایم را باید با همین مبنا دنبال کنیم.
*نهضت علمی امام صادق(ع)
بعضی از گفتهها اینطور نشان میدهد که آن زمانی که حضرت این نهضت علمی را آغاز کردند یک شرایط عادی و مساعدی بوده و کسی با ایشان کاری نداشتند، در حالی که اینطور نبود. البته یک گشایشی ایجاد شد و همین گشایش باعث شد که مراجعات به حضرت زیاد شود. روایاتی که از حضرت نقل شده، اکثراً سؤالاتی است که دیگران مطرح میکنند و حضرت در پاسخ به آنها طرح مباحث میکردند. این دو حاکمی که جناب استاد فرمودند یعنی منصور دوانیقی و هشام بن عبدالملک، به شدت اهل بیت(ع) و حتی شیعیان را در تنگنا قرار میدادند و یاران حضرت و شاگردان تربیت شدهی ایشان با مشقات زیاد، این تراث را حفظ و به بعدیها منتقل کردند. این نکتهی مهمی است، یعنی در دورهی امام صادق(ع) و سالهای متمادی که ایشان شاگردانی را تربیت میکردند و فعالیت علمی و فرهنگی داشتند، دوران خفقان و سخت، کم نبوده است.
نکتهی مهم دیگری که به نظرم خیلی مهم است این است که در این دورانی که انقلابها و قیامهای زیادی رخ داد، خیلیها به حضرت مراجعه کردند و حتی به ایشان پیشنهاد تشکیل حکومت کردند ولی حضرت نپذیرفتند و به کار و وظیفهی علمیشان ادامه دادند. به نظرم این نکته برای جامعهی امروز ما درسآموز است و آن هم این است که شما اگر بخواهید یک تشکیلات و حکومتی را اداره کنید، بدون نیروی انسانی قوی چنین چیزی ممکن نخواهد شد؛ نیروی علمی دقیقی که از همه جانب به صورت صحیح تربیت شود، تا بتواند یار امام باشد. ما در مباحث مربوط به ظهور حضرت حجت(عج) هم داریم که حضرت، یاران خاصی را در کنار خودشان دارند برای اینکه بتوانند مأموریت نهضت جهانی را انجام دهند.
*اکثر روایات ما از امام صادق(ع) صادر شده است
اولین نکتهای که به عنوان بحث فقهی عرض میکنم این است که در مجامع روایی، اکثر روایات ما در رتبهی اول از امام صادق(ع) است. البته روایات ایشان در حوزهی کلام و اخلاقیات هم هست. دین را سه بخش تقسیم میکنیم، بخش اول دین را اعتقادات و باورها قرار میدهیم، بخش دوم دین را فقه، احکام و باید و نبایدها قرار میدهیم و بخش سوم دین، اخلاقیات است. اگر دین را به این سه بخشی که رایج و معروف است تقسیم کنیم، حضرت در هر سه حوزه روایات فراوانی دارند. هم در حوزهی مباحث اعتقادی و باوری، و هم در حوزهی اخلاقیات مباحث زیادی دارند که من فکر میکنم آن نهضت علمی که حضرت در حوزهی اخلاقیات دارند، نمونهاش حدیث معروف عقل و جهل است که حدیث بسیار مهمی است و کتابهای زیادی فقط راجع به یک حدیث حضرت صادق(ع) نوشته شده است. اما در حوزهی فقه، احادیث امام خیلی پررنگ است. یعنی وقتی شما وارد مباحث فقهی میشوید بابی در فقه نیست، مگر اینکه به روایتی از امام صادق(ع) استناد میشود. این مسئله، در برخی از حوزههای فقهی بسیار پررنگتر است. حتی من دیدم که اهل سنت هم به آن استناد کردند و اگر اشتباه نکنم ابوحنیفه نقل میکند که اگر امام صادق(ع) نبود، مردم احکام حج را بلد نبودند. حتی اهل سنت به این نکته استناد کردهاند و گفتهاند که اگر نهضت علمی امام صادق(ع) نبود، احکام و دقائق حجی که منظور پیامبر(ص) بود، به مردم نمیرسید و مردم نمیدانستند که در حج چه باید انجام دهند. این اعترافی است که یکی از رهبران مذاهب اهل سنت مطرح میکند.
