به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، رسانه KHAMENEI.IRبه مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، برجستهترین آیات اجتماعی و سیاسی در تفسیر حضرت آیتالله خامنهای را تبیین کرده است. در این مطلب، حجتالاسلام و المسلمین دکتر محمد ملکزاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به بررسی اصول قرآنی سیاست خارجی از منظر حضرت آیتالله خامنهای پرداخته است.
این مطلب خلاصهای از درسگفتار برنامه «بیان قرآن» است که در سالهای اخیر به مناسبت ماه رمضان توسط مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی را به مثلثی تشبیه میکنند که اضلاع آن بر سه رکن عزت، حکمت و مصلحت قرار گرفته است. ایشان میفرمایند که این ارکان، الزامی و تخطیناپذیر است. رکن عزّت از روایت حضرت رسول صلّی الله علیه و آله که میفرماید اسلام علوّ دارد و چیزی نمیتواند بر آن برتری یابد، قابل استنباط است و همینطور آموزههای مختلف دینی دیگر نیز میتواند بر ضرورت عزّت در سیاست خارجی، اشاره داشته باشد.
در اندیشه اسلامی، روابط خارجی دولت اسلامی نمیتواند طوری تعریف شود که عزّت نظام اسلامی را زیر سؤال ببرد. ایشان میفرمایند: «معناى عزّت این است که جامعهی اسلامى و نظام اسلامى در هیچ یک از برخوردهاى بینالمللیاش بایستى جورى حرکت نکند که به ذلیل شدن اسلام و مسلمین منتهى بشود».(۱)
در رکن بعدی که مصلحت است، باید عرض کنم که مصلحت در فقه سیاسی شیعه، مصادیق متعددی دارد و میتواند اعم از مصالح مادّی و معنوی باشد. نکتهای که حضرت آیتالله خامنهای در خصوص مصلحت در سیاست خارجی تأکید میکنند، این است که مصلحت مورد نظر ما در سیاست خارجی، مصلحت شخصی نیست و مصلحت نظام مد نظر است. ما در سیاست خارجی باید مصلحت کلیّت نظام اسلامی را مد نظر قرار بدهیم.
در خصوص رکن حکمت نیز معظمله در توضیح این مفهوم در سیاست خارجی نظام اسلامی، حکمت را به مثابه حکیمانه و سنجیده کار کردن در اظهارات و اعمال دیپلماتیک تعریف میکنند، بر اساس این سه رکن تخطیناپذیر در سیاست خارجی، میتوانیم اصول قرآنی متعددی را استخراج بکنیم.
دعوت به خیر و صلاح بشریت ازمهمترین وظایف نظام اسلامی
«دعوت» جایگاه مهمی در دیپلماسی و سیاست خارجی نظام اسلامی و ارتقاء و عزّت نظام اسلامی دارد. در حقیقت مهمترین وظیفه نظام اسلامی در سیاست خارجی از نگاه قرآن، دعوت به خیر و صلاح بشریت است. نظام اسلامی وظیفه دارد که بشریت را به خیر و صلاح دعوت بکند. خداوند متعال در آیه ۱۲۵ سوره نحل خطاب به پیامبر خود صلّی الله علیه و آله میفرماید: «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ: با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانى که از راه او گمراه شدهاند و نیز به راه یافتگان داناتر است». طبق این آیه، مخاطب را باید با حکمت و موعظه و استدلال نیک و با زبانی نرم دعوت به خیر کرد.
