آیا مدیریت اسلامی ممکن است؟
اگر شرکت ایرانخودرو محصولی با کیفیتِ محصولات مرسدس بنز تولید کند، کار تمام است و میتواند ادعا کند که شرکتی در تراز کشوری مسلمان است؟ ایرانخودرو با کدام مؤلفهها میتواند نشان دهد که شرکتی است که توسط کارکنانی مسلمان اداره میشود؟ چرا بهکاربستن شیوهها و الگوهای مدیریتی مرسدس بنز در یک شرکت داخلی کافی نیست و باید از رویکرد اسلامی در مدیریت سخن گفت؟ چرا صرف اینکه نیروهایی با تربیت مسلمانی در یک سازمان کار کنند، برای اسلامیبودن آن سازمان کافی نیست و باید سازمان از الگوهای دانش مدیریت برمبنای آموزههای اسلامی، پیروی کند؟ چرا اندیشهمندانی درون جغرافیای فکری اسلام، از امکان و ضرورت علوم انسانیِ اسلامی سخن میگویند؟
چگونگی نگرش آدمی به جهان و همچنین موقعیت خود در جهان، به شیوۀ زندگی او در عرصههای فردی و اجتماعی سامان میدهد. برای مثال، اگر در دیدگاهی منابع جهان محدود تلقی شود و در دیدگاه دیگر این منابع، بیشمار در حساب آیند، به دو نحوۀ مختلف مدیریت و زندگی میانجامند. حال اگر نگرشی قائل به منابع معنوی در جهان باشد و «عبد» بودن را مسیر زندگی تلقی کند، چه میزان میان رویکردهای مدیریتیِ برآمده از این نگرش و دیدگاههای رقیب، اختلاف پدید میآید؟
باری، در علوم انسانیِ ناظر به عمل، بنیانها و رویکردها نقش تعیینکننده دارند و بر نوع نگرش به انسان و جهان استوار هستند. بهبیانِدیگر، باید در کاربست یا تولید علوم انسانیِ ناظر به عمل، مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی آنان را کاوش کرد. با اینوصف، ضرورت دارد که یک جامعۀ دینی، علوم انسانیِ برآمده از متن دین داشته باشد و یا حداقل این علوم انسانی، تعارضی با متن دین نداشته باشد.
کتاب «بهرهوری سازمانی با رویکرد اسلامی» که بهتازگی منتشر شده، به سراغ مهمترین فصل دانش مدیریت، یعنی بهرهوری منابع انسانی رفته است و میتواند به پرسشهای مطرحشده در بالا بپردازد. طبق بیان نویسنده: «جهان امروز، جهان مدیریت و زندگی سازمانی است. کسانی میتوانند در این عصر بهشایستگی زندگی نمایند و به آرمانها و اهداف خود برسند که زندگی سازمانی و زندگی در سازمان را یاد گرفته باشند. امروزه سازمانها تمام تاروپود انسانها را در بر گرفته و چنان در خود پیچاندهاند که کمتر کسی به آثار و پیامدهای سازمانی زندگی خویش میاندیشد… یک سازمان زمانی میتواند در گردونۀ دشوار ایام، زندگی سالم و پویا داشته باشد که خود، بهرهوری لازم و کافی را داشته باشد. بعد از این مرحله است که میتواند زندگی انسانها را نیز به سلامتی، پویایی و موفقیت برساند».
مطالعات و تلاشهای فراوانی در راستای دستیافتن به بهرهوری سازمان انجام شده و تحولات مهمی نیز در این زمینه شکل گرفته است. هرچند این کوششها نتایج چشمگیری در پی داشتهاند، همگی به ابزاربودگی انسان منتهی میشوند و انسان تا آنجا عزیز است که سرمایه و ثروت سازمان را افزایش دهد. شاید بتوان گفت نقطۀ چرخش محمدرضا رحیمی در این کتاب، از بهرهوری در ادبیات رایج مدیریتی به بهرهوری با رویکرد اسلامی، فهم متفاوتی در عزیز بودن آدمی است. او توانسته است در یک روششناسی صحیح، تحقیق خود را به سامان رساند: «رویکرد این روش، رویکرد مرحوم شهید صدر است. براساس رویکرد ایشان، برای مطالعۀ منابع دینی، میتوان کارها و سؤالهای مردم و دانشمندان را بر منابع دینی عرضه نمود و سپس جواب آن را به دست آورد».
بهبیانِدیگر در این اثر تجربۀ اندیشهمندان علوم انسانی بر ادبیات دینی عرضه میشوند تا تأیید، تکمیل یا رد آنها نتیجه گرفته شود. برای مثال در ادبیات رایج مدیریت، کارایی یکی از عناصر بهرهوری است. این عنصر در ادبیات دینی بهصورت مستقیم و با همین مفهوم و عنوان وجود ندارد، اما از حرمت اسراف و تبذیر، به دلالت التزامی میتوان مفهوم کارایی را استنباط نمود؛ ساختار کتاب گام به گام براساس این روش پیش میرود.
