به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دکتر محسن ردادی مدیر گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه در راستای همایش ملی فلسفه فرهنگ در مصاحبه با رادیو گفت و گو، مطالبی ارائه کردند که در ادامه می خوانید.
محسن ردادی با حضور در استودیوی پخش زنده برنامه سوفیا با بیان این كه فرهنگ به معنای ارزشهای هنجاری شده در جامعه میباشد، گفت: هر جامعه سلسله ارزش و هنجارهایی دارد كه اصول فرهنگی جامعه را تشكیل میدهد و جامعه به این ارزشها، زنده است. از زمانی كه فرهنگ در جامعه ساری و جاری باشد، با جامعهای پویا و بالنده روبهرو هستیم و مردم هم از زندگی بهتری برخوردار خواهند شد.
وی با اشاره به نقش فرهنگ و فلسفه در زندگی روزمره گفت: فلسفه فرهنگ به چیستی فرهنگ میپردازد و برای جامعه و اجتماع اهمیت دارد.
ردادی در بخشی دیگر از مصاحبه با رادیو گفتوگو درباره رابطه فرد و جامعه بر اساس حوزه فرهنگی اظهار كرد: فرهنگ مجموعهای از ارزشهاست كه در جامعه به هنجار تبدیل شده و به زندگی ما معنا میبخشد؛ ازاینرو همه افراد از فرهنگ برخوردار هستند.
برخی فلاسفه و فرهنگ پژوهان به برخی جوامعِ غیرانسانی نظیر حشرات و حیوانات اشاره دارند كه ممكن است از فرهنگ بهرهمند باشند. ازاینرو باید گفت وقتی گستره بیشتری از افراد به فرهنگ مقید باشند، بهتر در كنار هم زندگی خواهند كرد.
وی با بیان این كه انسان در بستر فرهنگ رشد خواهد كرد، ادامه داد: فرهنگ ارزشهایی در جامعه ترویج میدهد كه معنای متعالیتری باید به زندگی افراد ببخشد. در این صورت زندگی سهلتر و زیباتر خواهد شد و مردم تعاملات بهتری با هم خواهند داشت.
فرهنگ میتواند انسانها را در كنار یكدیگر قرار دهد؛ افراد با دنیاهای متفاوتی نسبت به یكدیگر روبهرو هستند و برخی معتقدند به دلیل وجود همین دنیاهای گوناگون، افراد توان برقراری ارتباط با یكدیگر را ندارند.
ردادی ادامه داد: ما باوجود فرهنگ، میتوانیم در كنار هم زندگی كنیم و فرهنگ بومی از همینجا نشئت میگیرد. برخی فرهنگها متهاجم هستند و دارای هجمه بیشتری میباشند. برخی فرهنگها نرمخو بوده و یا تعامل بیشتری برقرار میكنند.
در این میان فرهنگ ایرانیاسلامی كاملاً به تعادل رسیده و با خوی مردم ایران كه هزاران سال با هم زندگی كردند، تطابقیافته و بهترین نوع فرهنگی است كه مردم را در كنار هم نگه میدارد.
وی با اشاره به منازعات شكلگرفته در جامعه گفت: در بسیاری موارد همسران توان زندگی درستی در كنار هم را ندارند چون فرهنگ در میان آنها تضعیف شده است.
درحالیكه فرهنگ ایرانیاسلامی، فرد را به سازگاری و صبر توصیه میكند و در مقابل فرهنگی است كه دم را غنیمت میشمرد و لذتهای فردی را در وهله اول قرار میدهد.
◉ بررسی علومانسانی بدون فلسفه ممكن نیست
در ادامه سید حسین فخر زارع، مدیرگروه فرهنگ پژوهشی در پژوهشكده فرهنگ و اندیشه اسلامی كه بهصورت تلفنی با برنامه سوفیا همراه بود، با بیان این كه هر علمی و خاصه علومانسانی بدون پشتوانه عمیق فلسفی ناممكن هستند، افزود: اگر یك علم به منصه ظهور برسد، با چالشهای عمیق روبهرو میشود.