ایشان میفرمایند: «ما بایستی بهعنوان یک ملّت، بهعنوان یک جمعیّت عظیم هفتاد هشتاد میلیونىِ واقع در یک منطقهی حسّاس عالم… بشریّت را دعوت کنیم به آن چیزی که اسلام به بشریّت هدیه میدهد؛ این وظیفهی ما است».(۲)
تنظیم سیاست خارجی بر اساس جلوگیری از نفوذ و سلطه بیگانگان
اصل دوم سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه حضرتآقا، اصل نفی سبیل و عدم پذیرش سلطه یا اعمال سلطه است. بر اساس قاعده نفی سبیل که خداوند میفرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»(۳) ، سیاست خارجی نظام اسلامی باید طوری تنظیم بشود که موجب نفوذ و سلطه بیگانگان و دشمنان در جامعه اسلامی نشود و عزت اسلامی را خدشهدار نکند. ایشان میفرمایند: «دعوای با ایران هم سر همین است؛ این را بدانید. دعوای با جمهوری اسلامی این است که این، نظام سلطهگر و سلطهپذیر را نپذیرفته؛ سلطهگر که نیست، خودش را از سلطهپذیری هم بیرون آورده و پای این حرف ایستاده؛ همهی دعواها سر این است، بقیّهی حرفها بهانه است».(۴)
حضرت امام خمینی(ره) هم که ماهیت این اصل را بهعنوان یکی از اصول مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح میکنند، میفرمایند: «اگر تمام کشورها احترام ما را حفظ کنند، ما هم احترام متقابل آنها را حفظ خواهیم کرد و اگر دولتها و کشورها بخواهند به ما تحمیل بکنند، از آنها قبول نخواهیم کرد. نه ظلم به دیگران میکنیم و نه زیر بار ظلم دیگران میرویم». (۵) حضرت آیتالله خامنهای در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در سال ۱۳۶۶ سخنرانی داشتند، جهان را به دو بخش سلطهپذیر و سلطهگر تقسیم و از تمام ملتهای آزاده و مستقل دعوت میکنند که بیایند با نظامهای سلطهگر مبارزه بکنند و جمهوری اسلامی ایران را در این سیاست همراهی نمایند. نظام جمهوری اسلامی این سیاست را اتخاذ کرده و گاهی احساس میشود که نظام اسلامی یکتنه و تنها به نظام سلطه مقابله میکند.
اصل وفای به عهد و پیمان از اصول تخطیناپذیر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
این اصل از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای، یکی از اصول تخطیناپذیر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است و اصلی است که از قرآن کریم اتخاذ شده است. این اصل بهعنوان یک تکلیف و مسئولیت الهی شمرده شده است. وقتی ما قرآن را مطالعه میکنیم، میبینیم اهمیت این عهده به حدی است که خداوند خطاب به مسلمانان میفرماید اگر کسی به شما ستم کرد و به کشوری پناهنده شد که شما با آن کشور پیمان پذیرش پناهندگی سیاسی دارید، حق ندارید به او متعرض شوید. در اسلام حمایت از مسلمانانی که در میان دشمنانی قرار گرفتند که با مسلمین پیمان عدم تعرض دارند، جایز شمرده نشده است. شما ببینید وفای به عهد چقدر اهمیت دارد که قرآن کریم اینطور آن را مورد تأکید قرار میدهد. حضرت آیتالله خامنهای دائماً در مباحث مربوط به دیپلماسی و سیاست خارجی بر پایبندی جمهوری اسلامی به عهد و پیمانها و قراردادهای بینالمللی تأکید میکنند و اشاره میکنند که تا وقتی دشمنان عهد و پیمان خود را نشکستند، ما هم از آنها خارج نمیشویم. در قضیه برجام ما زمانی به مفاد آن عمل نکردیم که آمریکا از آن خارج شد و سایر کشورها هم به مفاد آن عمل نکردند.
