به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، خبرگزاری شبستان به مناسبت ماه ربیع الاول گفتوگویی متفاوت را در مورد ماهیت و اصل شادی در دین مبین اسلام با «قاسم بابایی»، دبیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه ترتیب داده است که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
بابایی درباره ماهیت و اوصاف شادی در اسلام، اظهار کرد: اساسا شادی و سرور بخشی از زندگی انسان است و انسان با شادی حیات دارد. به فرمایش امام علی(ع): شادمانی، موجب انبساط روح و مایه وجد و نشاط میشود. جالب است بدانید «دیپاک چوپرا» نویسنده و پزشک میگوید: من از مریضهایم معمولا این سوال را میپرسیدم که چرا میخواهی خوب شوی؛ در پاسخ میگفتند: برای اینکه پول در بیاوریم و خانواده را خوشحال کنیم. دوباره از آنها میپرسیدم چرا میخواهی خانواده را خوشحال کنی و دوباره پاسخی و پرسشی… ونهایتاً در ادامه پاسخ ها به این میرسیدند که میخواهم شاد باشم و شادی را ظاهراً هدف سایر هدفها میدانستند. بنابراین شاد بودن ثمرهاش شیرینی زندگی است و برعکس حزن و اندوه زندگی را به سردی میکشاند. امیرالمومنین امام علی(ع) میفرماید: حزن و اندوه نصف پیری و درهم شکستگی است.
مهم آرامش و سرور باطنی است
وی افزود: از سوی دیگر شادی در مقابل حزن هر دو از اوصاف نفس و روح انسان است و به قول فلاسفه «کیف نفسانی» است که برای نفس انسان ایجاد میشود و به بیانی یک وقت مراد از شادی هنجارها و رفتارهای است که در بیرون از ما تحقق پیدا میکند، مثل دیدن فیلم کمدی و… که شادی ظاهری است و یکبار مراد از شادی حالاتی است که بر روح ما عارض میشود اما در نگاه دقیقتر شادی حقیقی، حالاتی است که بر روح عارض میشود و اموری مثل فیلمهای کمدی، خنده … ابزار ایجاد شادی هستند؛ بنابراین کِیف نفسانی یا معلوم بالذاتی که برای ما حاصل میشود، شادی است لذا اگر کسی در جایی باشد که همه میخندند ولی او توجهی به آنها ندارد شادی حاصل نمیشود؛ به قول مولوی «گر بود اندیشهات گل، گلشنی» پس اگر شادی حالتی از رضایت و انبساط است که برای روح انسان حاصل میشود باید دید انسان چگونه اقدام کند شادی حاصل میشود؟ انسان وقتی از خودش رضایت دارد و یا تصور رضایت از خود دارد و یا آرامشی برای او حاصل است در این صورت شاد خواهد بود به قول ارسطو «مردم عادی، لذت را شادی فرض میکنند، افراد موفق عملکرد خوب را برابر با شادی میشمارند و دانشمندان زندگی متفکرانه و جستجوگرانه را معادل شادی میدانند» همچنین به گفته «کنفوسیوس» «هر چه انسان بیشتر افکار مثبت داشته باشد دنیای او و دنیای همگان بهتر خواهد بود». به نظرم رضایت از زندگی بسیار مهم است به تعبیر «وینهون» شادمانی به رضایت فرد از درجه یا میزان میزان مطلوبیت کل زندگی اطلاق میشود. بنابراین شادی صرفا خنده… نیست بلکه مهم سرور و آرامش باطنی است، مثلا شرکت در مراسم عزاداری اهل بیت(ع) هرچند با حزن و اندوه است اما وقتی از مراسم بیرون میایی احساس یک رضایت و آرامش برای انسان حاصل میشود و این یک نوع شادی است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا شادی از توصیه های اسلام است یا نه؟، گفت: باید به این نکته توجه داشته باشیم که شادی و سرور یکی از نیازهای روحی انسان و همانند غذای معنوی است که خستگی را برطرف و امید را جایگرین میکند، انسان خسته و بی نشاط در تلاش خود احساس لذت نمیکند امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند: «این دلها همانند بدنها خسته و افسرده میشوند و نیاز به استراحت دارند در این حال نکتههای زیبا و نشاط انگیز برای آن انتخاب کنید»؛ بر این اساس شادی و تفریح پسندیده مورد توصیه اسلام است امام کاظم(ع) میفرمایند: «بکوشید که اوقات شبانه روزی شما چهار قسمت باشد: ۱- قسمتی برای مناجات با خدا ۲- قسمتی برای تأمین معاش، ۳ ـ قسمتی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیبهای شما را به شما میفهمانند و در دل به شما اخلاص میورزند، ۴ ـ و قسمتی را هم در آن خلوت میکنید برای درک لذتهای حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است که بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا میشوید».