پشتوانه فلسفی پویش و پژوهش دانش را توجیه كرده و به عمق آن میافزاید و از طرفی دانش را در محك و میزان محكمات میسنجد و حتی ناترازی آن را نشان میدهد.
ازاینرو اگر فرهنگ را از جنبهای نظری بنگریم، چند گام به عقب برخواهیم داشت تا به پشتوانههای فلسفی بنگریم؛ پژوهشگاه نیز به این مهم اقبال داشته است.
وی افزود: همچنین فلسفه عرفان، كلام، اجتماع، اقتصاد، سیاست و… مورد رصد این پژوهشگاه بوده است؛ البته ما حرف اول و آخر را نمیزنیم بلكه این مقدمه از سوی پژوهشگاه كلید زده شد تا فلسفه علومِ مختلف تبیین شود.
فخر زارع ادامه داد: فلسفه، شأن فرهنگ را افزایش داده و آن را توجیه مند میكند و از طرفی گسل میان امر شخصی و عمومی و وفاق و ستیز و دوگانهها در بحث فرهنگ و اجتماع را نمایان میسازد و پاسخی برای آن پیدا میكند.
فرهنگ پژوهان غربی نیز این مسیر را پیمودهاند و اینگونه نیست كه مدرنیسم فقط در بروندادهای عینی خود را نمایان سازد بلكه فلسفه فرهنگ در دیگر جوامع نیز نفوذ و گسترشیافته است.
البته فرهنگ فعلاً در حوزه مدرن موردتوجه است و جامعه ما فرهنگ را با لایههای بیرونی و قشری میشناسد و كمتر به كانون، مغز و هسته اصلی فرهنگ توجه دارد و دراینبین تقدم لایه نظری فرهنگ از دیگر شقوق و پوستههای فرهنگ، مهمتر است.
وی با بیان این كه نظام هنجاری و ارزشی ما بدون اتكا به تبیینهای نظری نتیجهبخش نخواهد بود، به رادیو گفتوگو گفت: فرهنگ تعاریف بسیار زیادی دارد و ۴۰۰ تعریف را به خود اختصاص میدهد و هر تعریفی هم یك زاویه به خود گرفته و به تحلیل و بررسی رسیده است.
فخر زارع فلسفه فرهنگ را بهعنوان توجه به نظامات مختلفِ فرهنگ دانست و افزود: باید به نظامات ارزشی، رفتاری و هنجاری و بینشی توجه كنیم و باید در تمام قسمتها به شكلی متعادل، قدم برداریم تا به یك تعریف درست برسیم.
باید درونمایه اصلی و عناصر فرهنگ را در نظر گیریم تا بدانیم چه قدمهایی باید در عرصه فرهنگ برداشته شود؛ در این صورت مغز متفكر فرهنگ كه باورها و تبیینهای نظری است، بهعنوان روح جامعه –به تعبیر رهبری – نمود مییابد.
لذا فرهنگ پژوهان نیز باید به این روح بپردازند؛ چنان چه اگر یك ارزش و دانش در غرب امتدادیافته، به تبیینهای نظری آن توجه شده تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد.
◉ فرهنگ یكی از مهمترین نظامات اجتماعی كشورهاست
همچنین مسعود اسماعیلی، دبیر علمی همایش فلسفه و فرهنگ با اشاره به تنوع فرهنگی در طول تاریخ اظهار كرد: در میان هر قوم و مردم، یك نوع فرهنگ شكل میگیرد و همین فرهنگ نیز گاه درون خود به شقوق مختلف تبدیل میشود.
وی با بیان این كه فرهنگ از لایههای هنجاری، عملی، ارزشی و… برخوردار است، افزود: گاه احساس میشود با یك دیدگاه جزءنگر نمیتوان به فرهنگ توجه كرد و خوب است به تجربه تاریخ كشورهای غربی نیز توجه كنیم.