حضرتآقا سخنی دارند که ضمن اشاره به دستور قرآنی وفای به عهد، میفرمایند: «این را همه بدانند! ما نقض نمیکنیم برجام را لکن اگر طرف مقابل نقض کند که حالا همینطور این کسانی که نامزد ریاست جمهوری آمریکایند، مدام دارند تهدید میکنند که ما میآییم پاره میکنیم، نقض میکنیم، اینها اگر پاره کردند، ما آتش میزنیم. اینکه حالا نقض نمیکنیم، متّکی است به دستور قرآن: اَوفوا بِالعَهد؛ بالاخره یک معاهدهای است انجام دادهایم، نمیخواهیم معاهده را ما به هم بزنیم؛ و آنکه اگر آنها نقض کردند، ما هم نقض خواهیم کرد، این هم متّکی است به آیهی قرآن: وَ اِمّا تَخافَنَّ مِن قَومٍ خِیانَةً فَانبِذ اِلَیهِم عَلی سَوآء؛ اگر آن طرف نقض کرد نقض کن. «فَانبِذ» یعنی پرتاب کن طرف خودش، رد کن. بنابراین ما تابع اصول قرآنی هستیم؛ هم در این طرف قضیّه، هم در آن طرف قضیّه».(۶)
اصل احترام متقابل با کشورها در سیاست خارجی
این اصل از اصول مورد پذیرش در روابط بینالملل است و در سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز مورد تأکید است. رابطه کشورها با همدیگر باید بر اساس احترام متقابل باشد. با توجه به اینکه دین اسلام یک دین جهانشمول و جاوادنه است، پیامدها و قوانین این دین اختصاصی به فقط مردم آن سرزمین و مسلمانان هم نخواهد داشت. طبیعتاً این مطلب اقتضا میکند بر اساس همین جهانشمولی و جاودانگی دین اسلام، با دنیای خارج تعامل و ارتباط داشته باشیم. در خصوص اصل ارتباط با کشورهای مختلف بر اساس احترام متقابل، میتوانیم به چند دسته از کشورها اشاره بکنیم؛ یکی ارتباط نظام اسلامی با کشورهای اسلامی و یکی هم ارتباط با کشورهای غیر اسلامی است. حضرت امام خمینی(ره) چند ماه قبل از تأسیس نظام جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۷ در مصاحبه با روزنامه گاردین میفرماید: «روابط ما با تمام خارجیها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود».
در قرآن کریم در خصوص ارتباط کشورهای اسلامی با همدیگر، طبیعتاً مبنا یک رابطه برادرانه و دوستانه است تا زمانی که از اصول دینی و اسلامی خودشان تخطی نکنند. مورد دوم، ارتباط نظام اسلامی با کشورهای غیراسلامی است. در خصوص این ارتباط، قرآن کریم تعبیری دارد و میفرماید اگر کشورهای غیراسلامی با شما کاری نداشته باشند، شما متعرض آنها نشوید و حتی میتوانید روابط مسالمتآمیز و دوستانه با آنها داشته باشید، اما رابطه با کشورهایی که متعرض شما میشوند، فرق میکند.
خدای متعال در آیه ۸ سوره ممتحنه میفرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین: خدا شما را از نیکى کردن و عدالت نسبت به کسانى که درکار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند باز نمىدارد؛ زیرا خدا عدالتپیشگان را دوست دارد». همچنین در آیه ۹ سوره نساء میفرماید: «…فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبیلاً: پس اگر از شما کناره گرفتند، و با شما به جنگ برنخاستند، و پیشنهاد صلح و آشتى دادند، [به آنان تعدّى نکنید که] خدا در این صورت براى تجاوز به آنان راهى براى شما قرار نداده است».
از این آیات ما میتوانیم اصل احترام متقابل را در سیاست خارجی نظام اسلامی و روابط با کشورهای اسلامی و غیراسلامی استنباط بکنیم. حضرت آیتالله خامنهای هم بر همین اساس است که حکمت و مصلحت نظام اسلامی را در این میدانند که مسلمانان با کفاری که به جامعه اسلامی ظلم نکردند، روابط حسنه برقرار بکند. حضرتآقا قطع رابطه جمهوری اسلامی با آمریکا را هم بارها تبیین کردهاند که ناشی از دشمنی خود آمریکا با ملت ایران است. ایشان میفرمایند: «ما شروعکننده اقدام در مقابل آمریکاییها نبودیم بلکه بعد از پیروزی انقلاب، آنها بودند که با صدور قطعنامه در کنگره، راهاندازی گروههای تروریستی، طراحی و حمایت از کودتا و تمهیدات گسترده جاسوسی در سفارت خود، دشمنی با ملت ایران را شروع کردند».(۷)
اصل ظلمستیزی در سیاست خارجی نظام اسلامی
اصل دیگر در سیاست خارجی نظام اسلامی از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای، اصل ظلمستیزی است. در منطق اسلام، همه مسلمانان به منزله یک امت واحده هستند و هر جا مسلمانی از سوی ظالمان و مستکبران مورد ظلم واقع شود، بر همه مسلمانان واجب است که برای احقاق حق او کمک کنند و او را یاری و از او دفاع کنند. خدای متعال در آیه ۹ سوره حجرات(۸) و آیات دیگری از قرآن کریم، به این اصل اشاره فرموده است و تأکید میکند که شما در این وضع حتی باید با ائمه کفر نیز وارد مبارزه شوید تا بتوانید انسانهای مظلوم را نجات بدهید. ایشان میفرماید یکی از مهمترین دلایلی که نظام جمهوری اسلامی را نزد ملتهای جهان عزیز کرده است و مایه عزت شده است، اتفاقاً همین سیاست و اصل است که جمهوری اسلامی در قبال دشمنی استعمار و مستکبران با انسانهای مظلوم سکوت نمیکند و از مظلومین حمایت میکند.