وی درباره نگاه قرآن به مسئله شادی و نشاط، تأکید کرد: در قرآن کریم از واژه شادی با نام فرح و سرور یاد شده و مجموعا این واژه ۲۵ بار در قرآن به کار رفته است. واژه فرح در قرآن بنابر فرمایش، مولفان قاموس القرآن و مجمع البحرین در دو معنای پسندیده و ناپسند بکار رفته است. فرح ناپسند، شادی همراه با تکبر است که قرآن آن را مذمت کرده است «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»، اینهمه خوشحالی آمیخته با غرور و غفلت و تکبر نداشته باش که خدا شادی کنندگان مغرور را دوست نمیدارد. فرح پسندیده به معنی سرور و رضا است «فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛ آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند. اینگونه سرور شادی نتیجه اعمال بندگان هم است که در روایتی زیبا پیامبر اکرم(ص) میفرماید: خداوند فرمود: روزه برای من است و من جزای آن را میدهم و برای روزهدار دو شادی است، زمانی که افطار میکند و زمانی که پروردگارش را ملاقات میکند، قسم به آن کسی که جان محمد(ص) به دست اوست بوی دهان روزهدار نزد خداوند، خوشبوتر از بوی مشک است. بنابراین شادی و سرور که ممدوح است در اسلام مورد توجه است.
وی در تشریح جنبه های شادی ممدوح و مذموم در اسلام، بیان کرد: برای پاسخ به این پرسش این مقدمه را مطرح می کنم که شاید بتوان شادی را به طور کلی به دو بخش شادی طولی و عرضی و شادی پسندیده و ناپسند تقسیم کرد. باید توجه داشت شادی و سرور در اسلام جنبه ابزاری دارد و مهم در رساندن به اهداف است و شادی ارزش دارد که در مسیر توجه به آخرت و رنگ الهی داشته باشد. اسلام شادی بیهوده و عبث را تایید نمیکند، بلکه شادی سازنده و همراه با اهداف الهی و انسانی را میپذیرد. این گونه شادی که جنبه ابزاری و سازندگی همراه با اهداف الهی و انسانی دارد شادی طولی است و در اسلام به آن سفارش شده اما شادی عرضی شادی که مستقل از هدف و در مسیر سازندگی نباشد شادی مطلوب نیست. برهمین اساس شادی به دو قسم شادی پسندیده و ناپسندیده تقسیم میشود.
دو شرط شادی در اسلام
بابایی ابراز کرد: شادی پسندیده، شادی است که همراه با گناه نبوده و باعث فراموشی از یاد خدا نباشد؛ بر این اساس میتوان به نمونههایی مانند: ملاقات با برادر مومن و شب زندهداری اشاره کرد، پیامبر اکرم(ص) در سفارشهای خود به حضرت علی(ع) فرمود: ای علی برای مؤمن در دنیا سه خوشحالی است، دیدار با برادران دینی، افطار از روزه و شب زنده داری در آخر شب. نمونه دیگر شاد کردن مؤمن از طریق خدمت رسانی و حل کردن مشکلات او است. پیامبر اسلام فرمود: «کسی که مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده است و کسی که مرا شاد کند خدای سبحان را مسرور کرده است». همچنین شادی در روزهای شادی معصومان بخشی دیگر است. امام رضا(ع) خطاب به فرزند شبیب فرمود: «اگر دوست داری در درجات عالی بهشت با ما باشی به حزن ما محزون و به شادی ما شاد باش».
وی اضافه کرد: اما شادی ناپسند، شادی است که بدون در نظر گرفتن هدف تکاملی انسان و بدون لحاظ رضایت خدواند باشد، اینگونه شادی همراه و لهو و لعب و اتلاف وقت و هیجان کاذب و آزار دیگران همراه است. به فرمایش حجت الاسلام قرائتی: «باهم بخندیم نَه اینکه به هم بخندیم». نمونههای از این قسم شادیها عبارتنداز: شادی از راه گناه. که در ظاهر سروری را ایجاد میکند ولی چون شادی کیف نفسانی و حالت درونی است درنتیجه بعد از گناه و لذت موقت اثرش از بین میرود و غم و افسردگی جایگزین میشود رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: چه بسا شهوت لحظهای کوتاه که اندوهی طولانی در پی دارد. نمونه دیگر، شادیهای تمسخر آمیز است قرآن کریم میفرماید: همانا بدکاران بر اهل ایمان میخندند. همچنین شادی بر لغزش دیگران نمونه دیگری از شادی ناپسند است علی(ع) فرمود: به لغزش دیگران خوشحال مشو زیرا تو نمیدانی که زمانه با تو چه خواهد کرد. همچنین به دست آوردن مال و ثروتی که به صرف ثروت اندوزی باشد شادی کاذب میآورد برای آن است که اینها وسیلهاند و از وسایل باید در جهت تکامل و ارتقاء معنوی و رفع نیاز نیازمندان و خدمت به دیگران بهره برداری کرد.