*جایگاه علمی شاگردان امام صادق(ع)
عمدهی شاگردان امام صادق(ع)، مثل زراره، محمد بن مسلم، ابوبصیر، مفضل بن عمر، عبدالله بن ابی یعفور، عبدالله بن مسکان و … اکثراً از کوفه بودند که به مدینه میآمدند. جالب این است که به مدینه میآمدند و مدتها میماندند. مطالب را از امام میآموختند، یادداشت میکردند، این مطالب در آنها نهادینه میشد و تربیت میشدند که اوج قلهی فقاهت شاگردان امام صادق(ع)، افرادی مثل زراره و محمد بن مسلم است. حتی برخی از شاگردان امام، بیشتر در حوزههای دیگر متخصص هستند، مثل ابان بن تغلب که در حوزهی ادبیات عرب متخصص است و جزء شاگردان خاص حضرت در این حوزه است.
استاد جبرئیلی از آن شامی نقل کردند که خدمت امام میآید و میگوید که من میخواهم با شما مناظره کنم و ابتدا میخواهم در بحثهای ادبی بحث کنم، حضرت او را به ابان بن تغلب ارجاع میدهد. وی میگوید: نه، من میخواهم با شما بحث کنم. امام میفرمایند: عیبی ندارد، شما با ایشان بحث کنید و اگر غلبه پیدا کردید، با هم گفتوگو میکنیم. لذا بحث ادبی را ابان بن تغلب انجام میدهد. در برخی از نقلها دیدم که ابان بن تغلب ۳۰ هزار حدیث از امام یاد گرفته است و خودش میگوید که من جمع کردم و به دیگران هم منتقل نمودم. این نشان دهندهی این نکته است که در عصر امام صادق(ع) نیروها و تراث علمی به وجود آمد که الان آثار آن را میبینیم و امروزه فقهای ما بالاتفاق میگویند که اگر نهضت علمی امام صادق(ع) نبود، در فقه، کلام و خیلی از حوزهها دست ما خالی بود. این قضیه، حکمتی که امام به دنبال آن بودند و حتی حکومت را قبول نکردند را نشان میدهد که به چه علت بود. ابومسلم خراسانی که قیام کرد، آمد و به امام پیشنهاد داد که شما اهل بیت(ع) حکومت را به دست بگیرید؛ امام نمیپذیرند و به سراغ تربیت شاگرد میروند. لذا مرحوم شیخ طوسی و بسیاری از بزرگان نقل کردهاند که ۴۰۰۰ نفر در دانشگاه امام صادق(ع) در علوم مختلف تربیت شدند.
*امروزه باید به صورت تخصصی در حوزههای مختلف کار کنیم
داخل پرانتز نکتهای را عرض کنم و آن این است که ما امروز میتوانیم از این شیوه و سیرهی حضرت درس بگیریم و حوزههای علمی را به حوزههای تخصصی ببریم. یعنی امروز روزی نیست که ما فکر کنیم یک نفر میتواند تمام علوم را یاد بگیرد. به تعبیر برخی از بزرگان، دوران علامه شدن گذشته است و امروز باید به صورت تخصصی روی حوزههای مختلف کار کنیم و حتی فقه را شعبهبندی کنیم و در شعبههای مختلف متخصصین را تربیت کنیم. نکتهی مهم دیگر این است که هر کسی که به سراغ امام میآمد اگر بحث فقهی داشت، به زراره و محمد بن مسلم ارجاع میداد، اگر بحث کلامی داشت به هشام ارجاع میداد و … بحثهای مختلف را به شاگردان ارجاع میدادند و آنان را دائماً رصد میکردند. یعنی دائماً ارتقاء شاگردان را مدنظر قرار میدادند.