گام اول: بهرهوری در ادبیات مدیریت رایج (فصل اول)
نخست در ادبیات مدیریت رایج، بهرهوری و تاریخچۀ آن بررسی میشود. سپس با برشمردن سطوح فردی، گروهی، بخشی، سازمانی و ملی، نظریهها و مدلهای گوناگون بهرهوری و مؤلفههای آن، اذعان میشود که برخی مدلها در فرهنگ خاصی ریشه دارند. در کتاب مثالهایی از ابتنای بهرهوری بر آیین شنتویسم (ژاپن) و همچنین بر پراگماتیسم (آمریکا) آورده شده است.
گام دوم: مبانی بهرهوری با رویکرد اسلامی (فصل دوم)
تمایز فرهنگ، به تمایز در الگوی بهرهوری میانجامد، لذا سازمانها و نهادهای کشورهای اسلامی نمیتوانند بر مبنای مدلی بهرهور گردند که بر فرهنگ دیگری مبتنی است. پس در این فصل مبانی بهرهوری با رویکرد اسلامی بررسی میشود. منظور از مبانی، پیشفرضهای بنیادینی است که هر نظریه و علم در نهایت از آن سرچشمه گرفته و براساس آن جهتگیریها، به نکات و اصول عملیاتی خود رسیده است. مهمترین مبنایی که مؤلف بر آن تکیه دارد، مخلوق و عبد بودن انسان نسبت به اللّه است و در مورد بهرهوری انسانی بحث میکند که فطرت خداجو دارد؛ خلیفۀ خداوند است؛ دو بعد مادی و روحانی دارد؛ موجودی اجتماعی و آزاد و مختار و کمالجو است.
گام سوم: اصول و تعریف بهرهوری با رویکرد اسلامی (فصل سوم)
در این فصل، بهرهوری در ادبیات رایج مدیریتی، به نصوص و متون دین اسلام عرضه و بهرهوری چنین تعریف میشود: هر سازمانی و فردی علاوهبر رعایت کارایی و اثربخشی به معنای تحقق سود و اهداف خود، باید به منافع جامعه نیز توجه کند و مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی خاصی را بر عهده بگیرد.
گامهای چهارم و پنجم: راهکارها و موانع بهرهوری سازمانی با رویکرد اسلامی (فصلهای چهارم و پنجم)
حجم فصل چهارم کتاب که به راهکارها میپردازد، بیشتر از فصلهای دیگر است. در این فصل سه راهکار رفتاری، ساختاری و محیطی بحث میشوند. در فصل پنجم موانع ذیل دو گروه موانع سازمانی و موانع رفتاری بررسی میشوند. تمامی این راهکارها و موانع براساس نصوص و متون دین اسلام به شکل تحلیلی، مستندسازی شدهاند.
گام ششم: معرفی الگوی بهرهوری سازمانی با رویکرد اسلامی (فصل ششم)
سرانجام در فصل پایانی الگوی بهرهوری مدِنظر ارائه، و بهاجمال بیان میشود که: «طبق مبانی اسلامی میتوان گفت بهرهوری عبارت است از رعایت همزمان کارایی، اثربخشی، کیفیت و عاقبتسنجی در تولید و خدمات». در تبیین این تعریف، با استناد به تفسیر المیزان علامه طباطبایی، تحلیل میشود که خدای متعال بهعنوان تنها خالق و رازق انسان و جهان، به حد کافی و وافی نعمت و منابع در جهان آفرینش قرار داده است تا هرکسی به اندازۀ نیاز خویش از آن استفاده نماید و به اندازۀ توان، تخصص و تلاش خویش و البته مصلحت الهی به رشد و پیشرفت برسد.
نویسندۀ این کتاب به امکان علوم انسانیِ اسلامی قائل است و ضرورت تولید دانش مدیریت بر مبنای تعالیم اسلامی از مطالب کتاب مورد بحث برمیآید. باوجودِاین، میتوان این «امکان» را در مرحلۀ کاربرد و تأثیرگذاری بررسی و این پرسش را مطرح کرد که آیا چنین محتوایی (بهرهمندی با رویکرد اسلامی)، تابِ آزموده شدن در عمل را دارد؟ آیا ایرانخودرو و یا هر سازمان یا نهاد دیگری، اگر این شیوه از مدیریت را به کار بگیرد، به بالاترین حد بهرهوری میرسد؟ گذشتهازاین، آیا این الگو در سازمانهای کشورهای غیراسلامی نیز کارگر میافتد؟ پاسخدادن این پرسشها نیاز به نگاه انتقادی مدیران سازمانها و همچنین گشودگی در برابر این الگو دارد.
کتاب بهرهوری سازمانی با رویکرد اسلامی به قلم محمدرضا رحیمی در ۲۸۸ صفحه از سوی سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی در ابتدای مرداد ماه ۱۴۰۳ منتشر شده است. از دیگر آثار تولیدی این انتشارات در زمینۀ مدیریت اسلامی، میتوان به این آثار اشاره کرد: مدیریت راهبردی با رویکرد اسلامی (به قلم عباس شفیعی)؛ رهبری کریمانه در مدیریت اسلامی (به قلم علیآقا پیروز)؛ مدیریت تعارض با رویکرد اسلامی (به قلم سیدمسعود قانع)؛ مدیریت جهادی (به کوشش محمود مهام).