شادی و غم برای خدا
این طلبه درس خارج حوزه علمیه درباره نموده های شادی مومنانه در سبک زندگی، گفت: سبک زندگی در حقیقت رفتار های انسان در بخش زیست است که می تواند مومنانه یا الحادی باشد. اینکه من به عنوان یک مسلمان آنگونه زیست کنم که پیشوایان دینی توصیه کردند اهمیت دارد، این گونه سبک زندگی زیست مومنانه را رغم خواهد زد، به فرمایش حافظ : «قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن/ ظلمات است بترس از خطر گمراهی»؛ بنابراین در مسیر زندگی باید آنگونه زیست که اهل بیت (علیه السلام) سفارش فرمودند. امام علی (ع) فرمود: «انْظُرُوا أَهْلَ بَیتِ نَبِیکمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ فَلَنْ یخْرِجُوکمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یعِیدُوکمْ فِی رَدًی» (توجه کنید به اهل بیت پیامبر و در جهت و راه آنها بروید و پیروی کنید آثارشان را؛ چرا که آنها شما را از راه هدایت خارج نمی سازند و در پستی نمیاندازن)؛ اهل بیت (ع) چراغ راه هدایت هستند و سبک زندگی با حضور آنان در زندگی رغم میخورد؛ امام رضا (ع) به «ریان بن شبیب» فرمود «:إِنْ سَرَّک أَنْ تَکونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَی مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا» (اگر دوست داری در درجات عالی بهشت، همراه ما باشی، محزون باش به حزن ما و خوشحال باش برای شادی ما)؛ بنابراین شادی مومنانه در سبک زندگی باید برآمده از سبک زندگی اهل بیت باشد که انسان به شادی آنان شاد و به اندوه آنان غمگین باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که «برخی تشیع را فاقد رویکردهای شادی آفرین می دانند، پاسخ به چنین ادعاهایی چیست؟»، تأکید کرد: به نظر می رسد این نگاه درست نباشد چراکه شادی در واقع یک بهجت درونی است که منحصر در خنده و فرح نیست؛ ارسطو شادی را به سه مرحله تقسیم میکند که پایینترین مرحله شادی همان لذت است. سطح بالاتر موفقیت و کامیابی است وبالاترین مرحله شادی ناشی از معنویت است. ارسطو در ادامه شادکامی حقیقی را مربوط به وقتی میداند که انسان به انجام فضیلت وخوبی دست پیدا کند؛ با این توصیف شاید شما جامعه ای را از جهت موقعیت فیزیکی شاد ببیند ولی آیا واقعا دومرحله عمیق شادی را دارند؟ شادی حقیقی وقتی است که مازاد بر جسم انسان روح انسان نیز آن فرح را احساس کند و گرنه صرف خنده و تفریح بدون انبساط روح چگونه حکم شادی را دارد.
بابایی ابراز کرد: سخن امام علی (ع) تکمیل کننده بحث است که فرمودند: «السُّرُورُ یَبسُطُ النَّفسَ و یُثِیرُ النَّشاطَ، الغَمُّ یَقبِضُ النَّفسَ و یَطوِی الانبِساط» (شادی، انبساط روح می آورد و نشاط انگیز است. غم، گرفتگی روح می آورد و انبساط را در هم می پیچد)؛ حال آیا با توجه به این بیان آیا می توان جهان اسلام را جهان افسرده نامید؟ اتفاقا جلسات حزن اهل بیت عین شادی است و زمانی که از مراسمات دینی مثل عزادای یا پیادهروی اربعین خارج میشوید انبساط روح را حس می کنید؛ همچنین شرکت در مراسم محرم و عزاداری اباعبدالله گونهای از شادی را به همراه دارد. البته نمیخواهم پاردوکسیکال حرف بزنم اما مراسم عزاداری از این جهت که درغم فراق امام و مصائب آن بزرگوار است گونهای از حزن است ولی همین مراسم از آن جهت که به امام حسین(ع) متوسل میشویم و در مسیر تکامل وجودی قدم برمیداریم و با انسان کامل همراه میشویم و در نهایت نواقصمان بر طرف میشود گونهای از شادی را به همراه دارد، لذا شادی همراه با حزن برایمان حاصل است. به قول حافظ: گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد/ ما را غم نگار بود مایه سرور.