حضرت آیتالله خامنهای در تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی مقابل استکبار، میفرمایند: «ما دفاع از مسلمانها و دفاع از ملت مظلوم را جزو سیاستهای اصولی خودمان میدانیم و از آن عدول نمیکنیم».(۹) ایشان پشتیبان این اصل را سیره أنبیاء و امامان معصوم علیهمالسّلام میدانند و میفرمایند: «مهمترین کار انبیای عظام الهی مقابله با طواغیت و کسانی است که نعمتهای خدا را ضایع کردند… انبیاء در مقابل اینها صفآرایی کردند. اگر انبیاء با طواغیت عالم و طغیانگران تاریخ برخورد نداشتند، احتیاج به جنگ و جدل نبود».(۱۰)
جمع بین دفاع از مستضعفین و عدم دخالت در امور داخلی کشورها
یک نکتهای در این زمینه وجود دارد که ناظر به سیاست خارجی نظام اسلامی مطرح میکنم و دیدگاه آیتالله خامنهای را نیز عرض خواهم کرد. ما یک اصلی هم در مقابل اصل دفاع از مظلوم تحت عنوان «اصل عدم دخالت در امور داخلی کشورها» داریم. چطور میتوان این دو اصل را با هم جمع کرد؟ اگر قرار باشد ما به ملتهای دیگر کمک کنیم، ممکن است نتیجهاش این باشد که ما در امور داخلی دیگر کشورها دخالت بکنیم. حضرت آقا قائل به جمع بین این دو اصل هستند و معتقدند ما میتوانیم اصل ظلمستیزی را با اصل عدم دخالت در امور کشورهای دیگر جمع کنیم. ایشان میفرمایند: «ما دو اصل در قانون اساسى داریم که این دو اصل را بایستى هر دو را در کنار هم و به موازات هم مورد توجه قرار بدهیم. یکى دفاع از نهضتهاى آزادىبخش است که در قانون اساسى ما و مفاد و محتواى قانون اساسى(۱۱) است که ما از همهى حرکتهاى ضد ظلم دفاع مىکنیم و حمایت مىکنیم. یکى عدم دخالت در امور داخلى کشور هست که این هم جزو اصول قانون اساسى است و جزو چیزهایی است که به عنوان مشخصهى سیاست خارجى ما در قانون اساسى ذکر شده.»(۱۲)
اینکه ما چطور بین این دو اصل جمع بکنیم، حضرت آقا معتقد هستند که ما با توجه به اینکه سیاست دفاع از مظلومان جهان یک سیاستی است که در منطق همه کشورها پذیرفته شده است و همه کشورها به خود اجازه میدهند که از لحاظ عقلانی و انسانی به کشورهایی که به آنها ظلم شده است، کمک بکنند و این اصل را در قالب دخالت در امور داخلی کشورها تلقی نمیکنند. بنابراین ما هم بر همین مبنا است که از یمن دفاع میکنیم. در مسئله سوریه هم وقتی داعش وارد جنگ با دولت قانونی سوریه شد و پشت او هم قدرتهای غربی قرار گرفتند و سعی کردند دولت قانونی سوریه را سرنگون کنند، میبینیم که جمهوری اسلامی احساس تکلیف میکند و بعد از اینکه خود دولت و ملت سوریه درخواست کمک کردند، رسماً وارد میشود و از آنها حمایت میکند. بنابراین این دو اصل هیچ منافاتی با همدیگر ندارند و قابل جمع هستند.