الان اگر ما بخواهیم روایات فقهی را در حوزههای مختلف در باب طهارت، در باب صلاة و در باب عبادات به طور کلی و در حوزهی معاملات دستهبندی کنیم، مجموعهی روایاتی که ما داریم تقریباً میتوان گفت که ۶۰-۷۰ درصد از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است و بقیهی آنها از ائمهی دیگر است.
من به کتابی به نام با عنوان «الامام الصادق(ع) و المذاهب الاربعه» از یکی از علمای عراق اشاره میکنم که به نظرم اثر خوب و ارزشمندی است و در چهار جلد نوشته است. نویسنده، کلیهی خدماتی که امام صادق(ع) به فقه اهل سنت کرده را بیان کرده است. ما معتقدیم اساساً آنچه که ما امروزه از احکام دین و اسلام در جهان اسلام داریم، آن اسلام نابی که حضرت استاد فرمودند که باید معرفی شود، مرهون قیام امام حسین(ع) و نهضت علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است. به دلیل شرایطی که وجود داشت، اوج نهضت علمی به زمان امام صادق(ع) برمیگردد. البته اگر این شرایط برای امام سجاد(ع) هم بود، همان کار را انجام میدادند، «کلهم نورٌ واحد»، اما شرایط، شرایطی نبود که امام سجاد(ع) بتوانند این کار را انجام دهد، لذا مجبور میشود معارف را از طریق دعا بیان کند. امام باقر(ع) نهضت علمی را آغاز میکنند ولی به نهایت نمیرسد و در دوران امام صادق(ع) به اوج خودش میرسد.
*رهبران مذاهب اهل سنت، شاگردان امام صادق(ع) بودند
مطلب جالب دیگر این است که بسیار زیاد نقل شده که ابوحنیفه، مالک بن انس و رهبران مذاهب اهل سنت در حوزهی فقه، شاگرد امام صادق(ع) بودند. تعبیر معروفی از ابوحنیفه وجود دارد که «لو لا السنتان لهلک النعمان»، این تعبیر را همه نقل کردهاند که اگر نبود آن دو سالی که من در حضور امام صادق(ع) بودم، چیزی برای ارائه نداشتم. این هم مطلب دیگری است که به نظرم در بحث نهضت علمی امام صادق(ع) در حوزهی فقه میتوان به آن پرداخت. اگر شما به سایت جامع الاحادیث نور مراجعه کنید، از مجموع ۳۹۳-۳۹۴ هزار حدیث، بیش از ۱۳۸ هزار روایت از امام صادق(ع) است. یعنی حدود یکسوم روایات از وجود نازنین امام صادق(ع) است و بخش عمدهای از این روایات در حوزهی مباحث فقهی، کلامی، تفسیری و اخلاقی است. شما کافی، وسائل، من لا یحضر را ببینید، مملو از روایات امام صادق(ع) است.
در عصر فعالیت فقهای اهل سنت، امام صادق(ع) حضور جدی در میان مکاتب و مذاهب اهل سنت دارند. این به این معنا نیست که بقیهی ائمه(ع) فعال نبودند ولی ظهور و بروز امام صادق(ع) بیشتر است؛ به دلیل آن نهضت علمی که حضرت آغاز کردند، شبکه درست کردند و بحثها را نظاممند کردند؛ بحثهای کلامی و فلسفی بسیار پیچیدهای که وجود داشت مثل بحث امامت و بحثهای مختلفی که بود. در حوزهی فقه هم که عرض کردم.