مجالس اهل بیت(ع) باعث انبساط روح است
وی با اشاره به وضعیت شادی در جامعه اسلامی ایرانی بیان کرد: به نظرم اینکه در جامعه ایرانی شادی را شاهد نیستیم یا اینکه شادی را آنچنان که باید در شأن جایگاه واقعیاش مطابق با احترام و جایگاه سنتهای دینی باشد شاهد نیستیم اول ادعا است! متاسفانه آمارهایی که از جامعه ایرانی مخابره می شود با واقعیت زیستی ایرانیان سازگاری ندارد. بر اساس آمار ایران رتبه ۱۰۰ در میان کشورهای افسرده است، حال آیا واقعا ایرانیان افسرده و ناراحتاند؟ به نظرم نمی توان اینگونه ادعا کرد و علت آن تفاوت در معیارها است. آیا می توان دو ماه ایام عزاداری را از معیارهای افسردگی نامید؟ این درحالی است که مجالس اهل بیت (ع) مجلس انبساط روح است. برای احراز وضعیت ایران باید به معیارهای از درون متن جامعه بر اساس بافت سنتی و دینی برسیم تا بتوانیم قضاوت کنیم. اما بخشی از این دیدگاه به این معنا که جامعه ایرانی دچار شکاف نسلی شده است و بخشی از نسل جدید نتوانستند با ارزشهای جامعه ارتباط برقرار کنند و در زندگی اجتماعی دچار فقر هویتی شده اند که به تبع سبک زندگی آنان متفاوت و شادی های آنان متغایر خواهد بود.
دبیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی درباره عوامل شادی در زندگی، ابراز کرد: برخی عوامل شادی است که باید ایجاد کرد تا زندگی شاد شود وگرنه سمت و سوی زندگی به سمت افسردگی است که در ادامه به برخی عوامل اشاره می کنم: ۱.یکی از عوامل مهم در بهرهمند بودن از شادی، داشتن نگرش صحیح درباره زندگی است؛ باید توجه داشته باشیم که گونه باورها رفتار ما را تشکیل میدهد و رفتار ما زندگی ما را سامان میدهد، به قول فلاسفه اسلامی معلوم بالذات که زندگی را سامان می دهد. معلوم بالذات همان تفکر و نگرش است مهمتر از معلوم بالعرض همان شی خارجی است. از سوی دیگر گاه تفکر غلط باعث فاصله افتادن از شادیها است و برعکس تفکر صحیح زندگی الهی را شکل میدهد که انسان در اوج مصائب جز زیبایی و شادمانی نمی بیند؛ حضرت علی (ع) می فرماید: «روزگار دو روز است، روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو، پس اگر به سود تو بود، با بدمستی، کفران نعمت مکن و اگر به ضرر تو بود، غمگین مباش».
راضی باشیم به رضای خدا
وی ادامه داد: ۲.عامل دیگر در ایجاد فرح رضایت مندی است؛ اینکه راضی به رضای خدا باشد، امام علی (ع) فرمود: «به قضای خداوند خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی. رضایتمندی از زندگی عامل انبساط روح است. ۳. عامل دیگر و مهتر احساس حضور خدواند متعال در زندگی است. انسانی که خداوند متعال را همه کاره هستی می داند لحظه ای از این پشتوانه قوی دل نمی کند ومی داند در همه حال خداوند با اوست و این بزرگترین عامل ایجاد فرح و شادی است به فرمایش امام حسین علیه السلام در دعای عرفه مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَکَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَک» آن کس که تو را ندارد، چه دارد؟ وآن کسی که تورا یافته است، چه ندارد؟
بابایی در پایان خاطرنشان کرد: خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید: «لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا» (غمگین مباش که خدا با ماست پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانی که آنها را نمیدیدید تایید کرد)؛ بنابراین حضور خداوند متعال در زندگی انسان آرامش و شادی را به همراه دارد؛ به فرمایش علامه حسن زاده آملی (ره) نفس حضور خداوند متعال در زندگی عصاره رسیدن به شادمانی است. جمله پایانی را با چند بخش از الهی نامه حسن زاده آملی در بخش حضور خدا در زندگی به اتمام می رسانم. الهی! خوشا آن دم که در تو گُمم! الهی، همه گویند خدا کو، حسن گوید جز خدا کو. الهی، چون تو حاضری چه جویم، و چون تو ناظری چه گویم؟