اصل مقاومت در برابر استکبار از مهمترین اصول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی
این اصل از مهمترین اصول در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مواجهه با استکبار است. قرآن کریم در آیه ۱۲ سوره توبه که میفرماید: «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون: و اگر پیمانهایشان را پس از تعهدشان شکستند و در دین شما زبان به طعنه و عیب جویى گشودند، در این صورت با پیشوایان کفر بجنگید که آنان را [نسبت به پیمانهایشان] هیچ تعهدى نیست، باشد که [از طعنه زدن و پیمان شکنى] بازایستند»، تنها راه برخورد با پیشوایان پیمانشکن و کافر که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند، ایستادگی و مقاومت در برابر آنها بیان میفرماید. حضرت آیتالله خامنهای هم با استناد به همین آیات قرآنی و از جمله آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ»(۱۳)، میفرمایند: «رژیم آمریکا رژیم استکباری است و رژیم استکباری، جامع بسیاری از ضررها و شیطنتها و بدیها است. رژیم استکباری، هم جنگافروز است، هم تروریست است، هم تروریستپرور است، هم مداخلهگر است، هم فاسد است، هم انحصارطلب است؛ یعنی وقتی میگوییم «رژیم استکباری»، استکبار جامع همهی این زشتیها و بدیها و شیطنتها است. بنابراین، ستیزهگری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است.»(۱۴)
نرمش قهرمانانه با اصل مقاومت در برابر استکبار هیچ منافاتی ندارد
یک نکتهای را در خصوص اصل مقاومت بهعنوان نکته پایانی عرض بکنم که با عنوان «نرمش قهرمانانه» مطرح است. آیا نرمش قهرمانانه به معنای دست کشیدن از مقاومت و سازش با دشمن است؟ خیر. اصطلاح نرمش قهرمانانه در دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای، قطعاً به معنای تسلیم شدن در برابر ظلم نیست و با اصل مقاومت در برابر استکبار هیچ منافاتی ندارد، بلکه ما میتوانیم با استناد به تعابیری که در بیانات ایشان وجود دارد، نرمش قهرمانانه را در تداوم و استمرار اصل مقاومت تحلیل بکنیم.
حضرتآقا اشارهای به صلح حدیبیه و رفتار حضرت رسول صلّی الله علیه و آله دارند و میفرمایند: «پیغمبر شعار جنگ با کفّار و مشرکین را که پس نگرفته بود، موضع پیغمبر که تغییر نکرده بود امّا مصلحت آن روز آن بود؛ همچنان که مصلحت جنگ بدر آن بود، مصلحت جنگ اُحد آن بود، مصلحت جنگ احزاب آن بود. این ریشهى تاریخى این کار است؛ ببینید که همه چیز در تاریخ اسلام منطبق با یک نظام منطقى و روشن در جاى خود گذاشته شده است.»(۱۵)
در واقع این ماجرای صلح حدیبیه، یکی از همان موارد انعطاف است که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در برابر کفار مکه نشان دادند و مصداق همان نرمش قهرمانانهای است که آیتالله خامنهای به آن اشاره میکنند. قرآن کریم در این باره اینطور تعبیر میفرماید: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً»(۱۶). یعنی این صلح یک فتح بزرگی برای مسلمانان بود؛ زیرا زمینهای برای تسریع در گسترش اسلام به سراسر جهان شد. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین اصطلاح نرمش قهرمانانه در حوزه سیاست خارجی، آن را به یک تاکتیک نظامی تشبیه میکنند. هدف نهایی نیز ایستادگی و تسلیم نشدن در برابر ظلم و دشمنان است، اما تاکتیکهای آن میتواند متفاوت باشد که گاهی بهصورت نرمش قهرمانانه جلوهگر میشود.