صدای رسا برای شکست ایرانهراسی
نوشتاری از دکتر محسن ردادی عضو هیأت علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، محسن ردادی جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه درخصوص سفر مسعود پزشکیان رئیسجمهور به نیویورک و حضور وی در مجمع عمومی سازمان ملل، یادداشتی نگاشته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
آقای رئیسجمهور در هنگام خروج از کشور به سمت نیویورک تأکید داشت که میخواهم صدای مردم ایران در نیویورک باشم و صدای مردم ایران را به گوش جهانیان برسانم. در اینرابطه چند نکته میتوان گفت و این مبحث را شرح داد.
اولاً؛ این تصمیمگیری دقیق و هوشمندانهای است یعنی همانطور که رئیسجمهور تأکید کرد، یک ایرانهراسی جدی از یک سو و از طرف دیگر ناآگاهی بسیار عمیقی درباره جمهوری اسلامی ایران وجود دارد که اگر آقای رئیسجمهور درباره این دو مهم طرم موضوع کند، سخنشان اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
نکته درباره ایرانهراسی این است که بعد از ماجراهای هفتاکتبر(طوفانالاقصی) و حملههای وحشیانه اسرائیل به فلسطین، رژیم صهیونیستی در چهارچوب جنگطلبیاش برای اینکه خود را مقداری بیگناهتر جلوه داده و بگوید که من مقصر نیستم و سرپوشی بر جنایات خودش بگذارد، بر نقش ایران دست گذاشته است. این رژیم، ایران را مقصر ناامنی در منطقه معرفی کرده و تلاش میکند القا کند که این ایران است که با جنگطلبی منطقه را دچار هرج و مرج کرده است!
همچنین رسانههای حامی اسرائیل نیز بهشدت این موضوع را بازتاب و مورد تأکید قرار میدهند؛ این القائات و تلاشها برای مخاطبین ایرانی خیلی عجیب نیست ولی شاید در جهان برداشت مردم و رسانهها این باشد که اسرائیل مظلوم است و ایران منطقه را به سمت جنگطلبی را میبرد!
رئیسجمهور محترم میتواند این تصویر را تغییر دهد و واقعیت آشکار را به رسانههای دنیا منتقل کند که این اسرائیل است که یکروز به ایران حمله میکند، یکروز لبنان را بمباران کرده، روز دیگر سوریه را میزند و روز دیگری قتلعامش در غزه را ادامه میدهد. این اسرائیل است که اصلاً آرام نمینشیند و منطقه را به آشوب کشیده است.
اگر این پیام صادر شود، بهشدت میتواند بر افکار عمومی جهانیان اثر بگذارد و بهخوبی میتواند دستاورد مهمی برای آقای پزشکیان باشد.
نکته بعد درباره خود ایران و مسائل کشورماست؛ متأسفانه منافقین و سلطنتطلبها چشم و گوشِ تصمیمگیران در آمریکا و اروپا شدهاند؛ یعنی اگر قرار است درخصوص ایران تصمیمی گرفته شود، منابعشان چیزی جز سلطنتطلبان و منافقین نیستند. یعنی منابع آنان حتی آدمهای بیطرف هم نیستند که بهعنوان منابع خبری مورد استفاده قرار بگیرند. این مسئله تصویر بهشدت مخدوش و دور از واقعیتی از ایران را به جهان مخابره میکند و بر مبنای همین دادهها، تصمیمات بسیار غلطی گرفته میشود که خود اروپاییها و آمریکاییها ممکن است از اثر این تصمیمشان متعجب شوند.
بهعنوان مثال وقتی سال ۱۳۹۸ حاج قاسم سلیمانی را شهید کردند؛ تصور دستگاه حاکمه آمریکا این بود که ترامپ و جمهوریخواهان خیلی بیشتر به منافقین و سلطنتطلبان اطمینان و اعتماد دارد. آمریکا براساس منابعشان تصور میکرد اگر حاج قاسم سلیمانی شهید شود، مردم ایران به خیابان میریزند و هلهله و شادی از ایران مخابره میشود. چون در فضای مجازی، محافل منافقین و سلطنتطلبان چنین برداشتی را به دستگاه هیئت حاکمه آمریکا القا کرده بودند ولی دیدند که نهتنها آن اتفاق نیفتاد بلکه شور عجیبی علیه آمریکا برانگیخته شد که خودشان متعجب شدند.
چهبسا اگر ترامپ متوجه بود که این رفتار و این عمل تروریستی چنین نتیجهای ایجاد میکند، هرگز دست به این اقدام اشتباه نمیزد. منابع آنها اشتباهی هستند و اگر تصویر جامعه و کشور اصلاح شود، وضعیت فرق خواهد کرد.
بعد از اینهمه شکستهایی که اتفاق افتاده، احتمالاً آمریکاییها و غربیها دنبال منابع درستتری هستند ولی احتمالاً به منابع درست اعتماد نمیکنند و البته نمیتوانند چنین منابعی پیدا کنند. اگر رئیسجمهور بتواند مقدمه یا مجرایی ایجاد کند تا اخبار درست از ایران به دنیا برسد، شاید این کار بتواند دستاورد بزرگی برای سفر رئیسجمهور باشد.
ضمناً؛ مصاحبهها، گفتوگوها و رایزنیهای دیپلماتیک رئیس جمهور میتواند مجرای مناسبی برای انتقال اخبار درست ایران و همچنین تصحیح تصویر نظام اسلامی را به جهانیان ایجاد کند. البته هنوز هم غرب به منافقین و سلطنتطلبان اعتماد دارد و در روزهای گذشته دیدیم گزارشگر ویژه حقوق بشر در موضوع ایران در نشست سالانه منافقین حضور یافته بود و این حضور یعنی که گزارشگر حقوق بشر روابط نزدیک با منافقین دارد و مشخص است که چه گزارشهایی میتواند تهیه و ارسال کند.