برای اینکه ما قدر و منزلت حضرت صادق(ع) و یاران ایشان را بدانیم، در تاریخ آمده است که تربیت شدگان مکتب امام صادق(ع) با مرارت و سختی تراث اهل بیت(ع) را حفظ میکردند. من در تاریخ دیدم که زراره شهر به شهر آواره بود. وی در یک دوره از زندگیاش تحت تعقیب بود و یا زندگی محمد بن مسلم را جناب استاد فرمودند. اینها شهر به شهر آوارگی میکشیدند تا بتوانند تراث حدیثی شیعه که از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) به طور خاص و از ائمهی معصومین(ع) بود را به ما برسانند. بسیاری از روایاتی که ما از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در حوزهی فقه داریم، از مجرای امام صادق(ع) بوده است؛ من به یک نمونهی آن اشاره کردم که بحث حج بود؛ اهل سنت معتقدند که اگر امام صادق(ع) مباحث حج را از پیامبر(ص) نقل نمیکردند، ما بلد نبودیم به احکام و مقررات حج بپردازیم.
بیشترین روایات درباره زیارت امام حسین(ع)، از امام صادق(ع) است
نکتهی دیگری که به عنوان نکتهی پایانی این بخش عرض کنم که شاید جنبهی فقهی ندارد ولی به نظرم خیلی مهم است، این است که وقتی شما وارد حوزهی بحثهای مربوط به مسائل اجتماعی و یا بحثهای احیاء نهضت امام حسین(ع) و یا به عبارت دیگر زنده نگه داشتن مکتب امام حسین(ع) میشوید، میبینید که بیشترین روایات در باب زیارات و تأکید بر زیارت امام حسین(ع)، از امام صادق(ع) است. مهمترین زیاراتی که ما دربارهی امام حسین(ع) داریم، منقول از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) است. همچنین زیارت وارث، منقول از امام صادق(ع) است.
میخواهم این نکته را بگویم که حضرت امام صادق(ع) در دورهی خود به طور خاص مجالسی را برای اقامهی عزای سیدالشهداء(ع) برپا میکردند و تأکید فراوانی بر این کار داشتند. حتی حضرت این تعبیر را دارند که اگر کسی در طول عمرش بارها و بارها به حج برود ولی به زیارت امام حسین(ع) نرود، به حضرت سیدالشهداء(ع) جفا کرده است. لذا برخی از فقهای ما در آثار خود بابی با عنوان وجوب زیارت امام حسین(ع) دارند و اکثر روایاتی که در باب وجوب به آن استناد کردهاند از امام صادق(ع) است. البته مرحوم صاحب وسائل بابی به نام وجوب کفایی زیارت امام حسین(ع) دارد. اکثر روایاتی که در کامل الزیارات از مرحوم ابن قولویه داریم، از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) است. لذا تراثی که ما امروزه در اختیار داریم مرهون زحمات همهی ائمه(ع) و مخصوصاً امام صادق(ع) است. امیدواریم بتوانیم از این مکتب درس بگیریم، برای جامعهی امروز الگو بگیریم و نهضت علمی را کماکان ادامه دهیم.
در پایان حجتالاسلام والمسلمین دکتر «غلامرضا پیوندی» عنوان کرد:
جناب دکتر جبرئیلی به نکاتی اشاره کردند، من سعی میکنم نکات دیگری را عرض کنم.
نکتهی اول اینکه من بر کتاب انسان ۲۵۰ ساله تأکید میکنم، چون تفاوت آن کتاب با بقیهی کتابها این است که وقتی انسان میخواند به انسان ایده میدهد. معلوم است که پشت این بیانات یک فکر منسجمِ همهجانبه است و در حوزههای مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی، فقهی و حقوقی مباحث مختلفی وجود دارد. وقتی شما سرگذشت ائمه(ع) را مطالعه میکنید، در حوزهی کلام و حوزههای مختلف به انسان یک ایده و فکر میدهد و این خیلی مهم است. هر کتابی قابلیت این خصوصیت را ندارد.