این كشورها در مدت زمانی تصور میكردند باتوجهبه نظامات سیاسی و حقوقی در جامعه میتوان پیش رفت و نیازی به توجه به فرهنگ نیست ولی به بنبست خوردند و فرهنگ را نیز بهعنوان یكی از نظامات در نظر گرفتند.
اسماعیلی ادامه داد: فرهنگ تمام نظامات اجتماعی را در خود جمع میكند؛ پس به یك دیدگاه و روش نیاز دارد كه كلنگر باشد چون اگر با دیدگاه جز نگر سراغ فرهنگ برویم، بخشهایی از جامعه را به سامان خواهد كرد ولی مسائل كلان را نمیتوان با دیدگاه جز نگر سروسامان داد.
در كشورهایی هم كه فلسفه بهصورت سنتی رواج دارد، دانش فلسفه فرهنگ در آنها متولد شده است؛ حتی كشورهایی كه از روش فلسفی استفاده میكنند، به دانش در ازای فلسفه فرهنگ به شقِ سنتی فلسفه دست نمییابند.
در مورد فلسفه فرهنگ دو دیدگاه وجود دارد؛ یكی میگوید فرهنگ وجود حقیقی دارد و برخی فلاسفه غربی و بسیاری فیلسوفان اسلامی به اجزای اعتباری فرهنگ قائل هستند ولی قطعاً ریشه فرهنگ به امور غیراعتباری و ذات عقلی و طبیعت انسان باز میگردد.
وی با بیان این كه فرهنگ یك روح واحد است، افزود: فرهنگ وجود حقیقی دارد و فلسفه اسلامی نیز بدان اشاره دارد. مل دیدگاه مقابل فرهنگ را دارای وجودی حقیقی نمیدانیم اما همه دانشمندان آن را بهعنوان یك كل مینگرند و ازاینرو كشورهایی كه نظامات اجتماعی را سامان دادند ولی باز هم به بنبست خوردند، دریافتند كه فرهنگ یك حلقه مفقوده است.
◉ توجه به مسائل كلیدی در روششناسی فلسفة فرهنگ
در بخشی دیگر از این برنامه در رادیو گفتوگو مالك شجاعی عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به درسهایی كه ایران معاصر از فرهنگ دریافت میكند، گفت: پژوهشگران فلسفه بر اساس روششناسی فلسفی، دریافتهاند كه ابتدا باید مفاهیم كلیدی را در نظر گرفت.
باید دانست فرهنگ چیست و چه تعریفی از آن ارائه میشود؛ امروز در هر سو سخنگفتن از فلسفه و تنوع فرهنگی نمود و ظهور دارد.
وی ادامه داد: ما با طیفی از انگارهها مواجهیم كه شبكهای پیچیده از ارزشها و اخلاقیات و حقوق و آدابورسوم و شیوه زندگی و آرزوها و رؤیاها و خاطرههاست كه زینت جهان انسان را تشكیل داده و به جهان معنا میدهد.
در این صورت بایدها و نبایدها تعریف شده كه آمیزهای از حكمت نظری و فلسفه عملی است و فرهنگ را تعریف میكند.
وی با بیان این كه انسان ایرانی به فرهنگ ایرانی آراسته است، افزود: فرهنگ ایرانی جز یكی از فرهنگهای سرآمد بوده و در دورانهایی بر دنیا حكومت میكرد.
حتی كسانی كه در تاریخنگاری، توجه ویژهای به اروپا دارند، در نهایت مطلب را از شرق و ایران شروع كردهاند؛ پس فلسفه فرهنگ به طرح پرسشهای بنیادین درباره ماهیت و ساختار و چیستی و اثرگذاری فرهنگ در گرایش مردمان به این مهم میپردازد.