علوم انسانی اسلامی می تواند موضوعی برای مطالعات آینده پژوهانه باشد

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هم اندیشی علمی با موضوع “علوم انسانی اسلامی؛ از نظریه پردازی تا تحقق” روز يكشنبه ٢٦ اسفند ماه سال جاری توسط گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

جناب آقای دکتر سیدمحمدتقی موحدابطحی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی در این هم‌اندیشی به سخنرانی پرداخت که مشروح کامل سخنرانی ایشان تقدیم می گردد:

در این نشست موحد ابطحی به یکی دیگر از دیدگاه های مطرح شده توسط مخالفان ایده علم دینی پاسخ داد:

ادعا شده است ايده علوم انساني اسلامي مانند آب در هاون كوفتن، و محال انديشي است كه هر عقل سليمي متوجه مي شود اين ايده به نتيجه نمي رسد، همان گونه که در چهل سال گذشته این ايده ثمره ای نداشته است و در این سالها میان عده اي بدون دلیل علمی و از سر مواجهه صرفا ایدئولوژیک دارند سرمایه های انسانی و مالی را از بین می برند.

موحد ابطحی در ابتدا اشاره کرد که ایده علم دینی اختصاصی به ایران پس از انقلاب اسلامی ندارد و ایده علم قدسی توسط دکتر سید حسین نصر قبل از انقلاب مطرح گردیده و در حوزه هایی که ایشان مسئولیت داشتند تلاش هایی برای پیاده سازی آن صورت گرفت. همچنین این ایده اختصاصی به ایران ندارد و در جهان اسلام هم دست کم ۵۰ سال سابقه دارد و حتی فراتر از آن در جهان ادیان هم پیروانی دارد که برای مثال می توان به کتاب علم مسیحی اشاره کرد که توسط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر شده است.

نکته مقدماتی دیگری که موحد ابطحی به بیان آن پرداخت این بود که طرح مباحثی در ارتباط با امکان و ضرورت و چگونگی علم دینی، به بهانه پاسخ به شبهات مخالفان علم دینی به نحوی بازگشت به عقب است و طرفداران علم دینی در مواجهه با شبهاتی که در این زمینه مطرح می شوند، اشاره کنند که این اشکالات چند دهه قبل مطرح شده و در قالب کتاب و مقاله به آن پاسخ داده شده است و اقتضاء یک کار علمی آشنایی با ادبیات و پیشینه بحث است و تکرار یک نقد قدیمی، بدون توجه به پاسخ هایی که به آن داده شده است را خارج از کار علمی باید تفسیر کرد.

عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برای پاسخ به پرسش مطرح شده توسط دبیر علمی نشست از مقدمه دوم خود بهره گرفته و اشاره کرد که شهریور ۱۴۰۲ مقاله ای با عنوان آینده علوم انسانی در ایران نوشته و در آن به این پرسش پاسخ داده است. به عقیده وی کسانی که بدون اشاره به این مقاله و مقالات دیگری که در این زمینه نوشته شده است، ایده علم دینی را فاقد آینده می دانند، نشان می دهند که با ادبیات و پیشینه بحث آشنایی ندارند.

موحد ابطحی اشاره داشت که در ابتدای مقاله به استناد ادله و شواهدی نشان داده است که علوم انسانی اسلامی می تواند موضوعی برای مطالعات آینده پژوهانه باشد. در ادامه به دو نوع آینده پژوهی پیشینی(مبتنی بر استدلال) و آینده پژوهی مبتنی بر شواهد که در ارتباط با ایده علم دینی توسط مخالفان مطرح شده است اشاره و به آن پاسخ داد.