روایات زیادی از امام صادق(ع) در فقه اکبر و اصغر داریم
در این قسمت بحث میخواهم راجع به واژهی فقه مقداری صحبت کنم. در روایات ما بحث فقه آمده است، اما فقه به معنای فهم عمیق است. در زبان عربی اصطلاحاً به یک فهم دقیق و عمیق، فقه میگویند، حالا هر چیزی باشد. لذا ما در حوزهی فقه باید فقه را به دو بخش تقسیم کنیم. این معنایی که عرض میکنم تقریباً میتوانیم تمام حوزههای علمی را بر این مدار تعریف کنیم و آن این است که ما یک فقه اکبر و یک فقه اصغر داریم. فقه اصغر همین فقه رایج، و احکام و مقررات است. همین رسالههای عملیه، باید و نباید و مقررات حقوقی است که اینها فقه اصغر میشوند و در این بخش، نقش امام صادق(ع) بسیار پررنگ است. عرض کردم که شاید حدود ۶۰-۷۰ درصد روایات ما به امام صادق(ع) برمیگردد. البته من خیلی آمار دقیقی ندارم، ولی شمارشی که جناب استاد در قسمت قبل فرمودند کاملاً نشاندهنده است. اگر شما کافی را ببینید، بخش عمدهای از روایات از امام صادق(ع) و البته بعد از ایشان امام باقر(ع) است. یعنی رتبهی اول برای امام صادق(ع) و در رتبهی بعد برای امام باقر(ع) است.
مطلب مهمی که میخواهم عرض کنم این است که این فقه اصغر در واقع یک بخشی از علم دینی ما است. اگر ما فقه اکبر را در نظر بگیریم، آن زمان حوزهی کلام، حوزهی مباحث عرفانی، معنوی، بحثهای اخلاقی و همهی اینها در حوزهی فقه اکبر قرار میگیرد. در واقع امام صادق(ع) مجموعهی فقه به معنای فقه اکبر را برنامهریزی کردند و شاگرد تربیت کردند. البته این نکته را هم بگویم که شاگردان ایشان در عین اینکه در یک علم متخصص درجه یک بودند، در بقیهی علوم هم صاحب اطلاعات بودند و اینطور نبود که شما بگویید زراره یک شخصیت فقیه نامدار درجه یک در زمان خودش است، اما در کلام، تفسیر و مباحث دیگر چطور است؟ نه، زراره در حوزهی کلام هم حرف برای گفتن دارد.
وقتی ما از تخصص حرف میزنیم به این معنا نیست که بگوییم من فقط فقه اصغر به معنای فقه احکام را بلدم بلکه باید کلام بدانم. اگر فقیه، علوم مختلف را نداند، نمیتواند استنباط و اجتهاد کند. این نکتهی مهمی است که باید مدنظر ما باشد. در یاران حضرت هم اینطور است. بنابر روایتی، حدود ۴۰۰۰ نفر از حضرت روایت نقل کردند، محدث بودند و یا از شاگردان خاص حضرت در حوزههای مختلف ـ حتی در علوم طبیعی مثل شیمی ـ بودند.
میخواهم این روایت را از امام صادق(ع) به مخاطبین هدیه دهم که در کتاب کافی، جلد ۱، صفحهی ۳۳ آمده است که حضرت میفرماید: «لَا خَیْرَ فِی مَنْ لَا یَتَفَقَّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا یَا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ یَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَیْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَیْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِی بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ»؛ حضرت فرمود: از اصحاب ما کسی که فهم از دین ندارد – فقه در اینجا به معنای عام کلمه است – خیری ندارد، چرا؟ چون میگوید که اگر شما در دین بصیرت پیدا نکنید، مجبور میشوید نیازهایتان را با دیگران رفع کنید و وقتی با دیگران رفع کنید وارد گمراهی خواهید شد؛ اموری را از آنها اخذ خواهید کرد که از اسلام واقعی که پیامبر اکرم(ص) آورد و امیرالمؤمنین(ع) و ائمهی معصومین(ع) امتداد دادند، بازمیمانید.
در روایت دیگر باز امام صادق(ع) میفرماید که شیطان از هیچ چیزی خوشحالتر نمیشود، مگر زمانی که یک فقیه از دنیا میرود. یعنی وقتی یک فقیه از دنیا میرود، دوست داشتنیترین زمان برای ابلیس است. «مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ»، «إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ» که این حدیث، حدیث معروفی است.
*امام صادق(ع) الگوسازی کردند
نکتهی پایانی را به عنوان یک برداشتی از کلمات امام صادق(ع) عرض کنم و آن این است که به نظرم یکی از بحثهای جالبی که حضرت انجام دادند این بود که الگوسازی کردند و معیارهای مختلفی به ما دادند. برای نمونه امام صادق(ع) حدیث معروفی دارند که «امْتَحِنُوا شِیعَتَنَا عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ»، شیعیان ما را در چند چیز امتحان کنید، حضرت اینجا معیار میدهد. میفرمایند که اگر میخواهید در مکتب تشیع نفس بزنید، قلم بزنید، معیار اول شما نماز است. نماز معیار مهمی است که حضرت به عنوان یک مسئلهی مهم مطرح میکند. نکتهی دومی که حضرت در همین روایت میفرمایند: «وَ إِلَی أَسْرَارِنَا کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَهَا» اسراری که در مکتب اهل بیت(ع) وجود دارد، باید حفظ شود. اگر اشتباه نکنم محمد بن مسلم است که میگوید: من آنقدر از شما حرف شنیدهام و مطلب یاد گرفتهام، سینهام منفجر میشود، حضرت میفرمایند: برو و در یک جای دورافتاده چاهی بکَن و در آنجا دائم بگو: «حدثنی جعفر بن محمد(ع)» یا «حدثنی حضرت امام باقر(ع)».
امام صادق(ع) در ادامه میفرماید: «وَ إِلَی أَمْوَالِهِمْ کَیْفَ مُوَاسَاتُهُمْ لِإِخْوَانِهِمْ فِیهَا»، به نظرم یکی از رمزهای اصلی عصر ظهور حضرت حجت(عج) هم به این برگردد که شما شیعه بودن ما را به این امتحان کنید که اینها چقدر به هم کمک میکنند، چقدر مواسات دارند، و چقدر من میتوانم به دیگران در زندگی دینیام تکیه کنم؟ البته در روایت دیگر هم آمده است که کسی به نام محمد بن عجلان نزد امام صادق(ع) میآید و میگوید که بر امام وارد شدم و امام از من پرسیدند که برادران و دوستانت چگونه افرادی هستند؟ آنها را توصیف کن. میگوید که من از آنها تمجید کردم و گفتم که آدمهای بسیار خوبی هستند. امام صادق(ع) پرسید: اغنیا و سرمایهداران در میان قوم تو چگونه با فقرا دیدار میکنند؟ ثروتمندان شما چقدر از داراییهای خودشان به فقرا کمک میکنند؟ او گفت که این مسئله زیاد رایج نیست. حضرت فرمود: چگونه آنها گمان میکنند که شیعهی ما هستند! یعنی خیال نکنید که شیعهی ما هستید.
این روایت را هم از امام باقر(ع) و هم از امام صادق(ع) داریم که حضرت میفرمایند: وقتی بین آنها رفتی زندگی کنی، طوری زندگی کن که هر گاه تو را میبینند بگویند که خدا جعفر بن محمد(ع) را رحمت کند، اینها مکتب جعفری هستند. اینها اساسی است که ما باید از مکتب امام صادق(ع) یاد بگیریم.
امیدواریم که خدا به همهی ما توفیق دهد که اولاً به درستی بفهمیم و به درستی مباحث و معارف اهل بیت(ع) را انتقال دهیم.