مخالفان علم دینی استدلال می کنند که علم دینی همانند مثلث چهارگوش یک مفهوم پارادوکسیکال است و هر تلاشی صورت گیرد چنین ایده ای نمی تواند در هیچ جهان ممکنی مصداق داشته باشد. با این استدلال ایده و جریان علم دینی محکوم به شکست است. اما این استدلال مرتکب خلط مقام تعریف و تحقق (ثبوت و اثبات) شده است. آری! مثلث در مقام تعریف حتما سه ضلع دارد، اما چنین مثلثی اصولا نمی تواند در جهان خارج تحقق یابد. مخالفان علم دینی، علم و دین را به گونه ای تعریف می کنند که در عالم خارج تحققی نیافته است. می­توان علم و دین را به گونه ای تعریف کرد که در عرض و ارز هم نباشند و لذا نه با هم وفاق داشته باشند نه تعارض و در نتیجه ترکیب علم دینی، مانند مثلث سه گوش به نظر رسد. اما اگر معرفت علمی و معرفت دینی را آن گونه که در عالم خارج تحقق یافته اند بررسی کنیم، در می یابیم که این دو می توانند با هم تعاملاتی داشته باشند. موحد ابطحی در مقاله خود شواهدی از مخالفان علم دینی آورده که نشان می دهد آنها هم علم دینی را به صورت پیشینی محال نمی دانند و برخی از تقریرها از علم دینی را نه تنها ممکن که حتی تحقق یافته می دانند.

در بخش دیگر وی به پاسخ ادعای آن بخش از آینده پژوهی مخالفان علم دینی پرداخت که مبتنی بر تجربه های ناموفق ایده و جریان علم دینی حکم کرده اند که علم دینی آینده ای نخواهد داشت. وی اذعان داشت که ممکن است در ابتدای شکل گیری جریان علم دینی تصویری خام از این ایده وجود داشت که در هر حوزه ای از دانش چنین چیزی طبیعی به نظر می رسد، اما اگر روند جریان علم دینی را در ۵۰ سال گذشته در عرصه جهانی یا ایران بررسی کنیم در می یابیم که این جریان به مثابه یک برنامه پژوهش علمی(به تعبیر لاکاتوش) برنامه ای رو به پیشرفت (نه رو به زوال بوده است) برخی از شواهدی که موحد ابطحی به آن اشاره کرد عبارتند از:

ابتدای انقلاب تصور می شد با پیوست برخی آیات و روایات یا کلمات اندیشمندان اسلامی به آثار غربی و نقد بخشهای دیگری از آن آثار می توان علم را اسلامی کرد، اما خیلی سریع این تصور خام کنار رفت و فعالان علوم انسانی اسلامی با بهره گیری از دستاوردهای تاریخ و فلسفه علم و علوم انسانی، تقریرهای بسیار بهتری از علم دینی ارائه کردند. برای مثال تقریر علم دینی در چارچوب برنامه پژوهش علمی لاکاتوش که در سال ۱۳۸۲ توسط دکتر خسرو باقری ارائه شد.

در مقطعی درکی نسبت به حکمرانی علوم انسانی اسلامی وجود نداشت، اما در سال ۱۳۸۷ این تفطن حاصل شد و در این زمینه اقداماتی توسط شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی و … انجام گرفت.

فعالان علوم انسانی اسلامی دریافتند که باید آثار خود را نه تنها در عرصه داخلی، بلکه در نشریات معتبر بین المللی منتشر کنند. در سالهای اخیر انبوهی از مقالات علوم انسانی با رویکرد اسلامی در نشریات معتبر بین المللی منتشر شده است. رشد شعب بانکداری اسلامی در کشورهای اروپایی و آمریکا در دهه های گذشته و دوره های آموزشی که در کشورهای اروپایی در زمینه بانکداری اسلامی برگزار می شود نشان از توجه جامعه جهانی به این ظرفیت مالی (بانکداری اسلامی) دارد.

در پایان موحد ابطحی توصیه ای به فعالان علوم انسانی اسلامی داشت: حال که مخالفان علم دینی، ایده جدیدی در نقد مطرح نمی سازند، از باب این که نقد مقدمه پیشرفت و تقرب به حقیقت می شود، شایسته است فعالان علوم انسانی به نقد درون گفتمانی ایده و جریان علم دینی بپردازند و بکوشند پس از آسیب شناسی این ایده و جریان، راه هایی برای برطرف کردن آن عرضه کنند تا به این طریق ایده و جریان علم دینی با سرعت و قدرت بیشتری بتواند قابلیت های خود را در عرصه داخلی و در جهان اسلام و حتی در میان کشورهای غیر اسلامی به نمایش گذارد.